eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
270 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه‌السلام 🔸شهر عبرت‌ها🔸 با من این شهر را تماشا کن شهر بُهت است، شهر عبرت‌ها کوچه‌هایش غریب و رازآلود دارد این کوچه‌ها حکایت‌ها فصل اندوهگینی از تاریخ بین این کوچه‌ها رقم خورده چه قرار و مدارهایی که چون در خانه‌ها به هم خورده در هر خانه را که می‌کوبی با تو رازی نهفته می‌گوید در هر خانه را که بگشایی حرف‌هایی نگفته می‌گوید: کوچه‌ها گرم رفت و آمد بود غرق در رفت و آمدی مرموز بوی فتنه به گوش می‌آمد که به چهره نقاب داشت هنوز گوش این شهر پر شد از پچ‌پچ؟ یا صدای چکاچک شمشیر؟ زخم‌هایی عمیق زد دشمن زخمی از جنس فتنه و تزویر لشکر مخفی شیاطین داشت شهر را از دروغ پر می‌کرد نیزه‌های فریب و فتنه‌گری عزم این شهر را ترور می‌کرد بگذر از کوچه‌های سرگردان حال این کوچه‌ها دگرگون است سوی مسجد شتاب کن،‌ انگار دل تنگش هنوز پر خون است دیده با چشم خود، مجاهدها یک به یک لب به شکوه وا کردند باز یاران همدل دیروز غُر زدند و گلایه‌ها کردند: این یکی گفت: فصل رفتن نیست! فصل کِشت است، فصل محصول است فصل بازار و کسب و کار، آخر ترک شهر و دیار معقول است؟ آن یکی گفت: خسته‌ایم از جنگ آه دیگر نبرد کافی نیست؟ آن همه دوری از زن و فرزند آن همه رنج و درد کافی نیست؟ حرف‌ها بوی بی‌وفایی داشت هر کس آنجا بهانه‌ای آورد عاقبت شام، زهر خود را ریخت عاقبت کوفه کار خود را کرد جَبَلُ الصّبر لب به شِکوه گشود داغ دل بود یا گدازۀ درد؟ داشت از هُرم درد دل‌هایش مسجد کوفه ناله‌ها می‌کرد آه ای مردم نمک‌نشناس! چه به روز دل من آوردید؟ اُف به عهد شما ریاکاران که دلم را همیشه خون کردید چه شده دشمنانتان در شام این‌چنین هم‌دل‌اند و هم‌پیمان چه شد ای قوم، وقت یاری حق دل‌پریشان شُدید و نافرمان؟ منبر از داغ او پریشان بود ماند محراب و چشم خونبارش در و دیوار هم به خود لرزید تا به گوش آمد أینَ عمارش چقَدَر خطبه خواند با دلِ خون چقَدَر شِکوه کرد با دلِ تنگ دل آن شهر مرده بود اما «نرود میخ آهنین در سنگ» أینَ عمار؟ نیست در کوفه مرد صبر و بصیرت و تبیین أینَ مالک؟ هنوز هم تازه‌ست داغ قرآن ناطق و صفین نکند باز در همین کوفه فتنه برپا کنند بدعهدان در شب تار و تیرۀ این شهر ماه سرنیزه‌ها شود قرآن با من این شهر را تماشا کن گاه تاریخ می‌شود تکرار شهر رنگ و درنگ و عبرت‌هاست کوفه، باقی‌ست یا اُولِی الاَبصار ✍ .
