eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
240 عکس
152 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. با موضوع بزرگداشت شهادت علیهاالسلام(۲۱رجب) السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تنها طبیب عالم امکان ،ولی عصر ای نسخه ی شفای مریضان، ولی عصر شد دیدن جمال تو شرط حیات ما آن جمعه ی ظهور تو ،روز نجات ما وقت مرور روضه ی آب است العجل ماتم برای داغ رباب است العجل ای آشنای سینه ی بشکسته ی رباب بشنو صدای ناله ی او را در آفتاب در بین آفتاب دوباره نشسته است از بعد عصر روز دهم دلشکسته است او دیده است یک سر از تن جدا شده در زیر آفتاب ، تنش را رها شده او اقتدا به مقتل و جسم امام کرد پس سایه را به روی سر خود حرام کرد حالا شده ست زمزمه ی لای لای او شرح تمام مقتل کربوبلای او گهواره ای گرفته به روی دو دست خود گویی که هست،داخل آن کلّ هست خود ناله زند دوباره که ای اصغرم بخواب شرمنده است مادر تو از نبود آب رفته عمو به علقمه و برنگشته است شرمنده ام که لعل لبت تر نگشته است حالا زبان روضه ی او می شود گِلِه از شعبه های تیر ِ چو شمشیر حرمله لعنت به حرمله که گلم را خزان نمود با یک سه شعبه قامت من را کمان نمود یکسال،صبح و شام ،شده قاتل رباب بر روی نیزه ،رأس علی، زیر آفتاب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ...................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. اگرچه تو بی تابِ آبی، بمان تو آرام قلب ربابی بمان تو همنام با بوترابی بمان علی جان مبادا بخوابی، بمان تو دیگر دلم را نسوزان، علی چه کرده لب خشک تو با حسین که اینجا شده از وسط تا، حسین نگفتی تو یکبار: بابا حسین اگر خسته جانی بگو یا حسین تو آرام جانی نده جان، علی چونان گرگ از هر طرف می زنند عروسی گرفتند و دف می زنند برای کماندار، کف می زنند همیشه به قلب هدف می زنند گلی را به همراه گلدان، علی ببین مرگ من را دعا می کنند ببین حرمله را صدا می کنند چه تیر بزرگی رها می کنند علی جان سرت را جدا می کنند ذبیح من ای پور عطشان، علی حسودند و زنگ خطر می زنند تو از بس قشنگی نظر می زنند سه شعبه به قلب پدر می زنند گلوی تو را سر به سر می زنند گلوی خودت را بپوشان! علی مگر وقت هل من مبارز شده مگر کشتن طفل، جایز شده؟ چرا رنگ قنداقه قرمز شده؟ پدر پیش درد تو عاجز شده تو ای ماهی سرخ بی جان، علی اگر قلب من را تو راضی کنی بخندی و با خنده نازی کنی تو را می برم خیمه، بازی کنی به شرطی که کمتر تلظّی کنی دعا می کنم بهر باران، علی نباشی دل ما ترک می خورد و بر چهره آب، لک می خورد دل عرش سنگ محَک می خورد نباشی رقیه کتک می خورد تسلای قلب یتیمان، علی... عباس احمدی✍ ....................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. حال او سخت خراب است مراعات كنيد دلش از داغ كباب است مراعات كنيد نكش اينقدر!زمين خورد،زمين خورد رباب دست و پايش به طناب است مراعات كنيد اين عروس پسر دختر پيغمبر ماست فرض كن اهل كتاب است مراعات كنيد همه ي طايفه اش تشنه به خون قلتيدند درد او ديدن آب است مراعات كنيد خواهشأ پاي نكوبيد،گمان كرده به ني كودكش خسته و خواب است مراعات كنيد نيزه ي راس علي اصغر او را ببريد اينكه اينجاست رباب است مراعات كنيد نگذاريد به سر حرمله نزديك شود بي حيا مست شراب است مراعات كنيد لب گزيدي كه نگو،چشم،نميگويم،چشم ادب روضه ثواب است مراعات كنيد . ....................