eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
240 عکس
152 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. به نام قبله ایرانیان به نام حرم به نام خادم و جاروکش و غلام حرم به نام پنجره فولاد و لطف بسیارش به نام این همه خیر علی الدوام حرم به نام هر که حسادت کند به اقبال ِ کبوتران بهشتی روی بام حرم کسی نبود که ما را دهد پناه اما هزار مرتبه قربان این مرام حرم فدای میکده ی ما تمام میکده ها هزار سال گذشت و پر است جام حرم هزار رنگ عوض کرد روزگار اما حرم به این همه وسعت ندیده این دنیا تو بیمه کرده ای آقا تمام ایران را خدا نگیرد ازین مملکت خراسان را به روی هر کس و ناکس در حرم باز است نشد که بشکنی آقا غرور مهمان را سلام بر حرمی که میان خود جا داد میان آن همه مومن , گناهکاران را سلام بر تو همیشه گره گشایی کرد سلام بر تو عوض کرد حال انسان را به جز هوای حرم که به ما نمی سازد به عالمی نفروشیم زیر ایوان را برای عرض ارادت به ما وجود بده برات مشهد ما را تو زود به زود بده حرم پناه امیر و رعییت است آقا همیشه دور و بر تو قیامت است آقا پی علاج به جایی به جز حرم نروم دوای هر غم و دردی زیارت است آقا کنار پنجره فولاد تو همه دیدند رسیدن به محالات , راحت است آقا میان آن حرمی که پر از ملائکه هست نفس کشیدن ما هم عبادت است آقا خدا کند که بمیرم نبیند این چشمم که روبروی ضریح تو خلوت است آقا کسی شبیه تو با من نکرد همراهی همیشه از حرمت دست پر شدم راهی منم امام رضایی منم خراب شما نیازمند دعاهای مستجاب شما منم همان که شب و روز می خورد غبطه به سنگ های کف صحن انقلاب شما خدا کند بشود قسمتم که جان بدهم شبیه حضرت معصومه در رکاب شما سلام داده ام آقا به سویتان هر شب چه کرده ام نشنیدم شبی جواب شما میان چاه زمانه نشسته ام عمری خدا کند که به دادم رسد طناب شما چه غم ازین همه غربت چه غم ز بی یاری دلم خوش است همیشه تو دوستم داری ندیده ایم کسی را به مهربانی تو فدای این همه الطاف آسمانی تو چشیده آهوی آواره هم مرامت را بگو به کی نرسیده است نان رسانی تو بزرگ و کوچک ایران تمامشان دارند چه خاطرات قشنگی ز میزبانی تو بگیر تا به ابد دست آن جماعت که نداده اند به ما یاد جز نشانی تو بیا و قسمت ما کن لیاقت ریان شویم محرم اسرار روضه خوانی تو شکسته ایم و زمین گیر ,بال می خواهیم دلی محرمی و اشک و حال می خواهیم .
. باز وقت عطای زهرا شد گره هامان یکی یکی وا شد تو رسیدی و روز میلادت پیشواز غدیر مولا شد ✍ .
. شد شب معجزه ها ، ذکر عوالم حسن است بر لب سینه زن و ذاکر و ناظم حسن است سایه ی روی سر این همه خادم حسن است اولین گریه کن روضه قاسم ، حسن است حسنی گشته حسینیه ی دلها امشب جای هر درد نوشتند مداوا امشب ای حسن جان ِحرم ، حضرت دلدار سلام دست پرورده ی عباس علمدار سلام یک تنه لشکر دین قبله ی ایثار سلام شیر غران علی حیدر کرار سلام سیزده ساله شدی پیر شهادت طلبان داده ای یاد قیامت به قیامت طلبان ذکر جانم حسن از عالم بالا آمد طالب خون علی اکبر لیلا آمد سیزده سالگی حضرت مولا آمد حال عباس و حسین از رجزت جا آمد ذکر طوفان انابن الحسنت را عشق است یک تنه لشکر آقا شدنت را عشق است می رسد موج زنان غیرت طوفان حسن لشکر کفر به جان آمده از جان حسن باز پی شد شتر فتنه به دستان حسن کوفه را ریخت بهم یوسف کنعان حسن هیبتت حیرت انس و ملک و جن شده است آن همه مَن مَن ازرق همه مِن مِن شده است وقت آن شد بچشی غربت بابایت را کینه ها داشت مگر چشم تماشایت را سنگ ها کرد پر از لاله سراپایت را چه غریبانه صدا می زدی آقایت را با زمین خوردن تو گشت بلند هلهله ها نیمه جانی ِ تو جان داد به این حرمله ها گرگ های جملی، یوسف کنعان ای وای از عطش آمده روی لب تو جان ای وای مرهم زخم تو شد سم ستوران ای وای شد یکی جسم تو با خاک بیابان ای وای آه بر آه یتیمانه ی تو خندیدند شیر گشتند همه تا که غریبت دیدند زنده شد با غم تو روضه مادر قاسم قتل تو زیر سر این همه لشکر قاسم سرو گویم به تو یا لاله ی پرپر قاسم هم ابالفضل شدی هم علی اکبر قاسم لرزه از حال تو بر عرش معلی افتاد می کشی پا به زمین و عمو از پا افتاد ✍ .
. علیه_السلام ای بزرگ همه ، نوزاد اباعبدالله وارث غیرت اجداد اباعبدالله حضرت محسن ِ اولاد اباعبدالله با تو حاجت به همه داده اباعبدالله پَر ِ قنداقه ی تو بال و پر نوکر هاست چون عمو روضه ی تو چاره ی ما مضطر هاست شب هفتم چه قَدَر مثل شب تاسوعاست هر چه خواهید بگیرید شب معجزه‌ هاست یارمان باب ِ حوائج شده حاجات رواست کرمش شامل عالم شده از بس آقاست این طبیبی که کُنَد درد ، دوا نشنیده غالبا بیشتر از خواهشمان بخشیده کیستی ای همه صاحب نفسان نوکر تو ای بزرگان همه زانو زده در محضر تو رو زده آبروی عالم امکان سر ِ تو شیر سرخ عربستان شده آب آور تو ابر و باد و مه و خورشید و فلک حیرانت اکبر و قاسم و عباس بلاگردانت شد گرفتار تو هر بنده گرفتار نگشت در دو عالم به کسی جز تو بدهکار نگشت دست و دلباز ! چرا عمر تو بسیار نگشت وای بر حال ِ زمین،  دور تو یک بار نگشت در تو دیدم کرم ِ ارثی این سلسله را ترسم این است شفاعت بکنی حرمله را چیست جرمت که گرفتند ز چشمان تو خواب چیست جرمت که شده سهم تو اینگونه عذاب عرشیان مویه کنان ، گشته فلک خانه خراب کم تلظی بنما ، ای نوه ی مادر آب تو غم انگیز ترین روضه ی عاشورایی سند محکم مظلومیت بابایی وای از کینه ی دیرینه ی بدر و خیبر شده جنجال دوباره سر نام حیدر بیشتر از همه دیدند ستم از لشکر این علی بن حسین بن علی های پدر علی و خنده و محراب ِ دو دستان پدر آمده یاد همه ، فزت ُ و رب ِ حیدر فاطمه ناله زد و عرش در آمد آهش پدری تیر کشید از گلوی نوزادش آمده پشت در و مادر و فضه یادش یک نفر نیست در اینجا برسد بر دادش پدری خسته و شرم و قد ِ همچون دالش مانده کم حرمله هم گریه کند بر حالش گل نشکفته و پرپر شده ، ای وای رباب ذکر یک عرش  سراسر شده ای وای رباب قدّ ارباب چو مادر شده ، ای وای رباب خاک ، گهواره ی اصغر شده ای وای رباب مانده کم جان دهد از دل نگرانی پدرش چشم سر نیزه بُوَد آه ، به دنبال سرش ✍ .
یا غیاث المستغیثین کاشف الکرب الحسین با تو دارم عهد دیرین کاشف الکرب الحسین ای برایم عشق تو دین کاشف الکرب الحسین زندگی شد با تو شیرین کاشف الکرب الحسین رحمت ِ الله ، بر شیر حلال مادرم شکر حق ساعت به ساعت من ابالفضلی ترم ای مسیحای مسیحا معجزاتت محشر است هر که بر آقایی ات ایمان ندارد کافر است بین اصحاب الحسین شان تو چیزی دیگر است آب دور قبر تو از آب زمزم بهتر است آب هزار و چهارصد سال است سرگردان توست غرق دریای وفا و غیرت و ایمان توست سیدی هستم گدای روز و ماه و سال تو ماه من یک عمرم کارم گشته استهلال تو من همان هستم که مستم می کند تمثال تو گریه بر تو مال من ، من هر چه دارم مال تو گریه بر تو گریه بر داغ حسین فاطمه است روضه گودال اصلا ابتدایش علقمه است این زمانه ناگهان با کوفیان هم دست شد دست دشمن باز شد تا جسم تو بی دست شد پای کوبان لشکری ، از حال و روزت مست شد دوره ات کردند لشکر هر مفر ، بن بست شد کینه ها از مرتضی داده چه کاری دست تو آه عجب تیری نشسته بین چشم مست تو ابن ملجم با عمودی فرق حیدر را شکست بشکند دستش الهی ، بی هوا سر را شکست هلهله ها حرمت سردار لشکر را شکست این زمین خوردن دوباره قلب مادر را شکست مشک پاره پاره سیرت کرد از این زندگی بر زمین افتاد علم ، مُردی تو از شرمندگی یک طرف زهرای اطهر بر سر و سینه زنان یک طرف آقا نشسته پای جسمت قد کمان یک طرف آسوده خاطر ، حرمله، شمر و سنان یک طرف چشم انتظاری رباب نیمه جان یک طرف از ترس می پیچد به خود صاحب علم یعنی آقا زنده می ماند که برگردد حرم از حرم تا علقمه آقا تو را می زد صدا آه در آن هلهله ، زهرا تو را می زد صدا با پیمبر از نجف ، مولا تو را می زد صدا دل پریشان زینب کبری ، تو را می زد صدا آه سرلشکر بمان ، اوضاع لشکر خوب نیست حضرت باب الحوائج حال خواهر خوب نیست ذکر آقا می شود هل من معین بی تو ، نرو شاهزاده می شود ویران نشین بی تو نرو سنگ باران می شود ناموس دین بی تو نرو می خورد در کوچه ها زینب زمین بی تو نرو تو نباشی بی حیایی ها فراوان می شود با حرم برخورد مانند کنیزان می شود .
بعد از دو ماه اشک و عزا فابک للحسن خواهی رضای فاطمه را فابک للحسن این روضه وا کند گره ی کور را : اگر دردت شده بدون دوا ، فابک للحسن بازین چه شورش است ؛ تو ای سینه زن بیا همراه سید الشهدا ، فابک للحسن نه گنبدی ، نه صحن و سرایی ، نه زائری ای زائران کرببلا فابک للحسن او گرچه مادری است ؛ ولی بی کسیش هست خیلی شبیه شیر خدا فابک للحسن آید به گوش ناله زهرا که می زند در کوچه مدینه صدا فابک للحسن جز او برای مادر قامت کمان که بود ؟ در کوچه مدینه صدا فابک للحسن مرد حماسه ساز جمل ، مانده بی سپاه در خانه و محله چرا ؟ فابک للحسن باران تیر و مجلس تشییع یک امام هرگز نبود شرط وفا فابک للحسن در مجلس یزید گمانم سر حسین زد ناله بین طشت طلا فابک للحسن
