eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
270 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. افتاده از پا از غم افتادنش بود جان داد آنکه شاهد جان دادنش بود آتش زده بر هستی اش داغ جوانی فریاد زد اسماء بریز آب روانی شرمندگی را در نگاه حیدر آورد ... این غسل ، یک فتاح را از پا در آورد دست علی باز است، این اوج محن بود حالا به دست فاطمه بند کفن بود گفت ای سفرکرده ، ببین اشک یلی را یار علی جان دادی و کشتی علی را امشب شکسته دیدمت نخل امیدم غسلت نفسگیر است ای گیسو سپیدم درد و دل من مختصر باشد عزیزم غسال دیدی محتضر باشد عزیزم ... دیدی رسید از غصه ات دستم به زانو .... در کندم اما دل نکندم از تو بانو .... محروم کردی مرتضی را از وجودت ... دق دادی ام امروز با روی کبودت ... امشب کسی مانند من بی بال و پر نیست مستأصلم من، دفن کار یک نفر نیست ✍ .
🌹🥀 بالای ۳۰۰ متون مقتل و روضه با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر برای شنیدن روضه ها در کانال ضامن اشک👇👇 روی هشتک بزنید @zameneashk1
. یاس یاسینی وسرسلسله ی ساداتی بانوی هردوجهان، سیّده ی جنّاتی‌ کوثر وقدر بود جلوه ای ازمنزلتت روح قرآنی وتفسیرگر آیاتی والضحی نور مناجات و نماز شب توست از زمین تا به سماوات برین مشکاتی در مدیحت سخن بضعةُ منّی گویاست نه همین دخترو مادر که نبی مرآتی جلوه ی نور تو درچشم علی رنگین بود پنج نوبت نه ، که مهر همه ی اوقاتی سبب خلقت این عالمی ومی دانم نرسد عقل به درکت، که الهی ذاتی سائلی دست تهی ازدر آن خانه نرفت که کرمخانه ی جود و کرم و خیراتی روح ایثار تو جان بر تن اسلام دمید که در آئینه ی توحید پرستی ماتی نه درامروز که چشم همه درحشر به توست از ازل تا به ابد قبله گه حاجاتی فیض نور نظرت را ز«وفایی» تومگیر تا بگویند که امضاگر این ابیاتی ✍ .
. السلام علیکِ یا فاطمة الزهراء اول مدافع حرم حُرمتِ علی جان می کند فدا به ره غربت علی بنیان گذار جبهه ی صبر و مقاومت دارد لوا و پرچمی از غیرت علی داده تمام هستی و دار و ندار خود در راه یاری هدف و نصرت علی محشر به پا نموده به شور حمایتش کرده قیامت از غم قدقامت علی گاهی به کوچه در ره او می خورد زمین گاهی به خانه پشت در از طاعت علی گاهی به خطبه ی فدکیه به مسجدش دارد نشانه از شرف و عزت علی گاهی کنار تربت حمزه به اشک و آه دل بی قرار خون دل و حیرت علی مسمار خونی درِ خانه چو داغ دل شد خاک چادرش همه دم محنت علی یار جوان و یاور تنهایی علی شد عمر کوته اش همه ی حسرت علی دنیا به ذکر یا علی و ، نام فاطمه شد ذکر هر دقیقه و هر ساعت علی جمعی محب و عاشق و فرزند فاطمه وقت جهادشان همه با صولت علی گاهی عراق و شام و حلب ، ضاحیه ، یمن خیبرشکن چو ضربه ی پرقدرت علی خیل مدافعان حرم همچو فاطمه وقت نبردشان همه با هیبت علی نور وجودش آیه ی عظمای کردگار زهرا تمام آیت حق آیت علی پنج شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۳ سوم جمادی الثانی ۱۴۴۶ ، روز شهادت ✍ .
