eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.6هزار دنبال‌کننده
233 عکس
140 ویدیو
33 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. (س) از لطفِِ خداوندِ غفورت روشن شده این جهان زِ نورت ای خلد برین به زیر گامت برپا شده در زمین سرورت بانو تو نیامدی به دنیا دنیاست که آمده حضورت دل میکَند از تمام دنیا دارد به سرش هر آنکه شورت در شاًن و شرافتت همین بس هم کفوِ تو جز علی نشد کس بیرون یَدِ حق زِ آستین زد مشتی به دهانِ اهلِ کین زد در حلقه ی خلقتش زمانی کاز نسلِ تو یازده نگین زد در کوثر و هل  اتی  و یاسین دم از تو به قرآن مبین زد مدح تو و آل اطهرت را چون تیر به چشم خصم دین زد طعنه به کراتِ آسمانی از یُمن وجودِ تو زمین زد هم سایه ی لطف کبریایی هم نورِ دو عین ِمصطفایی میلادِ تو عشق را رقم زد سیلی به فسردگی و غم زد دور است ز هر پلیدی و رجس از عشق تو راست هر که دم زد از غیر تو میگریزد آنکه در وادی ایمنت قدم زد احسنت به ذوقِ شاعری که در وصف مقام تو قلم زد معصومی و پاکی و مطهر بر دستِ تو بوسه زد پیمبر از ساحتِ قدسِ حیِ یکتا این مژده رسید مصطفا را زهراست همان خیر کثیری کاز بهر تو آمده به دنیا خلق همه عالم از وجود این در یگانه یافت معنا با نحر شتر به جای آور شکرانه ی نعمت خدا را کانونِ کرامت است زهرا خاتونِ قیامت است زهرا ________________ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. روزی که از تجسم امکان خبر نبود روزی نبود و گردش شمس و قمر نبود حتی مجال لحظه برای گذر نبود جز نور احمد از دم خالق اثر نبود در ظلمتی که صبر ملک را ربوده بود شد نور پاک فاطمه روشنگر وجود زهرا رسید و نور، جهان را فرا گرفت در آسمان، تجلی توحید پا گرفت ظلمت کنار رفت و جهان روشنا گرفت این نور محض را به بغل مصطفی گرفت احمد که بوده نور رخش روح کائنات کامل نبود بی گل او گلشن حیات عالم در انتظار هبوط فرشته بود حوریه ای که نور، گِلش را سرشته بود خاکی که از شعاع الهی برشته بود دست قضا به نامه ی این گُل نوشته بود این آفتاب جلوه ای از نور سرمد است این نسترن ملیکه ی باغ محمد است کوثر، یکی از آن همه الطاف داوری است او مریم است و لایق شأن پیمبری است چون آفتاب، سُنت او ذره پروری است قرآن ناطق است که از هر بدی، بری است قدیسه هست و بانوی ملک قداست است قدرش فراتر از شب قدرِ فِراست است دختر که بود، ام ابیها لقب گرفت همسر که شد، حبیبه ی یکتا لقب گرفت مادر که گشت، سرور زن ها لقب گرفت در زندگی یگانه ی دنیا لقب گرفت با آنکه درک شوکت او کار خاتم است فرصت برای شرح مقامات او کم است دنیا مجال نیست که او بی نهایت است هر نکته از کرامت او صد حکایت است این شاعرانگی سندش در روایت است روز ظهور فاطمه، صبح قیامت است آن روز، قدر فاطمه فهمیده می شود با حکم او بساط جزا چیده می شود روزی که چشم ها همه حیران رحمت اند یک مشت دل‌سپرده به دنبال فرصت اند حتی پیمبران که بزرگان امت اند چشم انتظار شافع روز قیامت اند زهراست آنکه کار شفاعت به دست اوست آری که اختیار قیامت به دست اوست ای سیب دلربا که نصیب علی شدی محبوب مصطفی و حبیب علی شدی با گوشه ی نگاه طبیب علی شدی در شورش زمانه، شکیب علی شدی نامت کنار نام خداوند خورده است جان علی به جان تو پیوند خورده است در مردمی که جهل به آن ها سوار شد دختر به گور کردنشان افتخار شد تو آمدی و عزت زن آشکار شد این روح غرق عاطفه، صاحب وقار شد در مکتبی که نام تو در صدر نام هاست یک زن، تجلی صفت رحمت خداست خورشید سر گذاشته بر پای شوکتت جبریل پر کشیده به بام ارادتت سجاده چهره سوده به درگاه طاعتت ایاک نعبد است گواه عبادتت مادر ندیده ایم به این اوج بندگی در بندگی نمونه و در کار زندگی تیغ علی که شهره به هر کارزار شد خم شد به پا‌ی‌بوسی تو، ذوالفقار شد برخواست موج و در قدمت آبشار شد پاییز سمت خانه ات آمد بهار شد در هر چمن طراوت گل ها به بوی توست حتی صفای جنت الاعلی به بوی توست تو آن ملیکه ای که سراپا وقار بود حوریه ای که چادر او وصله دار بود همسایه با دعای شبت برقرار بود آل عبا به محور تو استوار بود قرآن ناطقی تو و قرآن داورت بوده است همچون آینه ای در برابرت ای رشک ساکنین جنان بیت ساده ات دست قضا و پای قدر در اراده ات زرین رکاب چرخ غلام پیاده ات صبر و حیا دو ویژگی فوق العاده ات صبر تو در مسیر خدا بی نظیر بود سعی تو داد خواه امیر غدیر بود روزی که خطبه خواندی و قرآن زبان گرفت جان دادی و به سعی تو اسلام جان گرفت آهی کشیدی و نفس آسمان گرفت آهت رسید و دامن طاغوتیان گرفت این ننگ بر حکومت‌شان ماند تا ابد باید که شرح داغ تو را خواند تا ابد می سوختی هرآینه، پروانه شاهد است دستاس گریه کرد به تو، شانه شاهد است بر غربت تو گریه ی مردانه شاهد است از چاه آب آوری و خانه شاهد است وقتی به سمت چاه می افتاد راه تو بالا می آمد آب، به شوق نگاه تو روزی که کارنامه ی اسلام دود شد سکان دین اسیر هوای یهود شد بی حرمتی، جوابِ سلام و درود شد دستت به دستگیری امت کبود شد راه علی گرفتی و گشتی فدای او بودی در اوج غربت او آشنای او شاعر: سلام‌الله‌‌علیها .