eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
255 عکس
157 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. دوباره فتنه شد و مردم امتحان دادند و باز درس بزرگی به دشمنان دادند برای عزت این خاک سربلندِ کهن دوباره ملت ایثارگر، جوان دادند همین که آتش آشوب‌ها زبانه کشید میان شعله چه پروانه‌ها که جان دادند بگو به خصم که اینجا عراق و سوریه نیست هزار بار که این را نشان‌تان دادند به قصد خواری ما دشمنان چهل‌ سال است چه خرج‌ها که نکردند و هی زیان دادند دوباره فتنه شد و ملت امام حسین پیام عزت خود را به این جهان دادند خوش آن دمی که خبر می‌دهند پرچم را به دست صاحب خود صاحب‌الزمان دادند در این میانه ولی عده‌ای نمک‌نشناس برای دشمن این خاک دم تکان دادند به لطف فتنه، فرومایگان غرب‌زده مرام و مسلک‌شان را به ما نشان دادند دلم پر است از این نان به نرخ روز خوران که آبرو و شرف را به آب و نان دادند به غیر آتش خشم از قلم نمی‌آید دلم پر است، غزل گفتنم نمی‌آید آهای ملعبه‌های پلید پول‌پرست! بدون دغدغه‌های همیشه سرخوش و مست! شما آهای سلبریتیان بی‌هویت! وطن به سکه فروشان دور از آدمیت! آهای شایعه‌پردازهای مسئله‌ساز! آهای خانه‌براندازهای شعبده‌باز! شما که در وطن شیرها بزرگ شدید چه شد که همقدم و همصدای گرگ شدید؟ شما که نان همین انقلاب را خوردید چه شد که این همه خفّت به بار آوردید؟ وطن برای شما که شبیه یک هتل است چهار فصل هوای شما که معتدل است شما که سر به فلک می‌کشد درآمدتان بلندتر شده هر روز میز و مسندتان به جای اینکه به درد وطن بپردازید چرا به مردم خود هی لگد می‌اندازید؟ شما کجای قضایا و ما کجا هستیم؟ اگرچه معترضیم، از شما جدا هستیم کسی که شعله به پرچم کشیده از ما نیست گلوی هموطنم را بریده از ما نیست کسی که کرده جسارت به خیمه‌ی مولا که پاره کرده و آتش زده‌ست قرآن را کسی که امنیت شهر را به هم زده است که هرچه دشمن ما گفته او رقم زده است کسی که کرده اهانت به چادر زن ما نبوده هموطن ما و هست دشمن ما وطن! محاکمه کن رهبران غائله را وطن! نشان بده سرسختی مقابله را حجاب ‌و نان و معیشت که اصل مسئله نیست هدف نبودنِ این کشور غیور و قوی‌ست تو ای نظام مقدس! پر استقامت باش بس است رنج و غم، آماده‌ی حجامت باش ......................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. رها نمی‌کنم دمی امام و انقلاب را به عشق می‌سرایم این شکوه بی‌حساب را هنوز صبح و روشنی در این دیار زنده است به شب بگو نظاره کن ثبات آفتاب را به رنگ سرنوشتمان، به رنگ آبی حضور پر از نشاط و زندگی‌ست، خط بزن سراب را.. حماسه‌های ما همه، نشان سرفرازی‌اند نشان بده به عالمی، دوام انقلاب را در آن حضور پر ثمر، که فتنه را شکسته بود جهان نظاره کرد آن، شکوه انتخاب را اگر چه کفر می‌خرد، برای میهنم خطر بگو به خصم می‌چشی، لهیب این عذاب را ✍🏻 ✍ 🏷 | ......................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. موجیم و پرخروش و روان ایستاده ایم باغیم و روبه روی خزان ایستاده ایم یک عمر در مقابل طوفان فتنه ها چون کوه با تمام توان ایستاده ایم غافل نمی شویم دمی از دسیسه ها ما مثل تیر پشتِ کمان  ایستاده ایم بار نهال و نخل کهنسال ما یکی است با ریشه ایم و پیر و جوان ایستاده ایم در ما شکوه نعره ی الله اکبر است مثل مناره های اذان ایستاده ایم همواره زنده ایم و دمادم تپنده ایم باور مکن که از ضربان ایستاده ایم گفتند با گذشت زمان خسته می شوید ماروی شانه های زمان ایستاده ایم دشمن به نیش و دوست به زخم زبان زند با هر چه نیش و زخم زبان ، ایستاده ایم دشمن خیال خواری ما را به گور برد تا مرگ پای عزتمان ایستاده ایم گاهی همین گذشتن ما ایستادگی است وقتی گذشته ایم ز جان ایستاده ایم گاهی خروش و گاه سکوت است رزم ما یعنی که آشکار و نهان ایستاده ایم ما عاقبت به چشمه ی خورشید می رسیم هر لحظه هر کجای جهان ایستاده ایم ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. مدعیانِ ساکت ! یاران حسین،‌ با خطر می‌مانند امثال حبیب، بیشتر می‌مانند این‌بار چراغ خیمه خاموش شود از مدعیان چند نفر می‌مانند؟! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ببین علی کجا ایستاده، همانجا حق است 🇮🇷 گفتی که در این فتنه بگو حق با کیست؟ این هشتگ زن، زندگی، آزادی چیست؟ یاد جمل و زبیریان افتادم! ای دوست! ببین کجای این قصه علی است؟... جنگ جمل است و طمع آل زبیر جهل من و ما... کوکب اقبال زبیر تفسیر بلند آیه «واعتصموا»ست: دنبال علی باش نه دنبال زبیر از غصه بیش و کم، زبیری شده‌ای؟ یا در طمع درم، زبیری شده‌ای؟ شمشیر تو- شعر تو- دم از حق می‌زد ای عشق علی! تو هم زبیری شده‌ای؟ ای ذره به خود بیا که پستت نکنند در برج فریب، داربستت نکنند هشدار! که این سقیفه‌بازان یهود گوساله سامری‌پرستت نکنند! هان! چیست که با مغیره‌ها می‌پلِکی؟ با غیر علی و غیره‌ها می‌پلِکی دجّال تو را نیز خبرساز نمود... با نسل ابوهریره‌ها می‌پلِکی؟ از زخم شقایق و دل لاله بپرس از راز سکوت ماهِ در هاله بپرس ما زخمی تیغ ارتدادیم همه از زخم هزار و چارصدساله بپرس... دل‌بسته ویترین ایمان خودیم دوریم از اسلام و مسلمان خودیم این قصه استخوان لای زخم است عمری‌ست اسیر کفر پنهان خودیم از مکر معاویه‌ست قرآن مظلوم از طعن منافق است ایمان مظلوم ما کوفه مرام‌های این عصر شدیم جمهوری اسلامی ایران، مظلوم آن امت صبر و زخم، خونین جگران بغضند و سکوتِ کوه اما نگران از قصه زخم خود نگفتند... تو هم افسوس شنیدی از زبان دگران... ✍ ............................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
( تقدیم به سلام الله علیها و امیرالمومنین علیه السلام) ***************************** قومِ شرور خیرِ جهان را نخواستند ابلیس ها امامِ زمان را نخواستند اهلِ جهنمی که جنان را نخواستند بر عترتِ رسول ، امان را نخواستند این قوم پست نظمِ جهان را به هم زدند با یک لگد زمین و زمان را به هم زدند جهل و نفاق در دلشان چون فشرده شد قول و قرارشان همه از یاد برده شد حق علی وصیِ پیمبر که خورده شد دین خدا به دست شیاطین سپرده شد فتنه رسید و گرمِ فریبِ عوام شد احیای دین دلیلِ سکوتِ امام شد گم گشت قبله ، قبله نما را فروختند چل ابر تیره شمسِ هدی را فروختند کعبه ، منا و مروه ، صفا را فروختند ارزان تر از همیشه خدا را فروختند حال و هوای شهر پیمبر عجیب شد زهرا گریست چون که امامش غریب شد وقتِ عمل مهاجر و انصار جا زدند گویا دوباره لات و هبل را صدا زدند در یک دست به صدها خطا زدند این قوم بر سعادتشان پشتِ پا زدند دل هایشان همین که ز حیدر بریده شد آتش شد و جهنم شان آفریده شد ظلم و جفا به آلِ علی بی حساب شد بیراهه جای راهِ خدا انتخاب شد این شد که سرنوشتِ خلایق خراب شد دنیا پس از غریبیِ حیدر عذاب شد آن امتی که دست ز دامانِ حق کشید والله ، رنگِ صلح و صفا را به خود ندید بردند حق شیر خدا را به محکمه دنیا دلش گرفت و غضب کرد بر همه اما در آن کشاکش و آن موجِ همهمه مردانه پای عشق علی ماند فاطمه دیگر مدینه بهرِ علی سنگری نداشت مولا به غیر فاطمه اش یاوری نداشت یک شهر مانده بود ولیکن بدون مرد در این میانه فاطمه شد مردِ این نبرد با سینه ی شکسته و زخمی و پر زِ درد دامانِ مقتدای خودش را رها نکرد خالی نکرد پشتِ علی را و ایستاد جان داد و دشمنانِ علی را امان نداد آمد میان کوچه و خود یک سپاه شد با قد خم برای علی تکیه گاه شد با دستِ خود دخیل به دامان شاه شد قنفذ رسید و بازوی زهرا سیاه شد از بس که کرد دور سرِ حیدرش طواف بوسید دست حیدری اش را لبِ غلاف ریحانه ی نبی و ولی را زمین زدند ظلمت شدند و نور جلی را زمین زدند در کوچه آسمانِ علی را زمین زدند با زجرِ فاطمه چه یلی را زمین زدند در لحظه ای که فاطمه اینگونه مضطر است صبرِ علی خودش به خدا فتح خیبراست شکر خدا ز ماتم زهراست آهِ ما در روضه های فاطمه پیداست راهِ ما شد سایه سار چادرِ مادر پناهِ ما محشر به دست فاطمه باشد نگاهِ ما در روضه های فاطمه درس بصیرت است کآرامش بشر به وجودِ ولایت است *********************** رضا یزدی اصل✍ ........................