eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
255 عکس
157 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. ➖➖➖ حتّی هنوز از همه سرها سری حسین بر نیزه دیدمت، چقدر محشری حسین «کهف الرّقیم...» نغمه ی داوودی است این! قرآن بخوان که از همه دل می بری حسین از هرکجای دشت شمیم تو می وزد عطر گل محمّدی پرپری حسین تو قبل قتله گاه چقدر اکبری، ولی تو بعد قتله گاه چقدر اصغری حسین تا گفت: «یا أخا...» به خدا مطمئن شدم عبّاس را به خیمه نمی آوری حسین! من که هنوز هم کمرم درد می کند! حالا بگو تو از کمرت... بهتری حسین؟ چشمم به توست ای سر بی تن که سال هاست تنها پناه بی کسیِ خواهری حسین حتّی به شمر و عاقبتش فکر می کنی! «تو مهربان تر از پدر و مادری حسین» از اشک ما بنای قیامت شود خراب از قاتلان خویش اگر بگذری حسین . .
. علیه السلام سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ با احترام آمد و بی‌احترام رفت با صد سلام آمد و با والسلام رفت آتش دوباره پا روی کاشانه‌اش گذاشت با روضه‌ی شکستنِ در، از خیام رفت بعد از عطش فرات به پابوسی‌اش رسید در اشکِ شرم، غرق شد و تشنه‌کام رفت خلوت‌نشینِ پرده‌ی ناموسِ کبریا همراه شمر و حرمله در ازدحام رفت دَه روز پیش کعبه‌ی در انحصار بود با آن مقام آمد و با این مقام رفت مبعوث شد به گریه برای برادرش پیغمبری که با سرِ سرخِ امام رفت پایش رمق نداشت، نمازش نشسته بود در حالت رکوع، به قصدِ قیام رفت داغ حسین، روضه‌ی یک خانواده بود این داغدار، با تبِ چند انتقام رفت زینب عقیلة‌العرب آمد به کربلا آیینه‌دار فاطمه، حیدر به شام رفت خون‌گریه‌های ناحیه از این مصیبت است سرچشمه‌ی حلال، به بزم حرام رفت .
. شب زیارت برخاک کربلاست اگرپیکرحسین امشب رسیده است به کوفه سرحسین ای آسمان بنال که ازظلم کوفیان خاکستر تنورشده بسترحسین سرخ است گرکه خاک زخون گلوی او خاکستری شده ست رخ انورحسین امشب شب زیارت وشام عزابود بنشسته درمحیط غمش مادرحسین آهسته تربنال دل من، که فاطمه احیاگرفته است کنار سرحسین خون ازلبان اطهراوپاک می کند گلبوسه می زند به رخ اطهرحسین خوناب می کند به روی خاک غم روان اشکی که می چکد به روی حنجرحسین درمحفل غمی که به پاکرده فاطمـه خالی ست جای خواهرغمپرور حسین پرپرشده ست گرچه«وفایی»وجوداو شاداب مانده است گل باورحسین .
. علیه‌السلام 🔹بعد از سه روز...🔹 بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت یوسف‌ترین شهید خدا پیرهن نداشت او رفت تا که زنده کند رسم عشق را از خود گذشته بود، غم ما و من نداشت آنقدر عاشقانه به معراج رفته بود آنقدر عاشقانه که سر در بدن نداشت خورشیدِ شعله‌ور شده بر روی نیزه‌ها کنج تنور رفتن و افروختن نداشت هر کس شنید غربت او را سؤال کرد بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت؟! .
. سلام‌الله علیها یاد هر گه کنم از زینب و سوز جگرش کشم آهی که فتد در دل گردون، شررش کام نادیده ز ایّام که در اوّل عمر سوخت از داغِ غمِ مادر و جدّ و پدرش بود در ماتم جدّ و پدر و مادر خویش که شد از بهر حسن، معجر نیلی به سرش پاره‌های جگر ‌زار حسن را در طشت چون نظر کرد ز غم، پاره شد از غم، جگرش چشم او بود هنوز از غم دوران، خونین که سوی کوفه کشانید، قضا و قدرش خیمه‌اش گشت به پا، چون به لب شطّ فرات جاری آمد شط دیگر ز دو چشمان ترش چاک زد پیرهن و خاک به سر کرد، چو دید بی‌‌سر افتاده تن پاک دو نورس‌ پسرش شش برادر به یکی روز همه بی‌‌سر دید که ز بار غم هر یک، چو کمان شد، کمرش اکبر و قاسم و عبّاس و حسین کشته و شد خولی و حرمله و شمر و سنان، هم‌سفرش روزِ وارد شدن شام، شب از گریه نخفت بس که بارید به سر، سنگ ز هر بام و درش «جودیا»! اشک تو و آه تو، بی‌حاصل نیست این نهالی است که در حشر، بیابی ثمرش ✍ ................. . بمان برادر /به استراحت /که من به شام/ خراب رفتم به بانک کوس و نی و نقاره به سوی بزم شراب رفتم شدی تو بی سر ز تیغ قاتل طپان به خونی چو مرغ بسمل ببین بباز و مرا سلاسل به گردن از کین طناب رفتم ز جور اعدا تو پاره پاره به تن فزون زخمت از ستاره دمی به خواهر بکن نظاره که با دو صد انقلاب رفتم امان ندادند سپاه بی‌دین کفن نمایم به چشم خونین تن شهیدان آل یاسین به ناله و اضطراب رفتم تو مانده عریان در این بیابان فتاده بی‌سر به خاک سوزان من ستمکش به چنگ عدوان به عارض بی‌نقاب رفتم وطن تو در کربلا نمودی مرا ز دستت جدا نمودی تو در امانت وفا نمودی کنون من اندر عذاب رفتم مرا بدین بود کنم عروسی برای قاسم بدیده بوسی ز جور این چرخ آبنوسی عجب عجب کامیاب رفتم چون شد گل روی اکبر من ز جور گلچین خزان به گلشن ز گریه بر گل نموده دامن روان به بوی گلاب رفتم مکن شکایت ز دست خواهر که بی‌وفا من نیم برادر سرت براهم شده است رهبر اگرچه با صد شتاب رفتم روم به بزم یزید ابتر چو می‌زند چوب آن ستمگر براست ای شه مکن مکدر پی سئوال و جواب رفتم ز چشم (صامت) روان شده خون دمی که می‌گفت آن حزین محزون که ای برادر ز جور گردون تن تو مانده در آفتاب رفتم .
