eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
270 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. شعر مدح و مرثیه ای نخل کوثر را ثمر یا ام کلثوم ای مایه ی فخر بشر یا ام کلثوم ای دومین زینب، سراپا زینت اب ای زینت نام پدر یا ام کلثوم ای چارمین خورشید نور از نسل کوثر بر فاطمه نور بصر یا ام کلثوم ای کوکب افلاک، ای نور مجسم ای خواهر شمس و قمر یا ام کلثوم زینب که سر تا پا علی بود و علی بود رفتی به زهرا بیشتر یا ام کلثوم حتما تو هم مانند زینب دیده بودی که مادرت در پشت در ... یا ام کلثوم حتما تو هم از داغ کوچه داغداری از ماجرا داری خبر یا ام کلثوم از کوچه ها تا کوچه های شام رفتی رفتی کنار تشت زر یا ام کلثوم با خیزران دیدی چه غوغایی به پا کرد جام شراب و چشم تر ... یا ام کلثوم ای وای از ساعات قتل صبر ای وای ای وای از ساعات سر ... یا ام کلثوم هر کس می آمد جای زخم قبل می زد با نیزه و سنگ و سپر یا ام کلثوم سرها که شد بر نیزه ها، تازه شروع شد وقت هجوم صد نفر یا ام کلثوم هر کس که آمد قتلگاهش دست پر رفت انگشتر و دستار سر ... یا ام کلثوم ........................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ایام گلوی هجر فشردم که داده آزارم فراق یار چه کرده است با دل زارم سلام صبح امیدم، سلام مطلع فجر هنوز منتظر صبح روز دیدارم برای من که گدایم جهان نمی ارزد اگر ز دامن لطف تو دست بردارم به اینکه آبرویم ریخته نگاه نکن نگاه کن چقدر بی پناه و ناچارم گره به کار من افتاده است بازش کن مرا ز خانهء خود رد نکن گرفتارم کسی نبودم و قدر و بها به من دادی کسی نبوده بجز فاطمه خریدارم تمام نوکریم را به روضه مدیونم تمام زندگیم را به تو بدهکارم صدای خواهر زینب می آید از کوفه دوباره سینه زن خواهر علمدارم هنوز گریه کن کوچه های شام و یهود هنوز مضطر راه شلوغ بازارم ............................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
علیهاالسلام 🔹خواهر خون خدا🔹 زینب صُغراست او؟ یا مادر کلثوم بوده؟ یا خطوط درهم تاریخ نامفهوم بوده؟ کِی به دنیا آمده؟ کی رفته؟ کی همسر گزیده؟ در کدامین خاک مدفون است؟ نامعلوم بوده! «مجلسی» فرموده: در بازار کوفه خطبه خوانده «شیخ طوسی» گفته: پیش از کربلا مرحوم بوده! «مامَقانی» چیزهایی گفته، «شهرآشوب» چیزی در کتاب «طبرِسی» چیزی دگر مرقوم بوده از چه دورانی سخن می‌گویی ای تاریخ! وقتی، جعل و تحریف و سندسوزی در آن مرسوم بوده... از چه دورانی سخن می‌گویی ای تاریخ! وقتی، تالی قرآن او شمشیر بر حلقوم بوده از چه دورانی سخن می‌گویی ای تاریخ! وقتی، هر کجایش را که می‌بینی علی مظلوم بوده شیون هیهات مِنّا الذلّه می‌آید به گوشم سرنوشت سرخ عاشوراییان محتوم بوده خواهر خون خدا هرجا که باشد کربلایی‌ست دختر خیر النّسا هرکس که شد معصوم بوده پس ملالی نیست هرکس هرچه می‌خواهد بگوید ما رأیت الّا جَمیلا قصه‌ای منظوم بوده پس ملالی نیست زیرا آن‌که می‌داند، می‌آید آن‌که سِرّ خاندانش سال‌ها مکتوم بوده پس ملالی نیست؛ برمی‌خیزد از جا قائم ما آن‌که تیغش مظهر یا حیُّ یا قیّوم بوده... 