. علیه السلام کتاب ما علی و کیمیای ما علی است حرای ما نجف است هوای ما علی است "حرام زاده رهش از حلال زاده جداست" که انتهای نسب نامه‌های ما علی است برای قرب خدا تا ابد علی کافی است که راه ما علی و رهنمای ما علی است به کمتر از علی و آل او دلت مفروش قسم به فاطمه‌اش که بهای ما علی است تمام حیثیتِ شیعه از علی باشد حسینِ ما علی است و رضایِ ما علی است به حکم محکم لایمکن الفراراز عشق که آنچه عشق نوشته به پای ما علی است مرا زمانه‌ی مرگم فقط نجف ببرید که ابتدا علی و انتهای ما علی است خوشا به زمزمه‌ی وادی‌الاسلام نجف که نُقل مجلس شبهای ما علی است بگو بیاورد آنکه بجز علی دارد بزن به سینه بگو ادعای ما علی است بگو چه می‌کند آنکه علی ندارد او برای او است جهیم و برای ما علی است چه خاک بر سر خود می‌کند اگر بیند به حشر کعبه‌ی مشگل گشای ما علی است شنیده‌ایم صدای درِ بهشت علی است از آن به بعد سلام و صلای ما علی است اگرچه درک علی از محالها باشد به قدر ظرفیت اَدراکَمای ما علی است من از رسول خدا نقل می‌کنم ، فرمود: که استجابت هر ربنای ما علی است بجز خدا  و پیمبر کسی علی نشناخت حدیث هرشب او باخدای ما علی است علی مع الحق و حق باعلی است یعنی که خدای ما نه  ولی ناخدای ما علی است فقط رسیده‌ایم اینجا که با علی باشیم هزار شکر فقط ماجرای ما علی است علی است کارگریِ پدر به خاطر ما همیشه نان حلال سرای ما علی است فرشته های خدا شب به شب فقط  دیدند به دست مادرمان  لای لای ما علی است کسی که عشق علی را ندارد او به جهنم که فکر و ذکر و دل و دلربای ما علی است "حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر " برای ما که نگفتند آشنای ما علی است چه کارمان به سوالات منکر است و نکیر بجای ماست رضا و بجای ما علی است قسم به وعده شیرین من یمت یرنی بهشت عدن خدا نه ، جزای ما علی است به حلقه‌های ضریحش  دخیلها بستند گره گشای دل انبیای ما علی است فقط فقط و فقط فاطمه از او می‌گفت شفاست فاطمه  دارالشفای ما علی است من از حسین بگویم حسین فرموده که نام جمله پسرهای ما علی است قسم به پنجه‌ی گوهر تراش های بهشت همیشه قبله‌ی ایوان طلای ما علی است علیست شاخص حق و علیست معنی خیر نگاه کن به خود و گو کجای ما علی است قسم به عین و به لام و به یای نام علی که درد ما علی است و دوای ما علی است کنار خانه‌ی مولا یتیم‌ها جمعند عزایشان علی است و عزای ما علی است چقدر کاسه‌ی شیر آمده ... چه می‌گویند: دعای ما علی و های‌هایِ ما علی است و سهم شیر خودش را به قاتلش بخشید کریمِ زخمیِ صاحب عطای ما علی است به یاد مادرش اُفتاده پیش بابایش که پاره‌ی جگر مجتبای ما علی است به حال زینب خود  رحم کن  نمی‌بینی پس از تو روضه‌ی کرببلای  ما علی است میان کرببلا تا علی به میدان رفت صدا زدند فقط کینه‌های ما علی است به زورِ نیزه علی را زِ اسب هُل داند صدا زدند ببین ردِ پای ما علی است حسین  سمت جوانش رسید اما دیر به ناله گفت چرا جای جای ما علی است صدای عمه‌ی سادات بود و بُهتِ حسین  چقدر  پیشِ تو روی عبای ما علی است ✍ .
. امیرالمؤمنین هر که را خواهند در حِشمت سلیمانش کنند باید اول خاک پای شاه مردانش کنند آنکه شاهان جهان با تخت و تاج سروری آرزوی آستان بوسی زِ دربانش کنند آنکه در مرحب کُشی گیرد چو تيغِ سَرفِشان بال جبریل امین را فرش اِیوانش کنند صالح و شیث وشعيب و هود و داود نبی جمله کسب معرفت اندر دبستانش کنند هفت ایوانش کلاهِ مهر و مَه از سر فِتَد سر به بالا چون برای سِیرِ ایوانش کنند ✍ .
. علیه السلام گوهری پر بهاست نام علی ذکر اهل ولاست نام علی نامی از نام او فراتر نیست چون که نام خداست نام علی شیعه ی حیدریم و همواره ذکر لب های ماست نام علی ای که از درد و غصه می نالی دردها را دواست نام علی همه ی مشکلات حل شدنی است چون که مشکل گشاست نام علی ای که دنبال کیمیا هستی برتر از کیمیاست نام علی در میان حوادث دوران سخن انبیاست نام علی بین امواج و در دل طوفان نوح را ناخداست نام علی ذکر لب هاست نام پیغمبر بر لب مصطفاست نام علی ذکر حیدر همیشه یا زهراست ذکر خیرالنساست نام علی چیزی از نام او نمی فهمیم برتر از وهم ماست نام علی هاتفی گفت: مهر تذکره ی سفر کربلاست نام علی .
