.
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
#امام_حسن #بیست_و_هشتم_صفر
#غزل_مرثیه
وقتی که خورد در وسط خانه پیچ و تاب
خانه گرفت از جگر او بوی گلاب
ذریهی رسول ، زمین گیر زهر شد
ابن ابی تراب جگر ریخت بر تراب
یک جا نشست و قدر چهل سال گریه کرد
از زهر لامروت ، تا آتش و طناب
این ماجرای زهر جگر میکشد برون
آن ماجرای کوچه جگر میکند کباب
آتش زدند بر دل اولاد فاطمه
آن آتشی که گشت از آن میخ در مذاب
میخ دری که خورد به جان برادرش
از آن به بعد کشتن شش ماهه گشت باب
گودال قتلگاه حسن بود خانهاش
وقتی که شد به خون جگر صورتش خضاب
درهم شده به خاطر درهم گلوی او
جعده که بود شمر زمان خانه اش خراب
زینب رسید و خون جگر دید بین تشت
اما سری ندید در آن تشت بی شراب
آه ای غریب همسر خوبی نداشتی
تا در عزات گریه کند زیر آفتاب
جعده اگر فروخت حسن را به درهمی
نجمه به جاش کربوبلا رفت با رباب
#وحید_عظیم_پور ✍
.................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#مدح_حضرت_زهرا
#ولادت_حضرت_زهرا
#انقلاب_اسلامی_ایران
آمد زلال آسمانها مادر باران
عطر ولایت میوزد در کوچه ایمان
آمد زنی از جنس نور و آب و آیینه
نازل شده حوریه ای در شکل یک انسان
آمد زنی که کاشف الکرب امامش بود
خورشید رویش بود بر درد علی درمان
تسبیح او مشکل گشای عالم و آدم
سجادهی او رازق هر سفرهی احسان
در ساحل تربیتش دُرّ است و مروارید
دامان حسنش پرورانده لؤلؤ و مرجان
از واژهی مادر حروفی معتبر تر نیست
بخشیده زهرا اعتبارش را به این عنوان
رکن و ستون خانهی مولا علی ، زهراست
بیت خدا هم غبطه دارد بر چنین ارکان
او بی مزارش حاجت زوار خود را داد
پنهان ترین پیداست و پیدا ترین پنهان
آرامگاه فاطمه در قلب حیدر بود
یک بارگاه ازجنس یاس و لاله وریحان
بوده قسیم النار والجنة علی اما
در این میان بودهست حب فاطمه میزان
حاجت اگر از مرتضی داری نجف رفتی
فریاد کن لبیکِ یا زهرا دم ایوان
اینجا نجف ایوان طلا ذوب علی هستیم
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه گویان
زهرا به ایرانی همیشه مرحمت دارد
گهواره جنبان حسینش میشود سلمان
سربند یازهراست حرز هشت سال ما
وقتی مجهز بود دشمن تا بن دندان
هرجا و هر سنگر که میدان جهادی بود
از بچه های فاطمه خالی نشد میدان
حالا هم این فرزند زهرا پیش گیری کرد
از فتنهی هرزی که رویاندند هر دوران
از انقلاب مصر درسی ماند و آن این بود
بی رهبری برد انقلابش را به استهجان
ایران به نام فاطمه خود را تبرک داد
باید مراقب شد نیافتد دست نا اهلان
بایدکه بگذاریم اسم کشورمان را
جمهوری اسلامی زهرایی ایران
عرضم تمام این انقلاب ارثیهی زهراست
هستیم پای وارث آن تا به پای جان
#وحید_عظیم_پور ✍
#میلاد_حضرت_زهرا
.________________________
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#کرامت_زن
#بصیرتی
#مدح_حضرت_زهرا
صدایی سوخته از آتش فتنه
صدایی خفته زیر پای استکبار
و آن فتنه
که می گویند زن بی زندگی مانده
که میگویند زن باید برقصد در دل میدان بیعاری
شما یک معنی از آزادگی دارید
و ما یک معنی دیگر
شما زن را به چشم یک وسیله
شما زن را شبیه غرب
شما زن را نماد خودنمایی
سرکش و بی بندو بار
شما زن را ...