امشب که کار و بار گدایان گرفته است بوی بهشت عالم امکان گرفته است حاجات ما روا شده باران گرفته است عالم تمام ، ذکر حسن جان گرفته است شکر خدا که روزی من لطف مادری است امشب حسن حسن حسنم جور دیگری است شادند عرش و فرش به شادی اهل بیت غوغای دیگری است به وادی اهل بیت روح الامین شده است منادی اهل بیت واکرد چشم ، نایب هادی اهل بیت امشب چه عاشقانه عطا می کند خدا حاجات را نگفته روا می کند خدا هم نور چشم مادر عالم تویی حسن هم جانشین حیدر عالم تویی حسن پشت و پناه و سرور عالم تویی حسن ابن الرضای آخر عالم تویی حسن جان و دل نقی و جواد و رضا تویی چشم و چراغ و آبروی سامرا تویی نازد به خود خدا که تویی از مظاهرش کعبه گرفته غم که نبودی تو زائرش قرآن نموده فخر که هستی مفسرش ایران بها گرفت ، تو گشتی مسافرش* بالا نوشته اند عَلَم عزت تو را هر جا رسیده پات شده سُرِّ مَن رَأیٰ یوسف تو و زمین و سماوات مشتری از هرچه گفته اند و نوشتند بهتری دارد امامتت به جهان لطف دیگری کار تو هست مهدی موعود پروری ایل و تبار من به فدای مقام تو منجی عالم است مرید مرام تو آقا اجازه ! خاک درت می شویم ما ؟ پروانه های دور سرت می شویم ما ؟ مشمول ندبه سحرت می شویم ما ؟ یعنی فدایی پسرت می شویم ما ؟ قربان یک نگاه تو جان و جوانی ام من را بغل بگیر که صاحب زمانی ام مات از هنر نمایی تو مانده این زمین بعد از هزار سال تویی محشر آفرین لب تر کن ای امیر ، بیایند مومنین پای پیاده ، کرببلا  ، روز اربعین آنانکه زیر سایه تو با خدا شدند دیوانه مسیر نجف ، کربلا شدند * طی الارض امام حسن عسکری علیه السلام به گرگان در سال ۲۵۵ هجري قمري يكي از اهالي گرگان به نام جعفر بن شريف جرجاني عازم مكه شده و در بين راه به سامرا مي ‌رود تا وجوهات شرعي مردم منطقه را به امام عسگري (ع) تحويل دهد، امام خطاب به او مي فرمايد كه به شهرت برگرد، ۱۹۰ روز بعد مصادف با صبح روز جمعه سوم ربيع‌ الثاني به موطن خود مي ‌رسي، به مردم اعلام كن من غروب همان روز نزد مردم آن منطقه خواهم آمد و اين امر محقق مي‌ شود حضرت پس از حضور در گرگان می فرمایند: من به جعفر بن شریف وعده داده بودم که آخر همین روز به اینجا بیایم. نماز ظهر و عصر را در سامرّا خواندم و به سوی شما آمدم تا تجدید عهد نمایم. و اکنون در میان شما هستم تا پرسش ها و حاجت های خود را مطرح سازید. .
ما گداییم گداییم گدای دو حسن زیر دین کرم و لطف و عطای دو حسن وای اگر نان خور هر بی سر و پایی بشویم روزی ما گره خورده به وفای دو حسن زنده و مرده ی ما فرق ندارد فردا اگر امروز نمیریم برای دو حسن تا فدایی سر قاسم و مهدی هستیم هست پشت سرمان دست دعای دو حسن تا ابد هر چه خلیفه است فدای علی و تا ابد هر چه کریم است فدای دو حسن با حسن های علی تا که رفاقت داریم همه جا تا ابد آقایی و عزت داریم باز هم‌ معجزه ، در دل هیجان می آید در جهان عطر دل انگیز جنان می آید این چه سری است که امشب به مشام جانم عطری از نیمه ماه رمضان می آید کینه توزان جمل زیر لحد پوسیدند در عوض باز حسن جان به جهان می آید چه گنهکار چه مومن همه مهمان هستند حضرت ِ خیرسان ِ همگان می آید به زمین کرده قدم رنجه شهنشاهی که وقت مدحش ،قلم شعر به جان می آید باز طوفان بلا را زده پس کشتی دین آمده یازدهم‌ مرشد جبریل امین نیست غم گر نکند دست کسی وا گره ام نوکر حلقه به گوش حسن سامره ام شده ام شاپرک شمع وجود پسرش ایمن از بی کسی و درد و غم و دلهره ام شده در سامره تصویر دو گنبد از نور مثل بین الحرمین خاص ترین منظره ام تا ابد هر چه گشایش به فدای گره ای که چنین کرد پناهنده ی این مقبره ام نفس فاطمی اش راه نشانم داد و اربعین خورد رقم ناب ترین خاطره ام شده ام بی سر و سامان دو تا شش گوشه هر چه دارم همه قربان دو تا شش گوشه خوش به حال شب تاری که تو گردی سحرش کعبه یعنی دل هر کس که شد عشقت گوهرش جان به قربان همان گرگ بیابانی که تاج ِ هم صحبتی ِ با تو نشسته به سرش پدر و مادر من باد به قربان کسی که گذشته است به عشق تو ز مادر پدرش جان به قربان بزرگی که شده همچو سگان کاسه لیسی ِ غلامان تو تنها هنرش جز تو اصلا چه سپهری است که سهمش بشود حضرت مهدی موعود بگردد قمرش من کیم مدح شهنشاه سماوات کنم "کار من نیست که بنشینم و املات کنم" من ِ دل مرده که در وادی غم ها ماندم دور از فیض مسیحای مسیحا ماندم عشقتان شد پر پرواز دو عالم اما من اسیر اگر و شاید و اما ماندم " حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد " بین طوفان بلا بی کس و تنها ماندم اربعین رفت و ندادند محلم اصلا آه از قافله ی کرببلا جاماندم کورتر شد گره ام هر چه تقلا کردم من فقط منتظر روضه زهرا ماندم روزگاری شده که روز ، شب تاریک است خوب کن حال مرا فاطمیه نزدیک است .