. علیه السلام نام خود را نقش کن امشب به ایوان علی ای به قربان علی و ای به قربان علی سالها رفتیم مشهد تا که دربانی کنیم تا که شاید یک سحر باشیم دربان علی من که شبها می‌رسم تا صبح بارانی شوم چشم خود را می‌سپارم دستِ باران علی عرش هم حتی ندارد بی نیازیِ مرا مادرم زهرا بزرگم کرده  با نان علی خوش بحال بچه‌های بی کَسِ آن روزها حسرت ما هست  و خوابی روی دامان علی مثلِ زینب  مثلِ عباس است  مثل اکبر است هرکه امشب می‌شود پاره گریبان علی یک طرف ام‌البنین و یک طرف سوزِ رباب گریه‌ی ما را در آورده شبستان علی گوشه‌ای پیراهن بابای خود را باز شُست ام‌الکثوم است و این شامِ غریبان علی مثل چشمان حسین و مثل چشمان حسن آه می‌سوزد جگرهای پریشان علی وقت غسلش دست را روی شکاف سر گذاشت آب هم آتش گرفت از زخم سوزان علی خضر اُفتاده زمین  جبریل اُفتاده زمین اصلا امشب می‌شود این خانه ویران علی اینطرف دست حسن ، آنسو حسین بی کفن یک کفن را می‌کشند آرام بر جان علی سر به تابوتِ پدر می‌زد حسن می‌زد حسین وای از عباس و از تشییع پنهان علی بعد از این باید برای کربلا آماده شد آخرین روز است زینب بود مهمان علی آخرین حرفی که می‌زد با یتیم کوفه بود گفت روزی می‌رسند اینجا یتیمان علی کوفه  بعد از من مدارا کن  تو با سرنیزه هات کوفه جان زینب و جان تو و جان علی مجلس نامحرم طشت زر  و جانم حسین کاش جایش بشکند آنروز دندان علی * * "ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن"* نام ما ثبت است از اول به دیوان علی هر زمانی که نجف می‌خواهم اما جور نیست با قطاری می‌روم سمت خراسان علی با علی ما آمدیم با علی جان می‌دهیم خاک ما را فاطمه خوانده است ایران علی حافظ* ✍ .
. قطره ی ناچیز را دریا حسابش می کنند ذره هم باشد اگر اینها حسابش می کنند این طرف که قدر نشناسند اما ان طرف نوکر ارباب را آقا حسابش می کنند مادری که کودکش را می فرستد روضه ها فضه ی  انسیه الحورا حسابش می کنند یک ریال نذری ما را هزاران می کنند یک قدم را عاقبت صد جا حسابش می کنند آب هرکس می خورد با یاد لبهای حسین همنشین حضرت سقا حسابش می کنند آب با خود می برم آتش نگیرد حاصلم اشک امروز مرا فردا حسابش می کنند منبر مدح امیر المومنین بودم به عمر یا علی های مرا مولا حسابش می کنند از غم عشق علی, زهرا حمایت می کند  گر یکی آورده ای صدتا حسابش می کنند با حدیث ناب پیغمبر علی آبای ماست کل بچه شیعه ها بابا حسابش می کنند قبل خواب هرشب علی را ما صدا کردیم پس  کل شب های مرا اَحیا حسابش می کنند قتل ناموس از هزاران مرگ هم بد تر است زندگی نه،مرگ تدریجی در این دنیا حسابش می کنند علیه_السلام  علیه_السلام 
. وداع آخر خونی که کرده ارغوانی بسترم را پوشیده همچون پرده ای زخم سرم را دور و برم خیل یتیمان گریه دارند پژمرده بینم یاس های پرپرم را اشک غم زینب زده آتش به جانم کردم نهان از چشم او، چشم ترم را تازه شود یاد نگاه گرم زهرا هرگاه می بینم نگاه دخترم را پی بر دل خونین من هرگز نبردند دیدند گرچه مردمان زخم سرم را داغی به دل دارم من از شهر مدینه زآن جا که روی خاک دیدم همسرم را آوای عبدی ارجعی می آید ومن گفتم به زیر لب وداع آخرم را پروانه های بی پروبالم بیائید پنهان کنید از چشم ها خاکسترم را با یاد مادر از جگر آهی بر آرید وقتی کفن کردید درشب پیکرم را گفتم کفن یاد حسینم اوفتادم آزاد کن ای بغض ماتم حنجرم را تا گودی مقتل «وفایی» غم کشاند آهسته آهسته دل غمپروم را .
