eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
255 عکس
157 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
تب دارترین تب زده‌ی بستر دردم پر سوز‌ترین زمزمه‌ی حنجر دردم رنگ رخ من بر همگان فاش نموده در باغ نبی جلوه‌ی نیلوفر دردم فریاد عطش زد دهن سوخته ام تا ‌تر شد لب خشکیده ام از ساغر دردم جای عرق از چهره‌ی من زهر چکیده پیغامبر خسته دل باور دردم بر زیر گلوی جگرم دشنه کشیدند من کشته‌ی تیغ شرر لشکر دردم آتش فکند بر قد و بالای سپیدار یک ذره‌ی ناچیز ز خاکستر دردم خون گریه کند اختر و مهتاب برایم افلاک شده مستمع منبر دردم وحيد قاسمى ........._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
هادیِ ما که لبش بوی هدایت می دهد هر دَمش در جامعه طعمِ زیارت می دهد هادیِ ما هر سلامِ عشقِ او در جامعه عاشقان را همچنان درسِ ولایت می دهد زائرانش خوب می دانند که دامانِ او هر که آید بر توسل زود حاجت می دهد نور هست و آسمانش جلوه ای جز نور نیست گر چه صحنِ با صفایش بوی غربت می دهد کاش دشمن هم به اعجازش کمی امید داشت اینکه هر تارِ عبایش اذنِ جنت می دهد بس که تلخ و ناگوار است این بلا بر شیعیان سینه را این داغ بر تیغِ جراحت می دهد می رود نخلِ ولا با زهرِ کین امّا ز عشق عالمی را مژده ی شورِ شهادت می دهد نورِ او در چهره ی عالم نخواهد شد خموش داغِ تلخش سینه را گر چه ملالت می دهد این مصیبت قلبِ جدّش را مکدر کرده است بشکند دستی چنین مزدِ رسالت می دهد شالِ غم بر سر کن و بر پا نما شورِ عزا قطره اشکِ روضه اش اجرِ شفاعت می دهد باید از داغِ غمِ آقای مظلومان گریست او که مزد گریه را بر شیعه راحت می دهد سامرا یادآورِ کرببلای غربت است هر کجای شهرِ او بوی مصیبت می دهد سوختی از زهرِ کین راست ولی بر نی نرفت این فقط ما را کمی صبر و صلابت می دهد تل و گودال و رقیه چشم سوی علقمه اشکِ چشمانش عمو را چه خجالت می دهد هستی محرابی ........._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
با تو معنا می‌شود هم غصه‌ها؛ هم شادی‌ام من پُر از دلدادگی‌های امامِ هادی‌ام ای امامِ "جامعه"؛ ای "ذکرکم فی‌الذاکرین": کاش یک جرعه از آن جامِ ولا می‌دادی‌ام بی‌تو این دل... دل که نه، ویران‌سرای من شده با نگاهت این خرابی می‌شود آبادی‌ام عشقِ من عشقی‌ست ناب و ساده و با سابقه منشأ این عشق هم دل بستنِ اجدادی‌ام روز و شب در وادیِ جرم و خطا غوطه‌ورم پس خودت تضمین کن از شَرِّ گنه، آزادی‌ام با نگاهت واژه‌ها در شعر، تابان می‌شوند ورنه من یک شاعرِ بی‌ادعای عادی‌ام عادل حسین قربان ........._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
شده ام بر آن که پری زنم به هوات یا علی النقی سفری کنم و سری زنم به سرات یاعلی النقی به هوات تازه کنم نفس، به سرات آیم از این قفس برسم به مأمن آسمان رهات یا علی النقی هله ای قلم تو شروع کن، ز درون درآ و طلوع کن بنویس سردر مشق های سیات یاعلی النقی بنویس دست مِداحتم نرسد به عرش فضائلت شود آب های جهان اگر که دوات یاعلی النقی بنویس اوج کدام دم، برسد به وسعت آن قلم که دمیده جامعه ای بدان جلوات یا علی النقی تو همان تجلّی ایزدی، که به شکل بنده درآمدی و سروده ای غزل از زبان خدات یاعلی النقی و به استناد زیارتت، تو و اهل بیت نبوتت شده اید رب جلی ولی به صفات یاعلی النقی ز عدم وجود درست کن، ز نبود بود درست کن و به شیر جان بده با مسیح نگات یاعلی النقی منم آشنای قدیم تو، ز دیار عبدالعظیم تو که سلام می دهمت به شوق لقات یاعلی النقی نبود به بودن تو غمم، بخدا که حر جهنمم که گرفته ام به ولات برگ برات یاعلی النقی بگذار کعبه ی سامرا، قدمی طواف کنم تورا سر خویش را بزنم به کوی منات یا علی النقی محمدعلی بیابانی ........._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