ای آسمون بی ستاره خون گریه کن توو این شب تار شال عزاس روو دوش گنبد امام رضا شده عزادار بارونی میشه همه چشما با ذکر یا فاطمه امشب توو آسمونا داره وعده فاطمه با فاطمه امشب داره بازم یه داغ کهنه میون سینه ها میشینه باز فاطمه رفت و علی موند گرفته قم بوی مدینه از سر این زمین زیادن فاطمه های آسمونی ریحانه ها همیشه انگار رسمه برن توی جوونی شکر خدا مهمون نوازی خاصیت کشورمونه فاطمه ی موسی بن جعفر غسل و کفن نشد شبونه قم خیلی داره فرق با شام قم عاشق ابوترابه حضرت معصومه نشد دفن شکر خدا کنج خرابه برای قم خیلی مهمه رضایت زهرای اطهر نمیزنن نمک به زخمه خواهره دلتنگ برادر برعکس شام  ِ روسیا قم تا روز محشر رو سفیده اینجا کسی جواب سلام و اصلا با کعب نی نمیده
چه خوب شد که ذکر دل ، علی علی است روز و شب پناه اول آخرم ، فاطمه شد به لطف رب چه خوب شد که گشته ام غلام قنبر کسی که عالم از شجاعتش ، هنوز مانده در عجب فراری اُحُد کجا ، دلاور احُد کجا کجاست شان مصطفی ، نایب عافیت طلب امان از آن که حُرمت ِ امین وحی را شکست کشیده دین چه ها ازین ، خلیفه های بی ادب به زیر دین ِ حضرت خدیجه ایم و فاطمه اگر علی علی علی ، نشسته است روی لب بناز شیعه تا ابد ، به دین آسمانی ات سهم کدام مکتبی ، شده عقیله العرب چه همتی ، چه غیرتی ،چه کرده است پای دین فاطمه ی کرببلا ، زینب صبر آفرین سلام ای عقیله ی ، تمامی زمانه ها کسی نداشت مثل تو ، ز فاطمه نشانه ها تو بی معلم عالمه ، فهیمه ای و فاضله تو جاودنه گوهری ، در یم بی کرانه ها نشانده کوه غیرتت ، وقار و صبر و هیبتت حماسه ی حسین را ، به صدر جادوانه ها تو دست بسته بسته ای ، دست بنی امیه را حریف عزم راسخت ، نمی شود بهانه ها چه گویم از کرامتت ، سرم فدای قدرتت تو روضه ات بهشت را ، می آورد به خانه ها سلام سایه ی سر و ، ملیکه ی حسینیان سلام مطمئن ترین، پناه آخر الزمان در آسمان عاشقی ، تو سرترین ستاره ای سرآمد حسینیان ، میان هر هزاره ای زمین و آسمان همه ، فدای آن خدای که نکرد خلق غیر تو ، فاطمه ی دوباره ای توسلی به حضرت ِ خطیبه ی فدک نما بهم بریز کوفه را ، فقط به یک اشاره ای علی حسین مجتبی ، فاطمه و محمدی برای جمع پنج تن ، فقط تو استعاره ای خطبه شام و کوفه ات ، شبیه خطبه فدک نهیب زد سر ِ ستم :" هنوز هیچ کاره ای" بت شکنی و دخترِ بت شکن مدینه ای شیر زنی و دختر ِشیر زن مدینه ای حماسه های حیدری، نشسته در کلام تو به ظلم پشت پا زده ، فاطمه مرام تو همیشه بهر یاورش ، امام می کند دعا بود ولی ملتمس ِ دعای تو امام تو به غیر چاره نفر ، خدا به کس نمی دهد اجازه ورود را ، به کعبه ی مقام تو تو قبله ی فضیلتی ،تو منتهای عزتی بلند می شود حسین ، ز جا به احترام تو گفته خدا تو زینت ِ شیر دلاور منی مادر حیدری تو ، فخر کُنَد به نام تو معجزه مانده عاجز از ، نام‌گره گشای تو کار مسیح می کند ،بنده ی بنده های تو تویی که حسرت همه ، ملائک است خدمتت تهمت و سنگ و کعب نی ، نبود حق عصمتت رواست کل سال ما ، محرم و صفر شود گرفته جان شیعه را ، مصیبت اسارتت مطهره ترین چرا ، تو را زدند با وضو کاش نداشت نام دین ، قصه ی هتک حرمتت کوری چشم حرمله ، فاتح شام و کوفه ای معجر پاره پاره ات ،نکرد کم ز عزتت تو در میان سلسله ، بخوان نشسته نافله بخوان که باز هم خدا ، فخر کند به خلقتت شکست پیش چشم تو ، غرور نازدانه ها چه قدر داده غصه ی ، حرم تو را خجالتت خدای صبر با دلت ، چه کرده اند شامیان که بی رقیه روز و شب ، مرگ شده است حاجتت تو از زمانه دیده ای ، چه غیر داغ پشت داغ بگو که جز تو این همه ،کشیده است از فراق ؟!
به نام زینت مولا، به نام سیده زینب شهنشاهان به قربان ِ غلام سیده زینب به نام شیربانوی ِ مجاهدهای هر دوران خدا زد استقامت را به نام سیده زینب نیاورده به ابرو خم ، در آن دریای طوفان ها که ترس از ظالمان باشد ، حرام سیده زینب فراوان دیده این عالم ، قیامت آفرین اما قیامت کرده در عالم ، قیام سیده زینب ندیده غیر زیبایی ، به رغم میل دنیایی که یک لحظه نچرخیده ، به کام سیده زینب نه حَوا هست و آسیه ، نه مریم هست و نه هاجر بُوَد بالاتر از این ها ، مقام سیده زینب پس از زهرا به زن های دو عالم برتری دارد کسی که گردن سبطین ، حق مادری دارد به نام این همه ایمان ، به نام غیرت زینب غلامم من ، غلامم‌ من ، غلام همت زینب به نام نافله خوان ِ سحرهای پر از ظلمت به نام این همه تقوا ، به نام عصمت زینب نزاید مادری دیگر ، خدیجه تر از این بانو شده خرج خدا یک عمر ، کل ثروت زینب امیر المومنین