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. سلام‌الله‌علیها ✍ چرا به خاک فتاده، تن مطهّر تو؟ جدا نموده که ای شهریار من! سر تو؟ ز هیچ باب نپرسی چرا ز حال رباب؟ که هست خادمه‌ای، یا حسین! بر در تو منم که از ره یاری به خود روا دارم هر آن چه آمده از دست چرخ بر سر تو ز تشنه کامی اگر جان دهم، ننوشم آب که وقت دادن جان خشک بود، حنجر تو دگر به سایه نخواهم نشست، مدّت عمر کز آفتاب، کسی بر نداشت پیکر تو نظر دگر به سوی آفتاب و ماهم نیست چو بر سِنانِ سَنان بنگرم کنون سر تو خیال جامۀ نو نایدم به دل، حاشا! که بُرد پیرهن کهنه، خصم از برِ تو زنم به سینه، دَرَم جامه تا نفس دارم که نرم شد ز سم اسب، جسم انور تو نگیرمی به جز از طفل اشک در دامان که تیر حرمله بشکافت، حلق اصغر تو رقم زنی تو خود این نظم، «جودیا»! از غم هنوز زنده‌ای؟ ای خاک تیره بر سر تو! 📚 دیوان جودی 📚 کز سنگ ناله خیزد ......................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. سلام‌الله‌علیها ✍ ای آفتاب طالع و ای ماه در حجاب! ای بدر نور یافته در ظلّ آفتاب! ای مهد شاعرانگی خاندان وحی! ای منظر حسینی! ای حسن انتخاب! پیشانی تو آینهٔ صبح راستین پیش زلالی دل تو آب‌ها سراب! لالایی‌ات کجاست؟ که بی‌تاب مانده‌اند گهواره‌های خالی و مهتاب‌های خواب! لالایی‌ات چه خوانده که بعد هزار سال نامت شده ضمان دعاهای مستجاب شیر تنت چه شعبده‌ای کرده تا شوند... شش ماهه‌های تشنه، شیران کامیاب؟ نامت چه شربتی‌ست که‌در جان هر‌که ریخت چون چشمۀ گلاب که جوشانده از گل آب سرباز کوچک تو، علی اصغر تو را نامیده‌ام جواب سوالات بی‌جواب اما... تو را و بغض فرو خوردۀ تو را با لالمانی‌ام چه بنامم؟ سرود ناب! این بار در فضای حسینیۀ دلم پیچیده عطر نام تو یا حضرت رباب! 📚 کز سنگ ناله خیزد .......................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
گرفته چهره ات از داغ صدنشانه رباب چگونه میکشی این داغ را به شانه رباب شبیه شمع به آخر رسیدی از غصه چقدر گریه چقدر اشک دانه دانه رباب لباس رزم نبستی به قد شش ماهه نداد مهلت این کار را زمانه رباب همین که اشک تو افتاده بر زمین تا عرش شده است خون علی اصغرت روانه رباب به اشکهای غریب تو میخورم سوگند نهال روضه زد از اشک تو جوانه رباب مشخص است برای همه که حق با توست در این که روضه بگیری به هر بهانه رباب به گریه های غریبی مبادرت داری به روضه خوانی در روضه ی زنانه رباب به کودکان قبیله نگاه کن اما نریز اشک به این شور کودکانه رباب نشسته ای سر ظهر اینچنین چرا بیرون تو را به جان عزیزت بیا به خانه رباب شده است چادر تو مثل چادر زینب چه کرده با تو مگر ضرب تازیانه رباب ............................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. تقدیم به بانو هاجر(سعی صفا و مروه) ۱۵ذیحجه ۱۴۴۴مصادف با ۱۴۰۲/۴/۱۲مکه مکرمه به همدل شدم دلتنگی ات را هفتمین دفعه هر بار نومیدی است الاّ هفتمین دفعه همراه بودم با همه دلواپسی هایت از اولین و دومین تا هفتمین دفعه پایان هر سعی ام که می شد ناامید از شعر می شد قلم پابوس آقا هفتمین دفعه گهواره یاد علی اصغر تکان می خورد در سعی من هر بار حتی هفتمین دفعه نومید بودم با رباب از آب وقتی که نوشیدم از زمزم در اینجا هفتمین دفعه بانو تو هم مثل ربابی، مادری هاجر اما رسیدی که به دریا هفتمین دفعه هر بار باریدم من اشکی با رباب آرام یکباره آمد نام سقا هفتمین دفعه .
