.
#مدح_حضرت_زهرا
﷽
#ولادت
#حضرت_زهرا_س
《ترکیب بند ولادت حضرت زهرا (س) 》
لولاک یعنی خلقت عالم برای توست
دنیا شده نذر قدومت، رونمای توست
معراج را وقتی پیمبر رفت بالاتر
میدید قبل از خویش جای ردّ پای توست
از نور تو عرش خدا روشن شده بانو
زهرایی و نور بهشت از خنده های توست
بر ما کنیزان تو حق سروری دارند
ما نوکرش هستیم، هرکس که گدای توست
عمری اگر که یا حسین و یا حسن گفتیم
تنها دلیلش برکت و خیر دعای توست
دنیا که جای تو نبود ای رتبهات اعلا
شأن تو بوده بیشتر در عالم بالا
---------------------
چله نشینی پیمبر رو به پایان است
وقت اجابت گشته و هنگام باران است
تو نور سیب سرخ هستی که مَلَک آورد
امشب خدیجه دامنش چون عرشِ رحمان است
دختر اگر زنده به گوری در پِی اش بوده است
با تو دگر پایان این غمهای دوران است
قرآن اگر خير است تو خير كثير استى
پس آن سه تا آيه خودش يک جلد قرآن است
شد افتخارم خادمت سلمانِ ایرانی است
سلمانِ ایرانی دیگر هم سلیمانی است
--------------------
زهرا چو بابا شیوه ی پیغمبری دارد
او بر پیمبر های عالم برتری دارد
ام ابیها خوانده او را مصطفی یعنی
بر گردن باباش حق مادری دارد
بر مأذنه با اذن او ذکر اذان جاریست
آن هم اذانی که نوای حیدری دارد
حشر محبان علی با فاطمه باشد
فردای محشر فاطمه چه محشری دارد
امشب شب جشن و گداها پشت در هستند
دیدیم که جمع گداها بیشتر هستند
---------------------
ذکر تمام عالم موجود یا زهرا
سرّ ظهور حضرت موعود یا زهرا
بر تو توسل کرده هرکس حاجتی دارد
رمز نجات هر پیمبر بود یا زهرا
اى نورِ لَمْ تَمْسَسْهُ نارْ ، اصلاً خليل الله..
گفته ست بين آتش نمرود يا زهرا
زهرا که در بِدرود هایش یاعلی میگفت
ذکر علی هم موقع بِدرود یا زهرا
وقتی که در وصفش خدایش سوره نازل کرد
قبل از نزول سوره اش فرمود: یا زهرا ...
اذن علی بوده اگر یا فاطمه گوییم
ما امشبی را بیشتر یا فاطمه گوییم
---------------------
مولا که در وصفش همیشه واژه کم آورد
باید برای مدح او صد محتشم آورد
وقتی که او ساقیِ کوثر گشته پس مستم
باید شراب ناب را هم دم به دم آورد
تا که صد و ده بار ذکر یاعلی گفتم
نام تو مستی را به جانم لاجرم آورد
دلتنگ صحنت هستم ای مولا عنایت کن
یک اربعین عشق تو ما را تا حرم آورد
باید ببوسم دستهای مادرم را چون
او بوده که نام علی را بر لبم آورد
امشب به ما صحن نجف عیدی بده مولا
پابوس تو آییم ما با ذکر یا زهرا
#میلاد_حضرت_زهرا
🖍️ #امیر_طاهری ✍
.
.
#دوبیتی #رباعی
#میلاد_حضرت_زهرا
✅ شیدا
این مژده ی جانبخش ز سرمد آمد
میلاد یگانه بنت احمد آمد
ای شیعه تو را دهم بشارت امشب
یکدانه گل باغ محمد آمد
✅ محمد نژاد
بر کوکب آسمان عصمت صلوات
بر فاطمه گوهر نبوت صلوات
بر مادر یازده امام برحق
از صبح ازل تا به قیامت صلوات
✅ مرتضی سروعلی
این جشن وسرور سرمدی مارابس
از فاطمه یک خوش آمدی مارابس
لبخند به لب مهدی زهرا باشد
عطری زگل محمدی مارا بس
امشب همه جا جشن مبارکباد است
دلها همه از مقدم زهرا شاد است
از بهر محمد و خدیجه صلوات
روشن همه جا ز نور این اُولاد است
✅ سیدرضا موید
عالم زفروغ احمدی لبریز است
از جلوه حیِ سرمدی لبریز است
میلاد بتول است و فضای مکه
از عطر گل محمدی لبریز است
ای روی تو جلوه گاه سرمد زهرا
وی سینه تو بهشت احمد زهرا
عید تو بوَد، ببخش عیدی ما را
زان دست که بوسیده محمد زهرا
یا فاطمه ای منشاء خیر و برکات
مهر تو بود قبولی صوم و صلات
فرموده نبی خدا گناهش بخشد
هر کس که برای تو فرستد صلوات
✅نادعلی کربلایی
بر عالمیان رحمت بیحد آمد
زیبا گهر رسول امجد آمد
تبریک به شیعیان اهل عالم
چون فاطمه دختر محمد آمد
✅حامد
نور دگری به بیت احمد آمد
محبوب رسول حیّ سرمد آمد
تا عطر وجودش همه عالم گیرد
زهرا ، گل گلزار محمد آمد
✅مهدی پناهی
بر مقدم دختر پیمبر صلوات
بر چشمه ی پاك حوض كوثر صلوات
بر محضر حضرت محمد تبریك
بر مادر شیعیان حیدر صلوات
✅ مردانی
در باغ نبوت از نهال توحید
هنگام سحر گلی شکوفا گردید
چون غنچه ی گل ، خدیجه خندید چو دید
زهرا چو گُل محمدی می خندید
✅حسان
چون فاطمه مظهر خدای یکتاست
انوار خدا ز روی زهرا پیداست
همتای علی، در دو جهان بی همتاست
زهراست محمد و محمد زهراست
#ولادت_حضرت_زهرا_سلام_الله
#مناجات_با_حضرت_زهرا_سلام_الله
#صلواتی
...............