در دین ما تنها بُوَد مردی که دارد یادگاری در  ، جهان چون حضرت زینب چو عباس است در عالم، همیشه پرچمش بالا بگیرد هر که بر شانه ، لوای نصرت زینب هزار و چار صد سال است در دنیا حرامی ها نمی خواهند باشد الگوی زن عفت زینب الا ای دشمن دین ، جنگ با حق درد سر دارد بدان با چادر زینب ، در افتادن خطر دارد حماسه آفرینی های زینب آفرین دارد چو زهرا مادرش حق گردن دنیا و دین دارد الا ای مردم عالم ، علی تنها نمی ماند اگر زهرای اطهر مثل زینب جانشین دارد تمام شیر زن های جهان قربان آن زن که کفیلی چون یل شیر افکن ِ ام البنین دارد چه باید گفت از آن بی معلم عالمه وقتی که مداحی گرامی مثل زین العابدین دارد زبانش لال هر که دست بسته خوانده آن را که چو بابایش علی دست خدا در آستین دارد به فردوس برین فردای محشر می بَرَد ما را همین بانو که در سوریه فردوس برین دارد اگر هستی حسینی یاد فردا غم نخور دیگر به محشر حضرت زهرای سوریه کُنَد محشر سلام ای حضرت ریحانه ی ریحانه ی طه سلام ای قدر بسیارت ، فراتر از معماها سلام ای مَحرم ِ درد دل عباس و قاسم ها ز مادر با محبت تر ، برای پور لیلا ها که پای قول خود مانده است مثل تو در این عالم؟ که پای اعتقاد خود ، چنین زد دل به دریاها تو با فرعون شامی کرده ای کاری که تا محشر بُوَد بالاتر از درک ِ همه هارون و موسی ها سلام ای آخر آزادگی ، دریای آزادی ذلیل عزم تو بانو ، اگر ها گشت و اماها به تو رو میزنم هر وقت ، دلتنگ نجف هستم که دختر جور دیگر قرب دارد پیش ِ باباها دو عالم بر علی نازد ، علی نازد بر این دختر ندیدم زینبی تر از ، امیرالمومنین حیدر علی با چادر زهرا ، چه غوغایی ، چه تصویری حسین بن علی دارد ، عجب همشیره ی شیری من از آن خطبه هایی که ، عقیله خواند فهمیدم حریف حرف حق هرگز ، نخواهد گشت شمشیری زنی با دست بسته کرد مشت حیله‌ ها را رو زنی مردانه شد کابوس هر زوری و تزویری به هر جمله که می گوید ، به روی منبر محمل ز سرهای بریده می رسد آوای تکبیری زنان کوفه این بانو ، که قرآن یادتان داده نباشد حق الطافش ، به قرآن سنگ تکفیری بریز ای چوب محمل اشک خون با آسمانی ها نشد خواهر کُنَد بهر برادر گریه ی سیری حسینش رفت در عالم ، چه آمد بر سرش یا رب نمی شد باور ام حبیبه ، این بُوَد زینب
. سلام الله علیها پناه هر دو جهان است چادر زهرا امید کون و مکان است چادر زهرا شبی دلیل نجات چهل یهودی شد که منجی همگان است چادر زهرا چه سایه ای که شده مهد ِ یازده خورشید چه قدر خیر رسان است چادر زهرا زبان همیشه ز وصفش به مِن مِن افتاده همیشه فوق بیان است چادر زهرا قسم به زینب و صبر و وقار و غیرت او سلاح شیر زنان است چادر زهرا همیشه محرم و مرهم به کوه غم های ِ دل امام زمان است چادر زهرا اگر چه سوخت ، اگر گشت خاکی اما باز پناه هر دو جهان است چادر زهرا آبان ۱۴۰۲ ✍ .
. ما گداییم ، گدای کرم مادرمان جانمان هست بدهکار دم مادرمان چادر حضرت زهرا همه سرمایه ماست سایه ی روی سر ما عَلَم مادرمان هر کجا حرف علی بن ابیطالب هست به خدا هست همانجا حرم مادرمان پیش ما فاطمیه ، حرف غم غیر نزن هر چه غم هست به قربان غم مادرمان کوری چشم فلانی و فلانی ابدا فاطمیه نگذاریم کم ِ مادرمان بهترین فرصت توبه به خدا فاطمیه است هست دنبال رهایی همه ، مادرمان آذر ۱۴۰۲ ✍ .
قدم اگر خمید، فدای سر حسین جانم به لب رسید، فدای سر حسین ام البنین سابق این شهر عاقبت شد مادر شهید، فدای سر حسین یک چند وقتی است در این شهر هیچ کس لبخند من ندید، فدای سر حسین هر جملۀ بشیر مرا پیر کرده است مویم شده سفید، فدای سر حسین گلچین چهار تا گل گلخانۀ مرا چه وحشیانه چید، فدای سر حسین هر شب به یاد عمر کم ناز دانه ها اشکم به رخ چکید، فدای سر حسین هر شب به یاد تشنگی کودک رباب خواب از سرم پرید، فدای سر حسین عباس پاسبان حرم شد به جای من دستش اگر برید، فدای سر حسین گویند جا شده به مزار محقری آن قامت رشید، فدای سر حسین
