.
#قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#صامت_بروجردی ✍
عمو ، به غربت من، چشم مرحمت وا کن
بیا و قاسم دل خسته را تماشا کن
گرفته راه ز هر سو، سپاهِ سنگین دل
نظر به قاسم و، سِیر هجومِ اعدا کن
به جز تو هیچ کس اندر غم یتیمان نیست
بیا دمی به سرم، عقده از دلم وا کن
رضا مشو که بهحسرت روم به حجلۀخاک
بساط شادی داماد خود مهیّا کن
عمو به جای پدر، کن برای من پدری
ز لطف، بزم نشاط مرا تو برپا کن
ز تیغ و تیر، شده زخمدار، پیکر من
بیا جراحت جسم مرا مداوا کن!
ز سمّ اسب نگردیده تا تنم پامال
مرا ز لطف، رها از هجوم اعدا کن
چو گشت شادی قاسم عزا دگر «صامت»
ز دست دور فلک، مرگ خود تمنّا کن
#حضرت_قاسم
#شب_ششم محرم
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#مدح_حضرت_زهرا
ای گرامی دخت سالار امم
لوح محفوظ خدای ذوالنّعم
.
همسر و همخوابۀ حبل المتین
ماه برج عروة الوثقای دین
.
از تو جسته سکّۀ عصمت رواج
عصمتت بگرفته از عفّت خراج
.
با وجود چون تو زن در احترام
دیگر از مردان نباید برد نام
.
کوه مس را می کند کان طلا
خاکپای فضّه ات چون کیمیا
.
آبروی مریم از خاک درت
ساره چون هاجر به خدمت در برت
.
گر تویی زن سر افراز یمن
کاش مردان جهان بودند زن
.
کرده حق نام گرامت فاطمه
ملک هستی را وجودت قائمه
.
ذات تو اسباب ایجاد وجود
خاطرات آئینۀ غیب و شهود
.
سرّ مکنون خدای اکبری
جفت حیدر دختر پیغمبری
.
قلب تو ای قلزم مجد و شرف
شد برای یازده کوکب صدف
.
قامتت ای سرو بستان صفا
پای تا سر نخل توحید خدا
آنچه قدرت داشت ذات کردگار
جمله را برده است در ذاتت به کار
.
بیش از اینم نی به وصفت دسترس
گر بُوَد در خانه کس یک حرف بس
.
روز محشر «صامتت» را یار باش
جرم او را در جزا ستّار باش
#صامت_بروجردی
#ولادت_حضرت_زهرا
#میلاد_حضرت_زهرا
......................._________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#حضرت_زهرا_مدح سلاماللهعلیها
#مدح_و_منقبت
#صامت_بروجردی
ای گرامی دخت سالار امم
لوح محفوظ خدای ذوالنّعم
از تو جسته سکّۀ عصمت رواج
عصمتت بگرفته از عفّت خراج
با وجود چون تو زن در احترام
دیگر از مردان نباید برد نام
کوه مس را میکند کان طلا
خاک پای فضّهات چون کیمیا
آبروی مریم از خاک درت
ساره چون هاجر به خدمت در برت
گر تویی زن ای سرافراز یمن!
کاش مردان جهان بودند زن
کرده حق نام گرامت فاطمه
ملک هستی را وجودت قائمه
ذات تو اسباب ایجاد وجود
خاطرت آئینۀ غیب و شهود
سرّ مکنون خدای اکبری
کفو حیدر دختر پیغمبری
قلب تو ای قلزم مجد و شرف
شد برای یازده کوکب صدف
قامتت ای سرو بستان صفا
پای تا سر نخل توحید خدا
آنچه قدرت داشت ذات کردگار
جمله را برده است در ذاتت به کار
بیش از اینم نی به وصفت دسترس
گر بُوَد در خانه کس یک حرف بس
روز محشر «صامتت» را یار باش
جرم او را در جزا ستّار باش
«اللهُمَّالعَنِ الجِبتَ والطّاغوت و النَّعثل»
«اللهُمَّ عَجِّل لَوَلیِّکَ الفَرَج»
.________________
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#حضرت_زینب سلامالله علیها
یاد هر گه کنم از زینب و سوز جگرش
کشم آهی که فتد در دل گردون، شررش
کام نادیده ز ایّام که در اوّل عمر
سوخت از داغِ غمِ مادر و جدّ و پدرش
بود در ماتم جدّ و پدر و مادر خویش
که شد از بهر حسن، معجر نیلی به سرش
پارههای جگر زار حسن را در طشت
چون نظر کرد ز غم، پاره شد از غم، جگرش
چشم او بود هنوز از غم دوران، خونین
که سوی کوفه کشانید، قضا و قدرش
خیمهاش گشت به پا، چون به لب شطّ فرات
جاری آمد شط دیگر ز دو چشمان ترش
چاک زد پیرهن و خاک به سر کرد، چو دید
بیسر افتاده تن پاک دو نورس پسرش
شش برادر به یکی روز همه بیسر دید
که ز بار غم هر یک، چو کمان شد، کمرش
اکبر و قاسم و عبّاس و حسین کشته و شد
خولی و حرمله و شمر و سنان، همسفرش
روزِ وارد شدن شام، شب از گریه نخفت
بس که بارید به سر، سنگ ز هر بام و درش
«جودیا»! اشک تو و آه تو، بیحاصل نیست
این نهالی است که در حشر، بیابی ثمرش
#جودی_خراسانی ✍
.................
.
بمان برادر /به استراحت /که من به شام/ خراب رفتم
به بانک کوس و نی و نقاره به سوی بزم شراب رفتم
شدی تو بی سر ز تیغ قاتل طپان به خونی چو مرغ بسمل
ببین بباز و مرا سلاسل به گردن از کین طناب رفتم
ز جور اعدا تو پاره پاره به تن فزون زخمت از ستاره
دمی به خواهر بکن نظاره که با دو صد انقلاب رفتم
امان ندادند سپاه بیدین کفن نمایم به چشم خونین
تن شهیدان آل یاسین به ناله و اضطراب رفتم
تو مانده عریان در این بیابان فتاده بیسر به خاک سوزان
من ستمکش به چنگ عدوان به عارض بینقاب رفتم
وطن تو در کربلا نمودی مرا ز دستت جدا نمودی
تو در امانت وفا نمودی کنون من اندر عذاب رفتم
مرا بدین بود کنم عروسی برای قاسم بدیده بوسی
ز جور این چرخ آبنوسی عجب عجب کامیاب رفتم
چون شد گل روی اکبر من ز جور گلچین خزان به گلشن
ز گریه بر گل نموده دامن روان به بوی گلاب رفتم
مکن شکایت ز دست خواهر که بیوفا من نیم برادر
سرت براهم شده است رهبر اگرچه با صد شتاب رفتم
روم به بزم یزید ابتر چو میزند چوب آن ستمگر
براست ای شه مکن مکدر پی سئوال و جواب رفتم
ز چشم (صامت) روان شده خون دمی که میگفت آن حزین محزون
که ای برادر ز جور گردون تن تو مانده در آفتاب رفتم
#صامت_بروجردی✍
#شام_غریبان_امام_حسین
#بعد_از_شهادت_امام_حسین
.
.
#مدح_امیرالمؤمنین
#رباعی
اَسرارِ خُداوَندِ عَلیم اَست عَلی
آئینِهء صَنعَتِ قَدِیم اَست عَلی
"صامت" زِ طَریقِهء علی پای مَکِش
زیرا که صِراطِ مُستَقِیم اَست عَلی
#صامت_بروجردی✍
.