‍ . اشعار ،با هشتک های هرشب تفکیک شده و بشرح زیر است: ................. .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... . .................... . ................... .................. ............... ................................ لطفا هشتک یا "کلمه آبی رنگ" فوق را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت راست، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از اشعار آیینی بهرمند شوید .___ کانال اشعار حسینی ایتا 👇 http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af ای دی برای پاسخ به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh آی دی ارسال اشعار برای ثبت در کانال @Yaghoubian1349 .
. ➖➖➖ تو زیر آفتابی و من زیر آفتاب ای سایه ی سرم چه کند با غمت رباب ای ماه من !تن تو کجا و تب کویر آه از زنان پرده نشین و شب کویر آن گرگ ها که پیرهنت را دریده اند حالا به موی دخترکانت رسیده اند قلبم به یاد پیکر تو تیر می کشد ذهنم تو را دوباره به تصویر می کشد جایی برای بوسه نبود آه بر تنت لب را گذاشتیم به رگ های گردنت بر سینه می زنم من از این داغ سینه سوز در گوش من صدای سم اسب ها هنوز .. ما سوختیم از غم تو مثل مادرت دارد فرار می کند از خیمه دخترت گهواره را ...نبر..نبرش یادگاری است بعد از تو سهمم از همه عالم نداری است باور نمی کنم که چنین پیر و خسته ام در نصف روز این همه آقا شکسته ام تنها پناه من فقط آغوش زینب است بار غم حرم همه بر دوش زینب است نه اینچنین اسیر شدن نه فدا شدن جان کندن است از تو حسینم جدا شدن ✍ .
. صلی الله علیک یا اباعبدالله نور تو قلب و وجود همه را روشن کرد هم ، زمان را و زمین را و سما روشن کرد شعله ای هست به جانم که تو افروخته ای دو جهان را به خدا نور شما روشن کرد سینه ام را بشِکاف و به میانش بنِگر آتش قلب و دلم را که خدا روشن کرد شیر مادر که در آن مجلس روضه خوردیم آتش عشق تو را در دل ما روشن کرد از سماوات همه اهل سما می بینند این زمین را که فقط کرببلا روشن کرد در میان حرم سینه و در قلب و دلم شعله ی عشق تو را اشک عزا روشن کرد هر که از نهضت سرخ تو جدا گشت رهش آمد و فتنه ای از جور و جفا روشن کرد همه ی قتلگه و وادی طف را یک شب آن سری که ز قفا گشته جدا روشن کرد آسمان را به شبی کنج تنور خولی رأس زیبای تو ای نور هدی روشن کرد دست بسته به بیابان و شبِ ظلمت و شام نور رخساره ی تو قافله را روشن کرد بزم نامحرم و آن جمع حرامی ها را سر خونین تو در تشت طلا روشن کرد تا قیامت ز قیامت شده شور محشر نور تو راه خدا را همه جا روشن کرد پنج شنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۳ ✍ شب سیزدهم محرم ۱۴۴۶ .
. السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله اندوه عزا به ذکر یا رب سر زد در روز چرا ستاره ی شب سر زد خورشید مگر دمیده در وقت غروب یا از سر نی هلال زینب سر زد ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ روح از تن بی قرار من پر زده است غم آمده و به سینه خنجر زده است مهتاب به مهمانی ما آمده یا خورشید ز روی نیزه ها سر زده است ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ یک قافله می رود ، برابر ، نیزه شد همره قافله سراسر نیزه هشتاد و چهار یاس نیلی ، ناقه هجده سر یوسف از جفا بر نیزه ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ در قبر چو آن پیکر صد چاک گذاشت گویا که تو را به اوج افلاک گذاشت چون سر به تنت نیست ، امام سجاد آخر رگ حنجر تو بر خاک گذاشت جمعه ۲۹ تیر ۱۴۰۳ ✍ شب چهاردهم محرم ۱۴۴۶ .