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. صدایی سوخته از آتش فتنه صدایی خفته زیر پای استکبار و آن فتنه که می گویند زن بی زندگی مانده که میگویند زن باید برقصد در دل میدان بی‌عاری شما یک معنی از آزادگی دارید و ما یک معنی دیگر شما زن را به چشم یک وسیله شما زن را شبیه غرب شما زن را نماد خودنمایی سرکش و بی بندو بار شما زن را ... در پشت ویترین لذایذ شما زن را به روی صفحه‌ی یک پیج پیج یک سلبریتی شما زن را لب یک پرتگاه ... بدون روسری با موی افتاده به دست باد میبینید شما زن را شبیه یک‌ عروسک... که نخ بستید بر دستش و میخواهید در این خیمه شب بازی برقصانید میبینید شما زن را هزاران چیز میبینید غیر از زن و ما زن را سفیر زندگی و ما زن را نه در میدان آزادی که آزادی خود زن بود ما زن را حیا دیدیم جلباب نجابت بر سر افتاده پابرجا تر از کوه نورانی تر از خورشید طوفانی تر از دریا آرامش تر از ساحل و ما زن را چنین در اوج دیدیمش ما زن را انسانی شبیه حور مستور از چشم حرامی دور میبینیم ما زن را کجا دیدیم در بیت امیرالمومنین در جلوه‌ی زهرا چگونه زندگی میکرد چراغ خانه اش مهر و محبت بود تنور خانه اش با آتش عشق روشن زن ، زهراست وقتی که پیمبر میرسد پشت در بیتش سلامش میدهد و داخل میشود تا بوسه بردارد ز دستانش زن ، زهراست وقتی که فدایش میشود باباش زن ، زهراست وقتی که ملائک پای علمش درس میگیرند زن ، زهراست چون میپروراند دستهای او حسینی را... که عالم را تکان داده‌ست غلامش میشود مجنون عروسش میشود لیلا چون میپروراند زینبی را که شام و کوفه را در خطبه یکسان میکند با خاک زن ، زهراست وقتی خطبه‌ی توحید میخواند و پای لفظ غرّایش ز فرط شرم مردان مدینه یکسره سر در گریبانند زنهای مدینه در خجالت غرق و از دوش امامش بار بر میداشت این مادر ✍ .............................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. با موضوع وقایع اخیر کشور؛ دزد می خواست راه را بزند آتش، انبار کاه را بزند شب در اندیشه سیاهی بود سنگ، در حوض، ماه را بزند آه؛ ایران سرخ و مصدومم سرزمین قوی و مظلومم تا شکوه پلنگی ات دیدند مثل سگ ها به خویش لرزیدند بر تو چنگال ها کشیدندو لاشخورها چه قدر چرخیدند وقت رزم است و وقت حاشا نیست کشور قاسم سلیمانیست آن نسیم گرفته از تو سراغ می دمد بر شکوفه باغ به باغ غنچه ی چادرحرم گل داد در میان غروب شاهچراغ دست مزدورها قلم شده است چون که ایران ما حرم شده است مشرق تو ضریح حضرت ماه روشنی بخش روزهای سیاه "عجمیان" شهید در خاکت؛ کشور "آرمان" "روح الله " همچنان در مسیر پیرخمین میهن ملت امام حسین(ع) پیکرت زخمی از تبر شده است مادرت گرچه بی پسر شده است جای زخمش جوانه روئیده است کشورم آبدیده تر شده است در دویدن شتاب کم نشود مویی از انقلاب کم نشود نشود هرچه که شنید، عوض! دیده با هرچه که ندید، عوض! نگذاریم لحظه ای بشود، جای "جلاد" با "شهید"، عوض! زمزمه می کنیم گهگاهی سرزمین بقیه اللهی سینه دلتنگ و دیده مرطوب است عطر پیچیده، عطرمحبوب است فتنه و اغتشاش رفته ولی مهم این است حال تو خوب است آه؛ ایران سرخ و مصدومم سرزمین قوی و مظلومم .................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. علیه‌السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ به خط سبز نوشتم برای خلقت حُسن برای نیمه ی ماه خدا ولادت حُسن برای شوکت حُسن و برای عزت حُسن برای حضرت احسان، برای حضرت حُسن حلول می کند امشب تمام حُسن خدا امام حُسن خلائق، امام حُسن خدا پیمبر آمد و پیچید عطر نام حَسن نشست روی دو زانو به احترام حسن و گفت از برکات علی الدوام حسن اشاره کرد به یک جمله در مقام حسن حسن ضیاء دل است و فروغ چشم من است "اگر که عقل چنان مَرد باشد آن حسن است" چقدر آمدنش را نبی بشارت داد خدا به یُمن حضورش به ما ضیافت داد حسن رسید و به دنیای ما حلاوت داد و حافظ آمد و بر گفته ام شهادت داد (به حسن خلق و‌وفا کس به یار ما نرسد) کسی به فیض کرامت به مجتبی نرسد رسیده و به خزانها بهار بخشیده به جایگاه "کرم" اعتبار بخشیده تمام زندگی اش را دو بار بخشیده دو بار؟! نه به خدا بی شمار بخشیده کریم آنچه که دارد، تمام می بخشد به سائلی که نگفته کلام، می بخشد فزون ز رحمت عامش بگو که رحمت چیست؟! بگیر از کرم او، ببین کرامت چیست نگاه کن نسبش را بگو اصالت چیست حسن شناس بشو تا ببینی عزت چیست قسم به آنکه به این عالم آبرو داده تمام عزت خود را خدا به او داده همیشه از نفس او صلات می جوشد و از قنوت نگاهش قنات می جوشد چنان علی، ز رکوعش زکات می جوشد میان قلب دو طفلش فرات می جوشد همیشه نیمه ی پنهان ماجرا حسن است (ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است ) طلوع کرد و نگاهش به نور غالب شد شبیه شیر خدا مظهر العجائب شد دعای خلقِ گرفتارِ "فی النّوائب" شد فقط ولادت او بود روزه واجب شد فقط ولادت او بود که در این ماه است فقط ولادت آقا ضیافت الله است قیامت است به واقع قیام صلح حسن صلابت است شکوهِ پیامِ صلح حسن بصیرت است بیان تمام صلح حسن و کربلا گره خورده به نام صلح حسن نبوده صلح بگو غزوه ی پیمبر بود نبوده صلح بگو فتح باب خیبر بود سخن ز چشم حسن شد من از غزل گفتم ز قاسمش همه گفتند، از عسل گفتم بیان صلح شد و حرف مستدل گفتم ز هیبتش که سخن شد من از جمل گفتم هنوز می رسد از جنگ، بانگ تکبیرش و چشم فتنه درآمد به لطف شمشیرش میان معرکه آمد حسن ولی الله تلف شد از غضب شیر، گله ی روباه همین که خورد زمین آن ضعیفه ی خودخواه صدای نعره ی حیدر رسید: ای والله کسی شبیه حسن شیرمرد بلوا نیست که ترس در دل فرزندهای زهرا نیست تمام آرزوی من زیارت حسن است در آن مدینه که تحت حکومت حسن است به گوشه گوشه ی شهرش علامت حسن است و‌ روزهای دوشنبه ضیافت حسن است چگونه شرح کنم که چه لذتی دارد مضیف را که غذاهای حضرتی دارد خیال کن چه رواقی چه مرقدی دارد کریم شهر مدینه چه مسندی دارد چه سنگهای عقیق و زبرجدی دارد چه آستان رفیعی، چه مشهدی دارد چقدر صحن حسن مثل صحن شیرخداست و‌ صحن جامع او صحن حضرت زهراست حسن عیار حقیقت عیار دینداریست درست مرز جدایی عزت و خواریست شهید پول پرستی و ساده انگاریست و ماجرای حسن در زمان ما جاریست سکوت، روح نفاق و برادر فتنه است همیشه شیعه ی او در برابر فتنه است همیشه حق امام زمانه را بشناس دلیل صحبت افشاگرانه را بشناس و‌ منطق سخن عاقلانه را بشناس به هوش باش برادر، رسانه را بشناس نصیر باش و همیشه میان سنگر باش بصیر باش و همیشه صدای رهبر باش . ایام .
. ایام ارتحال ره او که طرحی نو میان سیل غم انداخته یک جهان را مات خود کرده است یا دلباخته انقلابش انفجار نور بود و دشمنش بیشتر از هرکسی به مدح او پرداخته کوهِ پا برجاست ، زیر هجمه ی نمرودیان آنچه ابراهیم با خون شهیدان ساخته گفته اند و بارها تفسیر شد این شاهکار باز هم بکر است و بُعدش را کسی نشناخته در قطار انقلابیم و فرج در پیش رو هرکسی از این قطار افتاده بیرون، باخته ✍ .......................................................... کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. آن کشته که دین زنده زنامش باشد... پاینده نماز از قیامش باشد خوب است بر او گریه، ولی بهتر از آن سرمشق گرفتن از قیامش باشد ✍ اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد .
. اگر چشمِ فتنه، درآوردَنی است... چرا نزد برخی، رها کردنی است؟ در آنجا که فتنه، شرر می‌زند سکوتِ زبانها، ضرر می‌زند چگونه ست، در اوجِ گرد و غبار... نمودند خوبان، سکوت اختیار؟ کجا رفت، فریادِ عمارها؟ زبانِ چو شمشیرِ تمارها؟ چه شد، عهد و میثاقِ رزمندگان؟ مبادا بمانند، شرمندگان! خواص از چه شد دور، از بندگی؟ پیِ چرب و شیرینِ این زندگی! عوام از خواصند، فهمیده تر قدم می‌گذارند، سنجیده تر □ □ □ اَلا ای خواصِ زمانه، بگوش! بزرگان، جوانان، دلیران، بهوش! ندیدید! آتش به قرآن زدند؟ لگد بر زنانِ مسلمان زدند؟ ندیدید! کشتند بس بی گناه؟ جوانانِمان را، به هر قتلگاه؟ ندیدید! با چند قبضه سِلاح؟ نمودند، هتکِ حرم را مباح؟ ندیدید! بی غیرتی سر گرفت؟ به یک نقشه، بی عفتی سر گرفت؟ ندیدید! با لطفِ پروردگار؟ که شد چهره های نفاق آشکار؟ □ □ □ چه تکرارِ تاریخ، دیدیم باز! که سَبّ علی را، شنیدیم باز! بجای علی، با معاویه ها نشستند و گفتند از او چه ها دروغِ معاویه، تکرار شد اَراجیفِ شان، پُر خریدار شد ز تهدید و تطمیع و تحریم ها به کفار، کردند تکریم ها در آنجا که غم، تا نهایت رسید اِهانت، جسارت، به غایت، رسید در آنروزها، خانه آتش زدند در این روزها، خصمِ مسجد شدند پس از ناسزاها و اقدام ها... چه شد رفت شیطان، سرِ بامها؟! علی، باز اگر دست بسته شود... خواص از چه در کار، خسته شود؟! در آنجا که زهرا، چهل نیمه شب به یاریِ مولا، شود در تَعَب چگونه به تنهائی اَش، تن دهیم به رسوائیِ خویشتن، سر نَهیم □ □ □ علی دوستان، حامیِ حیدرند همه جان به کف، رَهروِ کوثرند اگرچه عدوی علی، یاغی است دفاع از علی، تا ابد باقی است وفاداریِ خود، نشان می‌دهیم به فرمانِ زهراست، جان می‌دهیم □ □ □ هنوز از جفا، فاطمه شاکی است هنوز اشک، بر چادرِ خاکی است هنوز آهِ زهرا، به مسمار هست هنوز اشکِ مولا، به دیوار هست هنوز اَبروی مرتضا اَخمی است! چرا گونه ی فاطمه زخمی است؟ چه شد، ضربه ای بر گُلِ یاس خورد؟ چه شد، بر رخَش دستِ خناس خورد؟ خدایا! قسم بر ولای ولی ز دشمن بگیر انتقامِ علی ✍ .