. ترکیب بند ولادت سلام الله علیها زمستان دوره اش سر شد ، بهار بی خزان آمد تمام علت خلق ِ کران تا بی کران آمد چه غوغایی شده بر پا ، که دنیا آمد امشب که  سراسیمه جنان بهر زیارت بر جهان آمد ؟! همان که چون شب قدر است قدرش تا ابد پنهان همان که چون خدا دارد نشان در بی نشان آمد نماید نوش جان قرآن ، سه جرعه آیه ی کوثر بگو بر ابتران نسل ِ رسول انس و جان آمد بزن بر طبل شادی شیعه ی اثنی عشر امشب دلیل محکم حق بودن ِ آیینمان آمد مبارک باشد عید سهله ای ها ، جمکرانی ها که امشب الگوی آقای ما صاحب زمان آمد خدا پر کرده از عطر گل یاسش دو دنیا را دهد جور دگر امشب جواب مادری ها را به عشق تو خدا بخشید بر فردوس، کوثر را نمی بیند دو عالم تا قیامت از تو بهتر را تو دنیا آمدی گویی ، فقط کفوت علی باشد نباید با کسی جز تو ، برابر کرد حیدر را برای شرح قدری از ، کتاب قدر تو مادر یقین دارم خدایت آفریده روز محشر را نگاهت نه ، خودت نه ، رشته ای از چادرت کافی است کند تا که مسلمان در شبی ، یک ایل ، کافر را مقام چادر تو نه ،مقام چادر فضه به مِن مِن بی شک اندازد زبان اهل منبر را کسی که خورده شیر پاک ، غیر از روز میلادت نداند روز مادر مطمئنا روز دیگر را سلام ای بهترین چاره ، سلام ای بهترین یاور چه بیچاره است آن کس که ، نمی گوید به تو مادر خوشا بر آنکه یار او ، شود زهرای مرضیه قرار او ، بهار او شود زهرای مرضیه کسی که چون خدیجه ، خرج دین دار و ندارش شد همه دار و ندار او شود زهرای مرضیه و تنها حکمت تنهایی مولای ما این است که تنها بی قرار او ، شود زهرای مرضیه یقین دارم که بر عهده ، بگیرد کل عالم را کسی که عهده دار او ، شود زهرای مرضیه خوشا بر آن شهید ِ مادری ِ بی پلاکی که همه ایل و تبار او ، شود زهرای مرضیه امید ِ زندگی بخشد جهان را جمعه تا جمعه جهانی که مدار او ، شود زهرای مرضیه جهان یک جمعه می بیند امید آخر ما را خدا رسوا نماید قاتلین مادر ما را علی گویان ِ عالم را ، شفاعت می کند زهرا علی گویان ، قیامت را ، قیامت می کند زهرا هزار و چهار صد سال است با این قبر پنهانش ز آن دو دارد اظهار برائت می کند زهرا الا ای شیعه بعد از هر ، نماز خویش لعنت کن همان ها را همان ها را که لعنت می کند زهرا اگر لب تر کند بانو ، علی محشر کند بر پا به سلطان ولایت هم ، ولایت می کند زهرا اگر عیسی سخن گفته است در گهواره ای مردم تکلم روزها قبل از ولادت می کند زهرا خدا هر وقت می نازد به خود گویند عرشی ها یقینا در زمین دارد عبادت می کند زهرا همانند خدایش بی همانند است این بانو نگو فخر زنان ، فخر خداوند است این بانو منم مدیون ِ چشمان ِ حسین و مجتبی مادر مسلمانم مسلمان ِ حسین و مجبی مادر صفایم کربلا گشت و ، مدینه مروه ام باشد منم یک عمر حیران ِ حسین و مجتبی مادر اگرچه دامن آلوده ، اگر چه روسیاه اما بُوَد دستم به دامان حسین و مجتبی مادر گهی یاد حرم گریم ، گهی یاد کفن گریم پریشانم پریشان حسین و مجتبی مادر دوشنبه در مدینه یا ، شب جمعه دم مقتل صدایم کن مرا جان حسین و مجتبی مادر به جان حضرت حیدر ، مرا هم در صف محشر بخوانم دیده گریان ِ حسین و مجتبی مادر زبان از شرح غم های دو آقازاده ات شد لال بمیرم از کدامین غم ، غم آن کوچه یا گودال ؟ دی ماه ۱۴۰۲ .
. زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در سوگ خواهر آه زینب باز هم باید عزاداری کند ام کلثومم که بعد از تو مرا یاری کند؟ آه ای آیینه ی زینب در عالم الوداع مونسم ، دلگرمی ِ پنجاه سالم الوداع رفتی و من همچنان با کوه غم ها مانده ام ای عصای دست زینب ، دست تنها مانده ام محرم اسرار من ، دار و ندارم ، خواهرم با که بعد از تو کنم گریه برای مادرم ؟ شاهد خون گریه ی مسمار آن در الوداع میزبان آخرین افطار حیدر الوداع ای دل ِ از دست این دنیا پریشان الوداع شاهد پیری ِ آنی ِ حسن جان الوداع آه پاره معجر شام غریبان الوداع بی برادر مانده در بر و بیابان الوداع من خبر دارم چه آمد بی حسینم بر سرت من خبر دارم چه کرده کعب نی با پیکرت آه خواهر حرمت ما بی برادر ها شکست پیش سرهایی که شد نیزه نشین،  سرها شکست در بنی هاشم کسی جز ما اسارت دیده بود ؟ در بنی هاشم کسی چون ما جسارت دیده بود ؟ خواهرم ما دو علی را دست بسته دیده ایم هیجده دسته گل ِ در خون نشسته دیده ایم ما دو تا را که ندیده بود حتی آفتاب همسفر با حرمله کردند آن هم بی نقاب ای بمیرد حرمله از عمر سیرت کرده است دوری شش ماهه ، این شش ماهه پیرت کرده است شیر دخت ِ شیر یزدان شد غرورت پایمال ای زبان آن اراذل های شام و کوفه لال ! مُردم و زنده شدم آن لحظه که شمر لعین زد سر دروازه ی ساعات رویت را زمین ای بهاری که شدی رنگ زمستان الوداع ای شنیده طعنه ها در بزم مستان الوداع پا به پای من کشیدی ، درد پشت درد آه نان خیراتی غرورت را به جوش آورد آه ✍ .
. ای مـالک شش گوشه‌ی آفاق، حسیــن ای کشته‌ی اشک‌های مشتاق، حسیــن حسرت به دلیم و کربلا می‌خواهیم ای غـــایـــت آرزوی عشاق، حسیــن ✍ ................... . ای ز روز ازل مراقب من من غلام تو و تو صاحب من سفره دار رجب ، حسین عزیز رغبت لیله الرغائب من ✍ .
