eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
239 عکس
148 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. برخیز که ماه انجمن پیدا شد سیمای امام مُمتَحَن پیدا شد در ماه خدا تجلی حُسن ازل در صورت و سیرت حَسَن پیدا شد. .
. (ع) ••• ┄┅═══✼✼═══┅┄ آمده نور دل و جان رسول عزیز حیدر گل ناز بتول در شب میلاد حسن ای خدا از کرمت توبه ی ما کن قبول ••• ┄┅═══✼✼═══┅┄ ••• گل به گلستان ولا وا شده جهان ز نور او هویدا شده خانه ی حیدر شده غرق سُرور فاطمه مادر ,, علی بابا شده ••• ┄┅═══✼✼═══┅┄ ••• آمده در نیمه ی ماه خدا کریم اهل بیت گل مرتضی أرض و سما همه به شور و شعف ز یُمن پر فیض ِ رُخِ مجتبی ✍ .
. ای ماه تنزل ملائک! بدرود نور ملکوتِ جان سالک! بدرود ای خواهش عارفان، بهار قرآن! ای مطلع فجر «َامرِ رَبِّک»! بدرود ▪️ ما را به تبسم دعا بردی تو تا روشنی فرشته‌ها بردی تو ما را ز فریب اهرمن کوچاندی تا حضرت دوست، تا خدا بردی تو ▪️ ای ماه عزیز! حق نگهدارت باد خورشید، فدای چشم بیدارت باد ای لیله ی قدر! در دل بیداران تا صبح وصال، شوق دیدارت باد ▪️ ای فرصت ناب عشق‌بازی با او تفسیر فصیح آیه " الّا هو " حقا که فراق جانگدازی داری ای ماه عزیز! مژده ی وصل‌ات کو؟! ▪️ ای سوره ی دل‌نواز! نشناختمت ای مایه ی سوز و ساز! نشناختمت سی روز شکوه «رَبَّنَا» را دیدم یک ماه گذشت و باز نشناختمت! ▪️ یک ماه، فرشته همنشین ما بود آیینه و نور، سرزمینِ ما بود از خویش تهی و از خدا پُر بودیم اخلاص، رفیق نازنین ما بود ▪️ سی روز تمام، با خدا خوش بودیم با شوق تبسم دعا، خوش بودیم در لیله ی قدر، زیر سقف توبه با هلهله ی فرشته‌ها خوش بودیم ▪️ سی روز به شهر جان غزل‌خوان گشتم دنبال ظهور نور انسان گشتم در ظلمت جسم، من پریشان بودم در پرتو روزه، من پری شان گشتم ▪️ سی روز خدا ز بام و در گل می‌ریخت با دست فرشته، در گذر گل می‌ریخت با تکیه کلام: "من تو را بخشیدم" از باغ تبسم سحر گل می‌ریخت ▪️ یک ماه تمام، بندگی می‌کردیم افطار و سحر، پرندگی می‌کردیم بر سفره ی نور، معرفت می‌خوردیم با روزی روزه، زندگی می‌کردیم ▪️ در لیله ی قدر، بیکران را دیدیم در جسم زمین، نزول جان را دیدیم با چشم فرشته سی بهارستان از- زیبایی ماه رمضان را دیدیم ▪️ با ظلمت نَفس، با هوس جنگیدی با هرچه که «من»، نَفس نَفس جنگیدی سی روز تو آسمان تبسم کردی ای روح پرنده! با قفس جنگیدی ▪️ "هو" گفتم و جانِ من شد از تن خالی از حیله ی رنگ رنگ دشمن خالی سی روز فضای سینه پر شد از دوست از همهمه و هی هی «من، من » خالی ▪️ در ماه خدا، خانه تکانی کردیم همپای فرشته، مهربانی کردیم جان را که اسیر تخته‌بند تن بود در فرصت روزه، آسمانی کردیم ▪️ بر سفره ی روزه، ما مُکرم گشتیم در خلوت انسِ دوست، مَحرم گشتیم از دخمه ی نَفس، سر برون آوردیم در مکتب صبر روزه، آدم گشتیم ▪️ بیداری ماه رمضان رفت، دریغ این آینه از دست جهان رفت، دریغ جان بود به جسم مُرده ی این دنیا ای دلشدگان! جان جهان رفت، دریغ .