________________ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ✍ السلام ای نجابت کامل ای به اسرار ایزدی قائل حاصل اربعین پیغمبر سایه‌ات مستدام بر سر دل دست من خالی و تو چشمه جود من به طوفان اسیر و تو ساحل نشده نا امید برگردم هرزمان از درت به صد مشکل دل من از ازل گرفته چنین به خم کوی عشقتان منزل افتخارم همین که در هرجا بوده‌ام در حریمتان سائل سائلی بوده‌ام که در هر جا لطفتان بوده بر دلم شامل امشب عاری ز هر چه وسواسم مست عطر خدایی یاسم * قصد من سائلی محضرتان خادمی در میان هیأتتان تا شما سایه‌ی سرم هستید نروم جای دیگر از درتان امشب ای مادر کرامت‌ها دست من آمده به دامنتان به خدا رشته‌های حبل‌الله نبود غیر تار چادرتان ای قنوت دعایتان لبریز آسمان معبر همیشه‌تان وسعت جودتان چو اقیانوس دست خالی که رفته از برتان من و احساس مستی کامل وقت ذکر شما به محفلتان مرغ دل گشته جلد بام شما کرده عادت به آب و دانه‌تان دل من بی‌شکیب و بی تاب است پی یک جرعه باده ناب است * من کی‌ام شاخه‌ای زمستانی تو گل یاسی و بهــارانی من کی‌ام یک کویر خشکیده و تو آن روح سبز بارانی من کی‌ام جز اسیر محبوسی بین زندان تنگ نفسانی من اسیر جهنم نفسم تو بهشت رسول یزدانی آمدم با پیاله‌ای خالی بر در تو که روح احسانی مادری کن اگرچه ناخلفم بده یک لقمه نان عرفانی آمدم تا دخیل بر بندم به پر چادری که می‌دانی کن تفقد که سائل آمده است سائلی پای در گل آمده است * یاسی و عطر تو دلاویز است بی تو خلقت همیشه پائیز است یاسی و از حضور کوتاهت خاک خاکی هنوز لبریز است بی تو و بی شمیم جانبخشت زندگانی ما غم‌انگیز است آنقدر با شکوهی ای بانو که پیش تو نه فلک ریز است ای مسیحای حضرت حیدر عطر و بوی بهشت پیغمبر * سر مستودع خدا زهرا کوثر ختم‌الانبیا زهرا یاور و کفو حضرت حیدر حجت حق به اولیا زهرا از طلوعات تو به محرابت می‌چکد عطر ربنا زهرا امتحان داده قبل خلقت خود ساکن عرش کبریا زهرا تویی آنکس که محرم وحی است واقف سرّ انما زهرا تو تجلی اصل توحیدی سند وحدت خدا زهرا ((وًمن الماءٍ کلٌ شئیٍ حی)) بوده مهریه‌ی تو یا زهرا گوهر خلقتی خدا داند چشمه‌ی رأفتی خدا داند * با نزولت به روی خاک زمین این زمین شد همان بهشت برین بین محراب لحظه‌ی سجده عالمی حلقه‌ و تویی تو نگین دیدنی بوده وقت هر بوسه روی دستت رخ رسول امین ((اسوه لی)) سروده حجت عصر که تویی الگوی همیشه دین پیروهن داده‌ای به شام زفاف به گدایی تو از ره تمکین سفره‌ی نان خویش را بگشا میزند حلقه بر درت مسکین بده دستم نخی ز چادر خود تا شود بندگی من تضمین ای تمامی عشق تصویر همه‌ی شرح آیه تطهیر * منکه مشغول مدح و چاووشم از سرم رفته عقل و مدهوشم امشبی را به خدمتت بانو با تمام قوای خود کوشم پرچمی با شعار یا زهرا گیرم ای عاشقان سر دوشم نبود غیر ذکر او بر لب نبود جز صداش در گوشم می‌کشم نعره یا علی حیدر باده از کوثر خدا نوشم عاشقان حک کنید بر قبرم جمله‌ای که نشد فراموشم به خدا حب حضرت زهرا به همه عرش و فرش نفروشم حب زهرا جواز هیأت ماست حب زهرا برات جنت ماست * تو که ناموس حی ذوالمننی مرشد کاملی اگر چه زنی خطبه‌های تو مرز مطلق دین واقف از سرّ وادی عدنی ذکر سربند فاتح خیبر وقت رزمش به جنگ اهرمنی تویی آن گوهر ثقیل حیا خارج از قدرت کلام منی هرچه هستم اگر چه ناچیزم با عنایات تو شدم حسنی تو که خیر کثیری ای بانو چه شود یک نظر به من فکنی نکند ای تمام روح کرم دست ردّی به سینه‌ام بزنی در حریمت نیاز آوردم آه و سوز گداز آوردم * گل سرخ ولایتی بانو تو چراغ هدایتی بانو ساکنان بهشت می‌گویند رونق باغ جنتی بانو از ازل تا ابد برای همه چشمه‌سار عنایتی بانو نه!! غلط گفته‌ام تو را مادر مادر کل خلقتی بانو نه فقط دخت و مادر احمد تو سند بر رسالتی بانو ای شلمچه ز ذکر تو مجنون تو کلید شهادتی بانو روز محشر تو ای خزانه مهر پادشاه شفاعتی بانو با دو دستی که رنگ علقمه‌اند پی امداد امتی بانو نکند رو زومن بگردانی این گدا را ز کوی خود رانی .________________ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. گه گاه می پرسم از خود، در شان کوثر چه دارم بر درک اوصاف بانو ،با فهمِ ابتر چه دارم چون ذره ای گنگ و مبهم ،در مدح خورشید عالم جز کوهی از ناتوانی بر شانه دیگر چه دارم وقتی خدا وصف او را تابانده در سوره ی نور من این گم در سیاهی توصیف بهتر چه دارم گاه غزل واژه واژه نور از لبم می تراود آری به جز نور از آن نور مطهر چه دارم حجبی عفیفانه دارد طبعی کریمانه دارد من چون یتیم و اسیرم جز فقر در سر چه دارم هفت آسمان زیر گامش عرش است اوج مقامش در طی این راه من جز بال کبوتر چه دارم انیسه قدسیه حورا صدیقه مرضیه عذرا من نام بهتر برای او غیر مادر چه دارم فردا به صحرای محشر در آن هراس مکرر در سینه غیر از ولای زهرای اطهر چه دارم جز آنکه جان را به ببخشم نذر قدمهای پاکش چون پا نهد بر سر من در بیت آخر چه دارم ✍ ...________________ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ﻋﺎﺷﻘﺎن ﺑﯿﻘﺮار ﯾﮑﺪﮔﺮﻧﺪ ﻫﻤﻪ اﺳﻔﻨﺪ ﻧﺎر ﯾﮑﺪﮔﺮﻧﺪ ﻓﺮق ﺑﯿﻦ ﻋﻠﯽ و زﻫﺮا ﻧﯿﺴﺖ اﯾﻦ دو آﯾﯿﻨﻪ دار ﯾﮑﺪﮔﺮﻧﺪ اﯾﻦ ﺑﻪ آن ﺟﻠﻮه داده آن ﺑﺮ اﯾﻦ ﻫﺮ دو ﺳﺮﮔﺮم ﮐﺎر ﯾﮑﺪﮔﺮﻧﺪ در ﻧﺠﻒ ﺑﺎش زاﺋﺮ زﻫﺮا عارفان در ﻣﺰار ﯾﮑﺪﮔﺮﻧﺪ اﯾﻦ ﺑﻪ آن ﭘﺸﺖ ﮔﺮم و آن ﺑﺮ اﯾﻦ ﻻﺟﺮم ذواﻟﻔﻘﺎر ﯾﮑﺪﮔﺮﻧﺪ در ﺟﺰا ﺧﻠﻖ ﮐﺰ ﺳﺮ ﺗﺸﻮﯾﺶ ﺷﺎﻫﺪان ﻓﺮار ﯾﮑﺪﮔﺮﻧﺪ… ﺑﻪ ﻫﻤﺎن زﻟﻒ دل ﭘﺮﯾﺶ ﻗﺴﻢ ﻓﺎﻃﻤﯿﻮن ﮐﻨﺎر ﯾﮑﺪﮔﺮﻧﺪ ✍ با حذف یک بیت ...