.
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#مدح_و_منقبت #ولادت
#فؤاد_کرمانی
چو نورش در بسیط ارض از عرش برین آمد
خدا را هر چه رحمت بود نازل بر زمین آمد
ز نورش رحمت از رب المشارق تافت بر عالم
چو زهرا را ظهور از رحمه للعالمین آمد
به رشک آسمان طالع شد از روی زمین ماهی
که از شرم رخش خورشید، خاکستر نشین آمد
هویدا گشت بر چرخ نبوت کوکبی تابان
که مهرش مشتری چون زهره بر ماه جبین آمد
ز عرش کبریا بر فرش چون نورش هویدا شد
ملایک در طوافش از یسار و از یمین آمد
چو از جان آفرین در صورت آمد نقش این دختر
هزاران آفرین بر نقش، از جان آفرین آمد
جمالی در تجلی آمد از پیراهن امکان
که صد خورشید و ماهش جلوه گر از آستین آمد
چو خورشید است پیدا از دو روشن گوشوار او
که این کرسی نشین را منزلت عرش برین آمد
در او نور علی، ممزوج با نور محمد شد
مه و خورشید از این مشرق، صباح واپسین آمد
علی عین محمد بود در عین فؤاد اما
تعیّن بود کاینجا پرده بر عین دوبین آمد
از آن تاری که چرخش، رشت با دست عبودیت
میان حق و جبریل امین، حبل المتین آمد
علی مرآت یزدان بود و ذاتش بی قرین، آری
خدای بی قرین، مرآت ذاتش بی قرین آمد
بتول آئینه شد، آئینه اوصاف یزدان را
چنان آئینه را آئینه در عالم، چنین آمد
چو از رنگ تعین صاف شد اوصاف این دختر
ز بی رنگی رخش آئینه سلطان دین آمد
نجویند اهل بینش، استعانت جز به نور او
که در هر ورطه نورش مستعان و مستعین آمد
ملایک را از آن شد سجده واجب بر گل آدم
که این نور خدا را جلوه اندر ما و طین آمد
یقین در حق ندارد هر که شک در حق او دارد
بلی حق الیقین از دولت عین الیقین آمد
ولایش آب حیوان است جاری در عروق دل
حیات جان انسانی از این ماء معین آمد
ز حسن طلعتش افتاد عکسی، آفرینش را
ز عکس روی او پیدا بهشت و حور عین آمد
نمود از سایه قدّش تجلی نخله طوبی
بیانات لبش نهرین شیر و انگبین آمد
چنان از ماه رویش روشن آمد ظلمت غَبرا
که گوئی بر زمین مهر از سپهر چارمین آمد
کنیزش را نباشد اعتنا بر تخت بلقیسی
غلامش را سلیمان بنده تاج و نگین آمد
در اوصاف کمال او همین کافیست بر دانا
که این دوشیزه را شوهر امیرالمومنین آمد
«فواد»از جانودل چوندوستداردآلاحمد را
به سمع جان اهل دل، کلامش دلنشین آمد
📚 شمع جمع
.
.
#ولادت
#مدح_امام_حسین علیه السلام
#رضا_قاسمی ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
زیر باران باز کن قرآنِ چشمانِ ترت را
روی رحلِ دستِ پیغمبر ببین دور و برت را
روضهخوانِ خویش! ای عطشانِ قبل از قحطی آب!
خندهای آرام کن طوفانِ اشکِ مادرت را
باء بسماللهات از آیاتِ استرجاع دَم زد
فصل اول از کتابت گفت روزِ آخرت را
بوسهباران شد هزار و نهصد و پنجاه آیه
آن دَمی که خواند مادر نوحههای پیکرت را
بوسه دادند آیهای را دَمبهدَم نوبتبهنوبت
حنجرت را، حنجرت را، حنجرت را، حنجرت را
خاکِ اینجا جز غریبی جز قفس چیزی ندارد
باز کن بالِ سفر را، قبل از آنی که پرت را ...
کاش برگردی به آنجایی که شأنت را بفهمند
ای که جبرائیل دارد آرزوی محضرت را
کاش برگردی به جایی که سری بالای سرها
در دیاری که نبیند خنجری خوابِ سرت را
ماندهای تا ما غریبان رنگِ غربت را نبینیم
تا ببینی در جوارِ خانهی خود نوکرت را
ماندهای تا زائرانت آسمان را هم ببینند
ماورای عرشِ اعلیٰ کربلای دیگرت را
.
.