در پشت ویترین لذایذ
شما زن را به روی صفحهی یک پیج
پیج یک سلبریتی
شما زن را لب یک پرتگاه ...
بدون روسری با موی افتاده به دست باد میبینید
شما زن را شبیه یک عروسک...
که نخ بستید بر دستش
و میخواهید در این خیمه شب بازی برقصانید میبینید
شما زن را هزاران چیز میبینید غیر از زن
و ما زن را سفیر زندگی
و ما زن را نه در میدان آزادی
که آزادی خود زن بود
ما زن را حیا دیدیم
جلباب نجابت بر سر افتاده
پابرجا تر از کوه
نورانی تر از خورشید
طوفانی تر از دریا
آرامش تر از ساحل
و ما زن را چنین در اوج دیدیمش
ما زن را
انسانی شبیه حور
مستور
از چشم حرامی دور میبینیم
ما زن را کجا دیدیم
در بیت امیرالمومنین در جلوهی زهرا
چگونه زندگی میکرد
چراغ خانه اش مهر و محبت بود
تنور خانه اش با آتش عشق
روشن
زن ، زهراست
وقتی که پیمبر میرسد پشت در بیتش
سلامش میدهد
و داخل میشود تا بوسه بردارد ز دستانش
زن ، زهراست
وقتی که فدایش میشود باباش
زن ، زهراست
وقتی که ملائک پای علمش درس میگیرند
زن ، زهراست
چون میپروراند دستهای او حسینی را...
که عالم را تکان دادهست
غلامش میشود مجنون
عروسش میشود لیلا
چون میپروراند زینبی را
که شام و کوفه را در خطبه یکسان میکند با خاک
زن ، زهراست
وقتی خطبهی توحید میخواند
و پای لفظ غرّایش
ز فرط شرم
مردان مدینه یکسره سر در گریبانند
زنهای مدینه در خجالت غرق
و از دوش امامش بار بر میداشت
این مادر
#وحید_عظیم_پور✍
..............................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#مدح_امیرالمؤمنین
روزی که قبله؛ منزلِ بابای خاک شد
کعبه به عشق آمدنش سینه چاک شد
آنروز کار عرش بگو و بخند بود
هو هوی جبرئیل در عالم بلند بود
قد افلح العلی و خدا گفت مؤمنون!
مثل علی نماز کسی نیست خاشعون
قد افلح العلی نه علی رستگار بود
از اولش علی ید پروردگار بود
توحید ختم بر گل کفوا احد شده
بنت اسد هر آینه امالاسد شده
میخواستند بند به قنداقهاش کنند
گل را اسیر ماندن در ساقه اش کنند
اما علی که بند به قنداق خویش نیست
خورشید که معطل اشراق خویش نیست
خود در فراز و تابش او بر فرود بود
قوس نزول نور علی در صعود بود
در کعبه رفت احمد و معراج وار رفت
آیینه برملا شد و پرده کنار رفت
پرده کنار رفت و نبی بود با خدا
سجده کنان ملائکه گفتند یا خدا
حق و جمیل و اکبر و لا منتها تویی
این نور دیگر است در آیینه یا تویی
این کیست این که طاق فلک را شکافته
پیراهنی برای خود از نور بافته
این کیست صبح را طلعالشمس میکند
این کیست که وجود تو را لمس میکند
این کیست این که خانهی تو زادگاه اوست
الّا ی اتحاد پس از لا اله اوست
این کیست این که روی که بر خاک میکند
آن خاک را مسافر افلاک میکند
این کیست این که روی سرش تاج انما
و جامهایست بر تنش از جنس هل أتی
