eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
240 عکس
152 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. باز دلشوره ای افتاده به جانم چه کنم تندتر میزند آخر ضربانم چه کنم پسرم رفته و چندیست از او بی خبرم باز هم بی خبری برده امانم چه کنم آه یا راد یوسف پسرم برگردد نگرانم نگرانم نگرانم چه کنم همه ترسم از این است صدایم بزند دیر خود رابه کنارش برسانم چه کنم گرگها دور و برِ یوسف من ریخته اند پدری پیرم وافتاده جوانم چه کنم به زمین خورده انار من وصد دانه شده جمع باید کنم او راو ندانم چه کنم جگرسوخته ام را زحرم پوشاندم مانده ام زار که باقد کمانم چه کنم 🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. بار من را كمرم نه سر زانو برداشت كاسه ي زانوي من در طلبت مو برداشت در خداحافظي ات بود كه من افتادم آه راحت نتوان چشم ز آهو برداشت آهوي خوش قد و بالاي حرم، ميكُشَمَش نيزه زن را كه رسيد از رويت ابرو برداشت هر چه كردم بخدا روي به قبله نشدي علتش نيزه ي آن بود كه پهلو برداشت ديدم از دور كسي رَختِ تو را ميپايد آمدم زودتر از من او همه را او برداشت زخمهاي بدنت از دو طرف مرتبط اند هر كسي نيزه اي از پشت زد از رو برداشت بين ِ ميدان نشد اما وسطِ خيمه كه شد آخرش عمه ي تو دست به گيسو برداشت بخدا خسته شدم آه كجايي اكبر كاسه ي زانوي من در طلبت مو برداشت عاقبت توي عبايي جگرم را بردم با چه وضعييتي آخر پسرم را بردم 🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ بازم اندر هر قدم،در ذکر شاه از تعلق گردی آید سد راه پیش مطلب، سد بابی می‌شود چهر مقصد را، حجابی می‌شود ساقی ای منظور جان­‌افروز من ای تو آن پیر تعلق سوز من در ده آن صهبای جان پرورد را خوش به آبی بر نشان، این گرد را  تا که ذکر شاه جانبازان کنم روی در، با خانه‌­پردازان کنم آن به رتبت، موجد لوح و قلم و آن به جانبازی ، ز جانبازان علم  بر هدف، تیر مراد خود نشاند گرد هستی را، به‌کلی برفشاند کرد ایثار آنچه گرد، آورده بود سوخت هرچ آن آرزو را پرده بود  از تعلق، پرده­‌ای دیگر نماند سد راهی؛ جز علی­‌اکبر نماند اجتهادی داشت از اندازه بیش کان یکی را نیز بردارد زِ پیش  تا که اکبر با رخ افروخته خرمن آزادگان را، سوخته ماهِ رویش، کرده از غیرت، عرق همچو شبنم، صبحدم بر گل ورق بر رخ افشان کرده زلفِ پر گِرِه لاله را پوشیده از سنبل، زره نرگسش سرمست در غارتگری سوده مشک تر، به گلبرگ‌ِ تری آمد و افتاد از ره، با شتاب همچو طفلِ اشک، بر دامان باب کای پدر جان! همرهان بستند بار ماند بار افتاده ­اندر رهگذار هر یک از احباب سرخوش در قصور وز طرب پیچان، سَرِ زُلفِین حور گام‌زن، در سایۀ طوبی همه جام‌زن، با یار کروبی همه قاسم و عبدالله و عباس و عون آستین افشان ز رفعت؛ بر دوکون از سپهرم، غایت دلتنگی است                      کاسب ، اکبر را چه وقت لنگی­ است  دیر شد هنگام رفتن ای پدر رخصتی گر هست باری زودتر محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ اکبر آمد با رخ افروخته خرمن آزادگان را سوخته ماه رویش کرده از غیرت، عرق هم‌چو شبنم، صبحدم بر گل‌ورق بر رخ افشان کرده زلف پُرگره لاله را پوشیده از سنبل، زره نرگسش، سرمست در غارت‌گری سوده مشک تر، به گل‌برگ تری آمد و افتاد از ره با شتاب هم‌چو طفل اشک، ‌بر دامان باب کای پدر جان! همرهان بستند بار مانْد بارافتاده، اندر رهگذار دیر شد هنگام رفتن، ای پدر! رخصتی گر هست، باری زودتر در جواب از تُنگ شکّر، قند ریخت شکّر از لب‌های شکّرخند