. بعد از تو خنده های یتیمان چه می شود؟ ای ابر، سرنوشت بیابان چه می شو‌د؟ وقتی تو نیستی چه بخوانند قاریان تفسیر آیه آیه قرآن چه می شود؟ ای جان روزگار که در حال رفتنی تکلیف این شریعت بی جان چه می شود؟ ای علت و نهایت دنیا، بدون تو مقصد کجاست؟ خلقت انسان چه می شود؟ تیغ و زبان به سهم برابر تو را زدند پس حکم ناسپاسی یاران چه می شود؟ این واژه ها گلایه ما بود با علی گفتیم از حکایت خود آنچه می شود آغاز شد وصیت مولا به یک نگاه رو بر حسین، گفت که پایان چه می شود ✍ .
. علیه السلام ۱۲۴۲ خرم آن دل که به حیدر دل خود را داده است ای خوش آن سر که به خاک نجفش افتاده است گرچه ایام بهار است ولی ای شیعه آهِ مهدی ز غم و غصه پر از فریاد است حرمت داغ علی هرکه نگه داشته است به خداوند قسم زندگیش آباد است تبریک نگویید که از داغ علی بر لب عایشه هر لحظه مبارک باد است شرمسار از رخ مهدیست یقیناً فردا هر که از داغ علی گریه نکرد و شاد است ✍ .
. وقتی غزل به نام علی(ع) می شود شروع خورشیدی از فضائل او می کند طلوع آئینه ی خداست که در وصف ذات او باید شود به اعظم اسماء حق رجوع دست زمین به قامت شأنش نمی رسد در سجده در تضرع و بخشنده در رکوع وقتی زمانه قدر علی(ع) را نگه نداشت باید که خون شود شب قدر زمین دموع دنیا دوباره تشنه ی جام عدالت است حالا که رنج اهل زمین رفته تا شیوع بی شک به ختم غیبت کبری دهد نوید سالی که با عزای علی(ع) می شود شروع .
. آمدم خط روی خطا بکشم کبر خود را به زیر پا بکشم از خجالت، به سر عبا بکشم نیمه شب منتّ ترا بکشم آمدم مضطر و سر افکنده توبه هایم شکسته شرمنده! بی غم تو دوا ندارم که بزنم ادّعا ندارم که من کسی جز خدا ندارم که غیر اهل کسا ندارم که بد شدم آبروی زهرا ریخت ولی اسمش گناه من را ریخت از خودم سوی تو گریزانم زیر قولم زدم، پشیمانم باز میبخشی ام؟ نمیدانم! البته من گدای سلطانم یاد من کرده یادش افتادم دم باب الجوادش افتادم گم شدم، کوله بار راهم کو! نامهء بخشش گناهم کو! سفره ای که شده فراهم کو! به علی بی کسم، پناهم کو! من از این گریه ها هدف دارم هوس بادهء نجف دارم کمکت را به این گدا برسان برکت خانهء مرا برسان حسنش را به داد ما برسان پای ما را به کربلا برسان آه شش گوشه! از تو دلگیرم چون ترا در بغل نمیگیرم یاحسین ناز کن خریدارم زود ردّم نکن، گرفتارم جان عباس بی کس و کارم به اباالفضل دوستت دارم خسته ام یا مُسبّب الاسباب پیش ام البنین مرا دریاب زینب قد کمان قیامت کرد گریه از داغ بی نهایت کرد از سر روی نیزه صحبت کرد از نماز شبش روایت کرد از شبی که نشست و گفت اُمّاه؛ ریخت جسم حسین تو در راه قاسمم قد کشید و اکبر شد اکبرِ تکّه تکّه، اصغر شد اصغرم پشت خیمه بی سر شد وضع سقا به نیزه بدتر شد بزمشان بزم رقص و هلهله بود مشک سقا به دست حرمله بود دست نامرد، معجرم بود و... هر دو دستم روی سرم بود و... زیر چکمه برادرم بود و... چشم تارش سوی حرم بود و... دشمنش داد زد که بردارَش دم مغرب تمام شد کارش ✍ .
هدایت شده از نوای مقتل
do-Noore-Khoda-Mahrame1.mp3
زمان: حجم: 4.65M
🎉بادابادامبارک به همه 🎙حسین طاهری حضرت ﷺ حضرت‌ سلام‌الله‌علیها •┈┈••✾••┈┈• 🥀🌹🥀🌸🌺 کانال ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal 🌱🌴🌱