📝 ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. السلام علیک یا امینة الحیدر یا برای از تو‌ نوشتن دلم‌ وضو دارد که باز لایق مدحت،شود دمی شاید ولی به وقت نوشتن برای تو باید قلم و کاغذی از سمت عرش حق آید بده اجازه که قطره بگوید از دریا حقیرم و شده ام با محبتت والا تویی عقیله ی صغری، معلم عفت شدی تو گوهر بحر نجابت و عصمت نمی کنم دگر از ازدواج تو صحبت دروغ محض بُود جمع نور با ظلمت جداست نطفه ی ناپاک و طینت نیکو بگو که همسر عون بن جعفری بانو کم از تو گفته شده دُرّ ِ باشرف هستی به حق که گوهر نایاب در صدف هستی برای خلقت عالم‌ تو هم‌ هدف هستی که نور دیده ی شاهنشه نجف هستی فدای نام نکویت، امینه ی حیدر شدی تو مرهم غم های سینه ی حیدر حیات کربوبلا شد به عزم‌ تو تضمین شده مصائب آن پیش صبر تو شیرین نشد شکوه تو کم در مصائب سنگین شده میان عدو هم حیای تو تحسین میان پرده ای از نور، سایه ات مانده و آفتاب تو را بین خصم، پوشانده تو خطبه خواندی و شد عرش، غرق ِدر تکبیر به لطف خطبه ی تو قلب شام شد تسخیر نبود تیغ کلام تو کمتر از شمشیر که شد یزید لعین وقت خطبه ات تحقیر تویی که ذکر تو داده به انبیا منصب به حال ما‌ نظری یا شریکة الزّینب تنی بدون سر و ده نفر چه پردرد است گلوی اصغر و تیر سه پَر ،چه پردرد است مقابل تو، سر ِ نیزه ،سر، چه پردرد است کنار قاتل همسر، سفر،چه پر درد است میان غربت بازار قدّ تو خم شد به یاد طعنه و آزار عمر تو کم شد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ................................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. غزل - مدح و مرثیه حضرت اُمِّ‌کلثوم سلام اللّه علیها از مرتضی یک قطره خون در پیکرش باشد... باید تمامِ نُه فَلک  خاکِ دَرَش باشد پشتِ سرِ زینب قدم برداشت با دقّت پس حق به مریم می‌دهم پشتِ سرش باشد این دخترِ مرضیه است و کوثری جاری باید هر آن کس حیدری شد نوکرش باشد مثلِ حسن مظلوم و چون زهراست معصومه تصویرهایِ کـربلا در باورش باشد در کوفه بعد از خواهرِ خود خطبه می‌خوانَد یعنی همیشه خواسته هم‌سنگرَش باشد این اُمِّ‌کلثوم است اِرثِ یاسِ مظلومه با اینکه دارد مقبره چون مادرش باشد گریه‌کنانِ کوچه و گودال و بزمِ شام بانو همیشه روضه‌ای دور و بَـرَش باشد پایِ سرِ بر نیزه ندبه‌خوانِ دیدار است در آرزویِ روزِ وصل دلبرش باشد ✍ .
. زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در سوگ خواهر آه زینب باز هم باید عزاداری کند ام کلثومم که بعد از تو مرا یاری کند؟ آه ای آیینه ی زینب در عالم الوداع مونسم ، دلگرمی ِ پنجاه سالم الوداع رفتی و من همچنان با کوه غم ها مانده ام ای عصای دست زینب ، دست تنها مانده ام محرم اسرار من ، دار و ندارم ، خواهرم با که بعد از تو کنم گریه برای مادرم ؟ شاهد خون گریه ی مسمار آن در الوداع میزبان آخرین افطار حیدر الوداع ای دل ِ از دست این دنیا پریشان الوداع شاهد پیری ِ آنی ِ حسن جان الوداع آه پاره معجر شام غریبان الوداع بی برادر مانده در بر و بیابان الوداع من خبر دارم چه آمد بی حسینم بر سرت من خبر دارم چه کرده کعب نی با پیکرت آه خواهر حرمت ما بی برادر ها شکست پیش سرهایی که شد نیزه نشین،  سرها شکست در بنی هاشم کسی جز ما اسارت دیده بود ؟ در بنی هاشم کسی چون ما جسارت دیده بود ؟ خواهرم ما دو علی را دست بسته دیده ایم هیجده دسته گل ِ در خون نشسته دیده ایم ما دو تا را که ندیده بود حتی آفتاب همسفر با حرمله کردند آن هم بی نقاب ای بمیرد حرمله از عمر سیرت کرده است دوری شش ماهه ، این شش ماهه پیرت کرده است شیر دخت ِ شیر یزدان شد غرورت پایمال ای زبان آن اراذل های شام و کوفه لال ! مُردم و زنده شدم آن لحظه که شمر لعین زد سر دروازه ی ساعات رویت را زمین ای بهاری که شدی رنگ زمستان الوداع ای شنیده طعنه ها در بزم مستان الوداع پا به پای من کشیدی ، درد پشت درد آه نان خیراتی غرورت را به جوش آورد آه ✍ .
