.
#امام_زمان
#شهادت_امام_کاظم
«صلے الله علیڪ یا موسے بن جعفر علیه السلام»
اے شعله ے هجرانت آتش زده هـرجان را
خاموش کن ازوصلت این شعله هجران را
من طایرِ ایــن باغم از هـجـــرِ تو بے تابم
وا کن ز پــر و بالــم زنجیره ے هجران را
از داغِ فراقِ تو گلگـــون چکـد اشــکِ من
خونین جگر آوردم در کــوے تو مهمان را
مــاهِ رخِ زیــبا را از پــــرده بــرون آور
تا یڪ نظـر اندازم آن چهــره ے تابان را
مے دانے ومے بینے از هجـــرتو با حسرت
بر شانه ے خود دارم گیسوے پریشان را
درخانه ے وصل خودبنشان منِ غمگین را
یعنے سروسامان ده این بے سروسامان را
تنــها ز حضــور تو آبــاد شــود گلـــشن
بازآ و گلستان کن این خـانه ے ویران را
تنها تو در این عالــم دلجــوے غـریبـانی
در کــنج قفــس بـشـنو آواے غـریـبان را
بے جرم وگنه جدّت درگوشه ے زندان است
از بهــرِ ملاقــاتش بگــشا دَرِ زنــدان را
مے خواست عدوسازدخاموش صداے حق
برده سـت اگــر زنــدان آئیــنه ے قرآن را
ظلمت بخدا هرگز درتاب وتوانش نیست
تا آن که کند پنهـان خورشیدِ درخشان را
با زهــرِ جــفا دشمن آتــش زده بر جانش
کشــتند جفـــاکاران آن مظــهرِ احسان را
در زیــر غُـل و زنجــیر افــتاد اگـــر از پا
بخشیـده هـزاران گل گلخانه ے ایمان را
"یاســـر" اگر از داغـش دارے دلِ توفانی
قبل از سفـــرِ دریـا دریاب تو توفـــان را
شعر:محمود تارے"یاسر
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_شهادت
همیشه سهم آب و نان ما چندین برابر بود
چرا که رزق ما از سفرهی موسیبنجعفر بود
اگر بابالحوائج خوانده میشد علتش این است؛
که با قلب شکسته مرهم دلهای مضطر بود
زن بدکار و بُشر حافی و مردان زندانبان
به لطف او برای هرکسی ایمان میّسر بود
عذاب شیعیان یا قعر زندان؟ انتخاب از او
به دوشش بار جرم دوستان تا روز محشر بود*
اسیری که تمام مدت آزادیاش تنها
زمان رفتن از زندان به یکزندان دیگر بود
امام مهربانِ مسلمین افطار هر روزش
به دست سندیبنشاهک ملعون کافَر بود
اگرچه عاقبت آزاد شد، اما همه دیدند
که بر یک تختهپاره در غل و زنجیر، پیکر بود
به یاد مادرش افتاد هرکس دید جسمش را
به او گفتند؛ "صارت کالخیال" از بس که لاغر بود
شاعر: #مجتبی_خرسندی
* امام کاظم علیه السلام فرمودند:
«إنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اللَّهِ بِنَفْسِي»
ترجمه: «خداوند متعال بر شیعه غضب کرد و مرا بین جان خودم و آنان مخیّر فرمود؛ پس به خدا قسم من با جان خودم شیعیان را حفظ کردم»
📚کافی، ج ۱، ص ۲۶۰
#شهادت_امام_کاظم
.
.
#شهادت_امام_کاظم
مرثیه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام
شکر خدا نعش تو را بی سر ندیدند
زخم سنان بر روی آن پیکر ندیدند
شکر خدا که شیعیان بودند آن روز
مردم تو را بی یار و بی یاور ندیدند
شکر خدا آن روز دخترها نبودند
پای تو را آن لحظه ی آخر ندیدند
دوری تو از خانواده بد نبوده_
_وقتی تنت را این چنین لاغر ندیدند
ساقت شکسته بود اما سینه ات را
در زیر پای سرخ یک لشکر ندیدند
آقا خدا را شکر مردم حنجرت را
درگیر با کندی یک خنجر ندیدند
هر چند روی تخته ی در بود جسمت
اما در آن زخمی ز میخ در ندیدند
هم دخترت رنگ اسارت را ندیده
هم خواهرانت غارت معجر ندیدند
هم پیکرت عریان نمانده روی خاک و
هم غارت انگشت و انگشتر ندیدند
جانم فدای آن غریبی که به جسمش
جایی برای بوسه ی خواهر ندیدند
#وحید_محمدی✍
۲۵ بهمن ۱۴٠۱
#امام_کاظم
.
.
#شهادت_امام_کاظم
دودمه و دَم پاره شهادت موسی بن جعفر امام کاظم(علیه السلام)...