ریخت گفت: کای فرزند! مُقبل آمدی آفت جان، رهزن دل آمدی کرده‌ای از حق، تجلّی، ای پسر! زین تجلّی، فتنه‌ها داری به سر راست بهر فتنه،‌ قامت کرده‌ای وه! کز این قامت، قیامت کرده‌ای نرگست با لاله در طنّازی است سنبلت با ارغوان در بازی است از رُخت، مست غرورم می‌کنی از مراد خویش، دورم می‌کنی گه دلم، پیش تو، گاهی پیش اوست رو که در یک دل، نمی‌گنجد دو دوست بیش از این، بابا! دلم را خون مکن زاده‌ی لیلا! مرا مجنون مکن هم‌چو چشم خود به قلب دل، متاز هم‌چو زلف خود، پریشانم مساز حایل ره، ‌مانع مقصد مشو بر سر راه محبّت،‌ سد مشو «لَن تَنالُوا البِرَّ حتّی تُنفِقُوا» بعد از آن،«مِمّا تُحِبُّون» گوید او نیست اندر بزم آن والانگار از تو بهتر گوهری، بهر نثار هر چه غیر از اوست، سدّ راه من آن بت است و غیرت من، بت‌شکن جان، رهین و دل، اسیر چهر توست مانع راه محبّت، مهر توست آن حجاب از پیش، چون دور افکنی من، تو هستم در حقیقت، تو، منی چون تو را او خواهد از من، رونما رونما شو، جانب او رو نما خوش نباشد از تو شمشیر آختن بلکه خوش باشد، سپر انداختن مژّه‌ داری، احتیاج تیر نیست پیش ابروی کجت، شمشیر چیست؟ رو، سپر می‌باش و شمشیری مکن در نبرد روبهان، شیری مکن بوسه‌ زن بر خنجرِ خنجرکشان تیر کآید، گیر و در پهلو نشان پس برفت آن غیرت خورشید و ماه هم‌چو نور از چشم و جان از جسم شاه باز می‌کرد از ثریّا تا ثَری هر سر پیکان، به روی او، دری مست گشت از ضربت تیغ و سنان بی‌خودی‌ها کرد و داد از کف، عنان رو به دریا کرد، دیگر آبِ جو زی پدر شد آب‌گوی و آب‌جو وقتی از داننده‌ای، کردم سؤال که مرا آگه کن، ای دانای حال! با همه سعی‌ای که در رفتن نمود رجعت اکبر ز میدان، از چه بود؟ این که می‌گویند بود از بهر آب شوق آب آورْد او را سوی باب خود همی دید این که طفلان از عطش هر یکی در گوشه‌ای، ‌بنْموده غش تیغ زیر دست و زیر پا، عقاب موج‌زن، شطّش به پیش رو ز آب بایدش رو آوریدن سوی شط خویش را در شط درافکندن چو بط گر در این رازی است، ای دانای راز! دامن این راز را می‌کُن فراز گفت: این رمز است و عارف، واقف است سرّ حقّ است این و عشقش، کاشف است اکبر آمد، «العطش»گویان ز راه از میان رزمگه تا پیش شاه کای پدرجان! از عطش افسرده‌ام می‌ندانم زنده‌ام یا مرده‌ام دید شاه دین که سلطان هُدی است اکبر خود را که لبریز از خداست شورش صهبای عشقش، در سر است مستی‌اش از دیگران، افزون‌تر است مغز بر خود می‌شکافد، پوست را فاش می‌سازد، حدیث دوست را پس سلیمان، بر دهانش بوسه داد اندک‌اندک، خاتمش بر لب نهاد مُهر، آن لب‌های گوهرپاش کرد تا نیارد سرّ حق را فاش کرد «هر که را اسرار حق آموختند مُهر کردند و دهانش دوختند» محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ای عصایِ پیریِ بابا بلند شو از جا به خاطرِ دل لیلا بلند شو تا در کنار پیکر تو جان نداده ام آرام جانم از دلِ صحرا بلند شو ای با ادب به مویِ سپیدم نگاه کن روی مرا زمین نزن از جا بلند شو یعقوبِ دل شکسته به بالینت آمده ای یوسف مقطع الاعضاء بلند شو از باب امر نیست عزیزِ دلم ببین بابات دارد از تو تمنا میکند بلند شو فکری برای آبرویم کن غیورِ من ای پاسدار زینب کبری بلند شو آیینه داره مادر پهلو شکسته ام چه بر سر تو آمده زهرا...بلند شو محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. شد شب هشتمُ بسه صبوری امشب آخه شکسته شد غروری سوال من اینه : علی اکبر .... قطعه به قطعه شد تنش چجوری؟ سواله من اینه چطور شهید شد؟ که تا حسین رسید نا امید شد؟ مگه چی دید اونجا که تو یه لحظه محاسنِ حسین همه سفید شد؟ یه داغ تو دلِ حسین نهفته به هیشکی حتی خواهرش نگفته هر عضوی رو بر میداره میبوسه یه عضو دیگه رویِ زمین میوفته محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ظاهراً دارم به روی سینه و سر میزنم باطناً دارم توسل میکنم در میزنم روی بال حضرت جبریل پروازم دهند آن زمانی که سر تیغ علم "پر" میزنم آبرودار دو عالم آبرویم را نبرد تا ابد بر سینه ی خود سنگ دلبر میزنم هیئت اش با خانه اش فرقی ندارد... بعد از این هیئت اش را آب و جارو مثل قنبر میزنم بُرد با جاروکش بی ادعای روضه است غیر از این باشم کف افسوس محشر میزنم گریه کن که نیستم... تنها سیاهی لشگرم پس به این نیت فقط به مجلس اش سر میزنم تا به نامحرم نگاهی میکنم از روی عمد بر تن زخميِّ آقا تیر و خنجر میزنم خوب شد که این شب جمعه کنارش نیستم چون که دارم حرف های گریه آور میزنم گفت زینب: ای برادر از کنار اکبرت برنخیزی من خودم را پیش لشگر میزنم هم علی را هم تورا از دست دارم میدهم پاشو ورنه دست بر گیسو و معجر میزنم زود پاشو، حرمله خنده به آهم میکند لشگر بی چشم و رو دارد نگاهم میکند رضا قربانی ✍ . محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ تا کفن بر قد و بالای رسایت کردم سوختم وز دل پُر درد، دعایت کردم آخرین توشه‌ام از عمر تو این بود، علی! که غم‌انگیز نگاهی ز قفایت کردم تو ز من آب طلب کردی و من می‌سوزم که چرا تشنه‌لب از خویش، جدایت کردم؟ گر کمی آب نبودم که رسانم به لبت داشتم اشکی و ایثار به پایت کردم نگشودی لب خود، هر چه تو را بوسیدم نشنیدم سخنی، هر چه صدایت کردم پدرت را نبُوَد بعد تو، امّید حیات جان من بودی و تقدیم خدایت کردم یارب! این دشت بلا، این من و این اکبر من هر چه را داشتم، ای دوست! فدایت کردم آن خلیلم که ذبیحم نکند فدیه قبول وین ذبیحی است که قربان به منایت کردم ای «مؤیّد»! چو تو را بنده‌ی مخلص دیدم دگر از بندگی غیر، رهایت کردم . محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم  نقش شمرده زدم همرهت پیاده دویدم محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم گهی بخاک فتادم گهی زجای پریدم دلم به پیش تو، جان در قفات، دیده به قامت خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم دو چشم خود بگشا و سؤال کن که بگویم ز خیمه تا سر نعش تو من چگونه رسیدم ز اشک دیده لبم تر شد آن زمان که به خیمه زبان خشک تو را در دهان خویش مکیدم نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه خولی زمانه کشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم هنوز العطشت میزد آتشم که زمیدان صدای یا ابتای تو را دوباره شنیدم سزد به غربت من هر جوان و پیر بگرید که شد بخون جوانم خضاب موی سفیدم کنار کشتۀ تو با خدا معامله کردم نجات خلق جهان را به خونبهایت خریدم بگو به نظم جهان سوز «میثم» این سخن از من که دست از همه شستم رضای دوست خریدم محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ بسکه پاشیده زِ هم، مثلِ گلِ چیده تنت  می کند گریه به زخم بدنت؛ پیرهنت  کثرت زخمِ تو، مانع ز شمارش گشته  بسکه زخم آمده پیوسته به زخم بدنت  آیه با تیغ نوشتند به سر تا پایت  نقطه با تیر نهادند به آیات تنت  حلقه های زرهت چشمه ی خونند همه  آب غسلت شده خون، خاک بیابان کفنت  آمدم از دو لب خشک تو خون پاک کنم  دیدم از خون گلو پر شده بابا دهنت  خجلم از تو علی جان که دم رفتن بود  العطش با من دل سوخته آخر سخنت  لاله ی نسترنم! یاس امیدم! سخت است  که ببینم چو گلِ ریخته نقش چمنت  همه امیّد من این است که یک بار دگر  چشم خود باز کنی یک نگه افتد به مَنَت  رو به روی تو نهادم همه دیدند علی  که رخم لاله صفت سرخ شد از یاسمنت  شعله های دل میثم زده آتش همه را  آه او شعله ی شمعی است به هر انجمنت محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ ای یاس چیده، ای گل نقش چمن، علی!  