________________ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. سلام‌الله علیها دختر فکر بکر من، غنچه‌ لب چو واکند از نمکين کلام خود حق نمک ادا کند طوطي طبع شوخ من گر که شکرشکن شود کام زمانه را پر از شکر جان‌فزا کند بلبل نطق من ز يک نغمه‌ي عاشقانه‌اي گلشن دهر را پر از زمزمه و نوا کند خامه‌ي مشک‌ساي من گر بنگارد اين رقم صفحه‌ي روزگار را مملکت ختا کند مطرب اگر بدين نمط ساز طرب کند گهي دايره‌ي وجود را جنت دل‌گشا کند منطق من هماره بندد چو نطاق نطق را منطقه‌ي حروف را منطقة‌السما کند شمع فلک بسوزد از آتش غيرت و حسد شاهد معني من ار جلوه‌ي دلربا کند نظم برد بدين نسق از دم عيسوي سبق خاصه دمي‌ که از مسيحانفسي ثنا کند وهم به اوج قدس ناموس اله کي رسد؟ فهم که نعت بانوي خلوت کبريا کند؟ ناطقه‌ي مرا مگر روح قُدُس کند مدد تا که ثناي حضرت سيدة‌النسا کند فيض نخست و خاتمه، نور جمال فاطمه چشم دل ار نظاره در مبدأ و منتها کند صورت شاهد ازل، معني حسن لم‌يزل وهم چگونه وصف آيينه‌ي حق‌نما کند؟ مطلع نور ايزدي، مبدأ فيض سرمدي جلوه‌ي او حکايت از خاتم انبيا کند بسمله‌ي صحيفه‌ي فضل و کمال معرفت بلکه گهي تجلي از نقطه‌ي تحت «با» کند دايره‌ي شهود را نقطه‌ي ملتقي بود بلکه سزد که دعوي «لو کشف الغطا» کند حامل سرّ مستسر، حافظ غيب مستتر دانش او احاطه بر دانش ماسوي کند عين معارف و حکم، بحر مکارم و کرم گاه سخا محيط را قطره‌ي بي‌بها کند ليله‌ي قدر اوليا، نور نهار اصفيا صبح، جمال او طلوع از افق علا کند بضعه‌ي سيد بشر، ام ائمه‌ي غرر کيست جز او که همسري با شه لافتي کند؟ وحي نبوتش نسب، جود و فتوتش حسب قصه‌اي از مروتش سوره‌ي «هل اتي» کند دامن کبرياي او دسترس خيال، ني پايه‌ي قدر او بسي پايه به زير پا کند لوح قدر به دست او، کلک قضا به شست او تا که مشيت الهيه چه اقتضا کند در جبروت حکمران، در ملکوت قهرمان در نشئات «کن‌ فکان» حکم «بما تشا» کند عصمت او حجاب او عفت او نقاب او سرّ قدم حديث از آن ستر و از آن حيا کند نفخه‌ي قدس بوي او، جذبه‌ي انس خوي او منطق او خبر ز «لاينطق عن هوي» کند قبله‌ي خلق روي او، کعبه‌ي عشق کوي او چشم اميد سوي او، تا به که اعتنا کند بهر کنيزي‌اش بود زهره کمينه مشتري چشمه‌ي خور شود اگر چشم سوي سها کند «مفتقرا» متاب رو از در او به هيچ سو زآنکه مس وجود را فضه‌ي او طلا کند ✅آیت‌الله غروی اصفهانی «کمپانی» ............................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. «خِیرِ کثیر» سیبِ فردوسِ خدا ، وقت شکوفاش رسید به نبی مژده دهید امّ ابیهاش رسید جبرئیل از گذرِ عرشِ خدا می خواند: ایّها الناس ! به حیدر برسانید که زهراش رسید با عبادات ، چهل روز ، تدارک دیدند تا که در جان خدیجه ، سیبِ طوباش رسید از ازل ، منتظر آمدنش بود خدا عاقبت ، نورِ جَلی ، فصلِ تماشاش رسید او همان خِیرِ کثیر ست که نازل گشته آیه های نفسش ، موعدِ اعطاش رسید کثرتِ وعده ی حق ، سیده ی عالم شد گوش در گوشِ زمان ، خصلت والاش رسید اشکِ سجاده ی زهرا ، زده جبریٖل وضو سوزِ نجوای نمازش به ثریاش رسید چادرش تا که به سر شد، دلِ اسلام شکفت با پرِ چادرش اسلام به معناش رسید چادرِ کهنه ی زهراست مسلمان کرده به یهودی که دمِ معجزه آساش رسید راهِ باریکِ صراط ست نخِ چادرِ او هرکه چسبید بدان ، سود به عقباش رسید گشته گنجینه ی حق، ارثیه ی چادر او دانه بر دانه به هر دخترِ شیداش رسید جامِ«آلاله»شد از باده ی زهرا(س) لبریز تا که چون این غزلش آخرِ املاش رسید ✍ .............................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. صدایی سوخته از آتش فتنه صدایی خفته زیر پای استکبار و آن فتنه که می گویند زن بی زندگی مانده که میگویند زن باید برقصد در دل میدان بی‌عاری شما یک معنی از آزادگی دارید و ما یک معنی دیگر شما زن را به چشم یک وسیله شما زن را شبیه غرب شما زن را نماد خودنمایی سرکش و بی بندو بار شما زن را ... در پشت ویترین لذایذ شما زن را به روی صفحه‌ی یک پیج پیج یک سلبریتی شما زن را لب یک پرتگاه ... بدون روسری با موی افتاده به دست باد میبینید شما زن را شبیه یک‌ عروسک... که نخ بستید بر دستش و میخواهید در این خیمه شب بازی برقصانید میبینید شما زن را هزاران چیز میبینید غیر از زن و ما زن را سفیر زندگی و ما زن را نه در میدان آزادی که آزادی خود زن بود ما زن را حیا دیدیم جلباب نجابت بر سر افتاده پابرجا تر از کوه نورانی تر از خورشید طوفانی تر از دریا آرامش تر از ساحل و ما زن را چنین در اوج دیدیمش ما زن را انسانی شبیه حور مستور از چشم حرامی دور میبینیم ما زن را کجا دیدیم در بیت امیرالمومنین در جلوه‌ی زهرا چگونه زندگی میکرد چراغ خانه اش مهر و محبت بود تنور خانه اش با آتش عشق روشن زن ، زهراست وقتی که پیمبر میرسد پشت در بیتش سلامش میدهد و داخل میشود تا بوسه بردارد ز دستانش زن ، زهراست وقتی که فدایش میشود باباش زن ، زهراست وقتی که ملائک پای علمش درس میگیرند زن ، زهراست چون میپروراند دستهای او حسینی را... که عالم را تکان داده‌ست غلامش میشود مجنون عروسش میشود لیلا چون میپروراند زینبی را که شام و کوفه را در خطبه یکسان میکند با خاک زن ، زهراست وقتی خطبه‌ی توحید میخواند و پای لفظ غرّایش ز فرط شرم مردان مدینه یکسره سر در گریبانند زنهای مدینه در خجالت غرق و از دوش امامش بار بر میداشت این مادر ✍ .............................