۱- دودمه
موسم ماتم شده برگرد امید شیعیان
العجل صاحب زمان
حق زندانی بغداد ای شَه آزادگان
العجل صاحب زمان
جان من آمد به لب دیگر در این قعر سجون
من غریبم من غریب
زیر ضرب تازیانه پیکرم شد غرق خون
من غریبم من غریب
لحظه های آخرم دارم زِ سینه ناله ها
ای رضا جانم بیا
در سیاه چالم، تنم میسوزد از زهر جفا
ای رضا جانم بیا
باب حاجات منی موسی بن جعفر الدخیل
یابن الحیدر الدخیل
گویمت مولای من تا روز محشر الدخیل
یابن الحیدر الدخیل
ای که هستی بر علی و فاطمه تو نور عین
ای امیر کاظمین
حق زهرا قسمتم کن طوف شش گوش حسین
ای امیر کاظمین
۲- #دم_پاره
عالم شده ماتم سرا واویلا
موسی بن جعفر شد فدا واویلا
بغداد امشب همچو کربلا شد
رَختِ سیَه بر پیکر رضا شد
شد سهم کاظم در غمِ اسارت
قعر سجون و سیلی و جسارت
از بسکه تازیانه خورده کاظم
بر پیکرش نمانده جای سالم
ای کاظم آل نبی فدایت
دست گدایی منو عطایت
ای باب حاجات همه دخیلک
ای نور چشم فاطمه دخیلک
من که گدای کاظم و حسینم
مجنون کربلا و کاظمینم
ای باب حاجت از شما میخواهم
برگ برات کربلا میخواهم
-دو بیتی...
وقتی که به ما سوز و نوا را دادید
بین دودمه حاجت ما را دادید
هم سینه زدیم و جان به ما بخشیدید
هم برگ برات کربلا را دادید
#مجتبی_دسترنج_ملتمس✍
#دودمه #حضرت_موسی_بن_جعفر_ع
#موسی_بن_جعفر
#امام_کاظم
.
.
#شهادت_امام_کاظم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَاالْحَسَن یا موسَی بْنَ جعفر
----------
این که می آید ز خلوتگاه دوست
ناله ی زنجیر یا آوای اوست
کیست این افتاده در کنجِ قفس
می کشد در موج اشک و خون نفس
زورق اشکش که در خون می رود
آتش آهش به گردون می رود
کنج زندان صوت جانسوزِ چه کس
با غُل و زنجیر گشته همنفس
در غُل و زنجیر شیر حق اسیر
گوشه ی زندان نباشد جای شیر
حضرت موسی بن جعفر بی قرار
جز غبار غم ندارد غمگسار
آن که با خود عشق را همراه کرد
قعر زندان را عبادتگاه کرد
گوشه ی زندان کین سخت است سخت
در عبادت این چنین سخت است سخت
از شرار آهِ دل آئینه سوخت
ناله ای آتش گرفت و سینه سوخت
آنچه از او دیده در خون می رود
آهِ شبگیری به گردون می رود
ناگهان در بحر توفان می شود
نامسلمانی مسلمان می شود
آن به خلوتگاه جانان برده ره
روز را نشناسد از شام سیه
گرچه سرسبز است مانده خون به دل
چون درختی در میان آب و گِل
می زند سوسو چراغِ چشم او
دارد آن مرد از رهایی گفتگو
شعله های آهِ او گردد خموش
می رسد فریادِ خَلِّصْنی به گوش
این شده مسموم از زهر جفا
جانش از زندان تن گردد رها
طور جان را وسعتِ سیناست او
یوسف آل علی ، موساست او
تا خزان می روید از عمق نگاش
ارغوانی می شود گلبرگ هاش
طایر گلزار حق ، گلگون نفس
شد شهید از زهرِ کین کنج قفس
از درون محبسِ خصم زبون
پیکرش در اوجِ غربت شد برون
در فضا پیچید ناگه بوی سیب
حمل می شد پیکرش امّا غریب
سینه از ماتم در آتش شعله ور
دیده از غم در فراز و در نشیب
جسم او بر شانه های اهلِ درد
سینه ها لبریز از داغِ طبیب
از اُفق های غم انگیز فلک
می رسید آوایی از اَمَّنْ یُّجیب
روی تابوتِ غمش باید نوشت
بر حبیب خود فدا شد این حبیب
گرچه در زندان شده مویش سپید
لیک در میدان نشد شَیْبُ الْخَضیب
گرچه شد خَلِّصنی اش تفسیر لیک
روی نی رأس اش نگردیده خطیب
گرچه شد معصومه اش اندوهگین
کس نزد بر دختران او نهیب
چشم هستی غرقِ در خون از غمش
قلبِ "یاسر" از غم او ناشکیب
oo
حاج محمود تاری "یاسر"✍
.
.