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
والا علی اکبر علیه السلام
طنین عشق به مافوق کهکشان می رفت
صدای شورِ بشر تا به لامکان می رفت
نفس نفس پر و بال فرشتگان می رفت
خبر به دست ملائک به آسمان می رفت
تمام عرش ز شوق شنیدش پا شد
خبر رسید به بالا..،حسین بابا شد
به رودخانه تمنای وصل دریا داد
به جبرئیل کمی فرصت تماشا داد
به دست مریم اربابمان،مسیحا داد
خدا ودیعه ی خود را به ام لیلا داد
عروس فاطمه با یک گُلَش بهار آورد
برای دلبر کُون و مکان نگار آورد
گلاب های جهان مست عطر شببویند
هزار شانهبهسر لابهلای گیسویند
تمام بیشه به دنبال ناز آهویند
به شیرزاده به غیر از علی چه می گویند؟!
حسین در بغل خویش لایلایش کرد
برای بار نخستین علی صدایش کرد
ستاره تا که نگاهی به قرص ماه انداخت
نماز بندگی عرش را به راه انداخت
هزار یوسف دلداده را به چاه انداخت
تمام آینه ها را به اشتباه انداخت
دو تیغ ابروی اکبر به مرتضی رفته
چِقَدر خُلقاً و خَلقاً به مصطفی رفته
خبر دهید به خُم ها شراب ناب آمد
به چشمهسار بگوئید روح آب آمد
به گوش شب برسانید آفتاب آمد
کریم زاده ای از نسل بوتراب آمد
نبی که نیست ولیکن نبوتش علنی است
اصول تربیت او حسینی و حسنی است
از آن زمان که گِلم را به عشق اَفشُردند
مرا به دست کسی غیر یار نسپردند
تمام شهر ز خوانش طعام می بُردند
هزار جُون سر سفره اش نمک خوردند
فقیرهای درش گرم سروری هستند
غلام های حسین از دم اکبری هستند
به آفتاب بگو خلوتی اجاره کند
به ذره گر نظر لطف،ماهپاره کند
اگر به خاک سر کوی خود اشاره کند
به آسمان رود و عرش را نظاره کند
هنوز برکه ی ما عکس ماه را دارد
گدای پشت درش حکم شاه را دارد
شکوه کوه حرا شانه های شهزاده
عبای سبز محمد عبای شهزاده
قیامتی است نماز عشای شهزاده
بلال ها همه مات صدای شهزاده
علی به کنگره ی شهر تا اذان می گفت
حسینِ فاطمه در هر فراز..،جان می گفت
نسیم با سر زلفش همیشه درگیر است
غلاف آهنی اش جایگاه شمشیر است
لب تشهدی اش پرتگاه تکبیر است
درست مثل اباالفضل این پسر،شیر است
همیشه شانه به شانه کنار عباس است
به نام حضرت زهرا چقدر حساس است
عقاب از نفس کرکسی نمی ترسد
و باغ یاس ز خار و خَسی نمی ترسد
رقیه در بغلش از کسی نمی ترسد
ز درد و غصه و دلواپسی نمی ترسد
رشید اهل حرم،رهبر سپاه حسین
پناه فاطمیات است جانپناه حسین
بنا بر این شده مثل عمو علم بزند
تمام لشکر کفار را بهم بزند
و قبل از آنکه دمِ رفتن از حرم بزند
کمی برای پدر جانِ خود قدم بزند
چِقَدر با قد و بالاش عشق می کرده
حسین وقت تماشاش عشق می کرده
مخدّرات برایش نقاب آوردند
برای نور جبینش حجاب آوردند
حنای سرخ به قصد خضاب آوردند
برای باز شکاری عقاب آوردند
تمام خیمه در این لحظه اضطراب گرفت
پدر برای علیاکبرش رکاب گرفت
دلاورانه به کشتار خصم تیغ گشود
به ضربه ای سر و دست از عدوی پست ربود
به کوری همه ی آن حرامیان حسود
حسین با رجز او به وجد آمده بود
شبیه صاعقه بر فرق کفر می بارد
علی علیِ علیاکبر آفرین دارد
چه می شود که کسی ناگهان کمین بخورد
چه می شود که پری تیرِ سهمگین بخورد
چه می شود اگر ابروی ماه چین بخورد
خدا نیاورد این مصطفی زمین بخورد...
قد بزرگ عشیره دم حرم تا شد
خبر رسید که شهزاده ارباًاربا شد
لهوفِ ماه گرفتار پنجه ی شب شد
ورق ورق همه ی دشت از او لبالب شد
رشید خیمه لگدمال سم مرکب شد
چگونه پیکر او در عبا مرتب شد؟!
نپرس اینکه چه آمد به روز اکبر او
هنوز مثل معماست شکل پیکر او
#ولادت #حضرت_علی_اکبر
#بردیا_محمدی ✍
.
.
#نیمه_شعبان
#میلادیه_حضرت_مهدی_عجل_الله_فرجه_الشریف
ز نور خویش پُر کرده ماه شعبان را
به شور و شین درآورده قلب مرغان را
رسیده است مسیحای آل پیغمبر
که جان تازه ببخشد دوباره ایمان را
همانکه آمدنش را نوید می دادند
به سر رسانده کنون انتظار ادیان را
حَسن چه دسته گل نرگسی بغل دارد!