این کیست این که هست عوالم ز هست او
افتاده است صور قیامت به دست او
افلاک جان به محضرش ایثار میکنند
اجسام بر ولایتش اقرار میکنند
تعظیم کردهایم خدایا برای که
شک رخنه کرده است میان ملائکه
در این میانه هاتفی از بین همهمه
فرمود یا نبی تو بیان کن به فاطمه
بنت اسد ز مریم عمران تو برتری
کآن مادر مسیح و تو هم ام حیدری
ای دستهی ملائکه جای سوال نیست
وقتی منم خدای شما شک برای چیست
در قدرت خدایی من هضم دید نیست
پس خلق جلوهی خودم از من بعید نیست
تنها علیست زادهی این کعبه است و بس
این کعبه هم بدون علی جعبه است و بس
گفتند عرش و فرش بدون معطلی
یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی
#وحید_عظیم_پور ✍
................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#مدح_امیرالمومنین_ع
#مدح_حضرت_علی_ع
#ولادت_امیرالمومنین_ع
#ماه_رجب
کاخ بهشت خاک بیابانش
جبریل پاسبان درخانش
هم اولیاءگوش به فرمانش
هم انبیاءدست به دامانش
دین خداخلاصه ایمانش
بادوستان همیشه محبت داشت
بادشمنان همیشه مروت داشت
بر دشمن آنقدر که سخاوت داشت
شانش بزرگ بود ، و حرمت داشت
حتی یهود بود مسلمانش
باورکنیم نام امیرش را
یازندگی به روی حصیرش را
باورکنیم هیبت شیرش را
یامهر بایتیم و اسیرش را
اخم نگاه یالب خندانش؟
گهگاه اگرچه بنده گمراهیم
دنبال دست های یداللهیم
آتش اگردهد همه میخواهیم
جانم به دشت آتش ابراهیم
جانم علی که کرده گلستانش
تمارروی دارعلی میگفت
برنخل خودسوارعلی میگفت
باخنده باهوارعلی میگفت
هرکس که ازبهارعلی میگفت
ختم به خیر بود زمستانش
بی یاعلی رسول شدن تعطیل
موسی عصا نداشت برای نیل
با احمد از غدیر بگو جبریل
راز غدیر چیست که اسماعیل
یک هفته قبل رفت به قربانش
من تشنه هستم آب علی مولاست
من ذره آفتاب علی مولاست
من خاک ابوتراب علی مولاست
در چاهم و طناب علی مولاست
من دست اتصال به دامانش
نورعلی ست داده به ماخورشید
نورعلی کجاوکجاخورشید
هرصبح باسلام علی خورشید
دستی گشود وگفت بیاخورشید
این نوررابگیرو بتابانش
این شبهه ایست درسرم افتاده
با اینکه درطریقهی این جاده
پشت نبی ست بر سر سجاده
اول علی نگین به گدا داده
بعدا خدا نوشته به قرآنش
گفتند کیست ؟ درد و دوا گفتیم
گفتند امام کیست لنا گفتیم
گفتند هو بشر ؟ همه لا گفتیم
ما که ندیدهایم خدا گفتیم
ای وای بر ابوذر و سلمانش
مثل مسیح بود دودم شمشیر
دست علی قدم به قدم شمشیر
بسیار یار بود ، و کم شمشیر
هم جانماز بود و هم شمشیر
جبریل بود شاهد جولانش
تاعبدود رسید ، علی سدشد
آن حدس وآن گمان که نمیزدشد
بیچاره ی برادراحمدشد
آنکس که ازحریم علی ردشد
با ذوالفقار کرده پشیمانش
کشته ز ذوالفقار چه میفهمد
پاییز از بهار چه میفهمد
بیچاره جز هوار چه میفهمد
عبد گناهکار چه میفهمد ...
با یک علی تمام گناهانش...