#امام_کاظم
هر دم و بازدمش آیه و تکبیر فقط
بگذارید کند سجده دلی سیر فقط
بعد این سجده اگر خواست ببندد قامت
ضرب شلاق نبندید به این پیر فقط
این عبا نیست که افتاده زمین پیکر اوست
مانده از قاب تنش ، سایه ی تصویر فقط
پلک او حوصله ی بار ندارد زخمی است
مژه میریزد از این اشک سرازیر فقط
درسیه چال سر از سجده که بر میدارد
کاش جایی نکند گردن او گیر فقط
انحنای کمرش بیشتر از قبل شده
بالش زیر سر او شده زنجیر فقط
بسکه پهلوش به در خورد و به دیوار گرفت
از خدا خواسته زهرا برسد دیر فقط
کاشکی موقع دفنش بدنش را نکشند
یا بگیرند تنش را همه از زیر فقط
یک نفر هفت کفن داشت ولی کرببلا
یک نفر شد کفنش نیزه و شمشیرفقط
#حضرت_موسی_بن_جعفر_ع
#شهادت_امام_کاظم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#امام_کاظم
با گریه،با آه دمادم می نویسند
در ذیل مُصحف،شرحِ ماتم می نویسند
اندوه را با جوهر غم می نویسند
این روضه را مثل مُحَرَّم می نویسند
کوچه به کوچه مجلس ماتم گرفتند
کَرّوبیان با روضه خوان ها دم گرفتند
آیات قرآن حضرت موسی بن جعفر ع
تسبیحِ ایمان حضرت موسی بن جعفر ع
آوای باران حضرت موسی بن جعفر ع
دردی و درمان حضرت موسی بن جعفر ع
لب تشنه ی عشق توام باران عطا کن
از دردمندان توام درمان عطا کن
بویِ دلانگیزِ بهارِ مَردُم ما
نورِ چراغِ شام تارِ مَردم ما
بودی همیشه در کنار مَردُم ما
خیلی گره خورده است کار مَردُم ما
گرچه گرفتاریم یا باب الحوائج
امّا تو را داریم یا باب الحوائج
خوشبخت چشمی که خودش را نیل کرده
آیاتِ اشک آلوده ای تنزیل کرده
پای بساطت سال را تحویل کرده
بیچاره آنکه روضه را تعطیل کرده
مشقِ بقای خضر،درسِ حوزه ی توست
آب شفای خلق،اشکِ روضه ی توست
جز ذکر "الله" لبت "بسمی" نداریم
شیرین تر از نام شما اسمی نداریم
با حرز تو از صدبلا قِسمی نداریم
ما ترس از بیماریِ جسمی نداریم
بیماری ما زندگی منهای روضه است
راه علاجِ ما دو قطره چای روضه است
چشم مرا تر کن زمان ربّناها
لطفاً نگاهم کن میان این گداها
پیچیده در هفت آسمان ها این صداها:
یا "فاطمه معصومه"ها و یا "رضا" ها
این خاک شد "ایرانِ" این خواهر_برادر
جانِ همه قربانِ این خواهر_بردار
دریای رحمت!ما به موجات خو گرفتیم
از هرکسی جز خاندانت رو گرفتیم
در اوج بیماری ز تو دارو گرفتیم
ما نسخه را از "ضامن آهو" گرفتیم
صحن رضا جانِ شما دارالشفا شد
پای ضریحش نُطقِ طفل لال وا شد
موسایِ طور غم عصایت را شکستند
با زجر تو قلب رضایت را شکستند
نامردها دست دعایت را شکستند
زیر لگدها ساق پایت را شکستند
چیزی برای تو به جز ماتم نمانده
نای مناجاتی برایت هم نمانده
شیعه هنوز از غُصّه ات تشویش دارد
داغ تو را در سینه بیش از پیش دارد
سِندیِ ملعون بد زبانش نیش دارد
روی لبش دشنام قوم و خویش دارد
با ذکر مادر درد پهلو می کشیدی
داغ حسن را کنج زندان می چشیدی
در این قفس بال و پری دیدم؟ندیدم
جز روضه چیز دیگری دیدم؟ندیدم
زیر عبایت پیکری دیدم؟ندیدم
جز استخوان لاغری دیدم؟ندیدم
داغ تو ما را کُشت ای فرزند زهرا
عَجِّل وفاتی خوانده ای مانند زهرا
با جوهر خون نامه ات توقیع گردید
اندوه تو در روضه ها توزیع گردید
آیه به آیه سوره ات تقطیع گردید
بر تختِپاره پیکرت تشییع گردید
با این همه..،تو بی کفن ماندی؟نماندی
آقا!بدون پیرهن ماندی؟نماندی
اصلاً تنت آماج تیغ و نیزه ها شد؟!
از پشت سر راس تو از پیکر جدا شد؟!
آنگونه دور خیمه هایت شر به پا شد؟!
ناموس تو راهیِ شامات بلا شد؟!
پس هیچ دردی مثل درد کربلا نیست
پس هیچ داغی داغ شاه سرجدا نیست
#بردیا_محمدی✍
#شهادت_امام_کاظم
.
.
السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمَقْتُولُ الشَّهِيدُ
السّلام عَلیَ الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ
وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ یا مُوسَى بْنَ جَعْفَر
زمین از ناله سرشار، آسمان از داغ نالان بود
زمانِ بازگشت نی به آغوش نیستان بود
میان گرگ ها زخمیتر و تنهاتر از یوسف
عزیزی مانده در چاه فراموشیّ کنعان بود
برایش فرصت راز و نیازی بود در زندان
که آن فرصت هم از وی، آخر عمرش گریزان بود
چه بی حد حسرت بوسیدن روی رضا را داشت
دلش از دوری معصومه خاتونش پریشان بود
شنیدم بین زخمی گشتن از کٌند و غل و زنجیر
دعایش شامل حال همه، حتی نگهبان بود
شنیدم روزه بود و روز و شب می دید تاریکی
و زندان از قنوت نور افشانش فروزان بود
شنیدم مثل مادر مرگ خود را از خدا می خواست
شنیدم هم نوا با او در و دیوار زندان بود
خلوص خلوتش را با خدا آوازه خوان تا دید
به خاک افتاده و از اشتباهاتش پشیمان بود
تمام عقده هایش را سر اسلام خالی کرد
خدایا! کاش زندانبانِ بی ایمان، مسلمان بود
دوباره می شود معصومی از دست جفا مسموم
که این سم بر غم دوریّ و درد و رنج، پایان بود
شنیدم تا رسیدن روی پل -در اوج بی رحمی-
ز روی تخته آویزان سر آن جسم بی جان بود
خدا را شکر بر نیزه، نه یک سر قد علم می کرد
نه جسمش تا سه روز افتاده در صحرا و عریان بود
نه در پیش دو چشم او جوانش اربا اربا شد
نه در تشتی سرش بر دامن معصومه مهمان بود...