. سلام‌الله‌علیها چون شمع، قطره قطره، وجود تو آب شد آخر دعای نیمه شبت، مستجاب شد پروانه‌وار دور تو گشتم ولی دریغ پروانه مانْد و در بر او، شمع، آب شد با بودنت، سلام علی یک جواب داشت آن یک سلام هم پس از این بی‌جواب شد با من حساب داشت عدو از غدیر خم از من، تو را گرفت و دگر بی‌حساب شد یاد جوانی تو، مرا پیر می‌کند آخر چه کس خمیده به عهد شباب شد؟ خانه‌نشینِ روزم و خانه به دوشِ شب گر چه علی پس از تو، خانه خراب شد گلچین به طعنه گفت که دیدی به دست من هم غنچه‌ی تو پرپر و هم گل، گلاب شد دیگر شبی به خواب، دو چشمم نمی‌رود چون چشم تو برای همیشه به خواب شد ✍ .
. 🔹السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ...🔹 آن زهره‌ای که مهر به نورش منور است دردانه پیمبر و زهرای اطهر است بر تارک زنان جهان ، تاج افتخار بر گردن عروس فلک عِقد گوهر ست بانوی بانوان جهان ، سرور زنان درج عفاف و عصمت کبرای داور است او را پدر ، رسول خدا ، صدر کاینات او را علی ، ولی خداوند همسر است بحری ست پر ز دُر و گهرهای شاهوار یزدان ورا ، ستوده به قرآن که کوثر است کیهان تابش دو فروزنده آفتاب گردون گردش دو رخشنده اختر است خونی که داد سرور آزادگان حسین مرهون حسن تربیت و شیر مادر است خواندش پدر به ام ابیها که نور او فیض نخست و صادر اول ز مصدر است زین رو ز جمع اهل کسا ، نام فاطمه در گفته ی خدای تعالی مکرر است تا روزگار بوده و تا هست پایدار عرش خدا ، ز زهره ی زهرا منور است نور مقدسی که به گرداب حادثات کشتی نوح را وسط موج ، لنگر است نوری که زیب بخش مکان است و لامکان از باختر ، فروغ رخش تا به خاور است حورای انسی است و ز مشکین شمیم او گیسوی حور و روضه ی رضوان معطر است شه بانوی حجاز ، ولی کارِ خانه را با فضه ی کنیز ، شریک و برابر است در خانه‌ای که رد قدم های جبرییل گاه نزول وحی خدا ، زیب و زیور است از رنج کار ، آبله می‌زد به دست او دستی که بوسه گاه لبان پیمبر است پیراهن عروسی خود را به مستمند بخشد شب زفاف که مهمان شوهر ست در منتهای اوج بلاغت ، خطابه اش آهنگ، چون پیمبر و منطق، چو حیدر است با آن جلال و رتبه ی والا شنیده ام پهلوی او شکسته به یک ضربت در است آن هم دری که روح الامین اذن می‌گرفت والله ، جای گفتن الله اکبرست گویند تهمتی ست که ما شیعه می‌زنیم پس آتش خیام حسین از چه اخگر است؟ خواهد چو خونبهای جگرگوشه ‌های خویش فردای حشر ، محشر کبرای دیگر است خون خداست خون حسین عزیز او هر قطره خونش از دو جهان پربهاتر است این افتخار بس که ریاضی به درگهش عبد و غلام و بنده و مولا و چاکر است .   ✍ (س) .