. ای ردّ شمس،معجزه‌ی بی مثال تو آیات ذوالجلال،به وصف جلال تو شمسِ غروب کرده،دوباره طلوع کرد برگشت تا دوباره ببیند جمال تو ـــــــــــــــــــــــــــــــ یامرتضی علی من و لطف و عنایتت ارض و سماست جمله محیط ولایتت ثابت شد از اشاره‌ی دست و ز ردّ شمس نظم فلک بود به یَدِ با کفایتت ـــــــــــــــــــــــــــــــ ای رَدّ شمس معجزه‌ی کمترین تو خورشید خوشه چین ز روی نازنین تو وقت طلوع ، بر گلِ رویت سلام کرد برگشت در غروب،ببوسد جبین تو ــــــــــــــــــــــــــــــــ ازلسان خدای متعال: ای شمس،منم خدای تو،ربِّ احد اذنِ تو بود به امر اللهُ صمد گرچه شده هنگامِ غروبت،اما حالا که علی اراده کرده برگرد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ردُّالشمس که شد،در آسمان گردیدم از جانب شمس این ندا بشنیدم با فخر به ماه و به کواکب می گفت امروز دومرتبه علی رادیدم ــــــــــــــــــــــــــــــ خورشیدم و پیش تو قمر می گردم با نور تو ، مَحو از نظر می گردم هنگام غروب است علی جان اما گر امر کنی دوباره بر می گردم ـــــــــــــــــــــــ خورشیدم و در پیِ ظفر می گردم با نور علیست،جلوه گر می گردم هروقت علی گفت بیا می آیم هر وقت بگوید برو ، برمی گردم ــــــــــــ خورشیدم و بانور علی می آیم بازمزمه و شور علی می آیم امروز نیامدم بدستور علی هر روز بدستور علی می آیم ... خورشیدم و درپی ظفر میگردم بانور علی است جلوه گرمیگردم هروقت علی گفت بیا. می آیم هروقت بگوید برو. برمیگردم ..... هرجا که حق بود زتو تکریم میشود جنت به روی ماه تو ترسیم میشود باردشمس گشت عیان برتمام خلق افلاک با نگاه تو تنظیم میشود ✍ ..................................................................... کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. خاکستر داغ لاله‌ها گشت بقیع مأوای عزیزان خدا گشت بقیع وقتی که جنازۀ تو را آوردند انگار زمین کربلا گشت بقیع ✍ ..... گلزار بقیع مدفنی را کم داشت در هجر امام شیعیان ماتم داشت می ریخت ز تابوت امام صادق خاکی که مدینه بر سر عالم داشت ...... او گریه به غصه های مادر می کرد وقتی که نظر به آتش در می کرد از خانه چو دست بسته او را بردند یاد از غم تنهایی حیدر می کرد ..... مائیم و هدایت امام صادق مدیون  روایت  امام صادق ای کاش  که در مدینه بودیم همه در روز شهادت امام صادق ✍ ...... با آنکه حیایی شرر نار ندارد اما به گل صورت او کار ندارد می کرد نگاهی به در سوخته می گفت گل تاب فشار در و دیوار ندارد ✍ ...... به پای خس چوگلی زردوخسته افتادم بدست خصم دنی دست بسته افتادم چوتازیانه ی ابن ربیع را دیدم بیاد مادر پهلوشکسته افتادم ........ پرورده ی دامن شقایق هستیم از خیل بلا کشان عاشق هستیم قرآن محمدی ﮐﺘﺎﺏ ﺩﻝ ﻣﺎﺳﺖ در مکتب شیعیان صادق هستیم ✍ ..... آن فرقه ای که تیشه به نخل فدک زدند صبر رئیس مذهب ما را محک زدند اورا زخانه نیمه شب برد خصم دون از کوچه ای که مادر اورا کتک زدند .......... مزارت غرق در غمهاست ای وای زِ انبـوه مـلــک آواســت ای وای صـدای نـالـه  آیــد از بقیعت گمانم مادرت زهراست ای وای ...... پرورده ی دامن شقایق هستیم از خیل بلا کشان عاشق هستیم قرآن محمدی ﮐﺘﺎﺏ ﺩﻝ ﻣﺎﺳﺖ در مکتب شیعیان صادق هستیم ✍ ................................................................ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. بر  حنجر خشکِ شیعه خنجر بس نیست؟ بر آل علی ظلمِ ستمگر بس نیست؟ جا دارد از این هجر گریبان بدریم ای صاحب صبر ، صبر دیگر بس نیست ✍ .