. جدید علیهاالسلام و حضرت سیدمحمد عموی امام زمان علیهماالسلام السلام‌علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باید از جرم و گناه دیده استغفار کرد که مرا در محضر تو مانع از دیدار کرد ای گل نرجس خجالت می کشم از چشم‌خود با گناهانش مرا پیش نگاهت خار کرد توبه از آن سیّئاتی می کنم که روز وشب رفتنم تا خیمه ی سبز تو را دشوار کرد عفو کن این نوکری را که پس از هر توبه اش روبه رویت هر گنه را باز هم‌ تکرار کرد خوب می دانم اگر در خواب غفلت رفته ام باز یک گوشه نگاه تو مرا بیدار کرد کاش برگردی بزودی،ای طبیب دردها نوکر بیچاره را هجران تو بیمار کرد بی تو این دنیا نباشد جز جهنم،حق بده دوری ات قلب مرا از زندگی بیزار کرد آخر ماه جمادی آمده وقت عزاست درد های سینه ات، اشک تو را بسیار کرد داغ عمّه یک طرف، داغ عموجان یک طرف می دهم حق، روضه ها چشم تو را خونبار کرد عمّه جانت امّ کلثوم است دیگر محتضر کربلا تا شام ِمحنت، قلب او را زار کرد دارد از یک عمر درد و غصّه راحت می شود روز و شب بر حاجت ِمرگ خودش اصرار کرد هرگز از یادش نرفته شام و رقص مست ها گریه ها در کوچه ها از خنده ی انظار کرد بود شهزاده ولی بر تن لباس پاره داشت از چه دشمن عمه ات را راهی بازار کرد لحظه ی مرگش شده آن موقع که او را یزید وارد بزم شراب شام با اجبار کرد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
‍ . اشعار ،با هشتک های هرشب تفکیک شده و بشرح زیر است: ................. .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... . .................... . .................... .................. وقایع بعد از شهادت ............... ................................ آقا رسول الله * لطفا هشتک یا "کلمه آبی رنگ" فوق را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت راست، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از اشعار آیینی بهرمند شوید .___ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab . گروه مخصوص کلاس آموزشی تفسیر زیارت عاشوراء و پاسخ به سوالات و شبهات مقتل امام حسین ع است. https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 لینک کانال ضامن اشک @zameneashk ای دی برای پاسخ به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh2 آی دی ارسال اشعار @Yaghoubian1349 .ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. مدح و مرثیه حضرت ام کلثوم سلام الله علیها ندارد عشق در مدح کسی جز یار مفهومی فدایت ای‌که بر هفت آسمان عشق منظومی تویی کوه کرم چون حضرت شیر خدا آری، چرا که با شما دیگر، نماند عبد محرومی.. اگر زهراست خورشید جهان، تو ماه او هستی که اینگونه میان ظلمت شب‌ها تو معلومی تویی معصومه پرورده، تویی معصومه از این رو.. که هم دختر وَ هم خواهر وَ هم عمه به معصومی نباشد مدح تو کار کسی غیر از خدای تو که مداح تو اللّه و.. تو مدح حیّ قیومی تو اسرار خدایی چون اَب و اُم و اَخی‌هایت که در دنیای فانی فاش گویم، سرّ مکتومی فدای نام زیبایت، به قربان صفاتِ تو... تویی ام الحیا، ام الوقار و ام کلثومی به طفلی در میان کوچه ها غم‌ دیده چشمانت که از طفلی به رنج و غصه‌ی سیلی تو محکومی پس از روز دوشنبه، روز عاشورا میان آمد سری بر نیزه ها بود و.. تویی کز ناله مغمومی بمیرد «ملتمس» وقتی، نوشته مقتل این غم را که بی عباس در کوفه، تو مظلومی تو مظلومی .