. ولله که تا ابد در این سینه ما مهر علی و عشق حسینی باشد این مکتب برگرفته از عاشورا مدیون نفسهای خمینی باشد ما تا به ابد شور حسینی داریم خوشحال از اینکه نور عینی داریم این رهبر فرزانه ی جان بر کف را از مکتب پر فیض خمینی داریم ✍ .
. به بی‌قراریِ دل‌های بی‌قرار قسم به داغ‌داری جان‌های داغ‌دار قسم به سوتِ آمدنِ آخرین قطار قسم به شیهه‌ی فرَسِ آخرین سوار قسم به برقِ تیغِ سواران کهنه‌کار قسم نزاع بر سر ایمان و کفر و تکفیر است جدال بر سر فرجام خون و شمشیر است ستیزه‌ای که میان نسیم و زنجیر است، نمادی از وزش بادهای تغییر است به گل شدن، به شکفتن، به نوبهار قسم چه سود از این‌همه کبریتِ بی‌خطر بودن چه سود از این‌همه مبهوت و بی‌خبر بودن چه سود از این‌همه بی‌درد و رهگذر بودن خوشا به وقت خطر، سرخ و شعله‌ور بودن به عشق و غیرت و ایثار و اقتدار قسم به گوش می‌رسد ابلیس، اَلأمان‌هایش صدای خُرد شدن‌های استخوان‌هایش زبانه می‌کشد آخرزمان، تکان‌هایش پدید می‌شود از هر طرف نشان‌هایش به انتظار، به پایان انتظار قسم سپاه ابرهه را ترس و واهمه است اینجا یزید و حرمله را روز محکمه است اینجا علَم به دستِ علمدارِ علقمه است اینجا قرارگاهِ حسین بن فاطمه است اینجا به مادران شهیدان روزگار قسم... ✍ .
. ولایتمداری و در انتخابات به دستورِ رهبری عزیز خونِ ما نذرِ تولّایِ علی وُ زهراست خطِّ ایرانی وُ ایران خطِّ مَشیِ کربلاست انقلابِ نابِ ما از جنسِ عشق وُ عاشقی امتدادی بی‌نظیر از مکتبِ خونِ خداست با حسینیم وُ خُمینی ریشه‌یِ این نهضت است پرچمِ ایرانِ ما بَر شانه‌هایِ ابرهاست رهبرِ این کشور از جنسِ یداللّه وُ غدیر از تبارِ فاطمیِّه از دیاری آشناست ما به قرآن وُ مدد از ذکرِ حیدر دلخوشیم تکیه‌گاهِ حالِ حزبُ‌اللّه بی‌شَک کِبریاست ما همان جان‌بَرکَفانِ جبهه‌هایِ غیرتیم سینه‌هایِ ما سِپَرهایِ دفاع از هَل اَتیٰ‌ست باک از تهدید وُ تحریم وُ ترور یعنی هلاک ما شجاعت پیشه‌ایم وُ ریشه‌یِ ما از وِلاست رأی یا جان هر چه که آقا بفرماید به چشم اَمر امرِ رهبری وُ حکم حکمِ مقتداست ماشعور وُ شور را خرجِ  حضوری می‌کنیم این نشان از انتظارِ ماست جان دادن رواست چشم بر راهِ ظهوریم وُ فداییِ وطن خطِّ ایرانی وُ ایران خطِّ مَشیِ کربلاست ✍ .
. چه دور مانده ام از کاروان کرببلا چقدر فاصله دارم ز دوستان شما مرا ببخش فقط ادعاست عاشقی‌ام جداست راه من از راهتان، جداست، جدا چقدر فاصله دارم ز دعبل و عمّار کجاست لایق من، «مَرْحَباً بِنَاصِرِنَا...» دلم گرفته، کجایند «اِبنِ تَیهان»ها «خُزَیمه»ها، سر و جان داده‌های دشت بلا؟ کجاست آن شهدایی که وصفشان فرمود امام متقیان: اینَ؟ اینَ؟ اینَ؟... کجا؟ برادران وفادار من کجا هستند، مجاهدان شهید و بصیر راه خدا؟ پیام اصلی این خطبه در همین جمله‌ست «خطاست خانه‌نشینی، امام خوانده تو را» زمان زمانِ نشستن، زمان ماندن نیست نهیب می‌زند از هر طرف زمانه به ما.. خوشا به بخت و به اقبالشان که با دل و جان تمام هستی خود را نموده‌اند فدا چقدر منتظر ما نشسته برگردیم چرا من و تو نباشیم با امام؟ چرا؟ ✍ .