. و ☘ عید غدیر و روز تجلی مرتضاست آری علی ز بعد محمد امیر ماست خورشید آسمان ولایت علی بود او نایب رسول خداوند کبریاست ................................................ در عید غدیر شاد و خرم باشیم همچون گل و بلبل همه با هم باشیم با شربت و شیرینی و چائی و نبات در جشن غدیر یار و همدم باشیم ................................................ عید غدیر آمده با شوکت و جلال دین خدا ز آیه اکملت با کمال روح الامین ز عرش معلی خبر دهد تبریک بر علی رسد از حی لا یزال ................................................ علی حقست و پیغمبر حقیقت محمد رهبر و حیدر شریعت پیمبر شهر علم است و علی در بیا از در به شهر ای با فضیلت ................................................‌ عید غدیر مولا بر شیعیان مبارک بر عاشقان احمد بر دوستان مبارک مولا چنین فرمود هرروز روز عیدست گر معصیت نباشد عصر و زمان مبارک ................................................ سروده های محمود حلوائی نوش آبادی .کاشان .
. بده مژده به یاران که غدیر است چه عیدی آمده که بی نظیر است دلا شادی بکن در کوی جانان که بر عالم دگر حیدر امیر است 💐💐💐💐💐💐💐 خدا را شکر مولایم علی شد به دنیا عشق والایم علی شد امیدم این بُود تا آخر عمر شفیع روز عقبایم علی شد 💐💐💐💐💐💐💐 عاشق روی تو هستم عشق تو باشد هدف سُرمه ی چشمان من مولا شده خاک نجف با نگاهت گشته ام شوریده و شیدای تو شکر حق من حیدریَم دل شده غرق شعف 💐💐💐💐💐💐💐 ✍ .
. محرم آمد و دلها غمین شد غم و عشق و بلا با هم عجین شد حسین آماده بهر جانفشانی است دوباره فاطمه قلبش حزین شد 🏴🏴🏴🏴🏴 محرم بوی عطر یاس دارد نوایی از غم و احساس دارد سخن از تشنگی وغیرت عشق نشان از قامت عباس دارد 🏴🏴🏴🏴🏴 باز محرم شده ماه حسین دل شده محزون شه عالمین جن و ملک برسر وسینه زنند رفته به نیزه سر آن نور عین ✍ .
. علیه‌السلام تو را زد حرمله تا ناگهان زد به روی قلبِ بابا هم نشان زد نشان بگذاشت روی سینه‌ی او دقیقا یک سه‌شعبه روی آن زد پدر صدها برابر خورد ، مادر پس از تو تیغ و خنجر خورد ، مادر من از حلق تو ممنونم که باتو پدر یک تیر کمتر خورد ، مادر به دستم مشت پُر خون مانده از خاک به رویم گَرد گلگون مانده از خاک اگرچه گودی قبرت عمیق است پرِ این تیر بیرون مانده از خاک چه حالی یا دلی دلگیر دارم گلویی خشک از این تقدیر دارم خدا را آب مگذارید نوشم که می‌ترسم ببینم شیر دارم نگاهش کردم و چشمی خجل داشت مزار از اشک بابا آب و گِل داشت سه‌شعبه کاش بعد از بوسه می‌خورد حسینم داغ یک بوسه به دل داشت (حسن لطفی ۴۰۲/۰۵/۰۳) .
. نَفَهـمیدَند مَعنایِ وَلی را رَهـا ڪَردَند حَقِّ مُنجَلی را که می بُردَند با دَستانِ بَسته عَلی ابنِ حُسینِ ابنِ عَلی را...! .