. (روضه خوانی وگریز به روضه ی حضرت رقیه علیهماالسلام) باز هم بر پا شده بزم عزا در میان خانه ی امّ البنین در حیاط خانه زیر آفتاب سفره ای شد پهن بر روی زمین در کنار سفره بین ازدحام هر دلی از ناله ی زینب شکست در میان روضه ی گودال باز زینب ِ قامت کمان از پا نشست تا که زینب خسته شد،شد نوبت ِ روضه های امّ کلثوم ِ حزین گفت: دیدم کربلا تا شام، من داغ روی داغ ای امّ البنین نیم روزی باغ گلهای علی روبه روی چشم من رفته خزان روی نیزه رأسشان را دیده ام کربلا تا شام بودم نیمه جان بس دویدم روی سنگ وخارها بر کف پایم نشسته آبله شد جواب ناله هایم روز وشب خنده های تلخ زجر و حرمله وای از بازار شام و بزم می ما کجا و مجلس نامحرمان روبه روی دختران بی گناه خون دندان حسینم شد روان خارجی خواندند ما را شامیان شد خرابه،خانه ی ما روز و شب دم به دم آزارها دیدیم ما از نگهبانان بی شرم و ادب در میان قحطی آب و غذا کودکان بودند تشنه،نیمه جان وای من از لحظه و از ساعتی که رقیه خواست از من آب و نان گفتم ای شیرین زبان ِ کاروان کام عطشانت مرا داده عذاب من فدای لعل خشکیده ی تو نیست آب و نان دگر اینجا بخواب او بهشتی بود روی دامنم خلق و خویش بود مثل مادرم هر زمان دلتنگ مادر می شدم می شد او آرامش چشم ترم هر زمانی که سخن می گفت او بوی جنت از دهانش می وزید هر زمان که دست من را می گرفت تازه می شد در دل ِخونم امید او شبیه مادر من فاطمه قدکمان چون‌لاله ای پژمرده بود مثل او از کینه های مرتضی از عدوی پست،سیلی خورده بود بس که او طعنه شنید از شامیان شد میان کوچه ها مویش سپید شد شکسته از مصیبتها ولی قامتش از هجر بابایش خمید آن زمان که در خرابه ناگهان نیمه شب بی تاب شد از هجر او از جفای شامیان در بین اشک با سر بابای خود شد روبه رو گفت بابایی فدای حنجرت دشمن از چه رأس پاکت را برید با چه جرمی ای امام مهربان پیکرت در بین خاک و خون تپید لعل تو زخمی،لب من سالم است دیدمش که خورد چوب خیزران می زنم لطمه به لب تا که شود مثل تو خون از لب خشکم روان ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
💠 بخشی از خطبۀ (علیهاالسلام) در کوفه «یا اَهلَ الکوفَةِ! سوئَةً لَکُم مالَکُم خَذَلتُم حُسَیناً وَ قَتَلتُموهُ وَ انتَهَبتُم اَموالَهُ وَ وَرِثتُموهُ وَ سَبَبتُم نِسائَهُ وَ بَکَیتُموهُ فُتُّباً لَکُم وَ سُحقاً...» تمام همهمه‌ها غرق در سکوت شدند صدای گریۀ او شهر را تکان می‌داد میان قوم عرب یک نسب‌شناس نبود؟ شکوهِ خطبه، علی را فقط نشان می‌داد نگاه کرد به تسبیح خواهرش زینب که این حماسه به او قدرت بیان می‌داد کلام دختر نهج‌البلاغه نافذ بود و درس مردی و غیرت به کوفیان می‌داد خطاب کرد: «شما تا ابد دو رو بودید، اگر خدا به شما عمر جاودان می‌داد به پاس این همه مدّت که دم تکان دادید خلیفه کاش همان‌قدر استخوان می‌داد در این معامله، کوفی سفیه بود، سفیه! که دین خویش نفهمیده رایگان می‌داد نشسته‌اید سر سفرۀ حرام آن‌قدر که نامه‌های شما نیز بوی نان می‌داد و رودهای روان را بر آن کسی بستید که اذن بارش باران به آسمان می‌داد شما به نام محمّد چقدر می‌کشتید خدا اگر به علی همچنان جوان می‌داد» و کاش خطبۀ او تا همیشه جاری بود و کاش گریه کمی بیشتر امان می‌داد 📝 .
. چه شد با من،دلی آشفته و سوز جگر دارم ز بعد کربلا بر چهره ام اشک بصر دارم چه شد با من،که از بیداد صیاد جفاپیشه درون آشیانه پیکری بی بال و پر دارم الهی هیچ کس داغی که من ندیدم نبیند او که ازهرم جگرسوزش،دوچشمی شعله وردارم زیک سو از غم گلها و سویی هم زظلم دهر زنخل عمرخود اندوه و افغان برگ و بر دارم خدا را شکر دیگر جان رسیده بر لبان من که ازمرگ خودم از بعد عاشورا خبر دارم چه روزی شد برای کاروان،کز غصه آنروز هماره آه جانکاهی ز شب تا به سحر دارم به یاد کام خشک کشته افتاده در گودال ز آب و لذت نوشیدنش بر خود حذر دارم ببار ای آسمان باران خون از دیدگان خویش که من دردل غم خورشید و اندوه قمر دارم ز پا افتاده ام از گریه های گاه و بیگاهم که هر دم در نظر یاد تن ببریده سر دارم زچوب خیزران وخنده خصم وغم زینب دلی خونین و آشفته چوقلب تشت زر دارم ✍ .