ز اشک شوق دهد آب، باغ دامان را
زمین سامره شد "سُرَّ مَن رأى"تر، چون
گرفته است در آغوش، جان و جانان را
امام ماست همانی که بدو میلادش
فصیح گونه تلاوت نموده قرآن را
به شوکتش بنِگر! با نسیم یک نفسش
ز های و هوی نشانده خروش طوفان را
"بِیُمنِه رُزِقَ الناس"؛ می کند نازل_
خدا به یمن نگاهش به خاک، باران را
همیشه عطر عنایات اوست قابل حس
طراوتی ست که داده به ما گُل نرجس
به حُسن خُلق و نجابت پیمبرش خوانید
شجاع زاده و کرّار و حیدرش خوانید
شده ست آینه ی آیه ی"یُطَهّرکُم"
زلال و پاک و مطهّر، چو کوثرش خوانید
سخا و جود و کرَم می چکد ز انگشتش
حَسن صفات، چنان سبط اکبرش خوانید
گرفته دست مرا بارها شبیه حسین
بلندمرتبه چون جدّ اطهرش خوانید
همانکه ناجی اسلام و از تبار علی ست
روا بوَد که یدُالله دیگرش خوانید
به حکم آیه ی قرآن، "خَلیةُ الارض" است
زمین به سلطه ی مهدی ست، رهبرش خوانید
هرآنکه منکر او شد، چه سود از دینش؟!
اگر که زاهد شهر است، کافرش خوانید
در این زمانه که مولای عاشقان مهدی ست
هر آنکه نوکر او گشته، قنبرش خوانید
خدا ز راستیِ اعتقادم آگاه است
غلام درگه مهدی فراتر از شاه است
کنون که جشن سرور و ولادت مهدی ست
یقین که شامل حالم عنایت مهدی ست
الا که جلوه ی "طاووس اهل جنت" اوست
بهشت محو تماشای شوکت مهدی ست
زده است هر که نشانی اگر به سینه ی خویش
مدال سینه ی من "عبد حضرت مهدی" ست
زمانه بر سر جنگ است یاعلی مددی! *
مدد! که قلب همه تنگِ دولت مهدی ست
دقایقی که شود عدل مرتضی احیا؛
یقین کنید که صبح حکومت مهدی ست
ببین که قبله نما تکیه کرده بر قبله
قلوب تیره منوّر ز طلعت مهدی ست_
صدای حیدری اش را زمانه می شنود
سکوت کرده زمین، محو حشمت مهدی ست
به صبح جمعه ی موعود، خلق حیرانند
چرا که روز قیامش، قیامت مهدی ست
خدا کند که هماندم سوا کند ما را
میان آن همه مردم صدا کند ما را
سلام! ای به غم شیعه آشنا، برگرد
به زخم سینه ی مجروح ما دوا، برگرد
ز هُرم گریه ی عشّاق، گرم شد سرداب
به این حرارت سرداب سامرا برگرد
دعا برای ظهور تو مرد می خواهد
اگرچه مرد نبودم ولی بیا... برگرد
تو را به ندبه ی چشم انتظارهای فرج
نبین گناه منِ منتظرنما، برگرد
اگر زمان ظهور تو من نباشم چه؟!
شدم اسیر همین خوف یا رجا، برگرد
نماز روز ظهور تو آرزوی من است
کند خدا به مراد من اعتنا برگرد
صدای ناله ی مادر به گوش می آید
میان گریه تو را می زند صدا، برگرد
حسین، خون دلش مانده است روی زمین
یگانه منتقم شاه کربلا برگرد
فرج گشایش کار است و شاهراه نجات *
مدام نذر ظهور خجسته ات صلوات...
* تضمین از دیگر شاعران بزرگوار
#امام_زمان ارواحنا_فداه
#مدح #ولادت #توسل
#علی_بیرقدار
.
.