أللهُم العَنْ اَولَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَق مُحَمدٍ وَ آلِ مُحَمدٍ
وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِک
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
#شهادت_امام_کاظم
#محمدحسین_رحیمی✍
...................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#امام_کاظم
ای جلوهی جلال مبین در جبینِ تو
دست خدا برون زده از آستینِ تو
ای هفتمین امام که هفت آسمان حق
هفتاد بار گشته به گرد زمین تو
تو خرمنِ جمال و جلالیّ و آفتاب
با آن سَخاش، خُردترین خوشهچین تو
وی شب گرفته آینهها از ستارگان
در پیش روی شعشعهی راستین تو
ای کاظمی که غیظ و غضب هر دری که زد
پیدا نکرد راه به حصنِ حصین تو
نشنیده از زبانِ تو نفرین و ناسزا
هرچند بسته خصم، کمرها به کین تو
ای مژدهی بهشت رسانده به شیعیان
حق با حدیثِ «عاقبه المتقین» تو
زندان، نمازگاهِ تو بود و سپرده گوش
افلاکیان به صوتِ دعای حزین تو
دیوارها به ذروهی توحید می رسند
از بانگِ نعبدوی تو و نستعینِ تو
لرزاند سنگ سنگ ستونهای عرش را
ظلمی که بر تو رفت ز خصم لعین تو
ای هفتمین امام همام! ای جهان و جان
جمع آمده تمام به زیر نگین تو
رنگین کمانِ شعرِ من اینک زده است پُل
در پیشگاهِ کوکبهی راستین تو
#حسین_منزوی✍
#شهادت_امام_کاظم
.
.
#امام_کاظم
حدیث غربت
اگر به دوش غلامان تن تورا بُردند
به روی تخته ای از در،تو را چرا بُردند؟
به حیرتم که چه مانده است ازتنت باقی
چگونه پیکر کاهیده ی تو را بُردند
گُل وجود تو شد پرپر ازستم ، امّا
شمیم ناب تو را جانب خدا بُردند
حدیث غُربت و صبرتو را به منبرعرش
به ذکر نام شریفت فرشته ها بُردند
به پاس آن که بخواند نماز بر بدنت
خبر برای جگرگوشه ات رضا بُردند
خبر رسید که چندین کفن تو را دادند
نگفته اند تو را بین بوریا بُردند
چه حکمتی است که صحبت چوازکفن آمد
گرفت شعله دل و نام کربلا بُردند
سزاست خاک عزا برسر جهان ریزد
که جان هردو جهان را ازاین سرا بُردند
دل «وفایی افسرده را به بال شوق
به کاظمین تو از مشهدالرضا بُردند
سیدهاشم وفایی✍
#شهادت_امام_کاظم
.
.
#شهادت_امام_کاظم
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام
دخیل بسته فلک بر ضریح زنجیرش
نماز گریه کند با نوای تکبیرش
شکسته ساقه ی او آیه ای مقطعه بود
که هیچ سوره نیاورد ، تاب تفسیرش
چگونه حلقه ی آهن گرفت حلقش را
چرا به گوشه ی زندان ؟ چه بود تقصیرش ؟
چگونه زهر هلاهل ، به زخمه ی الماس
به نازنین جگرش ، مینوشت تقدیرش
به روی تخته ی در میبرند دریا را
قلم به شرم در آمد ، ز شرح تصویرش
عجب که حامل عرش است دوش چار غلام
زبان گشوده حقیری برای تحقیرش
شبیه جد خودش روی خاک پرپر شد
شبیه جد خودش زنده مانده تاثیرش
#شهادت_موسی_بن_جعفر
#موسی_بن_جعفر علیه السلام
#میثم_مومنی_نژاد ✍
.
.
#شهادت_امام_کاظم
شهادت موسی بن جعفر علیه السلام
مثل یک خنجر گران به گلو
داغش آورده است جان به گلو
کنج زندان چه می کند خورشید
بند بر پا و ریسمان به گلو
اشک مظلومی اش عیان بر رخ
بغض تنهایی اش نهان به گلو
گوئیا ارث هر ابالحسن است
خار در چشم و استخوان به گلو
غل و زنجیر جامعه یعنی
دستها بسته همزمان به گلو
با که گویم که تازیانه زدند
به جبین به لب و دهان به گلو
بوسه می زد زمین به زخم پا
گریه می کرد آسمان به گلو
دم آخر به نینوا رو کرد
داشت مانند نی فغان به گلو
میرود اسب ، خونفشان به حرم
میرسد شعر ، نوحه خوان به گلو
باز میدید با سنان زده اند
شمر بر پهلو و سنان به گلو
زیر باران کعب نی زیباست
بوسه ی قامتی کمان به گلو
شرح این روضه را تمامی نیست
بغض ها مانده همچنان به گلو
#شهادت_موسی_بن_جعفر
#موسی_بن_جعفر علیه السلام
#میثم_مومنی_نژاد ✍
.