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. گفتم چگونه ـ از همه برتر! ـ بخوانمت آمد ندا حبیبۀ داور بخوانمت دیدم رسول اُمّ أبیهات خوانده است گفتم کم است دخت پیمبر بخوانمت دیدم تویی هر آینه، آیینۀ علی گفتم عجب به جاست که حیدر بخوانمت دیدم قیامت است درِ خانۀ شما گفتم رواست بانوی محشر بخوانمت گفتم مفصل است سخن، مجملش کنم جبریل گفت سورۀ کوثر بخوانمت ای مادر حسین و حسن! مام زینبین! من هم اجازه هست که مادر بخوانمت؟ ✍ .............................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. شرح خیرالعمل ولایت توست زندگی وام‌دار خلقت توست ای معمای آفرینش که... قبل هر نور، نور رحمت توست ای قدیمی‌ترین بهار خدا هرچه دارد زمین به برکت توست بیش‌تر از هزار اقیانوس، شرح یک‌قطره از سخاوت توست جمله‌ها کوچکند وقتی‌که صحبت از عزت و کرامت توست به نمازت نماز زینت یافت بس‌که محض خدا عبادت توست چه نیازی به سیم و زر داری؟ عشق حیدر، شکوه ثروت توست چه مقامی برای جبرائیل بهتر از این‌که پای صحبت توست از کمالت شرف کمال گرفت شرفی که غبار عفت توست تو مگر روز حشر دیده شوی چون قیامت فقط قیامت توست افتخار بزرگ اهل‌البیت به تو و آیه‌های عصمت توست ما به نامت همیشه حساسیم این هم از لطف بی‌نهایت توست ** بهترین احتجاج بر حق ما صحبت از نحوه‌ شهادت توست قبر پنهانی تو چون خورشید سند محکم برائت توست شاعر:حسن کردی ()✍ با حذف چندبیت .................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. علیها‌السلام وقتی خدا بنای جهان را گذاشته در روح تو سخاوت دریا گذاشته... آن‌قدر سربلند و شریفی که از ازل در طالع تو، لیلۀ اسرا گذاشته... بیهوده نیست این‌که دری از بهشت را تنها برای خاطر تو وا گذاشته روز نخست، از تو چه پنهان که آفتاب ردّ تو را در آینه‌ها جا گذاشته خوشبخت، آن زنی‌ست که در طول زندگی پا جای پای حضرت زهرا گذاشته... 📝 ✍ ................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. بسم الله الرحمن الرحیم ترکیب‌بند مدح فاطمی-مهدوی؛ کوثر ساقی بدون لطف تو شادی به فکر غم شدن است وجود یکسره در معرض عدم شدن است به جلوه آمده در تو تمام "کن فیکون" جواب خواسته‌های تو لاجرم "شدن" است به بودن تو گره خورده است بودن ما به شوق توست که دم فکر بازدم شدن است برای از تو نوشتن درخت‌های جهان تمام حسرت‌شان کاغذ و قلم شدن است تویی که آینه‌ی کعبه‌ای و آن عملی که در برابر تو واجب است، خم‌شدن است کمال مرتبه‌ی شاعران دوره‌ی ما در آستان تو عمان و محتشم شدن است عزیز می‌شود از هم‌نشینی گل، خار که فضّه‌ی تو سزاوار محترم شدن است رسیده است به لطف تو تا خدا زهرا کسی‌که ذکر لبش بوده‌است؛ "یازهرا" خبر رسیده به شب موقع سپیده شده که روح صبح به جان سحر دمیده شده گناه راه ندارد به هردلی که بر آن نسیم مرحمت فاطمه وزیده شده کدام فاطمه؟ آن فاطمه که با لطفش گناه‌کارترین بنده‌ها خریده شده کدام فاطمه؟ آن فاطمه که در معراج صدای شوهرش از هر طرف شنیده شده کدام فاطمه؟ آن فاطمه که بی‌مثل است همان که هیچ‌کجا مثل او ندیده شده کدام فاطمه؟ آن که برای اهل زمین غبار معبر او سرمه‌ی دودیده شده فضائل تو زیادند، کم نباید گفت به این دلیل غزل‌های ما قصیده شده خوش‌آمدی به‌جهان ای تمام جان جهان فدای مقدم تو جان شاعران جهان برای بردن نامت وضو گرفت قلم که از قبال تو نام نکو گرفت قلم تو را ندیده و یک‌عمر از تو دم زده است اگر سراغ تو را کو به کو گرفت قلم همین که نام تو را تا همیشه یاس سرود برای ساحت خود رنگ‌وبو گرفت قلم به هیچ واژه‌ی دیگر نمی‌شود آرام که از همان اول با تو خو گرفت قلم از آن زمان که به اجبار از غم تو نوشت چه بغض‌های بدی در گلو گرفت قلم به نام دشمن تو می‌رسید و می‌دیدم که از نوشتن آن نام رو گرفت قلم به روسیاهی خود راه چاره پیدا کرد نوشت فاطمه و آبرو گرفت قلم در آسمان امامت وجود تو بدر است که درک فضل تو درک فضیلت قدر است به‌جز تو رخت محبت به تن نداشت کسی توجهی به مقامات زن نداشت کسی اگر تو همسر مولا علی نمی‌بودی در این جهان پسری چون حسن نداشت کسی به سینه سنگ تو را می‌زنند عاشق‌ها وگرنه مستمع سینه‌زن نداشت کسی قسم به آیه‌ی فصل‌الخطاب خطبه‌ی تو که در حضور تو طبع سخن نداشت کسی اگر که ذره‌ای از برکت تو را می‌دید علاقه‌ای به پسر داشتن نداشت کسی اگر که قابل تقدیم خاک پای تو بود بدیهی است که سر در بدن نداشت کسی اگر تقاص ستم‌های رفته بر تو نبود به زیرلب دم یابن‌الحسن نداشت کسی خدا کند که بیایی به ما سری بزنی به آسمان زمین رنگ دیگری بزنی زمانه‌ای‌ست که شان امام گم شده است هزار رکن در این یک مقام گم شده است غبار شبهه نشسته‌ست روی آینه‌ها چرا که فرق حلال‌وحرام گم شده است چه روزگار بدی شد که فیض گمنامی میان این همه "دنبال نام" گم شده است چنان بدون تو بی‌ارزش است این دنیا که بین پیر و جوان احترام گم شده است نشسته‌ایم که صبح رسیدنت برسد نشسته‌ایم و شکوه قیام گم شده است مگر که چشم امید زمین به غیر از تو در انتظار ظهور کدام گمشده است؟ بیا که بی تو شب عید را نمی‌دانیم! که ماه بر سر این پشت بام گم شده است به شام دنیا، صبح ظهور، خاتمه است می‌آید آن‌که دعای‌قنوت فاطمه است. ................