. فراغت ، همچو لاله پرپرم کرد وصالت ، شمع سان خاکسترم کرد دوباره اربعینت اومد از راه (غم عشقت بیابون پرورم کرد) .............. به هر خاکی ، که دل سر زد ، بهشت است تمام "رفت یا آمد" بهشت است نجف تا کربلا تنها مسیری است که آنجا " مبدا و مقصد " بهشت است ............................. موجم ، به سوی کناره بر میگردم با یک بغل از ستاره بر میگردم ای آرزوی همیشه ، در شهر نجف جا مانده دلم ، دوباره بر میگردم .................. با گریه نوشت .... با چه حالی میرفت آن توبه سرشت.... با چه حالی میرفت در وقت جدایی از نجف ، فهمیدم آدم ز بهشت.... با چه حالی میرفت (میتوان بجای واژه "نجف" از کلمه "حرم"استفاده کرد و برای زیارت ائمه دیگر هم این رباعی را خواند) میثم مومنی نژاد✍ .
. امروز که شیعه به جهان در حصر است بر عالمیان مژده ی فتح و نصر است دانی که چرا شیعه سراپا شاد است آغاز امامت امام عصر است .
. حضورش جنةُ الأعلی ست قطعاً نمی بیند به خود غم را، قم اصلاً به همراهِ ملائک در مسیرش- بخوان أُخت الرضا(ع)؛ أهلاً وَ سهلاً ! شاعر: ✍ .
. اهلِ عالم آبرویم از همین شالِ عزاست سینه‌ام شش دونگ نذرِ های‌هایِ روضه‌هاست اشکهایِ چشم را هر فاطمیه می‌خرد مادری که پشتِ در نای وُ نوایِ روضه‌هاست فاطمیه ناخودآگاه از نگاهم می‌چکد شبنمی که حاصلی از کوچه‌هایِ روضه‌هاست کوچه‌ای تنگ و دلی از سنگِ خارا سخت‌تر یاسِ نیلی دسترنجِ پنجه‌هایِ روضه‌هاست پنجه‌ای که جایِ آن بر صورتِ گلبرگ ماند صورتی نیلوفری که سینمایِ روضه‌هاست داستانی دارم از جنسِ گلابِ نابِ یاس میخِ در آغشته با خون‌لخته‌هایِ روضه‌هاست دستِ غیرت در طناب است و غلافی از عذاب روزیِ بازویِ حامیِ ولایِ روضه‌هاست بر دری که نیمی از آن سوخته خاکی به جاست این نشانی از لگد یا جایِ پایِ روضه‌هاست خانه‌ای دیدم که در آن مَحرم از مَحرم گرفت رویِ خود را این تمامِ ماجرایِ روضه‌هاست ناله‌یِ تنها جوابِ اَلسّلامِ بوتراب آهِ سردِ سینه با خونابه‌هایِ روضه‌هاست خاک بر کامِ تو ای شاعر کجاها می‌روی ؟! روضه‌ات سنگین‌تر از کرب‌وبلایِ روضه‌هاست ✍ ............. . مدح و مرثیه رویِ یاس مصطفی شد اَرغوانی پیشِ من قامتِ تازه‌جوانی شد کمانی پیشِ من ضربه‌یِ دستِ سقیفه مادرم را زد زمین هر دوچشم از کار اُفتادند آنی پیشِ من -------------------------- تا خانه راهی نیست امّا مادر ما  آنقدر افتاده زمین درکوچه ها تا .... فهمیده راز کوچه را از خاک چادر  هم زینبِ غم‌دیده هم  بابایِ تنها                        -------------------------- برادر چرا بغض داری بگو؟! چرا  مضطر و بی‌قراری  بگو؟! چرا چادرِ مادرم خاکی است ؟!  چرا چشمِ تو شد بهاری بگو؟!                        -------------------------- رنگِ پریده‌یِ حسنت روضه‌خوانِ توست گلهایِ سرخِ پیرُهَنت روضه‌خوانِ توست ارثیِّه‌یِ تو بُغچه‌ای از آهِ زینب است زهرا عزیزِ بی‌کفنت روضه‌خوانِ توست                        -------------------------- گوشهایِ چاه را   آهِ علی  پُر کرد آه بی تو یازهرا شدم از زندگی دلسرد آه سینه‌ام ازکینه‌هایِ این مدینه سوخته مردِ تنهای خدا  و این‌همه  نامرد آه                        -------------------------- رویِ من زرد ُو دوچشمِ حسنت سرخ شده غسل دادم تنت امّا   کفنت سرخ شده وارثِ چادرِ خاکیِ تو هم  فهمیده میخ باچشمه‌یِ خونِ بدنت سرخ شده                        -------------------------- صورتِ رازنگهدارِ تو بر دیوار است از عطش یا غمِ تو باز حسین تب‌دار است دیدنِ بسترت وُچادر وُ در سخت ولی .... وای   جاروزدنِ دخترکت دشوار است                        -------------------------- حرم برایِ غمِ بی‌حرم زدیم بیا   به عشقِ فاطمه دَم از عَلَم زدیم بیا به نامِ یاس از عبّاس وُ علقمه خواندیم  رضایِ مادرت آقا  رقم زدیم بیا                        -------------------------- ضربه بر در خورد ُو لوحِ یاسِ خانه سرخ شد میخ از خونِ دل وُ هُرمِ زبانه سرخ شد کوثرِ بی‌جانِ حیدر رویِ خاک افتاد وای  رویِ غیرت از غمِ تلخِ زمانه سرخ شد                        -------------------------- جنسِ عزایِ فاطمیِّه جنسِ دیگری‌ست   قلبی که فاطمی شده   وَاللّه حیدری‌ست سینه‌زنِ مدینه‌یِ غمهایِ مادرم   الگویِ نابِ سینه زدن یابن‌َالعسکری‌ست                        -------------------------- در سینه‌یِ سقیفه فقط کینه ریشه داشت بغضِ علی ُوفاطمه‌اش را همیشه داشت کوبید با لگد به در ُو یک نفر نگفت   ملعون نزن .... وَ مادرِ ما بارِ شیشه داشت                        -------------------------- دشمن شکسته دنده وُ پهلویِ من علی وای از غلافِ کینه و بازویِ من علی ملعون مرا زمین زد وُ جانم کشید وُ بُرد کوریِ  اهلِ فتنه    هیاهویِ من علی                        -------------------------- خاطراتِ در وُ دیوار عذاب‌آوربود مادرم بود ولگد بود وفشارِ در بود غنچه‌ای وانَشده در رَحِمَش پرپر شد ردِّ خونابه رویِ میخِ در وُ بستر بود                        -------------------------- اشکهایت قاتلِ زهراست پاکش کن علی فکرِ بغضِ مجتبی وُ قلبِ چاکش کن علی جان‌نثارت از تو دارد خواهشی سردارِ عشق  نیمه‌شب دور از نگاهِ شهر خاکش کن علی   ✍ .
. ز چشمان سکینه شرمگین بود فرات اشک هایش آتیش بود شبیه مشک آب تیر خورده دل صد پاره ی ام البنین بود ............... نوایی آتشین دارد دل ما چه آوایی حزین دارد دل ما کشیده چار سویش صورت قبر غم ام‌البنین دارد دل ما .