#ترکیب_بند #ولادت
#امام_زمان
السلام علیک یا اباصالح
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لبریز میشوم ز جنون وقت نامتان
کار دلم شده همه دم فکر و ذکرتان
مرغ دل رمیده با دو صد امید
پر میزند به سوی شما و نگاهتان
آری منم اسیر و گرفتار بند عشق
من بندیام ز روز ازل بین دامتان
نان و نمک گرفتهام از صبح اولین
از سفره وسیع کرامات و جودتان
صدها هزار غصه که آوردم و رسید
از بهر هر کدام هزاران دوایتان
زانو زنم به پیش شکوه شما مدام
جز نامتان مباد به لبهای من کلام
در آسمان تلالؤ انوار را ببین
در کهکشان تجلی اقمار را ببین
فردوسیان ز فرط شعف جمله در سماع
در جان خاکیان دل تبدار را ببین
کنعانیان دوره هجران در التهاب
ای دل بیا و خیل گرفتار را ببین
شد کوچهکوچهها همه لبریز انتظار
در هر گذر بیا صف زوار را ببین
در هر دلی به پا شده یک جمکران عشق
مجنون بیا و این همه بیمار را ببین
ای آسمان به سمت زمین کن نظارهای
دست دعای لشگر اشجار را ببین
در دیدههای منتظران جلوه امید
در سینهها تموج اسرار را ببین
دل گسترید شوکت معشوق میرسد
ره وا کنید حضرت معشوق میرسد
دلهای عاشقان همه از دم رمیده است
زیرا که عطر نرگس نرجس رسیده است
جانهای خسته در قَلَیان طراوت است
دلخستگان به هوش که گاه سپیده است
یوسف ببین نشسته به بهت نگار ما
دستش نه بلکه سرش را بریده است
گویی که ماه در تب و از شوق روی او
عاشق شده است و سرمه به ابرو کشیده است
آوای عرشیان شده یا ایهالعزیز
زیرا که شمس یوسف زهرا دمیده است
مجنون شده هر آن که در این بزم عاشقی
نام قشنگ حضرت دلبر شنیده است
بالابلند یوسف زیبای مرتضی
ای شاه حسن خوش قد و بالای مرتضی
دلهای ماست بسته به زنجیر گیسویت
محراب ماست طاق کمانهای ابرویت
در دست توست بند دل بیقرار ما
جانهای ماست یکسره در قبض جادویت
گفتم به عشق تا به کجا میکشانیام
گفتا کنار دلبر زیبا و دلجویت
گفتم چرا دلم شده دیوانه و خراب
گفتم از شمیم ناب تو و عطر گیسویت
دادم به باد دست سلامم به هر سحر
کردم گسیل این دل دیوانه را سویت
آقا قسم به خاک شهیدان این فراق
دلهای ماست بسته به زنجیر گیسویت
ابرو مکش چو تیغ که دلداده توایم
ما سنگریزههای لب جاده توایم
ای شهریار عشق و علمدار انبیا
ای مخلص کلام تمامی اولیا
ای هادم بنای نفاق و ریا و کفر
باب تفضلات خداوند "هل اتا"
مولای مهربان غزلهای عاشقی
ای آخرین سلاله اسرار "انما"
زیباترین سروده دلهای بی شکیب
ای بهترین تبسمدلهای بی نوا
شیواترین چکامه اشعار خلقتی
شیرین ترین ترنم دلهای آشنا
آیا هنوز گاه قیامت نیامده؟
تا آن که پرده گیری از آن روی دلربا
آقا به آن نگاه صمیمانهات سلام
بر آن تفقدات کریمانهات سلام
بر خاک تشنه نم نم باران چه دیدنی است
بر اهل شب چراغ فروزان چه دیدنی است
بر خستگان دوره هجران و دوریات
پایان دوری و غم هجران چه دیدنی است
روزی که با تو کلبه احزان سینهها
گردد چو باغ سبز و گلستان چه دیدنی است
ای آروزی خسته دلان در کنار تو
احوال نوکران و غلامان چه دیدنی است
دستم به دامنت گل زیبای فاطمه
حالم دلم کنار تو جانان چه دیدنی است
پشت سر تو دو رکعت نماز عشق
آقا ز تو شنیدن قرآن چه دیدنی است
در کام ما به کأس ولایت شراب کن
ما را ز خیل منتظرانت حساب کن
#مدح
#نیمه_شعبان
#میلاد_امام_زمان
#اعیاد_شعبانیه
#نصیر_حسنی✍
.
.
#میلاد_امام_حسن
﷽
#ولادت
#ماه_رمضان
#امام_حسن علیه السلام
#مربع_ترکیب
مضمون هر قصیده، مُخمّس، غزل، حسن
حلوای ماست ذکر سلامًُ عَلَی الحسن
حیدر گرفته آینه ای در بغل، حسن...
بوده ابوتراب و دگر شد اَبَاالحسن
تنها دلیل خنده ی مولا رسیده است
اول امامزادهی دنیا رسیده است
ماه کریم و ماه کَرم، ماه مجتبی است
هرکس که مادری شده دلخواه مجتبی است
خیرات مومنانه به درگاه مجتبی است
روزیِ ما به اشکِ سحرگاه مجتبی است
جانم به شال سبز سر دوش تان حسن
تنها پناه ما شده آغوشتان حسن
لب وا نکرده ایم و به ما می کنی نظر
با این حساب کاسه ی سائل بزرگ تر
از سفره ها "نمک" ز شما می رسد اگر؛
ما "شور" خواستیم و شده رزق ما "شِکر"
این زندگی ما همه از نعمت شماست
حرف از کریم شد، همه جا صحبت شماست
آقا، غبار گیر از آییـنه های ما
سرمایه ای است عشق تو در سینه های ما
سفره نشین تو همه پیشینه های ما
حرف و حدیث تو شده گنجینه های ما
حرفی بزن که آب شود قند در دلم
با دست توست حل شده هر بار مشکلم
سمت تو از وجودِ خودم هم فراری ام
چون رود هر دوشنبه به سمت تو جاری ام
رَدّم کنی اگر، به چه کس می سپاری ام
رحمی بکن به بی کسی و بی قراری ام
پیش توییم با لبِ خشک و دو چشم تر
ما را شده به یک "ثمنِ بَخس" هم بخر
گُلهای خشک از قدمت سبز می شود
قلب سیاه ما ز دَمَت سبز می شود
یک روز می رسد علمت سبز می شود
رنگ ضریح محترمت سبز می شود
یک روز سمت قبر تو ایجان روان شویم
ما با گلاب قمصر کاشان روان شویم
آقا همان گدای قدیمی و ساده ام
هستیم نوکرت خودم و خانواده ام
یک عمر دل به عشق حسین تو داده ام
من اربعین به یاد شما توی جاده ام
عرض سلام ما به مدینه بَرَد نسیم
یک اربعین به تربت پاک تو می رسیم...