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. محمد بحر بی‌پایان رحمت گوهرش زهرا علی فلک نجات آفرینش لنگرش زهرا رسول الله می نازد که دارد دختری چون او کتاب الله می نازد که باشد کوثرش زهرا به معراج نبوت گر بگیری اوج می بینی که گردون هاست در این راه و باشد محورش زهرا خلایق راست قرآن داور و، قرآن از آن بالد که در تفسیر و در تعبیر باشد داورش زهرا علی در غزوه ها یار محمد بود و می بودی در امواج غم و اندوه تنها یاورش زهرا همای قله قاف ولایت، ملک هستی را گرفته زیر پر زیرا بود بال و پرش زهرا درست ام ابیهاگر شود تفسیر می بینی که هر پیغمبری بود از نخستین مادرش زهرا سلام حق سلام انبیا بر شخص پیغمبر سلام شخص پیغمبر به تنها دخترش زهرا عبور ناقه اش چون روز محشر افتد از محشر کند محشر به پا محشر که گردد محشرش زهرا گریزد از قیامت تیره گی تا مرز تاریکی چو گردد با خدایی نور خود روشنگرش زهرا ولایت چیست بشنو آسمان کل خوبی ها که با شد مهر و ماه و آفتاب و اخترش زهرا محمد جان جان عالم است و هیچ می دانی؟ که باشد جان شیرین در درون پیکرش زهرا خدا در دیده ی ظاهر نمی گنجد اگر گنجد به چشم خواجه لولاک باشد مظهرش زهرا رسول الله را باشد دو قرآن، صامت و ناطق کتاب صامتش قرآن، کتاب دیگرش زهرا درود هر زن آزاده و هر مرد آزاده بر آن بانو که باشد در ولایت رهبرش زهرا ولایت همچو قرآن محمد جاودانی شد به یمن همت دخت ولایت پرورش زهرا محمد حی سرمد را بود پیغمبر خاتم که در هر عصر و هر نسلاست پیغام آورش زهرا عبادت سنگرش زهرا نبوت محورش زهرا ولایت همسرش زهرا امامت مصدرش زهرا محمد شهر علم و در علی ابن ابیطالب زهی شهری که باشد زینت بام درش زهرا درخت سبز توحید و نبوت کیست؟ پیغمبر امامان شاخه ها و شیعیان برگ و برش زهرا جز اینم، گر بود ایمان نداردم بهره از ایمان که دین، هم اولش زهرا بود هم آخرش زهرا بیا حج ولایت کن، که این حج تا ابد باشد صفا و مروه و سعی و منی و مشعرش زهرا علی سنگر نشین جنگ ها بود و عجب دارم که شد بعد از پیمبر حامی بی سنگرش زهرا تک تنها کنار آستان خانه پشت در خدا داند خدا داند چه آمد بر سرش زهرا غلاف تیغ خصم دون زکار انداخت دستش را بلی این بود پاداش جهاد اکبرش زهرا برای یاری حیدر فشاری دید پشت در که رفت از دست آنجا هم صدف هم گوهرش زهرا دریغا کز جفای اهل دوزخ پایمال آمد بهشت وحی و پرپر شد گل نیلو فرش زهرا گل لبخند روید ز آفتاب حشر ای میثم اگر بر خلق افتد سایه ای از چادرش زهرا ..................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. چنان که قصد میسازند از الفاظ ، معنا را خدا از آفرینش قصد کرده ، خلقِ زهرا را "ولولا فاطمه" یعنی که بی زهرا نمی دیدیم نه احمد را ، نه حیدر را ، نه هرگز خلق دنیا را بهشت از تابش یک نور زهرا خلق گردیده عنایاتش رسیده عالَم پنهان و پیدا را صفاتش آینه دارِ صفات کبریا باشد چه برهانی از این بهتر وجود حق تعالی را چگونه در حجابی و همه عالم به دست توست؟! خدایا!  فاطمه حل کرد بر ما این معمّا را کجا با تار و پودِ لفظ در توصیف می آید که ممکن نیست گنجاندن درونِ کوزه ، دریا را نشسته از الف تا یاء ، حیران چنین معنا بلی ظرفیّتِ وصفش نمی باشد الفبا را حماسه می تراود آنقدر از خطبه هایش که به خطبه میکَند از جای کوهِ پای بر جا را زهی عفّت ، زهی عصمت ، زهی بانوی نوری که علی نشنیده هرگز از زبان او تقاضا را تنور خانه ی او گرم دارد جان عالم را به رشک انداخته نورِ تنورش ، طور سینا را قناتِ جنّت از نورِ قنوتِ فاطمه جاریست نمازش غرق رحمت کرده محراب و مصلّا را بلی آن فاطمه که خلق عاجز مانده از درکش که در اسمش خِرد حیران و گُم کرده مُسمّا را بلی آن فاطمه که یک عنایت از عنایاتش رسانده تا نبوت نوح و موسی و مسیحا را بلی آن فاطمه که بهر کار خانه اش حتی فرستاده خدایش "سوف یعطیک فترضی" را بلی آن فاطمه که خطبه های آتشین او به ما آموخت معنای تبرّا و تولّا را بلی آن فاطمه که خطبه های آتشین او بهم زد حیله ها و مکرهای شومِ اعدا را بلی آن فاطمه که خطبه های آتشین او شکست آخر سپاهِ بُت پرستِ لات و عُزّا را بلی آن فاطمه که سیره اش تفسیر قرآن است هم آیات جهادش را و هم آیات تقوا را بلی آن فاطمه که مادری کرده برای ما و از ما دستگیری می کند امروز و فردا را مسیر مدحِ شعرم را به سوی مرثیه انداخت خدا لعنت کند آن ضرب دست بی محابا را نمیدانم که سیلی با رُخش...اصلا چه میگویم؟! که حتی گل اذیت میکند آن روی حورا را دلیلش شرم از شرمِ علی بوده اگر زهرا میان شعله ها تنها صدا زد نامِ بابا را کنار بسترش با گریه میگفتند اطفالش : به دامن گیر مادرجان سرِ آشفته ی ما را گره وا میکند از کار شیعه ، گریه بر مادر مگیر از ما خدایا روضه ی امّ ابیها را ✍ ....................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
‌. در میان خلق با او بوده هم‌سر فاطمه از ازل ساقی علی بوده‌ست، کوثر فاطمه نام زهرا می‌درخشد در میان اهل‌بیت سیزده معصوم ما دُرّند، گوهر فاطمه چون کلام‌ِحق که با«هُم فاطِمَه»آغاز شد در میان پنج‌تن هم بوده محور فاطمه در مقام آفرینش از نبی و از علی با حدیث قدسی «لولاک» شد سر فاطمه هردو یک روحند اما در دوتن، با این حساب فاطمه شد حیدر کرّار و حیدر فاطمه سیب در معراج با دست پیمبر شد دونیم نیم آن شد ذوالفقار و نیم دیگر فاطمه مرتضی با ذوالفقار انگار جولان می‌دهد خطبه‌خوانی می‌کند تا روی منبر فاطمه هر خطیبی روضه‌خواند از غربت مولا علی انتهای منبر او ختم شد بر فاطمه هرکسی در روضه‌های اهل‌بیتش کار کرد پاسخش را می‌دهد چندین برابر فاطمه بر قلوب شیعیان مهر شفاعت می‌زند می‌تکاند چادرش را روز محشر فاطمه .