قرآن آیه آیه ی پامال من، علی  مانند قلب من دهنت پر زخون شده  خون گلوت گشته روان از دهن، علی  چسبانده خون به هم، دو لبت را ز گفتگو  با چشم خویش حرف برایم بزن، علی  لب تشنه، چشم بسته، نفس مانده در گلو  زخم تو گشته با دل من هم سخن، علی  تو مثل لاله ای که همه گشته برگ برگ  من مثل شمع سوخته در انجمن، علی  جایی برای بوسه نمانده به قامتت  از بس که زخمت آمده بر زخم تن، علی  ممکن نشد زروی زمینت کنم بلند  از بس که پاره پاره شده این بدن، علی  لیلا در انتظار تو چشمش بُوَد به راه  زینب چگونه بی تو رود در وطن، علی  در حیرتم چگونه زخونت خضاب شد  ماه جمال و زلف شکن در شکن، علی  فریاد من بلند زاشعار میثم است  سوزد زسوز او دل هر مرد و زن، علی  محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ به هر زخم تنت تصویر لبخند خدا دیدم  خدا از من تو را می خواست من چشم از تو پوشیدم  چو دیدم وقت بی آبی عقیق از تشنگی کاهد  لبان تشنه ات را گه مکیدم، گاه بوسیدم  به خود گفتم که شاید چشم خود را بازبگشایی  به روی شسته از خونت، ز اشکم آب پاشیدم  نیازی نیست دیگر سر ببرند از تنم بابا  که با جان دادنت صد بار مرگ خویش را دیدم  تنم در خیمه بود و مرغ روحم با تو در میدان  تو دور مرگ گردیدی و من دور تو گردیدم  زبان سرخ خود را تا نهادی در دهان من  سراپا شعلة سبزی شدم، بر خویش پیچیدم  تو جان کندی و دست و پا زدی و من نگه کردم  ز هر زخمت هزاران نالة نشنیده بشنیدم  تو آب از من طلب کردی و آبم کردی از خجلت  چو شمع سوخته، هم سوختم، هم اشک باریدم  تو را با فرق بشکسته، روی خونین و لب عطشان  چو معبودم پسندید این چنین من هم پسندیدم  اگر "میثم" ز سوز خویش دل ها را زدی آتش  من اول از شرار دل، به آهت شعله بخشیدم  محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ اگر چه در دل دشمن تو را رها کردم  به قاتلان تو نفرین، به تو دعا کردم  محاسنم به کف دست و اشک در چشمم  به همره تو دویدم، خدا خدا کردم  هزار مرتبه جانم ز تن جدا گردید  دمی که تشنه لب از خود تو را جدا کردم  اذان صبح، اذان گفتنت دلم را برد  صلاة ظهر تو را هدیه بر خدا کردم  تو آب خواستی و من ز خجلت آب شدم  به اشک دیدة خود حاجتت روا کردم  زبان تو که مکیدم همه وجودم سوخت  چو شمع سوختم و گریه بی صدا کردم  به زخم های تنت بوسه می زنم پسرم  خوشم که این همه گل هدیه بر خدا کردم  از آن شبی که گشودی دو چشم خود به جهان  همه وجود تو را وقف کربلا کردم  از آن به دیدن داغ تو گشته ام راضی  که با شهادت تو دوست را رضا کردم  گلوی تشنه فرستادمت به قربانگاه  چه خوب حق تو را ای پسر ادا کردم  عزیز فاطمه من "میثمم" قبولم کن  که سوز سینة خود، هدیه بر شما کردم  * ولدی علیّ ، عَلَی الدّنیا بعدك العفا؛ قتل الله قوماً قتلوک محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ ای شسته روی خویش، به خون جبین، علی  تسبیح دانه‌دانۀ نقش زمین علی  زخم سنان و نیزه و شمشیر و تیر و سنگ  بر جسمت آمده ز یسار و یمین علی  چشمان خون‌گرفتۀ خود باز کن ز هم  لبخند خصم و اشک پدر را، ببین علی  تا