. ربانحال با لب خشکیده ، چشم خیمه را تر کرده ای کودکم چه خنده های گریه آور کرده ای شیرخواران تا دوسال از شیر مادر می خورند نیم سالی شیر خوردی ترک مادر کرده ای به همان لبخند در خونت قسم تو مرگ را با خودت در معرکه بردی و پرپر کرده ای وارث نهج البلاغه خطبه ی تو گریه است دست بابا را برای خویش منبر کرده ای رسم جنگ است ابتدا تک تک حریفی خواستن طفل من تو انتخابی نابرابر کرده ای حرمله تیر و کمان در دست آمد کارزار تو ولی با دست خالی هم چه محشر کرده ای از صدای هلهله پیداست که دشمن شکست تو چگونه حمله بر این قلب لشکر کرده ای یک علی رفتی به میدان و دوتا برگشته ای ماه من زين معجزه خود را پیمبر کرده ای ✍ .
بیدار شو عزیز دلم وقت خواب نیست حتی به خواب دیدنِ تو حرف آب نیست مهمانِ تیغ و تیرِ سه شعبه شدیم ما در این دیار خشک ، محبت ثواب نیست می سوزد از غمِ تو فقط ظلّ آفتاب قلبی دگر برای لبِ تو کباب نیست شرمندهٔ حسین شدم تا که گفتم آب شرمنده گشت گفت ببخشید آب نیست هشتاد و چار مضطرب این سو نظاره گر برعکس ، آن طرف به دلی اضطراب نیست آب ست دور تو که به اسراف می رود اما به جز سه شعبه برایت جواب نیست این وقت آخری به خدا می کنی نگاه قربان رتبه ات که به چشمت حجاب نیست ای کوچکِ به نیزه بگو بر عموی خود بر پای عمه هیچ کس اینجا رکاب نیست آنقدر کربلا شده ام پیر که مرا هر کس که دید گفت به خود این رباب نیست باید به نام تو قسمش را بیاورد زیرا پس از تو ذکر کسی مستجاب  نیست .
. مدح و مرثیه حضرت رباب سلام الله علیها بانوی آفتاب و آب رباب زوجه‌ی سیدالشباب رباب نور چشمانِ حضرت زهرا ای عروسِ ابوتراب رباب از تو باید همیشه گفت و شنید وَز تو بنوشت صد کتاب رباب مدح تو هست اُستوار و بلند مدح تو هست دُرّ ناب رباب گفتمش کیست مظهر عصمت؟ گفت الله در جواب رباب ..وَ کنیزت زنان ما هستند ..وَ غلامت همه شباب رباب هر که جز خانه ی تو را در زَد رفته او در پیِ سراب رباب یک نگاه تو رحمت الله است، کِی کنی بر گدا عتاب رباب؟! هر کجا در به رویمان بَستَند کرده ذکر تو فتحِ باب رباب بانوی جنتی و از این روی نوکرت کِی شود عذاب رباب؟ روز محشر اُمیدمان بر توست در همان لحظه‌ی حساب رباب اُسوه ی عفت و حیا و شرف معنی شوکت و حجاب رباب زینبی نُطق و فاطمی خویی هاشمی خصلت و نقاب رباب گندمِ دستِ تو دوا گردد چون که گردید آسیاب رباب ما همه خستگانِ معصیتیم بر دل خستگان بِتاب رباب در دل سائلین تو زِ ازل، کرده نام تو انقلاب رباب جان عالم فدای نام تو باد که حُسینَت کند خطاب رباب نام تو واژه واژه پر معناست تا به عرش است نقشِ قاب «رباب» خانه ای که تویی کنار حسین هست محبوبِ آن جناب رباب مادرِ اصغر و سکینه تویی بس به مدح تو این صواب رباب به غلامی اصغرت ما را.. کِی نمایی تو انتخاب رباب؟ کُن دعایی دوباره دلتنگم ای دعای تو مستجاب رباب کربلا خواهم و بگویم باز.. حقِ شش ماهه‌ات رباب رباب ..... در عزای تو مرثیه لال است ..وَ نیاورده روضه تاب رباب کربلا بود و لحظه لحظه دلت بود آری.. در اضطراب رباب لَعن تو بر هرآنکه جرعه‌ی آب کرده از اصغر اجتناب رباب آن زمانی که آب را بستند شد دل کودکت کباب رباب ریخت خون از گلوی اصغر تو چون که از گُل چِکد گلاب رباب تا که زَد تیر، حرمله به علی آسمان شد سرت خراب رباب گفته مقتل، که دیده ای در دشت سر شش ماهه را خضاب رباب دیده ای روی نیزه ها آری، تو سر هجده آفتاب رباب چون سر اصغرت سر نی رفت تو شدی غرق التهاب رباب من بميرم پس از حسین شده دست تو بسته با طناب رباب مثل زینب تو را به شام زدند سر کینه، سر ثواب، رباب عالمی کاش جان دهد زین غم، تو کجا مجلس شراب رباب؟ تو کجا، مجلسی که بر لب یار.. می‌خورَد چوبْ با شتاب رباب عاقبت از غم حسینِ غریب رفته ای زیر آفتاب رباب از مراثی تو برای حسین هر دل سنگ شد مذاب رباب ..... غرض «ملتمس» نگاه تو بود ای مضامین شعر ناب رباب ذره ام، قطره ام، نگاهم کن بانوی آفتاب و آب رباب.... .
. مدح‌ومرثیه سلام‌الله‌علیها و حضرت علی‌اصغر علیه‌السلام سلام ما به تو ای شرح ربّ‌آب، رباب! که با رشادت خود کردی انقلاب رباب جهان حقارت محض است در برابر تو که در نگاه تو شد کمتر از حباب رباب چنان عزیز و بزرگی که در سیاهی شام به احترام تو می‌تابد آفتاب رباب به شاهکار بزرگ سلاح گریه‌ی توست اگر بنای ستم می‌شود خراب رباب هزاربار به سعی صفا و مروه شدی هزارمرتبه دیدی ولی سراب رباب پس از حسین که بی‌سایه ماند در دل دشت در آفتاب نشستی تو بی‌نقاب رباب غم حسین و علی‌اصغر تو کشت تو را خدا کند نروی مجلس شراب رباب! ولی تو را پی سرهای روی نی بردند تو تشنه بودی و پیش تو "آب" می‌خوردند فقط نه این که کشیده حرم عذاب از آب که بوده‌ست عذاب دل رباب از آب به احترام لب‌ تشنه‌ی علی‌اصغر تمام عمر خجالت کشیده آب از آب عجیب نیست اگر سرکش‌وخروشان است ربوده العطش اهل خیمه تاب از آب پس از جنایت آن‌روز قوم اهل گناه کسی نداشته انگیزه‌ی ثواب از آب هنوز هم که هنوز است دلخوری دارند ستاره و فلک و ماه و آفتاب از آب در این میانه ندارد اگرچه تقصیری ولی نمانده به‌غیر از دل کباب از آب مرا ببخش و حلالم کن ای عروس علی به گوش جان رباب آمد این خطاب از آب رباب راز دل خسته با خدا می‌گفت تمام غصه‌ی خودرا به نیزه‌ها می‌گفت همین که دید برای تو انتخاب نشد دلش گرفت که سرباز تو حساب نشد هنوز هم که هنوز است مانده‌ام که چرا دل فرات برای علی کباب نشد؟ دوجرعه آب برای لب تو کافی بود بگو چه‌شد که فرات از غم تو آب نشد؟ هزار بار حرم را طواف کرد رباب ولی چه‌سود که سهمش بجز سراب نشد به احترام حسین و علی به سایه نرفت که سایه‌ی سر او غیر آفتاب نشد چه خواب‌های قشنگی برای اصغر دید به گریه گفت ولی؛ کودکم بخواب، نشد. رباب آب شد از غصه‌ی علی اصغر اگرچه آب نصیب لب رباب نشد... به یاد اصغر، حال رباب آشفته‌ست که روی نیزه به مادر چه‌حرف‌ها گفته‌ست برای اين که کند ختم ماجرا را تير بساط مرگ مرا می‌کند مهيّا تير چه فکرهای قشنگی، خيال می‌کردم که با گلوم کمی می‌کند مدارا تير نديد چشم زمين مثل مرگ من مرگی گلوی ناز مرا کرده ارباًاربا تير نياز نيست به اين قدرت و به اين شدّت يواش هم برسد باز می‌شود جا تير ولی چگونه دلش آمده که می‌شکند عصای پيری بابا و مادری را تير قرار بود علی‌اکبری دگر باشم قرار بود که عباس ديگر... اما تير... یکی می‌آید و با قصد انتقام آخر به سمت حرمله‌ها می‌زنند فردا تیر به حرمت تن بی‌سر بیا امام زمان به‌خون حنجر اصغر بیا امام زمان. .
. آتش زده به جان همه اصغر رباب مي سوخت در بيان غمش حنجر رباب در زير آفتاب فقط گريه ميكند بيزار بوده است ز سايه سر رباب لب تشنه رفت اصغر او زير تيغ تير حرف از عطش كسي نزند محضر رباب شايد اگر كه حرمله در كربلا نبود اصغر برای او شده بود اكبر رباب هي لحظه هاي دفن علي را مرور كرد شد نبش قبر داغ دل ديگر رباب مي گفت و مي گريست كه آن ساربان پست مي برد كاش جاي تو انگشتر رباب راس پسر كنار پدر بود بين تشت چوب از يزيد خورد سر دلبر رباب... ✍ .
. سلام_الله_علیها دیدم به چشم، واقعه درد آورى بر نیزه ها سرى و عزادار، مادرى دیدم عروس فاطمه با موى سوخته مى گشت روى خاک به دنبال معجرى تازه عروس را که بدین حال دیده است؟ رخت سیه به تن، نه حنایى، نه زیورى آتش بگیرد آن همه مسجد که با وضو او را کتک زدند، چه دینى؟ چه باورى؟ اى زن که دیده اى سر همسر به روى نى! دنیا ندیده است شبیه تو همسرى داد تو را چگونه بگیرد ز حرمله پروردگار تو، چه جزایى؟ چه کیفرى؟ این صحنه را که مى برد از یاد تو، رباب! سر نیزه اى ز خاک دراورد پیکرى با گوش هاى خویش شنیدم یزید گفت: گهواره را اگر بدهم چند میخرى؟ .