. مژده بده از زندگانی سیر ها را آمد به سر عشق جوانی  پیرها را امشب شب مخصوص ما دیوانگان است آماده سازید عاقلان ، زنجیر ها را در فطرس دل شد قیامت ، آمد آنکه این رو به آن رو می کند تقدیرها را قربان نقاشی که اینگونه کشیده از عشق در یک رخ ، همه تصویرها را شیر علی بن ابیطالب رسید و لرزاند دلهای تمام شیر ها را روح الامین گوید بزن فریاد با من : یا عشق ، یا نعم الامیر اهلا و سهلا ..... ای عشق شد تشریف فرما  سفره دارت ای کربلا دیده گشوده شهریارت یا مرتضی دوم عصای دستت آمد آسوده شد زین پس خیال ذوالفقارت یا فاطمه برده است دل از باغ رضوان این عطر سیبی که وزیده در بهارت کوری چشم هر چه بدخواه حسود است یا مجتبی ! آمد قرارت ، بی قرارت مولای مظلومان این عالم رسیده ای ظلم از این پس سیه شد روزگارت ای شمر از حالاست او دل ناگرانت ای حر از امروز است او چشم انتظارت مستانه می آید ندایی ای منابر آمد حبیبت ای حبیب بن مظاهر ....... تو زنده ی دیروز و امروزی و فردا تو بوده ای از قبل خلقت ، مثل مولا السابقون السابقون عاشقانت نوح و خلیل و آدم و عیسی و موسی ای عرش تا فرش خدا در اختیارت ای آبرودار زمین و آسمان ها نام من از قبل ولادت هست نوکر نام تو از قبل ولادت هست آقا آقای من وقتی تو کشتی نجاتی در موج طوفان میزنم دل را به دریا راه نجاتی نیست جز راه نجاتت تنها صراط المستقیم ما صراطت ....... ما در غلامی تو دیدیم آبرو را نامت دوا کرده است هر درد مگو را نا اهل ها را هم محل دادی همیشه بنده نوازا ! سرورا ! سنگ صبورا ای مهربان تر از پدرها مهربانیت نگذاشت بر دل حسرت یک آرزو را ناکام یعنی آن کسی که وا نکردند با تربت کرببلایت کام او را آقا دم چایی موکب های تو گرم حتی خیالش می کند کار سبو را هر چیز که خرج تو شد بالا نشین شد بد در بهشت روضه آمد ،  بهترین شد ...... ای سایه ی خورشید ِ چشمت سرپناهم من رو به تمثال تو تنها رو به راهم جان همین پیراهن ِ مشکی ِ کعبه تنهاست باب القبله ی تو قبله گاهم من هر چه باشم بد ، تو خوب خوب خوبی من هر چه باشم شب ، تو هستی قرص ماهم جان ابوفاضل صدایم کن ، صدایم جان زهیر آقا نگاهم کن ، نگاهم هرگز سوا کردن نباشد در مرامت لطفت خریدار بد و خوب است با هم پایین نیاید پرچم آوازه ی تو عاشق ندارد هیچ کس اندازه ی تو ...... ای فوق ادراک ، ای قیامت در قیامت ای آبروی عشق ، ای فخر شهادت عیسای آنها حرف زد در گاهواره عیسای ما وا کرده لب ، قبل از ولادت شش ماه زهرا بود و اشک و بی قراری شش ماه می خواندی برای او مصیبت شش ماه مادر گریه کرده ،گریه کرده قربان این سوز ِ اناالمظلوم هایت شش ماه ، تنها بود کار مادر و تو گریه برای زینب و داغ اسارت یک مقتل و یک پیکر و یک کربلا درد شش ماه گفتی ماجراها ، از سه ساعت مادر بهارش از غمت رنگ خزان شد دیگر انا العطشان نگو ، او نصفه جان شد - بهمن ۱۴۰۲ .......... غیر از تو را زبان من املا نمی کند جزگفتن از تو را قلم انشا نمی کند شاعر تو را نوشته و حاشا نمی کند جز در سرودن از تو زبان وا نمی کند هر کس نگفته از تو حسینی نمی شود جز نام دلربای تو بر لب نمی رود آدم ابوالبشر شده اما حسین نیست از او خلیل سر شده اما حسین نیست موسی پیامبر شده اما حسین نیست عیسی گزیده تر شده اما حسین نیست در جان محمد است که با او برابر است آری حسین بوده که جان پیمبر است گیرم پیمبر است که فرقی نمی کنند همتای حیدر است که فرقی نمی کنند زهرای اطهر است که فرقی نمی کنند مثل برادر است که فرقی نمی کنند فرقی نمی کنند و مرا شور در سر است آخر حسین فاطمه یک چیز دیگر است بین حسین و شیعه صمیمیت است و بس همراهی حسین به سنخیت است و بس شیعه به یک مرام و به یک نیت است و بس اسلام بی حسین مسیحیت است و بس اسلام ما که ثبت شده با شهادتین کامل نمی شود مگر از ذکر یا حسین در دین ما خدا یکی و مصطفی یکی است احمد یکی است پس به یقین مرتضی یکی است حیدر یکی و حضرت خیرالنسا یکی است زهرا یکی است پس حسن مجتبی یکی است این جمع بی حسین که معنا نمی گرفت یعنی اگر نبود کسا پا نمی گرفت غیر از خدا نبود و حسین آفریده شد ارض و سما نبود و حسین آفریده شد جز کربلا نبود و حسین آفریده شد قالو بلی نبود و حسین آفریده شد قالو بلای ما به الست از حسین بود اصلا هرآنچه بوده و هست از حسین بود بی اشک ، خاکِ خلقتمان گِل نمی شود تنها مجسمه است دل و دل نمی شود دل بی حسین این همه قابل نمی شود انسان بی حسین که کامل نمی شود غیر از حسین را به دل خویش حک نکن ما از اضافه ی گل اوییم ، شک نکن ای معنی نهفته ی در هل اتی حسین ان الذین آمنوی سوره ها حسین حتی خدا برای تو شد خونبها حسین ماییم و حسرت حرم کربلا حسین از ما بگیر این همه درد فراق را اما نگیر از دل ما اشتیاق را محسن ناصحی- بهمن ۱۴۰۲
. حیدری در خانه ی حیدر به دنیا آمده یا که امشب حمزه ای دیگر به دنیا آمده لرزه افتاده به جان دشمنان اهل بیت حامی اولاد پیغمبر به دنیا آمده ای فدائیان دربار حسین و مجتبی چشمتان روشن که سر لشکر به دنیا آمده رفت دوران سراب و عالمی سیراب شد تشنگان سقای آب آور به دنیا آمده درد بی درمان ندارد جا به عالم بعد ازین سر پناه سائل این در به دنیا آمده ای پریشان ، ای گرسنه ، ای گرفتار ، ای فقیر آمده باب الحوائج ، هر چه می خواهی بگیر السلام ای زاده ی آزاده ام البنین ای مسیح سفره های ساده ی ام البنین چشم وا کردی به دنیا عاقبت شد مستجاب آن دعاهای سر سجاده های ام البنین روز میلادت علی آن قدر از تو گفت که شد زمین و آسمان دلداه ام البنین عالمی را مست کردی ساقی مشکل گشا بس که گشتی مست مست از باده ام البنین مستجاب الدعوه بودن روزی ما نیز شد تا به تو گفتیم ، آقازاده ام البنین دشمنت هم دست خالی برنگشته از درت هر چه خوبی می رسد لطف تو هست و مادرت تو که هستی ؟ که علی زد بوسه بر دستان تو تا ابد هم اولیا هم انبیا حیران تو ما چه باید وقت ابراز ارادت رو کنیم گفته وقتی که امامت ، 《جان من قربان تو》 تو چه کردی مرزها را عالم عشقت شکست تو چه کردی ارمنی شد بی سر و سامان تو می زند تا روز محشر هر فرشته بوسه بر دست هر کس که گره خورده است بر دامان تو بین عالم هر کسی را بهر کاری ساختند تو بلاگردان زینب من بلا گردان تو ای ابالغوث ، ای ابالقربه ، امیر علقمه من تو را دارم فقط ، پس بی نیازم از همه ای ستون کربلا ، ای قرص مهتاب حسین حضرت صاحب علم ، ای یار نایاب حسین آن قدَر نزد امامت تو ادب کردی شدی از همه محبوب تر در بین اصحاب حسین ای کسی که کاشف الکرب امامت می شوی نام زیبای تو گشته نقش محراب حسین با نگاهی هر که را خواهی حسینی می کنی بعد زینب نیست کس مثل تو بی تاب حسین ای خداوند کرم با تو رفاقت کرده است هر که نوشیده در عالم از می ناب حسین اعتقادم این بُوَد فردا که روز محشر است غم ندارد در دلش هر کس ابالفضلی تر است ای که لب تشنه ترین سقای این دنیا شدی با همه نیروت حامی بنی الزهرا شدی تا قیامت داده ای درس ادب بر شیعیان تو سپهسالار لشکر بودی و سقا شدی ای حلالت شیر مادر ! پهلوان با وفا آخرین ساعات هم گریه کن آقا شدی بشکند دستی که پاره پاره کرده مشک را از همه شرمنده تر در روز عاشورا شدی فکر فرداهای زینب عاقبت جانت گرفت تو همانی که کفیل زینب کبری شدی تا خبر پیچید افتاده عموی خیمه ها حرمله با لشکرش آمد به سوی خیمه ها ✍ .