نام تو را در دفتر خاتم نوشتند هادی نسل حضرت آدم نوشتند ما راه و رسم نوكری را برگزيديم چون كه شما را رهبر عالم نوشتند يک قطره از مدح تو را كه ثبت كردند ديدند بالاتر ز صدها، يم نوشتند هر كس كه از نام شما يک‌بار دم زد نام ورا مداح عيسی دم نوشتند جزو ارادتمندهای روضه‌ی تو شكر خدا كه نام ما را هم نوشتند خوشبخت آن‌هايند كه مست تو هستند بدبخت آن‌هايی كه از تو كم نوشتند از داغ مظلوميتت آقای عالم چشمان ما را چشمه‌ی زمزم نوشتند نام تو را پروردگارت گفته هادی چون در كرامت مثل بابايت جوادی قطعاً مسيحا هم به فرمان تو باشد پای كلاس درس عرفان تو باشد ذكر دعای جامعه زيباست اما زيباترش اينكه در ايوان تو باشد پای دعای جامعه می‌خواهم آقا ابواب ايمان وا به امان تو باشد با يک نگاهت صاحب ملک زمين است آنكس كه يک لحظه پريشان تو باشد وقتی محالّ معرفت الله هستی بايد همه‌عالم سر خوان تو باشد حتی مسيحی‌ها ارادت بر تو دارند اين هم ز الطاف فراوان تو باشد آقا سلاطين جهان را بنده كردی با يک نگاهت بردگان را زنده كردی شكر خدا يک عمر دستم را گرفتی درس كرامت از خود بابا گرفتی اينكه دو عالم روضه‌خوان غربت توست ارثی‌ست كه از غربت مولا گرفتی با يک دمت ارض و سما را زنده كردی تو گوی سبقت از دم عيسا گرفتی ياد رقيه كرده‌ای آن لحظه‌ای كه در اوج غربت در خرابه جا گرفتی وقتی تو را بردند در خان الصعاليک روضه برای زينب كبری گرفتی در زير پايت آسمان از جاش پاشد از بركت تو سامرا عرش خدا شد نامت علی بود و غريبی را چشيدی بار غم و غربت به دوش خود كشيدی صحن و سرای خاكی‌ات اين را به من گفت بعد از شهادت هم تو روز خوش نديدی آقا شنيدم روضه‌خوان ياس بودی با روضه‌های مادرت زهرا خميدی؟ ابن‌الرضايی كه علی بوده‌ست نامت در كوچه‌ها آيا تو هم طعنه شنيدی؟ آيا درِ باغ تو را آتش كشيدند؟ آيا تو هم از دست اين مردم بريدی؟ آيا طناب افتاد دور گردن تو؟ قطعا در آتش همسر خود را نديدی با اينكه تو جان داده‌ای از ظلم و كينه اما امان از روضه‌ی شهر مدينه آتش به روی ياس و نيلوفر كشيدند شعله به باغ سبز پيغمبر كشيدند در جنت الاعلی پيمبر روضه‌خوان شد وقتی قباله از كف مادر كشيدند قلب تمام عرشيان شد پاره پاره شمشيرها را تا كه بر حيدر كشيدند ديگر ملائک لانه‌ها را ترک كردند از بعد زهرا از مدينه پر كشيدند چندی گذشت و در دل گودال خونين بر روی عشق فاطمه خنجر كشيدند وقتی سر بابا به روی نيزه‌ها رفت از دختران بی‌پدر معجر كشيدند بابا ز روی نيزه صدها مست می‌ديد بر صورت اطفال جای دست می‌ديد مهدی نظری ........._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
ابر بارانی ام و این شب ها پا به پای غم تو می بارم تشنه ی گریه ام و می خواهم سر به خاک قدمت بگذارم اشک یعنی که درون قلبم باز هم درد زیادی دارم من عزادار گل زهرایم ماتمِ حضرت هادی دارم سامرا گفتم و قلبم لرزید ناگهان پرده ی چشمم تر گشت داغ تصویر حریمی ویران تلخی خاطره هایم برگشت من از احوال حریمت آقا... شدت فاجعه را می خوانم... با دل خسته مفاتیح به دست... خط به خط جامعه را می خوانم... عادت دست شما احسان است... من به دنبال کرم آمده ام... از گدایان قدیمی توٱم... بازهم سمت حرم آمده ام... اینقدر آه نکش می سوزم... از دلم زمزمه بر می خیزد... تا که بر روی زمین می افتی... ناله ی فاطمه بر می خیزد... لحظه ی آخر خود می دیدی مادرت با دل شاکی آمد آه اینبار خدا رحم کند با همان چادر خاکی آمد سرّ مظلومیت نام علی ع غربت شهر چه کرده با تو؟؟ سخت می افتی و برمی خیزی اثر زهر چه کرده با تو؟؟ چشم خونین تو امّا اینبار ... راوی واقعه ی عاشوراست... یاد غم های حسین افتادی... سامراء شعبه ای از کرببلاست... تشنه بودی و پریشان احوال وسط بزم شراب افتادی در همان حین که گریان بودی یاد احوال رباب افتادی زیر لب نوحه کنان می گفتی جای هر تکه کلامی...ای وای زینب و مجلس رقص و شادی عمه و چشم حرامی ای وای همه را گفتم و دیدم قطعاً جمعه ای نور سحر می آید انتقام علوی در راه است عشق با تیغ دو سر می آید اسماعیل شبرنگ ........._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
در عزای امام هادی(ع) فضای سامرا تاریک وتار است درون حجره مردی بیقرار است دل خونش بود یاد مدینه بمیرم، او غریب این دیار است زسوز آتشین زهری جگر سوز به روی خاک حجره لاله کار است چنان برخاک غلطانست از درد که حجره غرق در گرد وغبار است امام المومنین هادی(ع) مظلوم جگرپاره زظلمی آشکار است شود او راحت از جور زمانه به مرگی همچو بابا رستگار است امام عسکری آمد کنارش نشسته دل غمین واشکبار است سر بابا بزانویش گرفته زاین غم قلب مولا در فشار است بخواند آیه ی امن یجیبی که او مضطرترین روزگار است دلم کردست یاد سامرایش زیارتگاه آن غایب نگار است کنار مرقد جد غریبش زاشک دیدگانش جویبار است خدایا قسمتم همراهیش کن به روزی که دل او داغدار است شعر:اسماعیل تقوایی ........._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
غریب سامرا مسموم کین شد کشید آهی ونقش بر زمین شد تمام سامرا شد غرق ماتم عزادار امام المومنین شد امام هادی آن مولای مظلوم جگر پاره ز زهری آتشین شد همی راحت شد از جور زمانه برایش مرگ همچون انگبین شد امام عسکری آمد کنارش پدر را دید،نالان وغمین شد سر بابا گرفتی روی زانو به یاد جدش افتاد وحزین شد گریبان چاک شد در سوگ بابا چه دردآور وداع آخرین شد کنون بگذشته از آن قرنهایی مزارش منفجر از راه کین شد بمیرم، سبط او مهدی زهرا بیامد سامرا ویران نشین شد سرت باشد سلامت یابن الزهرا عزای جد تو هادی دین شد بود شیعه عزادار امامش غم تو با غم شیعه عجین شد ........._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. لبیک یا امام هادی صلی الله علیک خبر گریه ی گرفتاران.. میرسد شب به شب به دلداران این قبیله به فکر ما هستند پیرشان کرده غصه یاران نخ تسبیحشان که میچرخد سرِ پا میشوند بیماران سر به دیوار اهل بیت زدیم خوش به احوال سر به دیواران ما گنهکارهای آلوده پشتمان گرم شد به غفاران دل ما تنگ سامرا شده است ما و آقا و نم نم باران! ما طلبکار این کریم شدیم بس که رو داده بر بدهکاران یوسف سامرا نگاهی کن ناز بفروش بر خریداران شیرها پوزه میکشند به پات تشنه ی کشتن تو خونخواران اهل عالم غم و محن بس ماست این که بی کس شده همه کس ماست گرچه از زهر حال مضطر داشت به دلش داغهای بدتر داشت حجره از ناله ی انا العطشان حال و روزی شبیه محشر داشت   علی بن جواد این آخر ذره ای خاک کربلا برداشت آب شرمنده ی لبانش شد اثر تشنگی به حنجر داشت انقدر بین حجره می غلطید جای خونمردگی به پیکر داشت بعد ازآن مجلس شراب فقط از غم عمه دیده ی تر داشت این لباسش اگر چه خاکی شد! باز آقا لباس دیگر داشت! گرچه سردرد اذیتش میکرد هرچه هم بود لااقل سر داشت دور و بر خنجری به دستی نیست قاتلش را کجا برابر داشت؟! دخترش گرچه داغدارش بود پشت صد پرده بود معجر داشت روضه من فقط همین جمله ست پسرش را کنارش آخر داشت کربلا داغ بر دلم خورده وای از آن تشنه ی پسر مرده! سیدپوریاهاشمی✍ ................._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. ماه در آینه ی چشمِ تو خلوت می کرد آسِمان زیر قدم هات طهارت می کرد عرق شرم به پیشانی خورشید چه بود؟ پیش اجلال تو احساسِ حقارت می کرد سَرِ سجاده ی عشقت دو سه نوبت در روز جبرئیل آمده و عرض ارادت می کرد به گدایت عَوَضِ سنگ طلا بخشیدی دست هایت چه کریمانه کرامت می کرد «ابن سِکّیت» شدن ها اثر چشم تو بود دلِ نرمت همه را زود هدایت می کرد با «غدیریه» امامت به سرانجام رسید مُصحفت «جامعه» تکمیل رسالت می کرد هر چه کردند نشد نور تو خاموش شود مِهر تو بر همه ی شهر سرایت می کرد متوکل به تماشای شرابت می برد بس که بر اوج مقام تو حسادت می کرد شعر خواندی و لبت گرم مذمت ها بود کِی به لبهای ترک خورده جسارت می کرد خبر از خیره شدن های به ناموس نبود هر که در محضرتان بود،رعایت می کرد سامرا شام نشد تا که ببینند همه خیزران بر لب و دندان چه قیامت می کرد... ........._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. زبان حال امام هادی علیه‌السلام شاه تبعیدی و بی خادم و بی دربارم چه کنم خسته‌ام و بی کسم و بی یارم بیشتر از دو دهه هست که دور از وطنم بند در سامره ام ساکن بالاجبارم به هدایت نرسد هرکه زما رو گرداند هادی ام حیف کشیدند به ابر تارم پسر شیرم وبین قفس شیرم بُرد آه نشناخت مرا والیِ بد کردارم عرش و فرش است گدایم به که گویم ظالم به گداخانه مرا برد که سازد خوارم بد نکردم به کسی زهر بکامم دادند اشک پاییز درآمد بر این رخسارم دشمن از کینه و از ترس شبیخونم زد به حرم‌خانه و سجادهءاستغفارم قصد آتش زدن خانه من را کردند گاه‌وبیگاه نمودند مرا احضارم هر زمان برد مرا، ناله‌ی من مادر بود چکنم سیّدم و یاد در و دیوارم به خدا مادر ما زیر لگد گیر افتاد روضهءمحسن و در کرده مرا بیمارم تا که تحقیر شوم بزم شرابم بردند چکنم یار ندارم چه کنم ناچارم وسط بزم شراب از غم زینب مُردم داد یاد لب و آن چوب مرا آزارم بین آن معرکه با چشم به عباسش گفت تا کجاها که رسیده‌است پس‌از تو کارم سرخ‌مویِ عربی دختری از مارا خواست تا ابد زخمی آن صحبت ناهنجارم اشهد لحظه‌ی موتم شده ای وای حسین یاد آن طشت طلا جان به خدا بسپارم مجتبی صمدی شهاب ۱۴۰۰ ........._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. علیه‌السلام 🔸از دوشنبه تا جمعه🔸 کوچه کوچه نسیم سامرّا عطر غم از عراق آورده بوی باران و بوی دلتنگی باز بوی فراق آورده! دست‌های ستم شود کوتاه که چنین از مدینه با اکراه ماه را همدم غریبی و آه سوی خاک عراق آورده ماه کی پشت ابرها مانده؟ هر کجا بوده نور افشانده بس‌که دشمن شده‌ست درمانده ماه را در مُحاق آورده دید دیگر حریف نورش نیست عاقبت زهر کینه‌اش را ریخت خنجر از پشت می‌زند این‌بار خنجری که نفاق آورده باز خاک عزا شده این خاک آسمان‌ها همه گریبان‌چاک غم جانسوز و داغ جانکاهش چه بر این نُه رواق آورده؟ یک دوشنبه مدینۀ غم‌ها... یک دوشنبه غروب سامرا... هر دوشنبه که می‌رسد از راه باز یک اتفاق آورده گردش این زمانه دل‌ها را می‌برد از دوشنبه تا جمعه روزهایی که با خودش حسرت با خودش اشتیاق آورده! حاجت سامرا روا گردد باز هم سُرَّ مَن رَأی گردد می‌رسد آفتاب و می‌بینیم صبح‌دم را به باغ آورده .........._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. علیه_السلام هشت سالت شد و امام شدی منبع فیض ناتمام شدی نه فقط دوست،بین دشمن هم مورد لطف و احترام شدی هم به زهد و عبادت بسیار هم به علم وعمل به نام شدی مثل جدّت نبی ((امین))شدی و مثل جدّت علی گرام شدی مثل جدّت حسن کریم شدی با گداها چه خوش مرام شدی گربخواهم تو را خلاصه کنم مظهر تام نـُـه امام شدی با مرامت میان دشمن هم صاحب بنده و