.
#راس_الحسین_علیه_السلام
#مجلس_یزید
#شام_بلا
ای يزيدِ بی حيا از رویِ بغض و كينه ات
خيزران بر روی لبهایِ حسين من مزن
چوبِ خود بردار از پيشانیِ زخمی او
لطمه بر اسمای حُسنایِ حسين من مزن
كم تمسخر كن تو قرآن خواندنِ مظلوم را
طعنه بر صوتِ دل آرایِ حسين من مزن
از محاسن های او خونِ دلِ من ميچكد
بس كن ای ظالم به سيمایِ حسين من مزن
چوبِ تو تفسير سيلی خوردنِ زهرا كُنَد
شرم كن بر رویِ زيبایِ حسين من مزن
كاش مثلِ دستِ من چشم سكينه بسته بود
پيشِ او ضربه به لبهایِ حسين من مزن
شاعر: #محمود_ژوليده
________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
#راس_الحسین_علیه_السلام
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
یک طرف چندین اسیرِ خسته بین سلسله
یک طرف جشن و میان دف نوازی هلهله
یک طرف شهری چراغان پایکوبان در سماع
یک طرف پاهای زخمی و سراسر آبله
بر سرِ آل علی(ع) از بام ها میریخت سنگ
آه از دروازهٔ ساعات و آهِ قافله
بوسه ها میزد به دستِ حرمله(لع) پیش رباب(س)
آنکه با خنده به او میداد پشتِ هم صله
سرزمین شام از شرم و خجالت آب شد
گوشهٔ ویرانه زینب(س) خواند تا که نافله
اشک هایش بیصدا میریخت روی معجرش
داشت از نیرنگ و مکرِ نامسلمانان گله
پیر کرد او را جسارت های در بزم شراب
خیزران انداخت بین چند دندان فاصله
با تبسم جابجا میکرد بی غیرت یزید(لع)
مهرهٔ شطرنج را با قهقه؛ با حوصله*
خطبهٔ زینب(س) زبان دشمنان را لال کرد
ذوالفقارِ در کلامش بود ختم غائله!
*در برخی از منابع روایی آمده که وقتی سر امام حسین علیه السلام را نزد یزید لعنت الله علیه بردند، او در حال خوردن شراب و مشغول بازی شطرنج بوده است:
شیخ صدوق،عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۲
شیخ صدوق،من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۱۹
شاعر: #مرضیه_عاطفی
#مجلس_یزید
#دروازه_ساعات
#شام_بلا
__________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
#بحر_طویل
#دروازه_ساعات
#امام_حسین
#مجلس_یزید
بفرمایید روضه، آدرس: دروازه ی ساعات
بعد از کوچه ی تنگِ یهودی ها
تَهِ بازارِ شامِ سابق و امروز بازارِ حمیدیّه
گرفته مجلسی ارباب در کاخ یزیدیّه
بفرمایید روضه با حضور قاتلان،شمر و سنان و حرمله امشب
بفرمایید روضه با حضور ذاکران
این بار چوب خیزران با لب...
بفرمایید روضه ،شام،بعدش هم به صرف شام
بفرمایید روضه شامیان،بعد از نماز مغرب و عشاء
بفرمائید روضه شامیان
با خطبه خوانی هایِ زین العابدین و زینب کبری
ندیدم مجلسی کامل تر از این مجلس روضه
نه بی خود نیست اربابم در آورده سر از این مجلس روضه
که در آن قاسم و عباس و اکبر بر روی نیزه،میان دارند
و در هر گوشه ی مجلس
شبیه عمّه ی سادات و طفلان،کربلایی های بسیارند
به نوبت راویان،شمر و سنان و حرمله از کربلا گفتند
تمام قصّه را از ابتدا تا انتها گفتند
ولی هر یک جدا از روضه ی سرهای از پیکر جدا گفتند
سپس بر منبرِ تشت طلایی
آن لب کرب و بلایی
آیه ای از کهف را آن شب تلاوت کرد
تمام نکته ها را مو به مو در خواندن آیه رعایت کرد
حسین بن علی لب وا نکرده،ناگهان مجلس دگرگون شد
از این سو چشمِ زین العابدین
از آن طرف، زینب دلش خون شد
پس از لب خیزران برخواست آهسته
ولی با شدّت از دست یزید افتاد
رقیّه دید بالا رفت چوب خیزران،
امّا خدا را شکر بر صورت ندید افتاد
همین که خیزران، این ذاکر معروف بالا
صدای جمع از این روضه ی مکشوف بالا رفت
زمینه ، نوبت جُندَب شد و
از داستان بوسه ی سرخ پیمبر خواند
زمینه ، نوبت جُندَب شد و
او هم دوباره روضه را از قسمت ِ سر خواند
ولیکن ، واحدِ سنگین آن مداح رومی ، چیزِ دیگر شد
خدا خیرش دهد او خواند و حال عمّه ی سادات بهتر شد
بکوب ای سینه زن در واحد شلاقیِ امشب
تو می کوبی به سینه ظاهرا،
امّا فقط شلاق ها را می خورد زینب
برای لطمه ی آخر ، فضا جور است در مجلس
سر زینب سلامت ، نوبت شوراست در مجلس
به شدّت خطبه خواندن های زینب،
شور می بخشد به این مجلس
خصوصاً موقعِ طرز ادای اسمِ ارباب جهان،
از بس حسین بن علی را می کشد با حس
دل سنگ آب می گردد
رقیّه بیشتر بی تاب می گردد
دل سنگ آب می گردد
دل سنگ آب شد امّا،
دل آب فرات آن روز ، سنگ و سنگ تر می شد
سَرِ ظهر عطش از شدت گرما و تیر و نیزه ها،
خون در رگ خون خدا پُر رنگ تر می شد
دل سنگ آب شد روزی ، دل سنگ آب می گردد،
دل سنگ آب خواهد گشت
زمان دیروز یا امروز یا فردا برای کربلا
بی تاب خواهد گشت
شما حالا بفرمایید روضه ، اهل بیت امّا به زور تازیانه ، راهیِ مجلس شدند آن شب
شما حالا بفرمایید روضه ، بچّه ها ، از بس که تازیانه خوردند از عدو، بی حس شدند آن شب
بفرمایید روضه ، روضه ی ناگفتنی در مجلس از آغاز بسیار است
از این بسیار ها تنها ، یکیّ اش این که زین العابدین بسیار بیمار است
یکی دیگر از این بسیار ها این که ، کمان حرمله ، بسیار در چشم همه مشغول ِآزار است
بفرمایید روضه تا که شام زینب کبری سحر گردد
بفرمایید روضه تا مگر تعدادمان
از دعوتی های یزید بی مروّت بیشتر گردد
بفرمایید روضه تا که بازوهایمان امشب برای بچّه ها در وقت تازیانه مانند سپر گردد
بفرمایید روضه ، آدرس دروازه ی ساعات
بفرمایید روضه بچه ها ، تنها برای شادیه قلب حسین و عمّه ی سادات
#مهدی_رحیمی_زمستان✍
#شام #اسارت
#راس_الحسین_علیه_السلام
......................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#غزل_مرثیه
#مجلس_یزید لعنت_الله_علیه
۷۸۵
خون بیش از این به قلب من و بچه ها مکن
دیگر جفا به عترت خیرالنسا مکن
ما اهل بیت عترت پاک پیمبریم
ما را به اسم خارجِ از دین صدا مکن
با چوبِ تر به این لب خشکیده میزنی
بازی دگر تو با سر از تن جدا مکن
دندان او شکسته شد از ضربه های تو
خنده به بی کسیِ عزیز خدا مکن
ته مانده شراب روی صورتش نریز
ظلمی دگر به دلبرم ای بی حیا مکن
عالم تمام هست غلام و کنیز ما
تو صحبت از کنیزیِ اطفال ما مکن
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#ماه_صفر
.
.
حرم شاه کجا اینهمه اشرار کجا
ما کجا شام کجا اینهمه آزار کجا
آن که در رو به همه عالم و آدم وا کرد
میشود پشت در بسته گرفتار کجا
همه دم بال ملک فرش قدمهامان بود
پای این دستهی حوریه کجا خار کجا
دست شیطان و نقاب روی خورشید کجا
دختر فاطمه و معرض انظار کجا
طفل معصوم کجا قوم نظر شوم کجا
تنگی کوچه و جمعیت بسیار کجا
سربلند آمده بودیم و سرافکنده شدیم
دوش عباس کجا سکوی بازار کجا
داخل تشت اگر گریه کنی حق داری
دختر سَبْیِه کجا مجلس اغیار کجا
✅وحید عظیم پور - محرم۱۴۰۲
#کاروان_اسرا از #کربلا تا #شام
#مجلس_یزید
.
.
#مناجات با #امام_زمان عج در روز وارد کردن آل الله به #مجلس_یزید ملعون
درمانده ام به پاى شكسته توان ببخش
وقت دعا شده به من از نو زبان ببخش
لالم صداى من به تو گويا نمى رسد
غير از تو را صدا زده ام مهربان ببخش
من را براى خيمه ى سبزت شفا بده
بر بال زخم خورده ى من آسمان ببخش
خيلى بدم ولى تو "حسين بن روح " كن
اين مرده را به يك نفس خويش جان ببخش
حال و هواى مسجد سهله سرم زده
بر من دعاى ندبه در آن آستان ببخش
أين الحسين ؟ سينه ى من غرق آه شد
شد صحبت از يزيد و لب و خيزران، ببخش
✅محسن حنیفی✍
#مناجات_با_امام_زمان
#شام
#مجلس_یزید
.
.
#مجلس_یزید
ابلیسزاده! بر لبِ وجهِ خدا نزن
بر جایجایِ بوسهی خیرالنّسا نزن
لایعقلِ گُسیختهافسار! ای خبیث!
با چوب خیزران به رُخِ شاهِ ما نزن
خاموش شو به زخم ِ دل ما نمک مپاش
حرف گزافه از دهنت ، بیحیا نزن
ته ماندهی شراب را روی خود ، بریز
سر تا به پا نجس! به برِ طشت ، پا نزن
این غیرت خداست که میسوزد از درون
طعنه به حالِ مضطرِ این بچّهها نزن
✅ محمد علی نوری✍
#مصایب_کوفه_و_شام
#کاروان_اسرا
.
.
#حضرت_سکینه
سکینه ام که در آن التهاب، آب شدم
کنار عمه ام از اضطراب، آب شدم
ازینکه با لب تشنه عمو رسید و گرفت
ز دستهای خودم مشک آب، آب شدم
پدر میآمد و گفتم بگو کجاست عمو؟
من از سکوت پدر در جواب، آب شدم
من از شنیدن آن حرفهای تند و بدِ
کسی که بست به دستم طناب آب شدم
ز روی نی که سر شیر خواره خورد زمین
منِ سکینه به جای رباب آب شدم
مرا ز طشت طلا دید چشمهای پدر
که از ورود به بزم شراب آب شدم
سید حجت بحرالعلومی✍
#حضرت_سکینه سلام_الله_علیها
#مصایب_کوفه_و_شام
#مجلس_یزید
.
.
#مجلس_یزید
#نزن_با_خیزران
پیش اینگلهای پژمرده نزن با خیزران
روی لب هایی که آزرده نزن با خیزران
آب که نه ! خورده امّا گاه سنگ و گاه مشت
قصر کوفه هم عصا خورده نزن با خیزران
شد سکینه، جان به لب از طعنه ی موسرخ شام
تا که دل بر مرگ، نَسْپرده نزن با خیزران
صدر مجلس،خنده ی تلخ سنان و شمر و زجر
طاقت از قلب همه برده نزن با خیزران
حرمله دارد شمارش میکند هر ضربه را
با هزاران طعنه بشمرده نزن با خیزران
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#شام #اسارت
.
.
#شام
#راس_الحسین_علیه_السلام
#خطبه
علویات گرفتار یزیدند امروز
با چه زجری دم این کاخ رسیدند امروز
صندلی بود ولی یکسره سرپا بودند
ایستادند و زپا درد بریدند امروز
وسط طشت کلیمی به سخن آمده بود
چوب ها بهر لبش نقشه کشیدند امروز
دخترانش همگی برلبشان مشت زدند
آه اینها مگر از دور چه دیدند امروز؟!
یک نفر حرف زد و چند نفر غش کردند
حرفهای بدی انگار شنیدند امروز
پیش چشمه همه شلاق به زینب میخورد
تکیه گاه حرم افتاد و خمیدند امروز
منبری ، رفت به منبر و علی را سب کرد
نیمه جان پای همین درد شدیدند امروز
خطبه خواندند و ورق جانب مولا برگشت
آبروی همه را خوب خریدند امروز...
#سیدپوریاهاشمی ✍
#کاروان_اسرا
#مجلس_یزید
.
.
#اسارت
◾بازار شام ویران
◾و مجلس یزید
دیدم سرت به نیزه راهم به کوفه گم شد
در نیمهی دل شب ماهم به کوفه گم شد
در بین سینه یکدم آهم به کوفه گم شد
گفتم به کل عالم شاهم به کوفه گم شد
با دستهای بسته در محضرت رسیدم
بار غم فراقت بر دوش خود کشیدم
نیزه سوار زهرا خوش آرمیده اینجا
بر خواهرت نظر کن ای ماهتاب بطحا
لحن حجازت از ما دل برده سبط طاها
آیات کهف خواندی محشر نموده بر پا
(دست از طلب ندارم تا کام دل برآید)
(یاجانرسد به جانان یا جان ز تن درآید)
من مظهر عفافم اینسان حجاب دارم
بر نوک نیزه حتی شب آفتاب دارم
در شام و کوفه هر چند صد پیچ و تاب دارم
از غصهی رقیه سر بر تراب دارم
بر طشت زر سرت را کردم نظاره ای شاه
لطمه زدم به صورت از دل کشیدهام آه
در هر نفس حسینجان نام ترا سُرایم
تو در کجایی و من بنگر که در کجایم
تو روی نوک نیزه من در کجاوههایم
از نوک نی برادر قرآن بخوان برایم
(بگشای لب که فریاد از مرد و زن بر آید)
زخم و زبان ز کوفه بر ما دگر سر آید
#مرتضی_محمودپور ✍
#مجلس_یزید
.
.
ورود به #مجلس_یزید ملعون
آسمان آسمان بزن فریاد
از ستم ها و جور و استبداد
ای زمین پاره کن گریبان را
دخَلَتْ زینبُ علی بْنِ زیاد
#ابوذر_رئیس_میرزایی ✍
.