. می‌شود چشم بر جهان وا کرد شد پُر از شورِ ناب بینایی می‌شود رَست از تقیُدِ خاک می‌شود داشت روح دریایی می‌شود پاک و با اصالت شد اسوه‌ی مردی و مروت شد می‌شود با حیا و عزت شد خالقِ مکتبی تماشایی می‌شود خانواده‌داری کرد پایِ این عشق پافشاری کرد خانه‌یِ خویش را بهاری کرد با سفیران نور و زیبایی می‌شود با سلاح حجب و عفاف بود پیروزِ هر نبرد و مصاف بود فارغ ز بیمِ هر اجحاف بود یک قهرمانِ رویایی می‌شود داشت دیدگانی تر موقعِ یادِ حضرتِ مادر می‌شود خاک شد در این محضر با نگاهش گرفت آقایی می‌شود شد ز هرزگی‌ها دور می‌شود شد بدون سگ‌ مشهور می‌شود کرد دشمنان را کور با جهاد و تلاش و دانایی می‌شود جام قهرمانی را هدیه بر محضر شهیدان کرد می‌شود در مسیرِ حضرت عشق بشوی لشکری به تنهایی می‌شود بود شهره و نامی شد برایِ کنامِ خود حامی داشت همواره عِرقِ اسلامی کرد با بانگِ حق هم‌آوایی می‌شود داشت عزم ایرانی بود در جنگِ خصم طوفانی بود در لشگر سلیمانی یارِ آماده و مُهیایی می‌شود مرد بود پایِ وطن رد شداز خویشتن برای وطن گفت :هستی من فدایِ وطن می‌شود، شد: وحید شمسایی ✍ ‌
. نه زاهد می شود هر آدمی با جای مهر روی پیشانی نه دائم سد خورشید است ابر روز های سرد بارانی مچ سفت صدف وا می شود معلوم خواهد شد چه چیزی را به جان می پرورد در بطن خود از چشم خلق الله پنهانی نفوذی آدمی از جنس ما و درد های مشترک دارد شکایت دارد از فقر و فلاکتهای زنهای خیابانی خودی در ظاهر اما ناخدای کشتی دزدان دریایی نه سرباز وطن یک مهره ی شیطان برای خلق ویرانی نفوذی می تواند خادم و خدمتگزار مهربان باشد نفوذی انجمن دار است گاهی در لباس پاک روحانی نفوذی می تواند دکتر و سرهنگ وشاعر باشد و گاهی نفوذی عارف و علامه ی دهر است و استاد سخندانی نفوذی داور و بازیگر و در هر لباسی فتنه انگیز است نفوذی می تواند یک بسیجی باشد و در نفرت افشانی نفوذیها فراوانند این ایام ،باید با بصیرت بود گرفتاریم در یک کشتی آشفته در دریای طوفانی فرج در پیش،ساحل روبرو،با ناخدایی از تبار نور مسیر ما نخواهد شد عوض در التهاب هیچ بحرانی کسی از راه خواهد آمد و کاخ ستم ویرانه خواهد شد و خواهد رفت از کل جهان با مقدمش درد و پریشانی
. یک عده پندارند ما از یار دوریم غافل که اورا لحظه لحظه در حضوریم تنها نشانِ منتظر‌ها ندبه‌ها نیست! ما در پیِ تجهیز میدان ظهوریم در مکتب سردار دل‌ها از پیچ‌های سخت در حال عبوریم باید قوی باشیم! تا کی زیر دستی؟ ما، در مصاف حزب شیطانِ شروریم چشم همه مستضعفین بر یاری ماست ما وارثانِ ارض، در آیات نوریم تا فتنه باشد ما نمی‌گیریم آرام تا ظلم باشد ما حریف ظلم و زوریم لاَ يَحْمِلُ هَذَا الْعَلَم...، جز با ولایت ما زیر این بیرق بصیریم و صبوریم پیر جماران وعده‌ی حقّی به ما داد چشم انتظار منجی و صبح ظهوریم ✍ .