. ✅ شیدا این مژده ی جانبخش ز سرمد آمد میلاد  یگانه بنت احمد آمد ای شیعه تو را دهم بشارت امشب یکدانه گل باغ محمد آمد ✅ محمد نژاد بر کوکب آسمان عصمت صلوات بر فاطمه گوهر نبوت صلوات بر مادر یازده امام برحق از صبح ازل تا به قیامت صلوات ✅ مرتضی سروعلی این جشن وسرور سرمدی مارابس از فاطمه یک خوش آمدی مارابس لبخند به لب مهدی زهرا باشد عطری زگل محمدی مارا بس امشب همه جا جشن مبارکباد است دلها همه از مقدم زهرا شاد است از بهر محمد و خدیجه صلوات روشن همه جا ز نور این اُولاد  است ✅ سیدرضا موید عالم زفروغ احمدی لبریز است از جلوه حیِ سرمدی لبریز است میلاد بتول است و فضای مکه از عطر گل محمدی لبریز است ای روی تو جلوه گاه سرمد زهرا وی سینه تو بهشت احمد زهرا عید تو بوَد، ببخش عیدی ما را زان دست که بوسیده محمد زهرا یا فاطمه ای منشاء خیر و برکات مهر تو بود قبولی صوم و صلات فرموده نبی خدا گناهش بخشد هر کس که برای تو فرستد صلوات ✅نادعلی کربلایی بر عالمیان رحمت بیحد آمد زیبا گهر رسول امجد آمد تبریک به شیعیان اهل عالم چون فاطمه دختر محمد آمد ✅حامد نور دگری به بیت احمد آمد محبوب رسول حیّ سرمد آمد تا عطر وجودش همه عالم گیرد زهرا ، گل گلزار محمد آمد ✅مهدی پناهی بر مقدم دختر پیمبر صلوات بر چشمه ی پاك حوض كوثر صلوات بر محضر حضرت محمد تبریك بر مادر شیعیان حیدر صلوات ✅ مردانی در باغ نبوت از نهال توحید هنگام سحر گلی شکوفا گردید چون غنچه ی گل ، خدیجه خندید چو دید زهرا چو گُل محمدی می خندید ✅حسان چون فاطمه مظهر خدای یکتاست انوار خدا ز روی زهرا پیداست همتای علی، در دو جهان بی همتاست زهراست محمد و محمد زهراست ............... . سلام‌الله‌علیها چو نورش در بسیط ارض از عرش برین آمد خدا را هر چه رحمت بود نازل بر زمین آمد ز نورش رحمت از رب المشارق تافت بر عالم چو زهرا را ظهور از رحمه للعالمین آمد به رشک آسمان طالع شد از روی زمین ماهی که از شرم رخش خورشید، خاکستر نشین آمد هویدا گشت بر چرخ نبوت کوکبی تابان که مهرش مشتری چون زهره بر ماه جبین آمد ز عرش کبریا بر فرش چون نورش هویدا شد ملایک در طوافش از یسار و از یمین آمد چو از جان آفرین در صورت آمد نقش این دختر هزاران آفرین بر نقش، از جان آفرین آمد جمالی در تجلی آمد از پیراهن امکان که صد خورشید و ماهش جلوه گر از آستین آمد چو خورشید است پیدا از دو روشن گوشوار او که این کرسی نشین را منزلت عرش برین آمد در او نور علی، ممزوج با نور محمد شد مه و خورشید از این مشرق، صباح واپسین آمد علی عین محمد بود در عین فؤاد اما تعیّن بود کاینجا پرده بر عین دوبین آمد از آن تاری که چرخش، رشت با دست عبودیت میان حق و جبریل امین، حبل المتین آمد علی مرآت یزدان بود و ذاتش بی قرین، آری خدای بی قرین، مرآت ذاتش بی قرین آمد بتول آئینه شد، آئینه اوصاف یزدان را چنان آئینه را آئینه در عالم، چنین آمد چو از رنگ تعین صاف شد اوصاف این دختر ز بی رنگی رخش آئینه سلطان دین آمد نجویند اهل بینش، استعانت جز به نور او که در هر ورطه نورش مستعان و مستعین آمد ملایک را از آن شد سجده واجب بر گل آدم که این نور خدا را جلوه اندر ما و طین آمد یقین در حق ندارد هر که شک در حق او دارد بلی حق الیقین از دولت عین الیقین آمد ولایش آب حیوان است جاری در عروق دل حیات جان انسانی از این ماء معین آمد ز حسن طلعتش افتاد عکسی، آفرینش را ز عکس روی او پیدا بهشت و حور عین آمد نمود از سایه قدّش تجلی نخله طوبی بیانات لبش نهرین شیر و انگبین آمد چنان از ماه رویش روشن آمد ظلمت غَبرا که گوئی بر زمین مهر از سپهر چارمین آمد کنیزش را نباشد اعتنا بر تخت بلقیسی غلامش را سلیمان بنده تاج و نگین آمد در اوصاف کمال او همین کافیست بر دانا که این دوشیزه را شوهر امیرالمومنین آمد «فواد»از جان‌ودل چون‌دوست‌داردآل‌احمد را به سمع جان اهل دل، کلامش دلنشین آمد 📚 شمع جمع .