🖍️ #امیر_طاهری✍
.
.
#میلاد_امام_حسن
سِرِّ توحید نهان است در ایمانِ حسن
معرفت رنگ گرفته است از عرفانِ حسن
خاکِ سلمان همه هستند مسلمان حسن
پس بگوئید به ما ساکنِ ایران حسن
زیر چتر حسنی پیر نخواهم گردید
قدرِ یک لحظه زمینگیر نخواهم گردید
هرگز از عشق حسن سیر نخواهم گردید
تا خود حشر منم دست به دامان حسن
عطر او پخش که شد باد ، وصالش را دید
حُسن زیباییِ مخلوق ، مثالش را دید
آن که در صبح ازل نورِ جمالش را دید
از همان روزِ نخستین شده خواهان حسن
روضه خواندیم که این دیده ی تر ثبت شود
گریه کردیم که این هفت صفر ثبت شود
نام من در دل تاریخ اگر ثبت شود
بنویسید مرا بی سر و سامان حسن
رنگ پیراهن سرسبزِ دیارم حسنی ست
پرچم یَشمیِ خوش نقش و نگارم حسنی ست
نه فقط من..،همه ی ایل و تبارم حسنی ست
بوده جدَّم یکی از پیرغلامانِ حسن
ذکر پر برکت او تذکره ی ما شده است
با عنایات حسن رزق ، مهیا شده است
این شعارِ همهی ما ، حسنیها ، شده است:
" تا ابد هرچه کریم است به قربان حسن"
خاک خشکیم که لبتشنهی جامی بودیم
کوه رنجیم که سرگرم سلامی بودیم
کاش..،ای کاش که ما مردِ جذامی بودیم
می نشستیم سر سفره ی احسان حسن
من از آن روز که در بند شدم ، خوشحالم
فقط از دوری معشوق خودم مینالم
پوزه بر خاک قدمگاهِ حسن میمالم
بلکه سهمم بشود تکه ای از نانِ حسن
عاقبت گردِ خوشی بر سرِ غم می ریزد
از دل صحن حسن نوحه و دم می ریزد
هنرِ فرشچیان پای حرم می ریزد
حک شود شعرِ حِسان سردرِ ایوان حسن
روضهتر از غم آقای کریمان ،غم نیست
وای بر زخمیِ غربت که بر آن مرهم نیست
مادریتر ز حسن در همه ی عالم نیست
تو نگو حضرت صدیقه..،بگو جانِ حسن!
آه! اربابِ کرم خیره به مسمارِ در است
از مصیبات حسن ، خونِ خدا خونجگر است
سخت تر از غم گودال ، غم آن گذر است
گریهکُنهای حسیناند پریشان حسن
کوچهای تنگ برای غم او بانی بود
قاتلش آنچه که میدانم و میدانی بود
بدتر از زهرِ هلاهِل..،زدنِ ثانی بود
داغ ناموس گرفتهاست گریبان حسن
سیلی محکمِ آن پست که بر حَورا خورد
من بمیرم! حسن از دیدنِ آن، بد جا خورد
پیش چشمان پسر ، چادر مادر پا خورد
تا ابد خشک نشد دیده ی گریان حسن
#بردیا_محمدی ✍
#امام_حسن
#ولادت
.
.
#آخر_مجلس
#حضرت_محمد_صلواتاللهعلیه
#امام_صادق_علیهالسلام
#ولادت
آفتاب از افق میمنه دل کند،آمد
بر لب آینهی غمزده لبخند آمد
کوچه از هَمهَمه ی بال مَلَک بند آمد
آخرین برگهی پیغامِ خداوند آمد
می رسد از پر قنداقه ی سبزت،برکات
مَقدَم گلپسر آمنهخاتون صلوات
روح تو خون به رگِ لوح و قلم می انداخت
چشم تو نور به اعماق عدم می انداخت
دست تو سفره به ایوان کرم می انداخت
نام تو لرزه به اندام ستم می انداخت
جذبه ات را همه در وحشت خائن دیدیم
در ترک خوردن ایوان مدائن دیدیم
با تو هرگوشه ی این خطّه حرم خواهد شد
مسجد بندگی خلق علم خواهد شد
غم میان دل عشاق تو کم خواهد شد
کمر بتکده ها پیش تو خم خواهد شد
جهل را یکسره از بُن بِکَنی..،کیف کنیم
لات و عزیٰ و هُبَل را بزنی..،کیف کنیم
اصل توحیدِ وجودی و زوالیم همه
تو خودت پاسخ محضی و سوالیم همه
با تو در جاده ی پر پیچ کمالیم همه
برده ی کوی تو هستیم..،بِلالیم همه
در دلِ کوله ی دل حُبِ تو را بار زدیم
از سر ماذنه ها عشق تو را جار زدیم
حرز تو بر جگر سوخته مرهم آورد
عطر تو روی گل باغچه شبنم آورد
مِهر تو عاطفه را در دل آدم آورد
در عروجات پر جبریل امین کم آورد
شب معراج در آن اوج چه حظّی بُردی
سیب از دست علی جان خودت می خوردی
هر کجا قدرت ایمان تو ابراز شود
با کلام علوی دین تو ممتاز شود
در دل جنگ اگر فتنه ای آغاز شود
گره کار به دستان علی باز شود
حیدرت آمد و فریاد زد و در را کَند
درِ خیبر!..،نه..،بگو قلعه ی خیبر را کند
عاشقی حس عجیبی است که حاشا نشود
گرچه هر عاطفه در قاعده ای جا نشود
باز هم رابطه ی دختر و بابا نشود
مثل زهرا که کسی ام ابیها نشود
من مسلمان شده ام پایِ همین زمزمه ات
ای به قربان دم فاطمه یا فاطمه ات