. ما که جان، در یاریِ خونِ خدا خواهیم داد دستِ سازش با یزیدی‌ها، کجا خواهیم داد؟! تا دِژِ هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة، داریم از حسین..‌. کِی دگر لبخند، بر اهلِ جفا خواهیم داد ضدِّ استکبار بودن، افتخاری زینبی است شیوه‌ی دختِ علی را، نشرها خواهیم داد بینیِ پُر بادِ استکبار، زیرِ پای ماست درسِ عبرت، بر جهانِ ظلم را خواهیم داد عالَمی بیدار شد، وَز حق کُشی بیزار شد با همین خیزِش، جوابِ آمریکا خواهیم داد غَزّه را، گَر بمب‌های صهیونیست آتش زند پاسخش، با روضه‌های کربلا خواهیم داد عزَّتِ ایرانِ اسلامی، به احکامِ خداست چون سلیمانی به میدان، اِعتنا خواهیم داد چون شهیدِ خدمت از قرآن حمایت می‌کنيم مجلسِ بین‌الملل را هم، صفا خواهیم داد دَم اگر از خطبه‌ی نهج‌البلاغه می‌زنیم چون شهیدان، در عمل آن‌را بها خواهیم داد ما جوابِ چالشِ تحمیلیِ حذفِ حجاب با نخی از چادرِ خَیرُالنِّسا خواهیم داد ما جوانان را، ز دانشگاهِ دین خط میدهیم حوزه را، سوی علی اکبر صَلا خواهیم داد نوجوانان را، به گُل‌های حسن خو داده‌ایم دستِ هر یک، پرچمِ سبزِ رضا خواهیم داد پرچمِ این مملکت، در دستِ مولانا رضاست روز و شب تعظیم، بر گنبد طلا خواهیم داد خِطّه‌ی یارِ خراسانی است، ایرانِ حسین جان و مال و آبرو را، خونبها خواهیم داد عزّتِ اَقوامِ ایرانی است، از حبِّ علی پنج نوبت نامِ او، سَر هر کجا خواهیم داد راهِ ما، تحتِ تَوَلّای اِمامِین است و بس در اطاعت از ولایت، کشته‌ها خواهیم داد ما علمداری چنان، عباس داریم ای جهان! هستیِ خود را به عشقَش، از وفا خواهیم داد تا اَبَاالفضل است خود، میر و علمدارِ حرم درس عبرت‌ها، به شمرِ بی‌حیا خواهیم داد از اَمان نامه، سرِ کوهِ ادب، پائین فتاد ای زبانم لال، روی خاک‌ها، از زین فتاد تیر ۱۴۰۳/محرم ۱۴۴۶ .
. نه زاهد می شود هر آدمی با جای مهر روی پیشانی نه دائم سد خورشید است ابر روز های سرد بارانی مچ سفت صدف وا می شود معلوم خواهد شد چه چیزی را به جان می پرورد در بطن خود از چشم خلق الله پنهانی نفوذی آدمی از جنس ما و درد های مشترک دارد شکایت دارد از فقر و فلاکتهای زنهای خیابانی خودی در ظاهر اما ناخدای کشتی دزدان دریایی نه سرباز وطن یک مهره ی شیطان برای خلق ویرانی نفوذی می تواند خادم و خدمتگزار مهربان باشد نفوذی انجمن دار است گاهی در لباس پاک روحانی نفوذی می تواند دکتر و سرهنگ وشاعر باشد و گاهی نفوذی عارف و علامه ی دهر است و استاد سخندانی نفوذی داور و بازیگر و در هر لباسی فتنه انگیز است نفوذی می تواند یک بسیجی باشد و در نفرت افشانی نفوذیها فراوانند این ایام ،باید با بصیرت بود گرفتاریم در یک کشتی آشفته در دریای طوفانی فرج در پیش،ساحل روبرو،با ناخدایی از تبار نور مسیر ما نخواهد شد عوض در التهاب هیچ بحرانی کسی از راه خواهد آمد و کاخ ستم ویرانه خواهد شد و خواهد رفت از کل جهان با مقدمش درد و پریشانی .
. پیام اربعین مردمی که حرف افتاده، ز دین برگشته اند یا به قول عده ای، از فقر، کافر گشته اند اربعین با یک نگاه مهدی صاحب زمان در بیابان نجف تا کربلا سرگشته اند .
. السلام علیک یا اباعبدالله مستی عالم ز جام کربلاست عاشقی روح پیام کربلاست مانده عاشورا اگر که جاودان اربعین راز دوام کربلاست ✍ .