‍ . اشعار ،با هشتک های هرشب تفکیک شده و بشرح زیر است: ................. .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... . .................... . .................... .................. وقایع بعد از شهادت ............... ................................ آقا رسول الله * لطفا هشتک یا "کلمه آبی رنگ" فوق را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت راست، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از اشعار آیینی بهرمند شوید .___ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab . گروه مخصوص کلاس آموزشی تفسیر زیارت عاشوراء و پاسخ به سوالات و شبهات مقتل امام حسین ع است. https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 لینک کانال ضامن اشک @zameneashk ای دی برای پاسخ به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh2 آی دی ارسال اشعار @Yaghoubian1349 .ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. و مادرشان رباب علیهما السلام کمتر ببار، چشم تو ابر ِبهاره نیست کمتر ببار، اشک غمت را شماره نیست قلبم شکسته از غم صحرانشینی ات حقّم بده که جنس دلم، سنگ خاره نیست گویم همیشه آخر هر استغاثه ام آیا برای آمدنت راه چاره نیست؟ ای کاش من صدای تو را بشنوم دمی حالا که چشم؛ لایق ِیک دم نظاره نیست با ما بخوان دعای فرج، رد نمی شود در کار خیر، حاجت هیچ استخاره نیست حق را برای امر ظهورت قسم دهم بالاتر از قسم به لب شیرخواره نیست اینجا رسید؛ روضه ی لالایی رباب اصغر کسی به سنّ تو بر نی سواره نیست پایین بیا و در بغلم خواب ناز کن بر روی نی که جای تو با حلق پاره نیست ای نیزه دار، اصغر من را به نی نبند بر حنجرش که طاقت زخم ِ دوباره نیست زحمت نده به خود، چه نیازی به نیزه است آغوش من که هست اگر گاهواره نیست از من نگیر فاصله هرچند مضطرم من را که تاب دوری این ماه پاره نیست در زیر دست و پا سر طفلم چه می کند؟ روی زمین که یکسره جای ستاره نیست ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .... و حضرت علی اصغر علیهماالسلام از چه دعای آمدنت مستجاب نیست این زندگی بدون تو غیر از عذاب نیست در انتظار دیدن تو، صبر تا به کی؟؟؟ دیگر قرار رفته و در سینه، تاب نیست کم گریه کرده ایم برای ظهور تو در آسمان دیده، برایت سحاب نیست دستم بگیر تا که بمانم به راه تو بر استواری ام که حساب و کتاب نیست وقتی میان مجلس روضه نشسته ام در فتنه ها دگر به دلم اضطراب نیست حالا که در فراق تو بی چاره گشته ایم چاره به غیر روضه ی بی بی رباب نیست می گفت اصغرم، گل لب تشنه ام بخواب در خیمه ها برای تو یک قطره آب نیست این رعد و برق و چک چک باران و جوی آب پیش نگاه  ِحسرت تو جز سراب نیست یک تن نگفت حرمله ی پست و رذل را ملعون، نزن،که کشتن کودک ثواب نیست زد یک سه شعبه بر تو و قلب من و حسین بهتر از این برای عدو، انتخاب نیست حالا به روی نیزه شدی داغ دائمم حقّ  ِلبان خشک تو این آفِتاب نیست پایین بیا و در بغلم خواب  ِ ناز کن بر روی نی که اصغر من جای خواب نیست از بس که خورده ای به زمین از فراز نی چاره به غیر  ِ بستن تو با طناب نیست ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ......... مناجات مهدوی محرمی حضرت علی اصغر علیه السلام ای آفتاب شیعه کجایی أبالغریب کی می شود که رخ بنمایی أبالغریب در بین روضه بر لب ما دم به دم دعاست تا بشنویم از تو صدایی أبالغریب آقا خودت برای ظهورت دعا نما ما را بس است داغ جدایی أبالغریب حق را به لعل تشنه ی اصغر قسم دهم دیگر امام شیعه بیایی أبالغریب حق را قسم به حنجر پاره دهم که تو دیگر شوی ز غصه رهایی أبالغریب ای منتقم ببین که رباب است منتظر بر زخم قلب او تو دوایی أبالغریب بنگر که آب بر لب تشنه شده حرام در کربلا نمانده حیایی أبالغریب تیر از گلوی طفل، بکش جای جدّ خود تنها قرار خون خدایی أبالغریب بنگر رباب دیده گلش را به روی نی دیگر نخورده آب و غذایی أبالغریب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .