.
#امام_زمان
#وداع_با_محرم
گذشت، ماه محرم نیامده خورشید
برای ختم ِ شب ِغم نیامده خورشید
هنوز هم که غریب و طرید و پردرد است
چقدر دور و برش ،مدعی نامرد است
نشد که حضرت تنها به خانه برگردد
نشد به خانه، حسین زمانه برگردد
برای این همه قرنی که بوده در صحرا
چه پاسخی بدهم من به مادرش زهرا
نشد که لحظه ای از غربتش بکاهم من
شکسته ام دل او را پر از گناهم من
گذشت ماه محرم رسیده ماه صفر
رسیده عمّه ی او بین کینه های گذر
دوباره زخم دل عمّه اش شده تازه
همین که رد شده از ازدحام دروازه
برای اهل عزا ، شهر شد چراغانی
تبرّکی شده از چه شراب مجانی
گذار آل علی بین خیبر افتاده
به سینه های همه ،بغض حیدر افتاده
رسید روضه به خاکستر و سر سجّاد
بلند مرتبه رأسی ز صدر نی افتاد
✅علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#مناجات_با_امام_زمان
#مصایب_کوفه_و_شام
#کاروان_اسرا
.
.
#حضرت_زینب سلام_الله_علیها
راهمان افتاد بر شام بلا کاری بکن
باز شد دروازه های ناسزا کاری بکن
پیکرم زخمی شده ، اما فدای پیکرت
میکُشد زخم زبان ، ای سر جدا کاری بکن
سنگها میبارد از دیوار و در اما حسین
بر نگاه شامیان بی حیا کاری بکن
سایه من را مدینه هیچ همسایه ندید
حال گشتم سایبان بچه ها کاری بکن
بی وفایی رسم ما هرگز نبوده ای عزیز
بهر تسکین غمم ای با وفا کاری بکن
آشنایی نیست اینجا غیر سنگ و کعب نی
مرحم دردم بیا ، ای آشنا کاری بکن
خارجی خواندند ما را جان تو یک مشت مست
ای زلال کوثر و آل عبا کاری بکن
پشت پرده همسران شامیان ، من مانده ام
بین این نامحرمان ، خون خدا کاری بکن
چوب و لعل پاره و نامحرم و ناموس دین
غیرت الله حرم مشکل گشا کاری بکن
✅داریوش جعفری- محرم۱۴۰۲ ✍
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#زبانحال_حضرت_زینب_سلام_الله
#مصایب_کوفه_و_شام
#اسارت
.
.
#مجلس_یزید
ابلیسزاده! بر لبِ وجهِ خدا نزن
بر جایجایِ بوسهی خیرالنّسا نزن
لایعقلِ گُسیختهافسار! ای خبیث!
با چوب خیزران به رُخِ شاهِ ما نزن
خاموش شو به زخم ِ دل ما نمک مپاش
حرف گزافه از دهنت ، بیحیا نزن
ته ماندهی شراب را روی خود ، بریز
سر تا به پا نجس! به برِ طشت ، پا نزن
این غیرت خداست که میسوزد از درون
طعنه به حالِ مضطرِ این بچّهها نزن
✅ محمد علی نوری✍
#مصایب_کوفه_و_شام
#کاروان_اسرا
.
.
#حضرت_سکینه
سکینه ام که در آن التهاب، آب شدم
کنار عمه ام از اضطراب، آب شدم
ازینکه با لب تشنه عمو رسید و گرفت
ز دستهای خودم مشک آب، آب شدم
پدر میآمد و گفتم بگو کجاست عمو؟
من از سکوت پدر در جواب، آب شدم
من از شنیدن آن حرفهای تند و بدِ
کسی که بست به دستم طناب آب شدم
ز روی نی که سر شیر خواره خورد زمین
منِ سکینه به جای رباب آب شدم
مرا ز طشت طلا دید چشمهای پدر
که از ورود به بزم شراب آب شدم
سید حجت بحرالعلومی✍
#حضرت_سکینه سلام_الله_علیها
#مصایب_کوفه_و_شام
#مجلس_یزید
.
.
پیشکش علیا مخدره #حضرت_سکینه خاتون سلام الله علیها...
باوضو سمت قبله رو کردم
نذر تو شعری آرزو کردم
هرچه روح القدس حواله کند
نظر لطف اگر سه ساله کند
از شکوهت مدام بنویسم
شعر با احترام بنویسم
گفتمت کوه باز کم گفتم
به همان شیوه ی خودم گفتم
خواندمت نور بیش از آن هستی
برتر از وصف شاعران هستی
دختر و خواهر ولی خدا
همه جا یاور ولی خدا
عصمت الله دختر معصوم
سینه ات مهبط تمام علوم
آینه زاده ای و آینه ای
اسما و رسما عین آمنه ای
در دل ما بروبیا داری
عطر و بوی حسین را داری
نوه ی فاتح حنین تویی
ان که دل برده از حسین تویی
متقن است این حدیث صد در صد
دوست دارد حسین بیش از حد
خانه ای را که تو در ان هستی
عشق بابا سکینه جان هستی
دختر ماه و آفتابی تو
دست پروده ی ربابی تو
مستحق نوازش عباس
ذکر نامت نیایش عباس
به حیایت کسی ندارد شک
زینبی در قواره ای کوچک
عمه سنجاق بر سرت می زد
بوسه از روی معجرت می زد
وارث اقتدار فاطمه ای
مظهری از وقار فاطمه ای
در گلویت طنین غرنده
خطبه ات تند و تیز و برنده
خطبه ات تیغ ذوالفقارت شد
کوفه از مرد و زن دچارت شد
خطبه ات شد مفتح الابواب
مرحبا شیردختر ارباب
دیدنی بود نطق حیدری ات
جلوات علی اکبری ات
همه دیدند انقلابت را
نور جاری در حجابت را
روسری دگر نیاز نشد
گره معجر تو باز نشد
مدح ناب تو را روایت گفت
از بزرگی ات از عفافت گفت
روزگاری شدید عازم حج
خبر امد که در مراسم حج
گرم تکبیر غرق در صلوات
موقع رمی تک تک جمرات
ریگ از دست خسته ات افتاد
کی به مکروه نفس تو تن داد ؟
نفس پاک تو کی بهانه گرفت ؟
خاتمت کفر را نشانه گرفت
همسفر بود اگرچه دور و برت
نشدی وامدار همسفرت
نشدی خم که ریگ برداری
شرم داری چه شرم بسیاری
پیش از ان که به خیمه ات برسی
حجم جسم تو را ندید کسی
شام اما نظاره ات کردند
ملاعام اشاره ات کردند
سیلی از شمر بی حیا خوردی
دم دروازه سنگ ها خوردی
"وابتلاکم بنا " ی تو روضه ست
بغض در گفته های تو روضه ست
قدری از روضه بیشتر گفتی
"کَأَنَّا أَوْلَادُ تُرْکٍ... " اگر گفتی
گره افتاده بود در مویت
زجر دزدیده بود النگویت
لحن نامحرمان عذابت داد
شمر با ناسزا جوابت داد
با دلی غرق درد و غم رفتی
بین بزم شراب هم رفتی
اب پیش رباب می خوردند
پیش چشمت شراب می خوردند
سر در بین تشت را دیدی
هر چه انجا گذشت را دیدی
بی جهت گیسویت سپید نشد
"خیزران خسته شد یزید نشد"
علیرضا خاکساری- محرم۱۴۰۲ ✍
#حضرت_سکینه سلام_الله_علیها
#مصایب_کوفه_و_شام
#اسارت
.
.
#حضرت_رباب سلام_الله_علیها
دیدم به چشم، واقعه درد آورى
بر نیزه ها سرى و عزادار، مادرى
دیدم عروس فاطمه با موى سوخته
مى گشت روى خاک به دنبال معجرى
تازه عروس را که بدین حال دیده است؟
رخت سیه به تن، نه حنایى، نه زیورى
آتش بگیرد آن همه مسجد که با وضو
او را کتک زدند، چه دینى؟ چه باورى؟
اى زن که دیده اى سر همسر به روى نى!
دنیا ندیده است شبیه تو همسرى
داد تو را چگونه بگیرد ز حرمله
پروردگار تو، چه جزایى؟ چه کیفرى؟
این صحنه را که مى برد از یاد تو، رباب!
سر نیزه اى ز خاک دراورد پیکرى
با گوش هاى خویش شنیدم یزید گفت:
گهواره را اگر بدهم چند میخرى؟
#پیمان_طالبى ✍
#حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
#مصایب_کوفه_و_شام
.
.
دنیا به بچههای حسن خوب تا نکرد
#بی_بی_شریفه
نامش شریفه بود و شرافت ملازمش
شأن و شکوه حلقه به گوش مداومش
مستوره بود و معجرش از شهپر ملک
خورشید بود ذرهای از مهر دائمش
هفت آسمان به فخر عنان گیر مرکبش
شب پردهدار محمل او صبح خادمش
بنت الکریم بود و کرامت خصال او
بنت الجلال بود و متانت مکارمش
آموزگار کوه بود و وقارش نمیشکست
منصوره بود و زینب کبری معلمش
در خیمه سوخت چادرش اما رها نشد
یک لحظه بین شعله حجاب مقاومش
نامحرم از زمین و زمان ناگهان دمید
یک تن نبود دور و برش از محارمش
فرصت نداد وا کند او گوشواره را
با لاله برد زیور از او خصم ظالمش
خالی شد از ستاره حرم لیک خصم دون
پر شد ز گوشواره و لاله غنایمش
پهلو شکسته بود و رخش نیلی و کبود
بشناس بنت فاطمه را از علائمش
از زیر پا عقیله تنش را برون کشید
اما دگر شکسته شد آن قد قائمش
زخمی به روی ناقه تعادل دگر نداشت
می اوفتاد به خاک و خزان بود موسمش
نگذاشت خصم مجلس ختمش به پا شود
بر ناقه ها گرفت عقیله مراسمش
دنیا به بچههای حسن خوب تا نکرد
این بود از شریفه و آن هم ز قاسمش
#موسی_علیمرادی محرم۱۴۰۳
#حضرت_فاطمه_بنت_الحسن_سلام_الله
#دردانه_ارباب_کریمم
#مصایب_کوفه_و_شام
#اسارت
.
.
#شریفه_بنت_الحسن
چشم من و احسان تو بی بی شریفه
درد من ودرمان تو بی بی شریفه
باباکریم عالم و توهم کریمه
جانم شود قربان تو بی بی شریفه
هر عاشقی که میشود کرببلایی
بایدشودمهمان تو بی بی شریفه
ای بانویی که توطبیبان را طبیبی
این بهترین عنوان تو بی بی شریفه
دست توسل تابه درگاه توبردم
دیدم یم احسان تو بی بی شریفه
مادردمندوتوطبیب اهلبیتی
این لطفی ازیزدان تو بی بی شریفه
تودرمسیرزائران اربعینی
این جلوه ی ایمان تو بی بی شریفه
مابی سروسامان شاه سرجدائیم
ای کربلا سامان تو بی بی شریفه
...........
بهر تو میگریم که ضرب تازیانه
گردیده آب و نان تو بی بی شریفه
بهر تو میگریم که در راه اسارت
بر لب رسیده جان تو بی بی شریفه
بهر تو میگریم که از کین خنده کردند
بر اشک دیدگان تو بی بی شریفه
بهر تو میگریم که همچون عمه بستند
با ریسمان دستان تو بی بی شریفه
#محمد_خرمفر ✍
#حضرت_فاطمه_بنت_الحسن_سلام_الله
#دردانه_ارباب_کریمم
#اسارت
#مصایب_کوفه_و_شام
#بی_بی_شریفه
.
.
بی بی شریفه آمدهام خاکبوستان
#شریفه_بنت_الحسن
ای یادگار گُلشن زیبای مجتبی
محبوبِ جان حضرت زهرا و مرتضی
ای گوهر جلالت و ای دُرّ احتشام
از ما درود بر حسن و بر شما سلام
شکر خدا ز لطف علیگونه حسن
آمد به دست وقت خوش و فرصت حسن
از ساحت مبارک و فرخنده حسن
گیرم اجازه تا که شوم بر سر سُخن
ای آستان رفعت تو رشک بوستان
بی بی شریفه آمدهام خاکبوستان
بانوی نور خستهام از درد بیشمار
از قصّه مکرّر غمبار روزگار
خاتون مجد و عزّت و ایمان و مکرمت
دریای لطف و مهر نظر کن ز مرحمت
ای صاحب حریم شریف و شرفسرا
اینک که سائلم حرم اشرف تو را
بهر خدای سائل خود را مران ز در
بر حال زار و دیده بارانیام نگر
آتش گرفتهی غم دل چون گدازهام
در حسرت عنایت تو لحظه لحظهام
آوردهام پناه به دار الشّفایتان
در انتظار موهبت جانفزایتان
محتاج یک نگاه طبیبانه توام
بیمارم و دخیل شفاخانه توام
بر لطف توست محسن صافی امیدوار
دست شفا به پیکر رنجیدهاش گذار
#محسن_صافی_گلپایگانی ✍
#حضرت_فاطمه_بنت_الحسن_سلام_الله
#دردانه_ارباب_کریمم
#مصایب_کوفه_و_شام
#اسارت
.