غلام شدی کوری چشم((ابن أکثم)) ها شامل برترین مقام شدی آنچه را دروجود خوبان است یک تنه صاحب تمام شدی خط به خط جامعه کلام خداست ((مظهرُالله ِ فی الکلام)) شدی ای شکوه رفیع آزادی...!!! السلام علیک یاهادی دهمین پیشوای دین خدا پدر و مادرم فدای شما کوری هرکه کرده بی ادبی نیست زیباترازنقی لقبی وجه تسمیه عشق یا نقی است ذکرتسبیح عشق یا نقی است دهمین کشتی نجات توئی روح قد قامت الصلاة توئی عشق درهاله ی پناه تو بود شیرهم عاشق نگاه تو بود ای تجلـّی ناطق قرآن ای پناه همه گنه کاران ای دلیل نزول هر باران نسل پاکت سلاله ی خوبان نسل تان مجمع صفات خداست بازگشت همه به سوی شماست ای امام غریب سامرا گفتم از مدح تو کمی،اما... عمرتو تا که رو به پایان شد دردلت روضه ها نمایان شد دردلت لحظه های آخر عمر کوهی از غصه ها وازغم هاست چه بگویم ، خودت که میدانی زهر ارث سلاله ی زهراست در روایات ما چنین نقل است: که تو را برده اند بزم شراب شکر ، باتو نبوده در این بزم نه رقیه ، نه زینب و نه رباب شکرحق ، درمیان مردم شهر حرمت خانواده أت نشکست طفل شش ماهه أت نشد پرپر یا که شمری به سینه أت ننشست ساربانی نبود واز دستت کسی انگشتری نبرد آقا سرتوروی نیزه ها که نرفت خیزران بر لبت نخورد آقا بی کفن نیستی وشکرخدا پسرت هست تا کند کفنت گرچه با زهر کین شهید شدی تیرباران نشد ولی بدنت چه بگویم،که روضه بسیاراست کارعالم بدون تو زار است ای هدایت گر پر از رحمت بر همه دشمنان تو لعنت دست مارا بگیر ، گمراهیم ((ازتوحسن ختام می خواهیم)) ✍ ............................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. با موضوع شهادت حضرت هادی عیه السلام ای روضه خوان محنت ِ ارباب سامرا درد آشنای غربت ِ ارباب سامرا بزم عزا به پا شده در زادگاه تو آتش زده به قلب همه، سوز ِ آه تو حاضر شدی کنار اسیر ِ رها شده با زهر کینه، حاجت ِمرگش روا شده جدّت اگرچه بر همه عالم امیر بود اما همیشه گوشه ی زندان اسیر بود جدّ تو را به خان ِ صَعالیک برده اند ‌دستش به جرم نام علی! رفته بین بند یک شب درون سینه ی پاکش گدازه رفت دشمن درون خانه ی او بی اجازه رفت حقّش دهید یک شبه قدّش خمیده است در پشت اسب پای پیاده دویده است پای برهنه، بردن معصوم، وای ِ من در کوچه ها،کشاندن ِمعصوم وای من جدّ تو را به مجلس مِی ،برده دشمنش کرده تعارفَش، دم ِ مشروب خوردنش خیلی جسارت از متوکّل شنیده است اما کسی جدا،سر او را ندیده است شکر خدا که بر لب او خیزران نخورد از زخم روی لعل لبش ، دختری نمُرد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) . ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
علیه‌السلام ✍ از ابتدا گِل من را خدا مطهّر کرد و بعد عشق تو را در دلم مقدّر کرد به نور ناب نگاه چهارده خورشید وجود و فطرت و ذات مرا منوّر کرد زلال ناب ولایت به جان من نوشاند سپس تمام دلم را به نام حیدر کرد به فضل و رحمت زهرا سرشت قلبم را زلال اشک مرا از تبار کوثر کرد سپس کمی نمک روضه در وجودم ریخت به عطر سیب حسینی مرا معطر کرد مرا اسیر غزل‌های چشم تو می‌خواست نگاه روشنتان را کمیت‌پرور کرد چگونه می‌شود الطاف بی‌کران تو را چگونه می‌شود ای با شکوه باور کرد خدا اراده نموده که شاعرت باشم همیشه هر سحر جمعه زائرت باشم به غیر وادی عشق تو نیست وادی ما ولایت تو مبانی اعتقادی ما شکوه بی‌حد تفسیر شیعه برکت توست رهین محضر تو فقه اجتهادی ما و آیه آیه قنوتت ترنّم ملکوت خلوص سجدۀ تو مسلک عبادی ما همیشه نور هدایت چراغ محفل ماست به لطف این که تو هستی امامِ هادی ما شدیم مثل گدایان سامرائی تو مگیر خرده بر این خواهش زیادی ما چه