.
#غزل_مرثیه
#شهادت_امام_کاظم علیه السلام
#طاهره_ابراهیم_نژاد✍
➖➖➖
نسیمی نیست اما موی تو اینجا پریشان است
هوای عاشقی رسمش که ماندن نیست جریان است
سیاهی های زندان را به خون زخم ها شستی
نشان عاشقی در تو فراوان فراوان است
جهان زندان مومن بود از روز ازل آری!
به قربانت! مگر باب الحوائج بودن آسان است؟
شکوفه می دهی، گل می کنی،تسبیح می گویی
تو در آتش گلستانی، تو هرجایی بهاران است
تو در اشکی که می ریزی مرا هم در نظر داری
خوشا بی خوابی چشمی که در کار مسلمان است
بد و خوب جماعت را شفاعت می کنی آخر
میان غبطه خواران مرامت نام باران است
گره انداخت در کار تو هارون با غل و زنجیر
نماند از او به جا چیزی و عالم ملک سلطان است!
➖➖➖
#امام_کاظم علیه السلام
.
.
#شهادت_امام_کاظم
السلام علی الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من آفتاب شوکت زهرای اطهرم
من انعکاس جلوهی بی مثل حیدرم
من نجل بوترابم و قرآن ناطقم
آری منم که وارث فتّاح خیبرم
در محبسیکهروزنهای هم ز نور نیست
از نورمحضحضرت حق بهره میبرم
هر روز روزهام من و افطارم از غم است
آزرده است زین همه اندوه پیکرم
از این سیاه چاله و از کین دشمنان
شکوه به حشر پیش خداوند میبرم
در آسیاب کُنده و زنجیر جسم من
گشته نحیف چون تن رنجور مادرم
سندی و تازیانهی او مونس مناند
از دست مونسم بخدا سخت مضطرم
بی احترام نام برد مادر مرا
الفاظ اوست باعث این دیده ترم
هتاک و بددهان و خبیث است و بیحیا
با ناسزا هر سحر آید برابرم
#بیست_و_پنجم_رجب
#باب_الحوائج
#السلام_علی_الْمُعَذَّبِ_فِی_قَعْرِ_السُّجُونِ_وَ_ظُلَمِ_الْمَطَامیر_ذِی_السَّاقِ_الْمَرْضُوضِ_بِحَلَقِ_الْقُیُودِ
#نصیر_حسنی ✍
.
.
#شهادت_امام_کاظم
طور وفا
از بس تنت کاهیده از جور وجفا بود
گویی که بر سجاده، جای تو عبا بود
یک لحظه غافل از خدای خود نگشتی
لب های تو مشغول ذکر ربنا بود
موسی شدی و طور تو شد کنج زندان
موسی، همه شب، مات این طور وفا شد
برغُربتت زنجیرها خون گریه کردند
خوناب غم هایت روان، از ساق پا بود
هر روز روزه بودی و هنگام مغرب
با تازیانه وقت افطار شما بود
در زیر زنجیر گران، خون گلویت
یادآور خون شهید کربلا بود
از معنی «قعرالسجون» گودال پیداست
گودال سرخی که برایت آشنا بود
چون فاطمه تو مستجاب الدعوه بودی
عجل وفاتی آرزویت از خدا بود
بی حُرمتی کردند بر جسم شریفت
جسمت به روی تخته ای از در چرا بود
هرجا «وفایی» با دل خونین نظر کرد
شیعه به پاس این مصیبت، در عزا بود
#سید_هاشم_وفایی✍
.
.
#امام_زمان
#شهادت_امام_کاظم
#مناجات_مهدوی ۱۴۰۲
شهادت حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام
شکر خدا که من شده ام مبتلای او
پرواز کرده مرغ دلم در هوای او
او مهربانترین پدر و نور قلب ماست
دار و ندار من، سر و جانم فدای او
ای کاش درد او همه گردد نصیب من
باشم مقیم کوه و بیابان به جای او
دنیا نبوده است به کامم دقیقه ای
وقتی که لحظه ای نشنیدم صدای او
بهر نجات او قدمی برنداشتیم
اما به ما رسیده همیشه عطای او
تا کی طرید و خائف و دور از دیار خود
بس نیست روضه خوانی ِصبح و مسای او
در دست ماست نسخه ی درمان غیبتش
تنها دعا برای فرج شد دوای او
وقت عزای حضرت موسی بن جعفر است
خون است قلب منتقمش در عزای او
از بس که او شکنجه و آزار دیده است
در بین بند،مرگ خودش شد دعای او
مهدی کجاست تا که به جدّش کمک کند
در بین کُند و سلسله بشکسته پای او
با تازیانه روزه ی او باز شد چرا
جانم فدای محنت بی انتهای او
از سندی یهودی ملعون چه ها شنید
شد قسمت ِولیّ خدا، ناسزای او
تابوت جسم او شده یک تخته در چرا
شکر خدا ندیده غمش را رضای او
شکر خدا ندیده رضا روی نی سرش
غارت نشد مقابل رویش، عبای او
هرگز نرفت پیکر او زیر دست و پا
با نعل تازه، زخم نشد، جای جای او
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ✍
.
قال علی ابن موسی الرضا علیه السلام:«الامام الانيس الرفيق، و الوالد الشفيق، و الاخ الشقيق، و الام البرة بالولد الصغير، و مفزع العباد في الداهية النآد...
امام همدم و رفيق، پدر مهربان، مانند برادر ، مادر دلسوز به كودك، و پناه بندگان خدا در گرفتارى سخت است...»
(مسند الامام الرضا علیه السلام ج1/ص69)
.
.
#شهادت_امام_کاظم
مدح و مرثیه
حضرت امام موسی ابن جعفر(ع)
چهارپاره
عقل ما نیست قابل درکت
قعر زندان اگرچه جایت بود
گردش روزگار در دستت
آسمان ها به زیر پایت بود
عاشق طور تو شده موسی
غرق دریای صبر تو ایوب
ای تو تفسیر كَاظِمِينَ الْغَيْظَ
نزد پروردگار خود محبوب
انقلابی به پا شد از حرفت
شد دگرباره از خودش بیخود
از نگاه کریم تو بوده
بُشر حافی اگر هدایت شد
متوسل شده به رقاصه
دشمنی که همیشه مغلوب است
توبه ی آن کنیز بدکاره
رأفت این امام محجوب است
دشمنان نیز جذب الطافت
ای که بر هر کویر بارانی
معترف بر کرامتت هستند
مثل جلّال و مثل سَمْعانی
اولیا شوقشان فقط این است
پا برهنه به محضرت آیند
حضرت نور اگر اجازه دهی
محضر ذره پرورت آیند
تو به جدّت شباهتی داری
روضه هایش عجب جگر سوز است
ساق پای تو، سینه ی جدّت
هردو با ظلم و کینه مرضوض است
ساق پایت شکسته شد اما
نامرتب نشد دگر بدنت
غل و زنجیر اگر عذابت داد
دیگر اسبی نتاخت روی تنت
من بمیرم برای زخم تنت
ای به دست یهودیان مضروب
این یهودی همان یزیدی بود
که به لب های جد تو زد چوب
#ابوذر_رییس_میرزایی✍
.
.
#غزل
#مدح_مرثیه
#شهادت_امام_کاظم
«باب الحوائج»
کلامش واژه واژه خط به خط مثل پیمبر بود
به وقت خطبه خوانی روی منبر نیزحیدر بود
چنان آئینهی « والکاظمین الغیظ» شد حلمش
که در خندیدنش آیات رحمانی مصور بود
ربود از خلق عالم دل به حسن خلق و ثابت کرد
که تاثیر محبت بیشتر از زور و زیور بود
کرامت داشت آنگونه که در هنگام بخشیدن
غریب و آشنا در چشم او با هم برابر بود
برای آب و نانت هم بخوان باب الحوائج را
کسی که روزی عالم به یمن او مقدر بود
زبان روزه شب میکرد صبحش را میان بند
و شب تا صبح بر روی لبش الله اکبر بود
غلط گفتند زندانی شده در اصل باید گفت
که زندان خود اسیر حضرت موسی بن جعفر بود
یهودی زادهای که دم به دم آزار داد او را
میان سینهاش بغض علی از فتح خیبر بود
شکستند استخوانش را و رویش شد کبود اما
تمام غصهاش از روضهی پهلو و مادر بود
خداراشکر اگر کشتند، جسمش را کفن کردند
خداراشکر که رأس شریفش روی پیکر بود
#میثم_کاوسی ✍
#امام_کاظم_علیه_السلام
.
.
#شهادت_امام_کاظم
#غزل_مرثیه
۸۹۵
در این زندان ندارد روز، فرقی با شب تارم
ز دوری ات رضا جانم گره افتاده در کارم
تمام آرزوی من، بوَد این آرزوی من
که من این لحظهی آخر، ز رویت بوسه بردارم
بیا از ره رضا جانم، ببین ای نور چشمانم
دو چشمم سوی در مانده، که تو آیی به دیدارم
منی که آسمانها تکیه بر دستان من دارد
تماشا کن دو سه روز است که محتاج دیوارم
به چه روزی فتادم روزه بودم دشمنم آمد
مرا با تازیانه میدهد هر روز افطارم
ز بس که گوشهی زندان به من سیلی زده دشمن
میافتی یاد مادر گر ببینی رنگ رخسارم
مرا سیلی زدن اما نخورده دخترم سیلی
اگر که زار میگریم فقط در فکر بازارم
مرا آزارها دادند تنم را برنگرداندند
به چه روزی فتادم من، منی که بر همه یارم
به چه روزی فتادم تازه، نعل تازه اینجا نیست
بخود پیچیده ام اما به تن یک پیرهن دارم
شنیدم جد مظلومم به روی خاک عریان بود
شنیدم دست و پا میزد، از این روضه است بیمارم
#محمود_اسدی_شائق✍
.
.