واکنی لبی به سخن، پاک می‌کنم  خونابه از دهان تو، با آستین علی  از بس نشسته بر بدنت، زخم روی زخم  چیزی نمانده، زین بدن نازنین علی  فرقت جدا شد از هم و دیدم به چشم خویش  تکرار شد، شهادت حبل‌المتین علی  تن: پاره‌پاره، فرق: دو تا کام: پر ز خون  هرگز ندیده، کشته، کسی این‌چنین علی  قلبم ز سینه کنده شد و خورد بر زمین  وقتی فتاد قامتت از صدر زین علی  میثم که نظم او زده آتش به هر دلی  از سوز ما بوَد نفسش آتشین علی محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. شب هشتم شده و سینه فقط غم دارد روضه ی امشب ما پیر شدن هم دارد مثل ارباب کنار تن مجروح علی مستمع در شب هشتم کمری خم دارد روضه ی دفن حسین است و به تنهایی خود داغ، اندازه ی یک ماه محرم دارد روضه میخوانم از آن سرو رشید مجروح که تنش روی عبا چند قلم کم دارد آسمان، غم زده ی روضه و خون می بارد پای این روضه اگر مُرد کسی حق دارد روضه خوانِ شب هشتم بدنش می‌لرزد مثل ارباب در این روضه تنش می‌لرزد پدر داغ جوان دیده اگر هست اینجا تازه شد داغ دلش باز، ببخشد ما را جگرم سوخته مرهم بگذارید مرا امشب ای سلسله سادات ببخشید مرا نیمه ی سیب رسول است و مسیحای حسین رفت با رفتنش امید ز سیمای حسین پسری غرق به خون نقش زمین در صحراست کمر روضه خم از واژه ی ارباً ارباست از کمر تا شده این پیکر چون کوهی که... ریخته روی زمین قامت مجروحی که... می چکد خون ز گلو چشم و دهان دست و سرش جای یک بوسه نمانده است برای پدرش دشت را چشم پدر پُر ز علی می بیند گل پرپر شده را روی عبا می چیند لشکری کرد اشاره پدر پیرش را خنده ها کُشت دوباره پدر پیرش را گیسوان پسرش روی زمین پا خورده دید یک تیغ میان کمرش تا خورده نیزه ای از وسط سینه ی او رد شده است خون نشسته به گلو راه نفس سد شده است شاعر: محرم ...__________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab . کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. علیه‌السلام قبله‌ی ما علی و قبله نما نیز علیست حرمِ ما نجف وکعبه‌ی ما نیز علیست ها علی بشر کیف بشر یعنی که... قل هوالعشق علی نقطه‌ی با نیز علیست فقط از لطفِ علی فاطمه را می‌فهمیم نقطه‌ی با علی و نقطه‌ی فا نیز علیست از علی بندگی آموختم اما گفتند... آنقدر قُرب گرفته است خدا نیز علیست بعدِ معراج پیمبر به ابوذر می‌گفت : هست در خانه‌ی تو در همه جا نیز علیست امر فرمان علی  هست و اولی‌الامر علی قَدَر از سمتِ علی است و قضا نیز علیست نَفَسِ فاطمه و نَفسِ نفیسِ احمد... همه دم معنیِ نَفسی بِفَدا...نیز علیست صاحب خندق و خیبر اُحد و بَدر و حُنین فاتحِ معرکه‌ی کرببلا نیز علیست رفت میدان و حسین از پسِ او می‌فرمود: چشمِ بد دور که این سبزقبا نیز علیست او که می‌تاخت امیرانِ عرب می‌گفتند تا که او هست امیرالاُمَرا نیز علیست میزند بر جگرِ خصم و همه می‌فهمند وارثِ تیغِ علی در دو سرا نیز علیست از اذانش دل زهرا به تپش می‌اُفتاد در حرم زمزمه‌ی فاطمه‌ها نیز علیست همه گفتند نبی یا که علی شاید اوست بعد الله اگر یک کلمه باشد اوست (حسن لطفی)✍ محرم ...