می‌شود که گدایِ گدای تو باشیم چه می‌شود بپذیری فدای تو باشیم همیشه می‌وزد از مرقدت نسیم بهشت پر است صحن و سرای تو از شمیم بهشت کنار گنبد و گلدسته‌های تو دیدیم شکوه عرش خدا، شوکت عظیم بهشت عبور می‌کند از بین صحن اطهر تو مسیر روشن حق، راه مستقیم بهشت همیشه رزق من از دست با کرامت توست میان جنّت‌الاعلی تویی نعیم بهشت همین که چشم من آقا به چشم تو افتاد شدم اسیر نگاهت شدم مقیم بهشت دوباره شوق زیارت هوائیم کرده منم کبوتر صحن تو، یا کریمِ بهشت میان صحن و سرایت کبوترم کردی تو بال‌های مرا نذر این حرم کردی بخوان زیارت پر محتوای جامعه را بخوان که خوب بفهمم بهای جامعه را بخوان که روح بگیرد ولی شناسی‌مان بخوان و شرح بده آیه‌آیه جامعه را نگاه روشن تو ای «مَعادِنُ الرَّحمَة» بنا نهاده در عالم بنای جامعه را میان عرش و زمین، در تمامی ملکوت ببین تجلّی بی‌انتهای جامعه را بگیر دست مرا، «عادَتُکُمُ الاِحسان» ببار بر دل من روشنای جامعه را تو خواستی که فقط پیرو ولی باشیم همیشه در خط مولایمان علی باشیم بخوان مرا که به عشق تو مبتلا باشم بخوان مرا که هوائی سامرا باشم چه خوب می‌شود آقای من شوی تا من تمام عمر در این آستان گدا باشم مرا اسیر خودت کن که با عنایاتت ز بندهای تعلّق دگر رها باشم تو خانۀ دل من را تکان بده شاید در آستانۀ تو زائر خدا باشم بده برات زیارت که یک شب جمعه کنار قبر شهیدان کربلا باشم شوم دوباره دخیل دو قبر شش گوشه فدائی تو و ارباب باوفا باشم تمام دار و ندارم همه فدای حسین چه می‌شود که بمیرم شبی برای‌حسین «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» . .............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. پیمبرزاده هستی شیوه‌ی اعجاز می‌دانی بگو با جامعه مقداری از اسرار پنهانی تو مصباح الهدایی و کلامت نور در نور است بهاران را نشان دادی درآن عصر زمستانی هدایت می‌کنی سرسخت‌هایی چون جُنیدی را به پشت ابر تیره، کِی شود خورشید زندانی؟ کجای این جهان دیدند شیخی پیر از طفلی به یکباره بیاموزد چنین رسم مسلمانی علی الظاهر تو کودک بودی اما یک «ولی الله» که می‌بردند نامت را علی جویان به حیرانی تو روح عدلی و حقاً توانستی به حرف حق ستون کاخ ظلمت را چنان زینب بلرزانی تو و بزم شراب و باز تکرار جسارت‌ها ملائک با تو می‌گریند وقتی روضه‌ می‌خوانی دلی که بی تو می‌ماند بیابان است می‌خشکد نگاهت نور خورشید است دریک صبح  بارانی شبیه بادسرگردان، میان صحن می‌چرخم و می‌گویم به آن‌هایی که می‌آیند مهمانی گدای سامرا بودن شرف دارد به "اربابی" بیا مسکین در این خانه ک پشت در نمی‌مانی بیا که سفره احسان در این بیت الکرم پهن است چه خوانی وچه  احسانی چه روزی فراوانی منم خرده‌گدایی که کریمی چون تو را دارم  تو هم آنی که دستم را گرفتی کمتر از آنی پریشانم پریشان هوای سامرای تو زیارت هست پایان دل انگیز پریشانی شاعره: 🎤 .............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. 🏴صلی‌الله علیک یا امام‌هادی🏴 تو بودی و دل غمگین و روضه های حسین نوای خلوت تان یاد نینوای حسین تو روضه خواندی و تا نام مادر آوردی اضافه شدبه صدای تو های های حسین درون دفتر دستانتان به جوهر اشک چقدر روضه نوشتید در رثای حسین چکید بر گل سجاده ات به وقت قنوت زلال اشک مناجات با خدای حسین به شوق رزق شهادت مرور می کردی دوباره روی لب خشک خود دعای حسین لبان تشنه ی در مقتلت گواهی داد شبیه تر شده حالت به کربلای حسین حسینی است و شهادت، قسم به او حیف است اگر جز این بشود سهم آشنای حسین چقدر در دل این خانه ای که زندان بود گرفته بود دل عاشقش برای حسین میان روضه خودش روضه ای مجسم شد شکوه وصل گوارای مبتلای حسین ثواب روضه از این خوبتر! عزاداری شبیه حضرت هادی شود فدای حسین احمدرفیعی وردنجانی✍ .............