لحن شیرین تو شد معجزه ی قرآنم
هل اتای تو شده کُلّیَت ایمانم
عشق را من فقط این پنج نفر میدانم
عجمی زاده ام و هموطن سلمانم
دست ما را برسان بر نخ تسبیحِ دعات
آه ای شاه عرب جان عجم ها به فدات
گرچه مانند اُویس تو بدور از قرنم
در کنار تو که باشم بخدا در وطنم
ای بزرگ بنی هاشم!بِشِنو این سخنم
من حسینی شده ی دست امام حسنم
شب میلاد تو از اشک غنی اند همه
گریهکنهایحسینات حسنیاند همه
کاخ مخروبه ی محکوم به ویران شدنم
درد دارم بخدا در پی درمان شدنم
ابرِ لبریز منم تشنهی باران شدنم
سال ها منتظر جابر حیان شدنم
پرچم شیعه بلند است به لطف علمت
صادق آل محمد! به فدای قلمت
شادی بعدِ هزاران غم و اندوه تویی
بین این طایفه ی سبزقبا،نوح تویی
آن کتابی که به منبر شده مفتوح تویی
مکتب شیعه اگر جسم شود،روح تویی
خنجری کُند دلیل غم بسیار تو بود
گریه بر بی کفن کرببلا کار تو بود
#میلاد_رسول_الله
#بردیا_محمدی ✍
.
.
#میلاد_امام_باقر
#امام_باقر_علیه_السلام
#ولادت
#قصیده
ماه رجب سلام! که ماه محمّـدی
یـادآورِ شکـوه گلستـان احمـدی
آیینـهدارِ نــور خداونـد سرمـدی
از شـرقِ رحمتِ ازلـی باز سرزدی
ماه تـو نـور بـر دل اهلنظر دهد
میلاد چار حجت حق را خبر دهد
آغـاز مـاه تـو کـه به نام پیمبر است
میـلاد پنجمیـن ولـیاللهِ اکبـر است
کز چار بحـرِ نور، فروزندهگوهر است
نجلِ دو فاطمه، خَلفِ پاک حیدر است
بعد از علـی، محمّد اوّل وجود اوست
ذکر ملک همه صلوات و درود اوست
ایـن باقـرالعلومِ خداونـد سرمـد است
این آفتاب حُسن خدا، وجه احمد است
مولای من محمّـدِ آل محمّـد است
گیتی ز مقدمش همه خلد مخلّد است
بـر خلـق سایـه کرمش مستدام باد
از شخص احمدش صلوات و سلام باد
جدش بوَد حسین و، حسن جد دیگرش
سجـاد بـاب و بنـت حسـن نیز مادرش
دانشــوران دهــر، همـه بنــده درش
جاری ز لعـل لب همهجا درّ و گوهرش
بگذاشت پا به عالم هستی، سرم فداش
تنها نه جان و سر، پدر و مادرم فداش
در قدر و در مقام، حسین است این پسر
سر تـا قدم تمام، حسین است این پسر
در علم و در قیام، حسین است این پسر
آیینـــه امـــام حسین است ایـن پسر
بستـان حکمـت ازلی در ضمیر اوست
دانش به هر کجا که نهد پا، سفیر اوست
گاهی به عرش زمزمه حکمتش به گوش
گاهی به باغ، بیل کشاورزیاش به دوش
گه بـا کلام داده بـه اهـل کمـال، نوش
اهل کلام یکسـره در محضـرش خموش
دریا ز چشمـه دهنش موج میزند
آیات وحی در سخنش موج میزند
ای اصـل دیـن ولای تـو یا باقرالعلوم
وی ذکـر حـق ثنـای تـو یا باقرالعلوم
وی عرش، خـاک پای تـو یا باقرالعلوم
جـان جهـان فــدای تـو یا باقرالعلوم
مهر تو جان جان صلات و صیام من
پیوسته وقف تو، صلوات و سلام من
ای شیعــه را به مهر شما اقتـدارها
مـاه رجــب گرفتـه ز تــو اعتبارها
خورشید بر درت یکی از جـاننثارها
گردنــد دور کـوی تـو لیـل و نهارها
هر لحظه در بقیع تو صد کاروان دل است
هـر جا، روم مزار توأم شمع محفل است
من کیستم که خاک سرای شما شوم؟
لب واکنـم، قصیـده سـرای شما شوم
یـا مفتخـر بـه مدح و ثنای شما شوم
باشـد کـه تـا گـدای گدای شما شوم
لال است در ثنای تو مـولا زبان من
تو وصف خود بگوی ولی با زبان من
وقتـی عـدو بـه حضـرت تو گفت ناسزا
بـا حسـن خلـق و با گل لبخند از ابتدا
کردی به پاسخ از دل و از جان بر او دعا
ایـن اسـت قـدر و منـزلت و عـزت شما
تنها نه اینکه نام تو از من ربوده دل
خلق محمّدیت ز دشمن ربـوده دل
ای بر تو از خدا و رسولش سـلامها
اهــل کــلام را ز کـلامت کـلامها
بیچـاره و ذلیـل مقـامت «هشام»ها
در پنجــه تـو از همه دلها زمامها
توحید زنده از نفس صبح و شام تو
اسلام فخر کرده به نطق «هشام» تو
تو خلــق را مطاعـی و خلقت مطیع تو
برتــر ز اوج وهــم، مقــام رفیــع تـو
پیـران عقـل یکسـره طفـلِ رضیـع تـو
فـردوس گشتـه خـاکنشینِ بقیـع تـو
«میثم» اگـر قصیـده سرای شما شده
مشمول بذل و لطف و عطای شما شده
استاد حاج #غلامرضا_سازگار ✍
#ماه_رجب
.