. ای همه عصمت و تقوا زقدم تا به‌سرت سرمه‌ی چشم ملائک همه از خاک درت زن به شایستگی‌ات دیده‌ی تاریخ ندید ای که وصف تو به‌قرآن شده از دادگــرت اولین شخص جهــانِ بشریت، احمد بارها گفت: به‌قـربان تـو جان پدرت غیر زینب که به‌دامان تو تحصیلش بود دیده‌ی چرخ ندیده است نظیـر دگرت چه خلوصی، چه خضوعی، چه خشوعی‌ست تو را که خدا فخر نماید به‌نماز سحــرت؟ مجلسی را کــه تــو وارد شـــــوی از امر خدا انبیا برسـر پا پیش تو حتی پدرت دختران درهمه جادست پدر می‌بوسند تو که هستی که زند بوسه به‌دستت پدرت؟ تو که هستی که به‌فرمان خداوند مجید قد به‌تعظیم برافراشته خیرالبشرت بیشتر شیفته‌ی روی منیرت می‌شد هرچه می‌دید نبی بیشتر از پیشترت بخداوند دو عالم، به دو عالم نبوَد چون تو و امّ و اَب و شوهر و دخت و پسرت رخت بندد به دیارِ عَدَم از شرم، عذاب گر به‌محشر فتد ای مظهر رحمت گذرت در مقامی که تو فرمان دهی و نهی کنی دو غلامند به تعظیم قضا و قدرت با تحیر بسوی ختم رسل برگردید تا علی یافت ز سرّ دو جهان باخبرت صفحه صفحه چو بقرآن نظرم می‌افتد آیه آیه است به‌توصیف کتاب دگرت زیر این چرخ کهنسال، تو در شام زفاف جامۀ نو پی انفاق در آری ز برت شعله‌ها لاله شود در نظر دوزخیان فتد ای چشم خدا تا سوی دوزخ نظرت به‌کتاب و به‌رسول و به‌علی داد بقا عمر کوتاه تو و زندگی مختصرت تو که مرآت خدایی به چه جرم و گنهی نیلگون گشته زسیلی رخ همچون قمرت تو که سر تا به قــــــدم احمد مرسـل بودی از چه خم گشت در ایام جوانی کمرت؟ بسته شد دست علی، تا تو ز پا افتادی آه از بی‌کسیِ همسر خونین جگرت به نگاه علّی و ناله‌ی زینب سوگند پسرت دید در آن کوچه چه آمد بسرت خانه‌ات نِی، که همه هستی عالم می‌سوخت گر نمی‌ریخت بر آن شعله، سرشک بصرت همه اوصاف تو نادیـده گــرفتم اما فخرت این بس که بود همچوحسینی پسـرت... .
. ‍ کتاب خلقت جهان گشوده شد به نام تو چه عزتی که هر نفس، خدا دهد سلام تو؟ تو مظهر صداقتی ،تو آیت نجابتی تمام عرش وفرشیان به یک نظر غلام تو خود یقین وباوری،تو شرح و وصف کوثری حدیث طاهر کساء نشانۀ مقام تو بها توئی و یک جهان بهانه ای برای تو حلال شد بهشت حق ، به باده نوش جام تو امام نیستی ولی ،تو مادر امامتی خدا ظهور می کند میان هر کلام تو تو فخر هردو عالمی ،نجات بخش آدمی قبول توبه می کند خدا به احترام تو ✍ .
. شأن زهرا ، شأن جمله انبياست کمتر از این گر که پنداری خطاست فاطمه تاج ِ سر ِ عالم شده افتخار ِ عالم و آدم شده اشرف ِ مخلوق ِ دادار است او بهر حق محبوب و دلدار است او هر چه در وصف ِ نبي آورده اند فاطمه را هم نصيبي داده اند گر که قرآن در نهان ِ احمد است فاطمه قرآن نشين ِ سرمد است هَل اَتي, ياسِين, شَمس و زاريات کٌوثَرو اَسراء. ناس و نازِعات جملگي در قلب ِ زهرا جاريند چون به قلب ِ احمد ِ نورانيند از چه رو « اٌم ِ اَبي » خواندش پدر؟ می شود بابا به دخت ِ خود پسر ؟ گفته حق « مايَنطِقٌ عَنِ الهَوي » از چه رو گفته رسول اين حرف را؟ فاطمه زینت بر این یکتا پدر هر دو آیینه به ذات یکدگر هم حسین و هم حسن چون مادرند هر دو مثل مادر ِ خود احمدند فاطمه گر چه پسر آورده است در حقیقت دو پدر آورده است دو پسر همچون پدر آورده او در جمال و در کمال و خلق و خو حرف اَحمد امر ِ حق است و يقين چشم ِ حق بين خواهدو انصاف بين تا به مهدي ميرسد اين شاکله تا بدانند عالمي اين فاصله در پی ذريهٔ پاک ِ رسول تا حريم ِ طيب ِ بَطن ِ بتول ... یک تن و جانند ،همه از کوي نور آمدند و می روند رو سوی نور اي "سفير" از فاطمه ياري طلب تا که هستي ذکر او کن ورد ِ لب ✍ .