. مبادا در شب فتنه شوی گم نباشی بی تفاوت در تلاطم سوالی دارم این جمعه چه می کرد اگر که حاج قاسم بود مَردم؟! ..... اگر چه خسته هستیم از گرانی ز تبعیض فراوان و گرانی نمی گردیم اما هم صدا با حرامی ها و اسرائیل جانی ..... امان از دشمن و ایل و تبارش امان از فتنه های بی شمارش چرا امروز گوید "رای بی رای" همان که بود آزادی شعارش ..... منی که کشورم را دوست دارم محل بر دشمنانش کی گذارم من و تحریم راه حق ؟ محال است بُوَد سید علی چشم انتظارم .... رسیده روزهای امتحان باز مصاف حق و باطل گشته آغاز بیا در پای صندوق روز جمعه اگر خواهی شود ایران سرافراز ✍ .
. تو راه آمدی نشدم سر به راه ، نه یک روز من تمام نشد بی گناه ، نه نامه سیاه آمده ام سوی تو ولی این غیر ممکن است روم رو سیاه ، نه با اینکه نیست بین بساطم به غیر آه اما به جز تو نیست خریدار آه ، نه اینجا عِقاب یا که جزایش محبت است کس نا امید نیست در این بارگاه نه ما را کسی نذاشت محل ، تو گذاشتی ما را کسی نداد به جز تو پناه نه من هر چه ام گدای حسینم نگو به من جان حسین فاطمه روحی فداه ، نه از بچگیم کارگرم در حسینیه این عمر با حسین نگشته تباه نه یک کوفه را حسین به حاجت رسانده پس گودال بود بیت کرم ، قتلگاه نه این پادشاه ، دوش نبی بوده مرکبش با مرکبت نرو ،روی این جسم راه نه... اسفند ۱۴۰۲ ✍ .
. مناجات با (عج) درد دل ما بی تو فراوان شده آقا دل ها همه امروز پریشان شده آقا بد می گذرد زندگی مردم دنیا بی تو همه ی سال ، زمستان شده آقا ای باب نجات همگان دست بجُنبان تو نیستی و بد شدن آسان شده آقا آرامش دنیای نفس گیر ، کجایی بدجور جهان بی سر و سامان شده آقا حال دل بیچاره ما تا تو نباشی مانند بقیعی است که ویران شده آقا داده است به ما سوختگان جانِ دوباره رویای بقیعی که چراغان شده آقا ای کاش نمیریم و ببینیم که آنجا چون کرببلا یا که خراسان شده آقا ✍ .
. امشب دوباره در هوای سامراییم پشت در ِ دارالشفای سامراییم روضه به روضه ما گدای سامراییم سینه زنان ِ مجتبای سامراییم نام حسن آمد دوباره دیده تر شد ماه ربیع ما خزانی چون صفر شد دنیا نبود این مزد احسان ِ حسن ها با بی کسی سرگشت هر آن ِ حسن ها زهرای مرضیه است گریان حسن ها ای زهر می خواهی چه از جان حسن ها هر دو حسن پاره جگر رفتند ای وای با قلب از غم شعله ور رفتند ای وای امشب فلک ، جبریل را بی بال و پر دید ریحانه را نوحه کنان ، بهر پسر دید عالم امیدش را دوباره در سفر دید تنها نه مهدی ، یک جهان داغ پدر دید آه ای یتیمان ! رفت بابا در جوانی با مهربانان باز شد نامهربانی شکر خدا اصحاب ، تکفیرش نکردند با یا مذل المومنین ، پیرش نکردند در پیچ یک کوچه ، زمین گیرش نکردند در کودکی از زندگی سیرش نکردند صد شکر خانه قتلگاه این حسن نیست بی شمع و زائر ، بارگاه این حسن نیست ای سامرا ! مهمان مظلومت کجا رفت ابن الرضای سومین ، پیش رضا رفت آه از نهاد مهدی ِ او  تا خدا رفت دور از وطن چون کشته ی کرببلا رفت خوب است که خار بیابان بسترش نیست چشمی پی ِ عمامه و انگشترش نیست شد سامرا کرببلایی واحسینا مهدی کند نوحه سرایی ، واحسینا ای تن که زیر دست و پایی واحسینا تو زینت عرش خدایی ، واحسینا تدفین تو شد ماجرایی واحسینا جای کفن در بوریایی واحسینا .
. مقام معظم رهبری ❤️ ایران به چنین یلی بنازد بر غیرت این "ولی" بنازد دیدید چه خیبری به پا کرد بر سید علی ، علی بنازد ✍ .
. نیست غم گر عدو فراوان است شهر ما بیمه ی حسن جان است گنبد زرد شاه عبدالعظیم گنبد آهنین تهران است ✍ .