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. زیارت‌نامه می‌خواندم دلم پر زد برای تو برای مرقد و صحن و سرای با صفای تو خیالش سخت می‌چسبد! چه تصویری! چه رویایی! قدم‌ها می‌زنم در جای‌جای سامرای تو برای جنت‌الاعلی چه دست و پا زدم بی‌خود! مگر کم دارد از جنت، سرای دلگشای تو؟! برای سوی چشمانم طبیبی گفت باید که به چشمم سرمه ریزم از غبار خاک پای تو مفاتیح الجنان‌ هم با زیارت جامعه زیباست! مگر بهتر از این هم هست آقاجان! عطای تو؟ کرامت، خلق و خوی خاندان احمد است آری نشستم بر سر این سفره‌ی بی‌انتهای تو جهان سرتاسر از نیرنگِ رنگارنگ غفلت‌هاست خدا را شکر! در بالای سر دارم ولای تو! دعایم کن که خالی هست دستانم! دعایم کن!! گره وا می‌کند حتما خدا هم با دعای تو علیه_السلام .............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. 376 _ شهادت امام هادی علیه السلام دل ، مقیم سرزمین سامرا ست آسمان ، سایه نشین سامراست در طواف قبر دو مهر و دو ماه هر ستاره خوشه چین سامراست دست حاجت را کریمان پر کنند این کرم در آستین سامراست بردن معصوم در بزم شراب روضه های آتشین سامراست قصه ی زندان و یوسف تا ابد در دل اندوهگین سامراست آن سفر کرده که دل همراه اوست هر سحر از زائرین سامراست ✍ .
. سرِ ما محفلِ سودايِ عليّ النّقي است جانِ ما نـذرِ قدمهاي عليّ النقـي است دلِ ما غـرقِ تمنّايِ عليّ النّقی است دين ما چيست؟ تولّاي عليّ النّقي است ما كه از روز ازل عاشق و خاطرخواهيم زيرِ دِيْــنِ كَـرمِ هــٰادي آل الّلهيم از هدايتگري اش اهل هدايت شده ايم لطف او بوده كه اينقدر"عنايت شده ايم" خار راهش شده و صـاحبِ عزّت شده ايم كاسـه ليسان سـر خوان ولايت شده ايم عشق ما بر پسر فاطمه ، مادرْ زادي ست هــرچه داريم از الطاف امام هادي ست دل ما گُم شده در پيچ و خمِ سامرّاست چون كبوتر شـده،جلد حرمِ سامرّاست ســائل صحن ملائك خَدَم سامرّاست چون گره خورده به اسمت عَلَم سامرّاست يادِ ايــّامِ تو و خاطره ات را عشق است خشتْ خشتِ حرم سامره ات را عشق است نوه ي حضرت سُـلطاني و آقاي همه پُر شــده از نـفـسِ حقِّ تو دنياي همه با تو تضمين شـده آبادي فرداي همه نامه داديم براي تو به امـضاي همه كوري چشم هر آنكس كه خبيث و شقي است مُهر آن هم "لكَ لبيّك عليَّ النّقي"است پسر حضرت جودي و سراپايت لطف مي چكد از عرق چهره ي زيبايت لطف ما كه ديديم فقط از يــد طولايت لطف گشته صادر همه ي عمر ز لبهايت لطف جامعه با جملات تو عجب شيرين است حرفهاي تو همه مثل رطب ، شيرين است در غم دوري خود از حرمت مي سوزيم سوّم ماه رجب شد ز غمت مي سوزيم با نفسهاي تو از بــازدمت مي سوزيم پا برهنه مرو مثل قدمت مي سوزيم پا برهنه شدي و موي پريشان كرديم يادِ دردانه ي سالار شهيدان كرديم مي دواندند تورا از پي مركب اي واي داغ ميخورد به قلب تو مُرتّب اي واي پابرهنه ؛وسط كوچه؛ مُعذّب اي واي چه قدر سوخت دلت از غم زينب اي واي گـرچه در بزم شــراب متـوكّل رفــتي شكر، زيرا به سلامت سويِ منزل رفتي سينه ي سوخته ي سينه زنت شد پاره جگر مادرت از سـوختنت شد پاره از درون آه ، تمام بدنت شـده پاره چون كشيدند تورا پيرهنت شد پاره پيرهن چاك زدم تا حسني زار زنم همرهت بر بدن بي كفني زار زنم تن صد پاره ي جدّت به زمين افتاد و وسط گودي گودال زِ زين افتاد و از ركاب شه افلاك نگين افتاد و شمر زد قهقهه ، در دشت طنين افتاد و نيزه ها كشته ي خونين بدني را بردند از تن بي سر او پيرُهني را بردند .