__________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab . کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. اول مجلسی پیغمبر اسلام که جاویدان است فرموده نجات عترت و قرآن است فرموده به پاکیزگی دقت کن یک اصل نظافة و من الایمان است تطهیر کند حسین دل را ز گناه خوش عطر و سفید می‌کند جُونِ* سیاه هر کس که رسیده دعوتی زهرا ست زهرا به دل شکسته‌اش کرده نگاه با ذکر و خلوص و پرتوان روضه بیا تا پیر نگشته‌ای جوان روضه بیا جز محفل ارباب نباشد خبری در زیر تمام آسمان روضه بیا درباره حسین صاحبش مادر اوست رحمت به کسی که خادم محضر اوست لیلای دروغین هم جا هست جوان لیلا به خدا فقط علی‌اکبر اوست اکبر که جوان‌ها به فدای مویش لیلا شده مجنون خمِ گیسویش افتاد پدر حزین و جسم خود را بر نعش علی کشید با زانویش شهادت علی‌اکبر علیه‌السلام قد و بالات به‌هم‌ریخته عزیزم عزیز قدبلند ریز ریزم سر نعش تو محکومم به مردن دارم با مرگ پیشت می‌ستیزم سرم رو رو سر خونیت می‌زارم به‌جز مردن دیگه راهی ندارم بازم بابا صدام کن از تو حلقت خودم لخته خونا رو در میارم پاشو ای سرو خورده تیغ و تیشه می‌مونه رو دلم داغت همیشه تنت تا دور دورا پخشه پخشه تنت هیچ جوری جمع‌وجور نمی‌شه نمی‌شد باورم ای نازنینم تو رو یک روز اینجوری ببینم باید جسم تو رو توی عبایی شبیه جورچینی من بچینم به موهای سفیدم خنده کردند باداغت قلبم و آکنده کردند با قیچی افتادن انگار به جونت تن پاکت رو رَنده رَنده کردند مجتبی صمدی شهاب ۱۴۰۰ *حضرت جُون غلام سیاه امام حسین علیه السلام بود محرم ...__________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab . کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. روشن از ماه رخت کلبه احزانم بود بودنت قوتی از بهر من و جانم بود تو همان سرو رشید حرمم بودی،که سایه لطف تو آرامش بستانم بود محفلم گر چه ز یادت بود آشفته،ولی شرح تو دلخوشی قلب پریشانم بود خاطرت زنده کند خاطره زهرا را آنکه داغش سبب حال پریشانم بود سونماندست دراین دیده ازآن داغ که دید حیف شد،دیدن تو رونق چشمانم بود قصه مرگ تو در باور من نیست هنوز گر چه اندوه من از غصه هجرانم بود ماتمت کشت مرا،جان به لب آورد غمت آنکه جان داد به من خواهر نالانم بود بی سبب نیست که افروخت زپاتابه سرم داغ تو آتش این سینه سوزانم بود ............ . زبسکه میکِشی از درد بر زمین پا را یقین بدان که زغم میکُشی تو بابا را ز عضوعضو تنت خون به خاک می ریزد نمیتوان نگرم جای تیغ اعدا را الا مسیح دلم با نگاه عیسائی تو زنده ساز در برت مسیح زهرا را برای آنکه کنم جمع پیکرت، باید بگردم از همه سو جای جای صحرا را اگر نشانده تو را بین خاک و خون دشمن ببین به غصه نشانده ز ماتمت ما را تمام درد من اینست، چگونه در خیمه تسلی اش دهم از غصۀ تو لیلا را ................ . چگونه پیکرت را پاره پاره چون دلم بینم چگونه پرپرت از جور گلچین ای گلم بینم تمام هستی ام بودی ولی از رفتنت بابا خدا داند که در آتش تمام حاصلم بینم از این پس نقل اشک از دیده های غم فشانم را ز داغ رفتنت ای شمع جان در محفلم بینم منم آن باغبانی که ز بیداد خزان باید میان باغ افسرده فسرده سنبلم بینم نمیشد باورم هرگز که روزی بی پر و بی پال خموش و غرق خون بر خاک صحرا بلبلم بینم ✍ ................................_ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.. . شروع جلسه ۱۰ شب محرم 😢شب اول من آمده ام تا که امانم بدهی دلمرده رسیده ام که جانم بدهی امشب شب اول است و من منتظرم تا اذن عزا به دیدگانم بدهی 😢شب اول با اشک شما بزم عزا برپا شد طومار شریف نوکری امضا شد با ناله ی مادر تو زهرا امشب پرونده ی شبهای محرم وا شد ____ 😢شب دوم من خسته کبوترم هوایی ام کن مهمان حریم آشنایی ام کن با قافله آمدم شب دوم ماه همراه عقیله کربلایی ام کن 😢شب سوم ای آرزوی هر شب مهتاب بیا ای صبر و قرار دل بی تاب بیا یک سفره ی بغض و گریه آوردم با غم های رقیه