با یک علی تمام گناه من
میریزد از میان نگاه من
این هم دوقطره اشک گواه من
شیرم حلال بود که راه من
مولا نشسته است به پایانش
بدر است و کینهی همه با حیدر
هر لحظه هرنفس همه جا حیدر
میآید از زمین و هوا حیدر
یا مظهرالعجایب و یا حیدر
این یک نسیم اوست ، نه طوفانش
شب درنجف همیشه قمر گرم است
حتی طلیعه های سحر گرم است
زائر به ذکر یاهو سرگرم است
خورشید وقت تابش اگر گرم است
تابیده ازمیان گریبانش
پشت در از فقیر ندا دادن
از خاک پای دوست طلادادن
به بی پناه خانه و جا دادن
شان علی که نیست شفادادن
بیمار را بده به غلامانش
آری نماز بی تو عبادت نیست
حی و ممات بی تو سعادت نیست
نیت به جز مسیر تو قربت نیست
آن کس که در رکوعش نیت نیست
باری بریز داخل پالانش
#وحید_عظیم_پور ✍
#امیرالمؤمنین
#مدح_امیرالمؤمنین
................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#حضرت_علی_اکبر
#مدح_حضرت_علی_اکبر_ع
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
قاری والشمس و والضحی علی اکبر
حضرت داود کربلا علی اکبر
بود مسیحا حسین ، دم پسرش بود
حضرت موسی حسین ، عصا علی اکبر
قامت حُسنش ضریح اهل حرم بود
یوسف مصری کجا کجا علی اکبر
کربوبلا را جناب کعبه حسین است
مروه ابالفضل شد صفا علی اکبر
جبههی پیشانیاش چراغ هدایت
زلف سیه ، رایة الهدی علی اکبر
حی علی الکربلا نشسته به لبهاش
ماذنه ها را زده صدا علی اکبر
ماه در آیینه از ستاره خبر خواست
آینه فرمود انّما علی اکبر
گفت که افتادگی نشان کمال است
دید که رفتهست زیر پا علی اکبر
گر بدهد صد پسر خدا به حسینش
اصغر است ، اوسط است ، یا علی اکبر
پیرها حبیب ، طفلها علی اصغر
هرکه جوان بود گفت یاعلی اکبر
جلوهی تمثیل ، کربلای معلاست
اکبر اگر احمد است آمنه لیلاست
#وحید_عظیم_پور✍
.
#غزل
#مرثیه
#امام_حسین
سر کوچهی عشق دنبال تو
میایم به پرسیدن حال تو
من آنم که بار غمت را کشید
نشسته سر دوش من شال تو
به والله بالاتر است از طواف
بگردم اگر دور امثال تو
امیرم تویی خوش به اقبال من
غلامت منم وای از اقبال تو
همه خستگی های تو مال من
همه درد سر های من مال تو
سمرقند و کل بخارا که هیچ
جهان هم نیارزد به یک خال تو
الهی که هر چه تکان میخورم
نیافتم من آخر ز غربال تو
تو خود کعبه ای پس نمازم قبول
اگر خواندمش رو به تمثال تو
دویدم هراسان به سمت خودت
رسیدم پریشان به گودال تو
همه رفته اند و فقط مادرت
نشستهست بر جسم پامال تو
ولی ساربان مادرت را ندید
و انگشت انگشتری را برید
#وحید_عظیم_پور ✍
.
.
#میلاد_امام_باقر
قدری ست در میان دم و بازدم شکاف
بین من و تو نیست همین قدر هم شکاف
آن روزی از شما به وجود آمدیم که
انداختید در دل ملک عدم شکاف
یا باقرالعلوم سوادی به ما بده
ننداز بین ما و خود ای محترم شکاف
از بس که وقت سجدهی خود نور میدمی
پیشانیات گرفته به خود لاجرم شکاف
در قلب مردمان خودت خانه کردهای
تو آن گلی که زد به دل سنگ هم شکاف
یا میزنی به زمزم و یا میزنی به نیل
عالم نخورده است به نام تو کم شکاف
من کعبهی تو میشوم و تو علی من
روز ولادتت یقه را میزنم شکاف
دوم محمدی بغل دومین علی
یعنی حرم زدهست به شوق حرم شکاف
#وحید_عظیم_پور
#ولادت_امام_باقر علیه_السلام
#مناجات_با_امام_باقر_علیه_السلام
.