. با نور حجاب چهره را زیبا کن مشت همه شیطان صفتان را وا کن بازیچه این و آن مباش و خود را محبوبه قلب حضرت زهرا کن ........... . با نور حجاب خو بگیر ای بانو از فاطمه رنگ و بو بگیر ای بانو بازیچه قلب های آلوده مشو از چشم پلید رو بگیر ای بانو .
. غزل مناجات ماه رمضان و روضه‌یِ حضرت زهرا سلام اللّه علیها اینجا برایِ زمزمه مأوا گرفته‌ام یا رَبَّناٰ به سبکِ تمنّا گرفته‌ام لعلم به توبه باز شد و در حریمِ عشق با لطفِ ربِّ لَم‌یَزَلی جا گرفته‌ام قلبِ شکسته‌ام به دو دستم بهانه داد با این بهانه دیده نَه .... دریا گرفته‌ام بارانِ شورِ چشمِ من از شهد بهتر است با این نمک‌زده چه شکرها گرفته‌ام سرمایه‌ای جز اشک ندارم چه ثروتی؟! با گریه جا به جنّةُ‌الاعلی گرفته‌ام هر جا گِره به کارِ دلم خورد بی‌درنگ رفتم حسینیه دَمِ زهرا گرفته‌ام دارویِ دلشکسته فقط روضه‌ خواندن است پهلوشکسته غصّه‌یِ مولا گرفته‌ام دیوار و درب و ضربِ لگد هم‌قسم شدند حالا عزایِ محسنِ بابا گرفته‌ام یاسی که خورد سیلی و نیلی شده کِشاند اینجا مرا وُ اَلعجل آقا گرفته‌ام سلام_الله_علیها ✍ .
. تقدیم به ساحت حسنی (ع) و توسل به کریم اهل بیت (ع) و (س) اینجا زمینی بی قرین همچون بهشت کربلا دارد اینجا بهشتی برتر از مینوی پاک کبریا دارد از هر مکانش بنگری آوای صد ناله به گوش آید اینجا زمین و آسمانش هم هوای کربلا دارد از آن دمی که خاک اینجا را چنان کرب و بلا گفتند آرامشی بی انتها بر زائر دارالبکا دارد اینجا دل صحنش پر از انوار پر فیض بقیع است صحنی پر از جود و عطا که در دلش صدها گدا دارد اینجا چنان پیچیده بوی یوسف زهرا که می بینی بازار حسن و معرفت نه در کتب ، بلکه در این کوی بقا دارد اینجا کریم از زائران ری فقط دست از کرم گیرد بنگر ببین این سر زمین چون مادرش دست دعا دارد اینجا حسن با یاد زهرا مادرش با ناله میگرید گویی فضای گریه اینجا خود فضای کوچه را دارد بر عکس آن شهر نبی اینجا هواخواه حسن هست از آن جهت اینجا شب جمعه صفای کربلا دارد اینجا اگر زهرا به تنهایی میان کوچه‌ها آید صد لشکرِ از جان گذشته در صفوف جانفدا دارد اینجا مدینه نیست ثانی ره زهرای مرضیه ببندد هر خشت این سامان به سر سودای سرباز ولا دارد عبدالعظیم شهر ری همچون نگینی میدرخشد چون ری مرحم زخم دل جامانده از کرب و بلا دارد ✍ .