جان ارباب، بیا 😢شب چهارم بر سینه ی خسته ام کمی آه بده بر قلب شکسته سوز این ماه بده شبهای محرم است و دستم خالیست این حرّ پشیمان شده را راه بده _ 😢شب چهارم دنبال توأم ای نفسم پس برگرد سخت است به کویت برسم پس برگرد حساس به نام زینبی می دانم بر عمه ی سادات قسم پس برگرد _ 😢 من منتظرم که خاک پایت بشوم لبریز ترنم صدایت بشوم امشب غم قتلگاه دارم به دلم لب تر کن از این روضه فدایت بشوم _ 😢 ای یوسف فاطمه بیا گریه کنیم با زخم عمیق روضه ها گریه کنیم امشب تو بیا کنا هم مهدی جان با داغ یتیم کربلا گریه کنیم _ 😢 دنیای بدون تو عذاب است عذاب بی تو دل عاشقان خراب است خراب ما تشنه دیدار و تماشای توأیم مانند لب تشنه ی نوزاد رباب _ 😢 ای منتقم خون خدا روضه بخوان برگرد برای کربلا روضه بخوان جانسوزترین روضه غم شش ماهه است ای صاحب عزا خودت بیا روضه بخوان 😢 برگرد که در سرم تب عاشوراست امشب شب اشک و ناله های لیلاست من دل نگران چشم زخمی توأم این روضه فقطعوهُ ارباً ارباست 😢 ای کاش که نذر گریه های تو شویم یک جمعه پر از شور صدای تو شویم آقا تو دعا کن که شب تاسوعاست برگردی و ما همه فدای تو شویم __ 😢 در سینه ی من قیامت عاشوراست برگرد که فصل غربت عاشوراست دنبال دوای درد هجران تا کی؟ زخم دل من به وسعت عاشوراست ___ صابر عابدی✍ ........................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. محرّم حضرت علی اکبر علیه‌السلام با زمین خوردنِ تو شاه زمین‌گیر شده پایِ این پیکرِ صدپاره  پدر پیر شده به سویِ تو نَدویدم که خَزیدم بابا اُف به دنیا پدر از زندگی‌اش سیر شده ای اذانِ حَرمم واژه‌به‌واژه شده‌ای اِرباً اِرباٰ وسطِ معرکه تصویر شده حمزه‌یِ لشکر من مُثله شدی واویلا آمدم سویِ تو امّا چقدَر دیر شده تکّه‌های بدنت رویِ حصیری چیدم چند تا گم‌شده یا جسمِ تو تبخیر شده همه‌یِ دشت به حال من و تو می‌خندند طعنه با روضه‌یِ غم‌هایِ تو درگیر شده بر رویِ شانه‌یِ یاران به حرم می‌آیی وقتِ تشییعِ علی‌اکبر و تکبیر شده لخته‌خون از دهنت با سرِ انگشت کشید العجل گفت پدر  از غمِ تو پیر شده علیه_السلام ✍ .
‍ . اشعار ،با هشتک های هرشب تفکیک شده و بشرح زیر است: ................. .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... . .................... . ................... .................. ............... ................................ لطفا هشتک یا "کلمه آبی رنگ" فوق را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت راست، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از اشعار آیینی بهرمند شوید .___ کانال اشعار حسینی ایتا 👇 http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af ای دی برای پاسخ به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh آی دی ارسال اشعار برای ثبت در کانال @Yaghoubian1349 .
‍ . اشعار ،با هشتک های هرشب تفکیک شده و بشرح زیر است: ................. .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... . .................... . .................... .................. وقایع بعد از شهادت ............... ................................ لطفا هشتک یا "کلمه آبی رنگ" فوق را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت راست، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از اشعار آیینی بهرمند شوید .___ کانال اشعار حسینی ایتا 👇 http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af ای دی برای پاسخ به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh آی دی ارسال اشعار برای ثبت در کانال @Yaghoubian1349 .
‍ . اشعار ،با هشتک های هرشب تفکیک شده و بشرح زیر است: ................. .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... . .................... . .................... .................. وقایع بعد از شهادت ............... ................................ لطفا هشتک یا "کلمه آبی رنگ" فوق را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت راست، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از اشعار آیینی بهرمند شوید .___ کانال اشعار حسینی ایتا 👇 http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af ای دی برای پاسخ به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh آی دی ارسال اشعار برای ثبت در کانال @Yaghoubian1349 .
‍ . اشعار ،با هشتک های هرشب تفکیک شده و بشرح زیر است: ................. .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... . .................... . .................... .................. وقایع بعد از شهادت ............... ................................ آقا رسول الله * لطفا هشتک یا "کلمه آبی رنگ" فوق را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت راست، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از اشعار آیینی بهرمند شوید .___ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab . گروه مخصوص کلاس آموزشی تفسیر زیارت عاشوراء و پاسخ به سوالات و شبهات مقتل امام حسین ع است. https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 لینک کانال ضامن اشک @zameneashk ای دی برای پاسخ به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh2 آی دی ارسال اشعار @Yaghoubian1349 .ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. مرثیه حضرت علی اکبر علیه السلام آینه دار شکوه است علی جانِ حسین همچنان سلسله کوه است علیِ جان حسین آمده مثل ابالفضل پناهش بشود یک تنه آمده تا اینکه سپاهش بشود زلف بر شانه به سیمای نبی می آید به اُحد می رود و جای نبی می آید صفت سرو بر این قد رسا کم باشد قامتش جلوه ای از عرش معظم باشد لشکرِ ابروی او تیغ زنان می آید دشمن از کثرت کشته به فغان می آید میرود تا که ولی زنده بماند بی شک اشهَدُ اَنَّ علی زنده بماند بی شک تیر از چله ی ابروی کجش می بارد برق چشمش اثر صاعقه ها را دارد میمنه میسره را ساده بهم می ریزد دسته دسته جلویش دست قلم می ریزد دست در قبضه شمشیر شبیه علی است پدرش گفت که این شیر شبیه علی است لشکری پیش قدمهاش زمین می افتد چقدر سر جلوی پاش زمین می افتد کوفه را کشت رجز خواندن بی مانندش همه گفتند علی آمده یا فرزندش جبرییل آمده فضل علی اکبر می خواند به جوانمردی او آیه مکرر می خواند می رود میمنه تا میسره را مثل علی زرهش پشت ندارد بخدا مثل علی چین می افتد به صف لشکر اگر تیغ کشد شامْ مرگی برسد اکبر اگر تیغ کشد از عطش حیف نمانده ست رمق در جانش دستش از خستگی افتاد چو مادر جانش اسب او خواست به خیمه برود،عکسش شد خواست از حادثه ها دور شود، عکسش شد برد با حوصله در کوچه دشمن او را می سپارد به دم تیزی آهن او را ذره ذره تنش از اسب زمین می ریزد اربأ اربا بدنش مثل نگین می ریزد زخم ها پشت سر هم به بدن باز شدند عضو های تنش انگار که مقراض شدند روی زانو پدر از راه خمیده آمد از همه زندگی اش دست کشیده آمد علیه_السلام ✍ .