#شهادت_امام_کاظم
#روضه_جانسوز_حضرت_موسی_بن_جعفر_امام_کاظم_علیه_السلام
اَلسُّلامُ عَلَی الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِیرِ ذِی السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُیُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَیْهَا بِذُلِّ الاسْتِخْفَافِ وَ الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وَ أَبِیهِ الْمُرْتَضَى وَ أُمِّهِ سَیِّدَةِ النِّسَاءِ
اگرچه حجة اللهم، ولی ساکن در این چاهم
سیه چالی که در آن، نَشنود غیر از خدا آهم
خدا میخواست، اینجا بِشنود سوز مناجاتم
همان قعرِ سجونی را، که منهم از خدا خواهم
بجای احترام اینجا، شکنجه هست تکریمم
بجای منبر و محراب، زندان گشته درگاهم
نحیف و لاغر اما، دستهای پر قنوتم شد
بلاگردانِ یارانم، نجاتِ قومِ گمراهم
بجای سفره ی افطار، اینجا پیکری پهن است
بجای آب، مُشتی محکم آید هر سحرگاهم
علی را یاد کردم، شد گلویم بسته در زنجیر
به جرمِ یاعلی، شد تازیانه قوتِ هرگاهم
شبیهِ مجتبی، یک حربه در پایم فرو رفته
و همچون مادرم زهرا، شده نیلی رخِ ماهم
نه از نیزه، که از نیشِ زبانِ ناسزاگویی
سهشعبه خورده بر قلبم، که از گودال آگاهم
خدا میخواست، چون جدّ غریبم بشکند پایم
شبیه کربلا، یک ضربه آمد در گلوگاهم
چشیدم همچو زینب، بیکران درد اسیری را
میانِ سلسله، با عمهی مظلومه همراهم
ز پا و گردنِ مجروح من خون میچکد، یعنی
چنان سجاد، ذره ذره در زنجیر میکاهم
غمِ شام و غمِ کوفه، به پیشِ دیده ام، اما
ندیدم اهلِبیتم، بینِ نامحرم سرِ راهم
نه آتش در حرم دیدم، که شعله بر دلم افتاد
جگر از روضهی سختِ کنیزی، سوخت ناگاهم
خدا را شکر ناموسم نبود اینجا کنار من
سپردم انتقامِ آل زهرا را، به خونخواهم
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#شهادت_امام_کاظم
#حضرت_موسی_الکاظم_علیه_السلام
#غزل_مرثیه
۸۹۶
ای رضا جان کس به مثل من پریشان حال نیست
دیده ای دارم که غیر اشک مالامال نیست
طائر زهرایم و بین قفس افتاده ام
با تو سر بسته بگویم دیگر از من بال نیست
من الف بودم ولی در کنج زندان تا شدم
هیچ زندانی چو من قدّش شبیه دال نیست
گرچه من بودم معذّب گوشهی زندان ولی
تنگی زندان به مثل تنگی گودال نیست
هرچه آمد بر سرم پیراهنم پاره نشد
از برای بردن پیراهنم جنجال نیست
هرچه آمد بر سرم ناموس من سیلی نخورد
گوشهی زندان سخن از غارت خلخال نیست
دست و پای بسته خیلی سخت دست و پا زدم
پیکرم در زیر پای اسبها پامال نیست
جد ما با خشکی لب نحر شد جانم حسین
جد ما در پیش زینب نحر شد جانم حسین
#محمود_اسدی_شائق ✍
.
.
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم علیه السلام
#رضا_نظاری ✍
هرچند گدایان، در این خانه زیادند
اینها همگی مظهر لطف اند، جواد اند
هرگز به کسی پاسخ «برگرد» ندادند
اینها نه خدایند، نه مانند عباد اند
هرکس که نیامد در این خانه، ضرر کرد
بُرد آنکه شبی را در این خانه سحر کرد
بر محضر تو، عرض سلام، عرض ارادت
ای آنکه گره خورده به نام تو سخاوت
پیچیده شمیم رضوی بین رواقت
انگار خراسانم و مشغول زیارت
نام تو گره وا کند از مشکل مردم
دیدیم کرامات تو را گوشه ای از قم
دارند خبر از کرمت، مردم بغداد
مرد عربی آمد و بر پای تو افتاد ...
دیدیم حرم پر شده از ناله و فریاد ...
گفتیم چه شد؟ گفت شفا داد! شفا داد!
از سفرهی احسان شما، توشه گرفتیم
از گوشه ایوان تو شش گوشه گرفتیم
ای آیه ی مستور! عزیز دل زهرا!
موسایی و در طور؛ عزیز دل زهرا!
مظلومی و مهجور؛ عزیز دل زهرا!
از فاطمه ات، دور؛ عزیز دل زهرا!
هرچند که معصومه ی تو دل نگران است
صد شکر مدینه، حرمت امن و امان است
دردی که به ساق تو رسیده است، بماند
گوش تو چهها که نشنیده است؛ بماند
رنگ رخت از زهر پریده است؛ بماند
گفتند که خوب است، بعید است بماند
دشمن شده از درد تو، خوشحال! چه سخت است
تنهایی و غربت ته گودال، چه سخت است
آقا! پسرت نیست بگیرد سرت از خاک؟!
معصومه تان نیست که اشک تو کند پاک
از روضهی تو ولوله افتاده به افلاک ...
فرمود: بخوانید از آن پیکر صد چاک
من تشنهام اما به فدای لب جدّم
ای وای! چه آمد به سر زینب جدّم
.
.