. به نام خالق یکتای ما که از ایمان نهاده بار امانت به گرده‌ی انسان جهان و هرچه در آن است آزمایش ماست همهْ زمین و زمان، پرده‌ی نمایش ماست به قتلگاه خودش می‌رود نَفَس به نَفَس کسی که نگذرد از سیم خاردار هَوَس پُلی شویم که از خود گذشتن آموزیم نه موج سرکش طغیان که فتنه افروزیم خوشا به یاری مردم به چشمِ تَر رفتن جهاد چیست؟ در این جاده‌ها به سر رفتن و چیست دنیا؟ سیر غم است و شادی ما و عمر چیست؟ همان اردوی جهادی ما پیام اول این انقلاب بود، جهاد امید مردم سَرْپل‌ذهاب بود، جهاد جهاد ما سفر از دخمه‌ی تن آسانی‌ست جهاد، غیرت اسلامی است و ایرانی‌ست جهاد، از غم همسایه‌ها نخفتن ماست جهاد خدمت هر کارگر به میهن ماست رسول ما که به مستضعفین تبسم کرد زبان منبر ما را زبانِ مردم کرد علی به شانه‌ی خود بار نان و خرما داشت حسینِ ما غم این پابرهنه‌ها را داشت کسی مباد گرفتار بی پر و بالی مباد سفره‌ای از نان و زندگی، خالی در این مسیر به سرمنزل سفر نرسیم اگر به داد دلِ خونِ کارگر نرسیم هنوز مردم مستضعف‌اند پای نظام بر این همیشه صبورانِ سربلند، سلام به نان خشک اگر سر کنیم سَر نَکِشیم به بام اجنبیان عاجزانه پَر نَکِشیم کدام آینه بوده‌ست از شکستن شاد؟! مبادمان که پریشان شویم و دشمن‌شاد کسی که هیزم عصیان کشد، جهنمی است کسی که شعله به ایران کشد، جهنمی است دریغ، از نظر شعله‌ها به پرچم ما شرر زدند به ایران ما، به پرچم ما سلام! پرچم زیبای عشق و ایمانم سلام! پرچمِ پا تا به سر، مسلمانم به سبز و سرخ و سپیدت گره زدم دل را که شعله‌وار بسوزم هرآنچه باطل را ز موج‌ها به تو بردم پناه و خرسندم که با تو یافته‌ام، با تو امن ساحل را میان سینه‌ی خود از خدا نشان داری همان که ساخته آسان هرآنچه مشکل را چه مادران که به دامان تو گریسته‌اند چو در برِ تو نشاندند مرغ بِسمل را تو یادگار شهیدان خون‌کفن هستی و زنده می‌کنی اسم امام راحل را ز جهل در تو کسی گر نگاه کرده حریص درآوریم ز جا آن دو چشم جاهل را سپیدِ چهره‌ی تو نور دیده و دل ماست چنانکه نیمه‌شبی دیده قرص کامل را ز سرخی رخ تو اهل خانه دل‌گرم‌اند ز سبزی تو معطر کنیم منزل را به زیر سایه‌ات اِستاده ملتی نستوه که فاتحانه گذر کرده این مراحل را مباد سایه‌ی امن تو از سر ما کم مَبینم از شرر تو شبی تُهی دل را صدایی از نفس راه می‌رسد بر گوش نوید نصر من الله می‌رسد بر گوش کدام گُل که در اندیشه‌ی بهارش نیست کدام جاده که دلواپس قرارش نیست مشام کوچه پر از عطر آب پاشی‌ها در انتظار تو گلدسته‌ها و کاشی‌ها به هرطرف که نظر می‌کنم شهیدی هست اگر شهید می‌آرند پس امیدی هست شهید خیمه‌اش آن‌سوی بی‌کرانی‌هاست شهید جلوه‌ی بانوی بی نشانی‌هاست شهید! ای به تماشای سوره‌ی کوثر گرفته بوی "فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر" غریب باش دلا تا به آشنا برسی غیور باش به شمشیر لافتی برسی در این زمانه‌ی تردید و شبهه و پرهیز بیا و دست به دامان دلبری آویز پیاله‌نوشِ ولا از بلا نپرهیزد فدایی نجف از کربلا نپرهیزد حسین کیست که این نغمه زیر و بم زده است حسین کیست که" عشق" از حسین دم زده است... اگرچه پیرهنش پاره پاره می‌آید هنوز بانگ اذان از مناره می‌آید در این شبانه، سرود سپیده باید خواند در اقتدا به گلوی بریده باید خواند میان لشکری از نهروانی و جملی پناه خسته‌دلان کیست ذوالفقار علی ✍شعرا؛ ؛ ؛ ؛ ✍ ............. . غرق کن در محیط خون ما را کشتهٔ خویش کن کنون ما را شب و روز از هجوم لشکر هجر کربلاها‌ست در درون ما را ما عذاب عظیم خویشتنیم دارد از ما خدا مصون ما را اگر از خاک بوده خلقت خلق آفریدند از جنون ما را هستِ ما نیست جز متاع غرور کرده افسانه‌ای فسون ما را ملک الموت را چه کار به ما؟ شوقت از تن کشد برون ما را ✍ .
. ما سر به پیش‌گاه خطر خم نمی‌کنیم نخلیــم و هیـــچ‌گاه کمر خم نمی‌کنیم نخلیم و تشنگی خبر روزگار ماست نخلیم و تشنگی سند افتخار ماست همزاد لحظه‌های عطش‌خیز آتشیم آتش بیاورید که ما هم سیاوشیم ما را به اتهام جنون دار می‌زنند زخم زبان به میثم تمار می‌زنند وقت نبرد آمده گاه دریغ نیست زخمم مزن که بر تن من جای تیغ نیست تیغی به کف گرفتم و «جولانم» آرزوست «رقصی چنین میانه‌ی میدانم آرزوست» در جلوه‌گاه عشق و جنون، رقص دیدنی‌ست مردم، میان آتش و خون رقص دیدنی‌ست باید تمام مرثیه‌ها را غزل کنیم والله می‌شود که خدا را بغل کنیم والله می‌شود که خدا را به عین دید اما به گونه‌ای که خدا را حسین(ع) دید واللهِ جنگ، عزت ایل و تبار ماست آخر نمازِ مسجدالاقصی قرار ماست باید که کار شب‌پره‌ها را تمام کرد باید برای صبح فلسطین قیام کرد شــر یهــود باید از این ورطــه کــم شود وقتش رسیده بیرق «حیدر» علم شود * ما سر به پیش‌گاه خطر خم نمی‌کنیم نخلیم و هیچ‌گاه کمر خم نمی کنیم در جلوه‌گاه عشق و جنون رقص دیدنی‌ست مردم میان آتش و خون رقص دیدنی‌ست... ✍ .