. سلام الله علیها پناه هر دو جهان است چادر زهرا امید کون و مکان است چادر زهرا شبی دلیل نجات چهل یهودی شد که منجی همگان است چادر زهرا چه سایه ای که شده مهد ِ یازده خورشید چه قدر خیر رسان است چادر زهرا زبان همیشه ز وصفش به مِن مِن افتاده همیشه فوق بیان است چادر زهرا قسم به زینب و صبر و وقار و غیرت او سلاح شیر زنان است چادر زهرا همیشه محرم و مرهم به کوه غم های ِ دل امام زمان است چادر زهرا اگر چه سوخت ، اگر گشت خاکی اما باز پناه هر دو جهان است چادر زهرا آبان ۱۴۰۲ ✍ .
. سلام_الله_علیها بَه چه خوب است پدر صاحب دختر بشود بار دیگر پدری صاحب مادر بشود قصد کرده است خداوند که با آمدنش از همین لحظه علی صاحب همسر بشود هیچ کس کفو علی بن ابیطالب نیست فاطمه آمده آیینه ی حیدر بشود معنی خیر کثیر است و تکاثر باید غرق دریای پر از معنی کوثر بشود برکت نسل کسی صرف پسرداری نیست دشمنش گرچه پسر داشته ابتر بشود سالها وقت نیاز است که هر حافظه ای سر سوزن قدرش را مگر از بر بشود شاعر از فاطمه گفته است و از این پس باید قلم از جوهر اوصاف علی تر بشود و علی کیست که هر مجتهد از مکتب او دانش آموخته ، سلمان و ابوذر بشود "ها علی بشر کیف بشر" ، شاعر ماند چه بگوید که در این قافیه محشر بشود که علی فاطمه و فاطمه حیدر ، باید نور با نور در آیینه برابر بشود ✍ .
. صبح ازل، الله اکبر یادمان داد اسلام را آن‌روز حیدر یادمان داد قرآن نمی‌خواندیم اما سوره‌ی حمد با دست‌های بسته کوثر یادمان داد زهرا اصول دین به ما آموخت وقتی توحید را در آتشِ دَر یادمان داد "پای علی ماندن" در آتش سوختن بود ایثار را زهرای اطهر یادمان داد "هر کس که زهرا را بیازارد مرا نیز" آری برائت را پیمبر یادمان داد ما داغ محسن را نفهمیدیم و بعداً در کربلا حلقوم اصغر یادمان داد غم‌های حیدر را به جان خود خریدیم سختی کشیدن را ابوذر یادمان داد ما خادمِ زهرا شدیم الحمدلله فضه به ما آموخت، قنبر یادمان داد در کودکی با مِهر زهرا شیر خوردیم مِهرش اگر با ماست، مادر یادمان داد ما عاشقیم این عاشقی را نیز بابا از کودکی در پای منبر یادمان داد شکر خدا در گریه‌ی ما معرفت بود زهرا میان اشک‌ها فریادمان داد ✍ .
. بالاتر از اندیشه‌ی دنیاست زهرا بالاتر از بالاتر از بالاست زهرا نور خداوند است هر سو بنگری هست سرّ خداوند است، نا پیداست زهرا اهل قیاس او را نمی‌فهمند هرگز آن‌سوتر از مقیاس انسان‌هاست زهرا درس شهادت را حسین آموخت از او مرد آفرینِ روز عاشوراست زهرا در زندگی چیزی برای خود نمی‌خواست هرچه علی می‌خواست را می‌خواست زهرا روزی که مردم وقت یاری خواب بودند پای غریبی علی برخاست زهرا دل را به آتش زد علی تنها نماند افسوس خود در شعله‌ها تنهاست زهرا پروانه‌ها از شعله‌ها پروا ندارند در سیل آتش کوهِ پا برجاست زهرا در انتهای این مصاف نابرابر پیروز میدان بی‌گمان زهراست زهرا... ✍ .
. اگر بال و پرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم وگر جان و سرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر روز قیامت از عطش جانم به لب آید شراب کوثرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر آب بقا ریزند، بی حیدر نمی‌نوشم و گر چشم ترم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر سلمان شوم بی مهر زهرا، نامسلمانم خلوص بوذرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر چون نخل خشکی باشم و از روضه‌ی رضوان همه برگ و برم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر با آن همه فیض مِنی در ماه ذیحجّه وقوف مشعرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر با دست جبریل امین پروانه‌ی جنّت به صبح محشرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر از کلّ سادات ملک بر قلّه‌ی گردون مقام برترم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر بر مسند شاهی به بام عرش بنشینم هزاران کشورم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر از کثرت اشک سحر در خلوت شب‌ها دو دریا گوهرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر دائم بمیرم وز نفس‌های مسیحایی روان بر پیکرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر با جام خضر از چشمه‌ی آب بقا هر دم حیات دیگرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم کی‌ام من! «میثمم!» عمری گدای کوی زهرایم و گر صد افسرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم استاد ✍ .