#شهادت_امام_کاظم
کسی که زینت شب بود و کم دیدند خوابش را
سیاهی بر نمی تابید هرگز آفتابش را
از این محبس به آن محبس فقط بردند او را تا
بگیرند از نفسهای جهان ،عطر گلابش را
کسی را دست خالی بر نمی گرداند از کویش
نصیب عالمی می کرد جود بی حسابش را
محبت دید هرجا ، پاسخش را صد برابر داد
کویر و دشت نوشیدند باران سحابش را
دعایش «نجنی من حبس هارون» شد چه پیش آمد!؟
که زندان برد از خورشید عالمتاب ، تابش را
اذان لحظه ی افطار، جای نان و خرما خورد
دمادم سیلی و دشنامِ مامور عذابش را
اگر چه کار خود را کرد زهر ظلمت آن روز
ولی تابیده او بر قلب عالم آفتابش را
#محمدجواد_منوچهری ✍
#یا_باب_الحوائج
#یا_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
.
.
#فهرست اشعار ،با هشتک های هرشب تفکیک شده و بشرح زیر است:
#سلام_بر_محرم_اذن_سیاهی
.................
#شب_اول
#شب_اول_محرم
#مسلم_بن_عقیل_ع
....................
#شب_دوم
#شب_دوم_محرم
#ورودیه_کربلاء
....................
#شب_سوم
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه
....................
#شب_چهارم
#شب_چهارم_محرم
#دو_طفلان_حضرت_زینب_س
#اصحاب_شهداء_کربلاء
....................
#شب_پنجم
#شب_پنجم_محرم
#عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام
#امام_حسن
....................
#شب_ششم
#شب_ششم_محرم
#قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
....................
#شب_هفتم
#شب_هفتم_محرم
#علی_اصغر_علیه_السلام
....................
#شب_هشتم
#شب_هشتم_محرم
#علی_اکبر_علیه_السلام
....................
#شب_نهم
#شب_نهم_محرم
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام #قمر_بنی_هاشم
#تاسوعا
. ....................
#شب_دهم
#شب_دهم_محرم
#عاشورا #گودال
. ....................
#حضرت_زینب
#امام_سجاد
#شهادت_امام_سجاد
#امام_زمان
..................
#راس_الحسین_علیه_السلام
وقایع بعد از شهادت
#تنور_خولی
#دفن_شهدا
#وقایع_دوازدهم_محرم #دفن_امام_حسین_علیه_السلام_و_شهداء
#اسارت
#دیر_راهب
#کوفه
#شام
#وداع_با_محرم
#اربعین
#بازگشت_به_مدینه
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
...............
#امام_حسن
#شهادت_امام_حسن
#هفتم_صفر
#بیست_و_هشتم_صفر
#امام_رضا
#شهادت_امام_رضا
#رسول_الله
#حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_و_آله_و_سلم
#وداع_با_محرم_صفر
................................
#ربیع_الاول
#حضرت_سکینه
#شهادت_امام_عسکری
#عید_بیعت
#برائتی
#پیوند_آسمانی
#ازدواج_آسمانی آقا رسول الله
#میلاد_رسول_الله
#میلاد_امام_صادق
#حضرت_معصومه
#ورود_حضرت_معصومه_به_قم *
#میلاد_امام_عسکری
#حضرت_عبدالعظیم
#محسنیه
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
#میلاد_حضرت_زینب
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
#حضرت_ام_البنین
#میلاد_حضرت_زهرا
#حضرت_ام_کلثوم
#شهادت_امام_هادی
#میلاد_امام_باقر
#لیله_الرغائب
#میلاد_امام_جواد
#یادواره_میلادحضرت_علی_اصغر
#میلاد_امیرالمؤمنین
#وفات_حضرت_زینب
#شهادت_امام_کاظم
#حضرت_رباب
#حضرت_ابوطالب
#مبعث #عید_مبعث
#خروج_از_مدینه
#امام_حسین_علیه_السلام_ولادت
#میلاد_امام_حسین
#حضرت_عباس_علیه_السلام_ولادت
#میلاد_حضرت_عباس
#امام_سجاد_علیه_السلام_ولادت
#میلاد_امام_سجاد
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام_ولادت
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها_ولادت
#میلاد_حضرت_رقیه
#امام_زمان_علیه_السلام_ولادت
#میلاد_امام_زمان #نیمه_شعبان
#ماه_رمضان
#مناجات_با_خدا
#حضرت_قاسم_علیه_السلام_ولادت
#میلاد_حضرت_قاسم
#وفات_حضرت_خدیجه
#حضرت_خدیجه
#میلاد_امام_حسن
#امام_حسن_علیه_السلام_ولادت
#امام_علی
#شب_قدر
#قرآن_برسر_گرفتن
#شب_نوزدهم
#شب_بیست_و_یکم
#شهادت_امام_علی
#شب_بیست_و_سوم
#شام_غریبان_امام_علی
#بعد_از_شهادت_امام_علی
#وداع_با_ماه_رمضان
#عید_فطر
#تخریب_بقیع
#بقیع
#سیدالشهدای_خدمت
لطفا هشتک یا "کلمه آبی رنگ" فوق را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت راست، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از اشعار آیینی بهرمند شوید
.___
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
گروه مخصوص کلاس آموزشی تفسیر زیارت عاشوراء و پاسخ به سوالات و شبهات مقتل امام حسین ع است.
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
لینک کانال ضامن اشک
@zameneashk
ای دی برای پاسخ به سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh2
آی دی ارسال اشعار
@Yaghoubian1349
.ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af