.
#ولادت
#حضرت_عباس
هر درد را کرده دوا بابُ الحوائج
پُر باشد از صدق و صفا بابُ الحوائج
رد کردن از کاشانه اش امکان ندارد
از بسکه می ریزد عطا بابُ الحوائج
سائل شدم تا که بگیرم از کریمان..
قیمت گذارد بر گدا بابُ الحوائج
چنگی بزن تا که بگیری از علمدار..
اِکشف کروبی..کز وفا بابُ الحوائج
هر جا گره افتاد می گویم دمادم..
جانِ حسین رحمی نما بابُ الحوائج
(ای ماهِ بی مثل و مثالِ آل حیدر)
(یک مشگِ آبی هم سراغ ما بیاور)
بابُ الحوائج یک نظر آقا بریدم
افتاده ام آقای خوبیها بریدم
ای زاده ی امّ البنین ای غیرت الله
اِرحم امیری..حضرت سقّا بریدم
غیر از محن..غیر از بلا چیزی ندیدم
باور کن از این عرصه ی دنیا بریدم
دور و برم حالی شد از خیلِ رفیقان
حالا که هستم یکّه و تنها بریدم
ای آبرو دارِ خدا رزقی عطا کن..
از بسکه آقا جان شدم رسوا بریدم
(یا حضرت عباس اندوهم زیاد است )
(لطفت نباشد عمرمان قطعاً بیاد است)
یک دستگیری می کنی باگوشه ی چشم
جانا!امیری می کنی با گوشه ی چشم
دارم یقین با بذل و بخشش یابن حیدر
ردّ فقیری می کنی با گوشه ی چشم
کافی ست تا کرببلا دعوت نمایی
مهمان پذیری می کنی با گوشه ی چشم
کارِ گرفتارانِ عالم با تو باشد
تو بی نظیری می کنی با گوشه ی چشم
فضل و کمالاتت زیاد است و دمادم
میلِ فقیری می کنی با گوشه ی چشم
شکر خدا شد ذکرِ لبهایم ابوالفضل
گرم است پشتِ من به آقایم ابوالفضل
#محسن_راحت_حق✍
.
.
#مدح_حضرت_عباس
یا حضرت عباس (ع)
تا خدا آفرید لیلا را
آن نگار بلند بالا را
نقش چشمی خمار و زیبا را
تب مجنون گرفت دنیا را
از سمرقند تا بخارا را
شرح آیات " تُنْفِقُوا" داد و
رزقمان را به دست او داد و
باده ی کوثر از سبو داد و
او به میخانه آبرو داد و
پای ساقی نشاند سقا را
عکس او را به عرش قاب گرفت
نامش از حُسن انتخاب گرفت
"عسل بن ابوتراب" گرفت
تا ز لبهای او شراب گرفت
علنی کرد مستی ما را
او ز خورشید ها نسب دارد
هیبتی چون "یل عرب" دارد
منصب غیرت و ادب دارد
در عشیره "قمر" لقب دارد
مشک او آفریده دریا را
یل نام آور تبار علی ست
آینه دار اقتدار علی ست
وارث تیغ ذوالفقار علی ست
وقت پیکار هم عیار علی ست
رجزش داشت لحن مولا را
حضرت جبرئیل دربانش
جان پبغمبران به قربانش
طعم اعجاز می دهد نانش
ارمنی ها همه مسلمانش
دم او جان دهد مسیحا را
نذر آیینه ها شده سر او
عشق زانو زده ست محضر او
"كاشِفَ الكَرْب" نام دیگر او
حضرت فاطمه است مادر او
جانم این ساقی العطاشا را
طبع ابیاتم اشتیاقی شد
مست آرایه های ساقی شد
لهجه ی واژه ها عراقی شد
صحبت از گوشه ی رواقی شد
که به تن داشت عطر زهرا را
"رَبَّنَا آتِنَا" ز خوان حرم
شهد شیرینی اذان حرم
"اهْدِنَا" سمت آسمان حرم
خوش به حال کبوتران حرم
وقف او کرده اند پرها را...
#محمدجواد_مهدوی ✍
#حضرت_ابوالفضل
#حضرت_عباس
#ولادت
.