. السلام علیکِ یا امـ الائمه و النجباء ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام ای وجود بی همتا ای شبیه خدای خود یکتا السلام ای شکوه ربّانی تویی اسرار عشق را معنا عرشیان خادمان درگاهت ذکر افلاکیان تویی زهرا همه عالم ز فیض تو روشن همه لب تشنه اند و تو دریا چه بگویم به مدح تو بانو؟ مدح تو آیه های اَعَطَینَا نه فقط کوثری که یاسینی تو دُخانی، تو فجری و طاها همه قرآن کتاب عصمت توست وَ بدون تو فهم آن هاشا! واجب الاحترامی و باید نام تو با وضو برم هر جا واجب الاحترامی و احمد بوسه باران نموده دستت را حضرت مصطفی رسول کریم گفت بر تو که مادر بابا ... روح مابین پهلویم هستی وَ بهشتم تویی تویی زهرا تک تک لحظه های پربارت همه مملّوِ از عفاف و حیا می چکید از قنوت تو هرشب تا سحر ربنا و ذکر و دعا سرّ مستوری و نمیدانیم از تو جز آنچه خود دهی بر ما هم شکوه تو بی همانند و ... هم جلالت جلالتی والا شرح و تفسیر آیه ی تطهیر که مُبَّرایی از پلیدیها همه‌ی آبهای این عالم از تو دارند هر زلالی را در مقامت همین سخن کافی که تویی دخت حضرت بطحا وَ به شأنت همین کلامم بس که تویی کفو حضرت مولا دامنت عرش چهار اختر بود چهار نور مطهر و زیبا تو امام کریم پروردی حضرت مجتبای خوبیها کربلا را تو بوده ای بانی با حسینت امیر عاشورا و به صبری که هست با زینب عرشیان هم نشسته در آوا ام کلثوم و هجرتش با یار شده افسانه‌ی پرستوها ای کنیز خدا به روی زمین چیست محشر نمایش زهرا روز محشر دمیکه می آیی تازه محشر شود در آن صحرا تومی آیی و غرقه در نوری تو می آیی شفیعه‌ی عظما همه سرها به زیر می افتد به ادب پیش پات یا اُمّا تو می‌آیی به صحنه محشر این ندا میرسد ز بالاها هرچه می خواهی ای عروس علی تو طلب کن کنون ز درگه ما و تو آنجا زبان که بگشایی می‌شود مادری تو معنا با جلالی که خاص حضرت توست باز سازی در شفاعت را ((مثل مرغی که دانه می چیند)) کاش ما را جدا کنی آنجا قدرت تو چقدر دیدنی است روز محشر قسم به ذات خدا گرچه آلوده و حقیرم من دست من را بگیر یا زهرا ✍ .
. 《ترکیب بند ولادت حضرت زهرا (س) 》 لولاک یعنی خلقت عالم برای توست دنیا شده نذر قدومت، رونمای توست معراج را وقتی پیمبر رفت بالاتر میدید قبل از خویش جای ردّ پای توست از نور تو عرش خدا روشن شده بانو زهرایی و نور بهشت از خنده های توست بر ما کنیزان تو حق سروری دارند ما نوکرش هستیم، هرکس که گدای توست عمری اگر که یا حسین و یا حسن گفتیم تنها دلیلش برکت و خیر دعای توست دنیا که جای تو نبود ای رتبه‌ات اعلا شأن تو بوده بیشتر در عالم بالا --------------------- چله نشینی پیمبر رو به پایان است وقت اجابت گشته و هنگام باران است تو نور سیب سرخ هستی که مَلَک آورد امشب خدیجه دامنش چون عرشِ رحمان است دختر اگر زنده به گوری در پِی اش بوده است با تو دگر پایان این غمهای دوران است قرآن اگر خير است تو خير كثير استى پس آن سه تا آيه خودش يک جلد قرآن است شد افتخارم خادمت سلمانِ ایرانی است سلمانِ ایرانی دیگر هم سلیمانی است -------------------- زهرا چو بابا شیوه ی پیغمبری دارد او بر پیمبر های عالم برتری دارد ام ابیها خوانده او را مصطفی یعنی بر گردن باباش حق مادری دارد بر مأذنه با اذن او ذکر اذان جاریست آن هم اذانی که نوای حیدری دارد حشر محبان علی با فاطمه باشد فردای محشر فاطمه چه محشری دارد امشب شب جشن و گداها پشت در هستند دیدیم که جمع گداها بیشتر هستند --------------------- ذکر تمام عالم موجود یا زهرا سرّ ظهور حضرت موعود یا زهرا بر تو توسل کرده هرکس حاجتی دارد رمز نجات هر پیمبر بود یا زهرا اى نورِ لَمْ تَمْسَسْهُ نارْ ، اصلاً خليل الله.. گفته ست بين آتش نمرود يا زهرا زهرا که در بِدرود هایش یاعلی میگفت ذکر علی هم موقع بِدرود یا زهرا وقتی که در وصفش خدایش سوره نازل کرد قبل از نزول سوره اش فرمود: یا زهرا ... اذن علی بوده اگر یا فاطمه گوییم ما امشبی را بیشتر یا فاطمه گوییم --------------------- مولا که در وصفش همیشه واژه کم آورد باید برای مدح او صد محتشم آورد وقتی که او ساقیِ کوثر گشته پس مستم باید شراب ناب را هم دم به دم آورد تا که صد و ده بار ذکر یاعلی گفتم نام تو مستی را به جانم لاجرم آورد دلتنگ صحنت هستم ای مولا عنایت کن یک اربعین عشق تو ما را تا حرم آورد باید ببوسم دستهای مادرم را چون او بوده که نام علی را بر لبم آورد امشب به ما صحن نجف عیدی بده مولا پابوس تو آییم ما با ذکر یا زهرا 🖍️ ✍ .
. صلی الله علیکِ یا فاطمة الزهرا تجلی تام خدا فاطمه نشان دارد از کبریا فاطمه شد از نور حق جلوه ای کامل و تجلای بی انتها فاطمه ز اِعلال فاطر مسمّی شد و نشان از خدا تا خدا فاطمه خدا منتظر می نشیند اگر بَرَد دست خود بر دعا فاطمه اگر مالک یوم دین حق بوَد ملیکه ی روز جزا فاطمه خودش سرّ و اَخفی خودش اصل راز تمامی رمز بقا فاطمه چه دانی که آن ليلة القدر چیست و ما اَنتَ اَدراکَ ما فاطمه ظهور خدا در تجلی ؛ علی صفات خدا در خفا فاطمه اگر بُرقع از چهره بر گیرد او کند سرّ حق بر ملا فاطمه نگاهش دهد جان به جسم علی و با هر نفس جان فزا فاطمه بوَد واسطه بهر فیض خدا به عالم نماید عطا فاطمه هزاران هزاران چو حاتم کجا اگر که نماید سخا فاطمه اگر یک اشاره کند فضه را کند خاک را کیمیا فاطمه محبش کند همچو کار مسیح اگر که بداند روا فاطمه شکافنده ی بحرِ هستی شود چو موسی ، بدون عصا فاطمه کند فضه اش کار اعجاز اگر ببین که نماید چها فاطمه خزانِ جهان را نماید بهار دهد اذن اگر بر صبا فاطمه بوَد ریشه و اُمّ هستی همه و محور به اهل کسا فاطمه چو اُمّ ابیها شده نام او بود مام اهل هُدا فاطمه بپیوست جبریل با احمد و حسین و حسن ، ایلیا فاطمه چنین خمسه ی طیبه کامل است چو آمد به زیر عبا فاطمه به حق سایه اش هم فروزان تر است ز هر کهکشانِ فضا فاطمه دمی که جمالش تلألؤ کند شود بر پدر دلربا فاطمه نبی خیزد از جا چو زهرا رسد تو هستی به قلبم صفا فاطمه زند بوسه بر دست او مصطفی اگر چه نشیند به جا فاطمه فداها أبوها بگوید بر او پدر جان فدایت الا فاطمه ندارد کسی معرفت بر خدا به غیر علی مصطفی فاطمه به قرآنِ ناطق علی همره است نماید به قرآن نوا فاطمه به دریا رسد دست دریای نور چو شد با علی آشنا فاطمه حریم الهیِ عشق خدا ز قلب علی بوده تا فاطمه بوَد همنشین خدا با علی رسد با علی تا کجا فاطمه ز حق صاحب اِنّما شد علی و دُرّ یَم اِنّما فاطمه خودش یک تنه ذوالفقار علی است شده باعث لافتی ، فاطمه دوای غم و دردهای همه بوَد ذکر نامش شفا فاطمه بوَد ذاکر ذکر نام خدا هر آن که به دل گفته یا فاطمه انا الحق علی و مع الحق علی فنا فی الفنا فی الفنا فاطمه نبی گفته فاروق اعظم علی است و معیار حق آزما فاطمه به عشق علی و به جرم علی به راه علی شد فدا فاطمه به جرم دفاعش ز آیین حق شد آماج تیر بلا فاطمه قیام الهی از او شد شروع بوَد ذوالفقار ولا فاطمه به راه ولایت دهد هستی اش نگردد ز مولا جدا فاطمه دفاع از حرم هم از او شد شروع کند مکتبی را بنا فاطمه دفاع از حرم از حریم علی کند حق او را ادا فاطمه نه دست از امامش کشیده دمی نه دامان او را رها فاطمه نشد خسته از یاری رهبرش دهد جان بر این مدّعا فاطمه ندارد هراسی ز انبوه خصم و از دادن جان اِبا فاطمه برای دفاع از ولای علی شده بر بلا مبتلا فاطمه اجازه بگیرد از او جبرئیل بیاید ، دهد گر رضا فاطمه هزاران فرشته به همراه اوست چو آید به درب سرا فاطمه ز هر چه بدی شد جدا ذات او مبرّا ز هر افترا فاطمه خدا هم به نورش مباهات کرد بگفته چنین مرحبا فاطمه بوَد کاتب وحی زهرا علی بوَد مصحف حق نما فاطمه اگر پیک حق آورَد وحی را بوَد واسطه در وَرا فاطمه زمین مانده جبریل بعد از نبی و روح الامین مانده با فاطمه همه بخشش است و همه رحمت و همه لطف و مهر و وفا فاطمه ببخشد شب شادی و وصل خود به اخلاص و دور از ریا فاطمه لباس عروسی خود را دگر به سائل ببخشد چرا فاطمه بپوشانده خود را ز چشمان کور از او هم نماید حیا فاطمه به محشر چو وارد شود بر همه فرو دیگران و فرا فاطمه که هستی تو ای مام هستی فزا که حق گفته بر تو ثنا فاطمه به تنهایی ای روح روح الامین خدا بر تو داده صلا فاطمه هیَ کوثر و لیلة القدر و نور و قرآنُ تفسیرُها فاطمه تو هستی حبیبه ی درگاه حق به عرشش نماید صدا : فاطمه به یمن وجودت به امر خدا پدید آمده ماسوا ، فاطمه تویی لیلة القدر اهل وجود تویی رمز خوف و رجا فاطمه به شأن تو نازل شده آیه ها ز تطهیر و از اقربا فاطمه تویی آیه ی حشر و تنزیل و نور تویی سوره ی هل اَتی فاطمه و آن آیه ی یُطعِمون الطعام به انفاق در تنگنا فاطمه ببخشی به مسکین ، یتیم و اسیر نما فقر ما را غنا فاطمه خودت لقمه نانی نخوردی سه روز دهی چون به سائل غذا فاطمه تو بخشیدی از سفره ی خالی ات به دور از هوس یا هوا فاطمه اگر که ببخشی ، دو عالم تو راست همه سائل و بینوا فاطمه .👇
. سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ کاش ما را گدا حساب کنی فارغ از بند نان و آب کنی هیچ کس هیچ کس نخواهد دید سائل از خانه ات جواب کنی جای دوری نمی رود مادر نوکرت را پسر خطاب کنی آمدی زن مقام دیگر یافت آمدی باز انقلاب کنی آمدی جهل را به هم بزنی عاشقی را دوباره باب کنی آمدی عکسِ حیدرِ خود را در دلِ هر چه شیعه قاب کنی آمدی تا تمام عالم را خاکِ پایِ ابوتراب کنی صف به صف پشت خانه مسکین است سفره ی مادر است، رنگین است فاطمه فاطمه ست روی لبم نام مادر چقدر شیرین است چه نیازی به اسم و رسم مرا نوکری صدر هر عناوین است یک دعایش بسنده خواهد کرد محشر کل خلق تضمین است روز محشر سوارِ بر ناقه ست جلوه ی شوکت خدا این است آه! وقتِ تشرفِ زهرا سرِ جبریل نیز پایین است در دل شعله ها به ما فهماند عشق حیدر اصول هر دین است خانه ی وحی سوخت در آتش این مرامِ کدام آیین است؟! کوچه ها یا خرابه ... فرقی نیست دست دشمن همیشه سنگین است .
. رهبران، رهبر خطابش می‌کنند سروران، سرور خطابش می‌کنند با زبانِ استعاره، شاعران یاس و نیلوفر خطابش می‌کنند آسمانی‌ها به تقلید از خدا سوره‌ی کوثر خطابش می‌کنند دختر پیغمبر است اما همه عشق پیغمبر خطابش می‌کنند سینه‌چاکان امیرالمؤمنین هستیِ حیدر خطابش می‌کنند با هزار امّـید، اهل معصیت شافع محشر خطابش می‌کنند مثل ساداتـند عاشق‌های او با ادب «مادر» خطابش می‌کنند ✍ .