. ((امام هادی علیه السلام)) افتاده ای و از تو دگر بال و پری نیست از زهر به جز شعله برایت ثمری نیست پا تا سر تو گشته کبود از اثر زهر بی درد و کبودی ز تنت یک اثری نیست ای نخل امید دل زهرا و پیمبر باتوچه شده کزتودگر برگ و بری نیست؟ میپیچی و پا میکشی از درد به حجره ازتو به جز از ناله و شیون خبری نیست اینگونه که افروختی و سوختی از زهر چون بال وپرت بال وپرشعله وری نیست بر روی لبت ناله ی یا فاطمه باشد کز غصه مادر غم جانسوزتری نیست با آنکه لبت خشک و کبودست ، اما داغ تو فزون از لب آب آوری نیست بر روی زمین گرچه سرت مانده ولیکن دیگر سر پرخون تو در تشت زری نیست ✍ .
. از سوزش زهر در عذابت کردند در دام بلای بی حسابت کردند گریان حسین و عمه ات گردیدی تا وارد مجلس شرابت کردند ................... رباعی از زهر به آه و ناله ای افتادی پژمرده بسان لاله ای افتادی درگوشه ویرانه دلت پرخون شد تا یادغم سه ساله ای افتادی ✍ .
. السلام علیک یا هادی کل امم یا علی النقی علیه السلام بر سینه ی ما حک شده یا حضرت هادی نه این که فقط شد دم ما حضرت هادی شد ذکر لب شاه و گدا حضرت هادی شیرین شده بر روی لبم صحبت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی جانم به فدای حرم سامره ی تو هستم به هوای علم سامره ی تو دلبست دو ماه کرم سامره ی تو دلها به فدای حرم و ساحت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی ما در دوجهان غیر تو دلدار نداریم میلی به سوی یوسف بازار نداریم با غیر تو و آل تو ما کار نداریم شد عزّت من نوکری دولت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی صحن حرمت ملجأ قلب همگان شد شش گوشه ضریح تو به دل روح و روان شد آن گنبد زرد حرمت نور جهان شد مسجود ملائک همه دم تربت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی با جامعه ی تو دل ما گشته هدایت هر حرف تو خود داده نشان راه سعادت حبّ تو شود ناجی ما روز قیامت جنت بروم با نگه رحمت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی مأوای تو شد خان ِصَعالیک واویلا ای وای چرا روبه رویت سب شده زهرا قبری ست چرا پیش تو از کینه ی اعدا یک عمر، شده غصّه وغم قسمت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی بردند تو را سوی عدو جاده به جاده دشمن به روی مرکب و تو پای پیاده بی کفش و عبا ،برده تو را مجلس باده دریا شده چشمان من از محنت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی بر روی دو دست تو چرا جای طناب است جای تو مگر، نور خدا بزم شراب است قلب تو از این ظلم عدو غرق عذاب است گردیده جگر پُرشرر از غربت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)✍ .
. در مرثیت امام هادی (ع) با آن که داشت زهر جفا را به ساغرش دیگر نخورد نیزه ی اعدا به پیکرش گر جان رسید بر لبش از کینه ی عدو دیگر نخورد خنجرِ دشمن به حنجرش وقتِ وداع گرچه پسر را بِبَر کشید دیگر ندید لاله ی در خون شناورش گر جان سپرد در برِ فرزند خود پدر بر نِیْ نرفت رأسِ مطهر برابرش با آن که سوخت از شرر زهرِ کین دلش در بر نبود غنچه ی خونینِ پرپرش گیرم گذاشت صورتِ خود را بروی خاک گلگون نگشت چهره ی پاک و منوّرش گیرم که بود یکّه و تنها به حُجره اش دیگر نبود طشتی و رأسِ مطهّرش گیرم که بود در غم و غربت مکانِ او سیلی نخورد بر رخِ گلگونِ دخترش گر بوده است خانه ی او در محاصره دیگر نخورد سنگِ جفایی به شهپرش از پا فتاد گرچه به غربت ز زهرِ کین دشمن نداد زخمِ زبانی به خواهرش با آن که سوخت "یاسرِ" غمدیده زین عزا دارد ز شوق عرضِ ارادت به محضرش oo "یاسر"✍ .
‍ . اشعار ،با هشتک های هرشب تفکیک شده و بشرح زیر است: ................. .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... . .................... . .................... .................. وقایع بعد از شهادت ............... ................................ آقا رسول الله * لطفا هشتک یا "کلمه آبی رنگ" فوق را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت راست، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از اشعار آیینی بهرمند شوید .___ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab . گروه مخصوص کلاس آموزشی تفسیر زیارت عاشوراء و پاسخ به سوالات و شبهات مقتل امام حسین ع است. https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 لینک کانال ضامن اشک @zameneashk ای دی برای پاسخ به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh2 آی دی ارسال اشعار @Yaghoubian1349 .ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af