. ولله که تا ابد در این سینه ما مهر علی و عشق حسینی باشد این مکتب برگرفته از عاشورا مدیون نفسهای خمینی باشد ما تا به ابد شور حسینی داریم خوشحال از اینکه نور عینی داریم این رهبر فرزانه ی جان بر کف را از مکتب پر فیض خمینی داریم ✍ .
غمناکم و از کوی تو با غم نروم جز شاد و امیدوار و خرم نروم از درگه همچون تو کریمی هرگز نومید کسی نرفت و، من هم نروم .
. دوبیت عید فطر و امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف کاش می‌شد ستادِ روزِ عید بدهد بر دلِ شکسته نوید همزمان با هلالِ ماهِ نو ..... ماهِ پنهانیِ مدینه دَمید ✍ .
. بقیع نه گنبد نه حرم نه آستانی نه خادم تا از او پرسی نشانی زیارت نامه ی این چار قبر است عزا و اشک و آه و نوحه خوانی ............ بقیع دل آیینه گریان بقیع است غم و اندوه مهمان بقیع است مدینه شمع روشن کن که هر شب شب شام غریبان بقیع است ایام ✍ .
. های ای بی خبر ز روز قیامت،حیا نما گیرم که شعله بر دل کاشانه ام زدی آخر چرا به صورت زهرا نمای من سیلی به پیش دختر دردانه ام زدی از من چه دیده ای که لگد میزنی مرا با تازیانه بر تن تبدار من مزن پیش دو چشم اهل و عیالم مرا مزن آتش به جان و دیده ی خونبار من مزن من پیرمردم و تو جوانی،خدا گواست نائی به تن برای دویدم مرا که نیست با دست بسته میکشی ام،پشت مرکبت رحم و مروتی و حیائی، تو را که نیست انداخت از نفس، من هشتاد ساله را از بسکه خصم،پای پیاده مرا کشید ای وای من رقیه که تنها سه سال داشت او می دوید و بر بدنش کعب نی رسید وقتیکه شعله بر دل کاشانه ام زدند آمد مرا به یاد،که آتش بود و خیمه ها بر پیکرم اگر چه زدند تازیانه ها دیگر نشد تنم هدف تیغ و نیزه ها ✍ .
. (ع) پابرهنه پشت مرکب می دویید بی عبا در آن دل شب می دویید زیر لب با روضه های کربلا دست بسته همچو زینب می دویید ابوذر رییس میرزایی (بهار)✍ .
. دوبیتی های علوی مانندِ یلی، علی علی می گوید با صوت جلی، علی علی می گوید در علقمه با کُشتَن هر خَصمِ علی عباسِ علی، علی علی می گوید از ناله ی آخرش علی می شنوید از شیون مادرش علی می شنوید ای لشکریان اگر دمی گوش کنید ازحنجر اصغرش علی می شنوید تیغ و کتل و علم علی می گوید هر ناله ی ماهِ غم علی می گوید در گودی قتلگاه با صوت جلی حلقوم بریده هم علی می گوید از علقمه تا حرم علی می شنوی باشیون و شور و دم علی می شنوی گر گوش فرا دهی به روی نی ها از رأسِ بریده هم علی می شنوی از ناله ی هر شبش علی می شنوی از جسم پُر از تَبش علی می شنوی در کوفه اگر زبان ببندی کوفی از خطبه ی زینبش علی می شنوی با نغمه ی حیدری علی می شنوی از لاله ی پرپری علی می شنوی در مجلس شام، جز زِ رأسِ در تشت از شیون خواهری علی می شنوی در اوجِ غم و بلا علی می گوید با ناله ی بی صدا علی می گوید بر ماهِ رُخَش سایه ی غم می اُفتد زهرای سه ساله تا علی می گوید .
. تمام عمر شد با گریه مانوس تمام خاطراتش آه و افسوس چرا فرمود امان از شام مردم امان از شام یعنی داغ ناموس ✍ .