.
#امام_علی
علی جمال خدا و جلال زهرا بود
علی ولی خدا بود و وال زهرا بود
علی نفس نفس زندگی فاطمه بود
علی برای پریدن دو بال زهرا بود
تنور فاطمه را گرم کرد عشق علی
علی خمیرهی نان حلال زهرا بود
نبود خلقت کامل کسی به جز زهرا
دم از علی زدن اما کمال زهرا بود
قرار بود که دائم دم از علی بزند
علی رسالت زهرا و آل زهرا بود
علی به سجده اگر رفت و شکر لله گفت
تمام شکر علی در قبال زهرا بود
علی نبود برای کسی به جز زهرا
علی که مُلکْ و مَلِک بود مال زهرا بود
علی و فاطمه بهر هم آفریده شدند
و مادر و پدر عالم آفریده شدند
سلام عرش بر امّ الکرم ، ابالایتام
علی و فاطمه یا ذالجلال و الاکرام
علیست پیکر اسلام و فاطمه صدرش
صیام ، حیدر و زهراست لیلة القدرش
ابالحسن که فقط بود یار ام حسن
بدون فاطمه اش لم یکن له کفوا
علی نماز فرادا نخواند با زهرا
علی دمی تک و تنها نماند با زهرا
علی دلش شده تنگ ضریح فاطمه اش
علی نشسته به بستر شبیه فاطمه اش
چه بستری که هنوز عطر یار را دارد
به خون نشستن هجده بهار را دارد
آهای بستر دلخون بگو چه ها دیدی
رد غلاف و رد تازیانه را دیدی
نگفت خس خس سینهش اسیر دود شده
به تو نگفت چرا صورتش کبود شده
چطور موی حسن زودتر سفید شده
چطور محسن من پشت در شهید شده
بیا برات بگویم چقدر پر دردم
زمان غسل تنش به خدا که دق کردم
برای غسل تنش سخت بود کار علی
سیاه بود تنش مثل روزگار علی
که هرچه شستمش آن زخم میخ بند نشد
که بعد فاطمه کارم بگو بخند نشد
نگفت پشت همان در چطور سوخته است
چرا برای حسینش کفن ندوخته است
بگو وصیت زهرا چه بود با زینب
نگفت از سر و روی کبود با زینب
نگفت زینبم آخر اسیر خواهد شد
نگفت از غم گودال پیر خواهد شد
نگفت داغ عروسم رباب را چه کند
نگفت غصهی بزم شراب را چه کند
#وحید_عظیم_پور ✍
#شهادت_امام_علی_علیه_السلام
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#شب_بیست_و_یکم
#شب_بیست_و_سوم
.
.
#زبانحال_حضرت_زینب
بیابانی که خون بر قلب زینب شد همینجا بود
همانجا که تن تو نامرتب شد همینجا بود
تنت پامال سم چند مرکب شد همینجا بود
اسیر مردمان نامؤدب شد همینجا بود
همینجا بود افتادی و من هم با تو افتادم
تو در گودال جان دادی و من صدبار جان دادم
صدایت قطع شد بین حرم واویلتاه افتاد
نگاهت قطع شد از ما به سمت ما نگاه افتاد
سرت را میبرید و سمت ما لشکر به راه افتاد
سرت با شمر بیرون رفت تن در قتلگاه افتاد
تنور و دامن شمر و درخت و بر سنان رفتی
مگر خواهر نداری روی دست این و آن رفتی
به دنبال سرت غم بی قرین خوردم چهل منزل
چه طعنه ها که از شمر لعین خوردم چهل منزل
به پایت سنگها از آن و این خوردم چهل منزل
تو از نیزه زمین خوردی زمین خوردم چهل منزل
چهل منزل به هر سنگی که خوردی سنگ هی خوردم
سرت را که بغل کردم ببوسم کعب نی خوردم
الا یا ایهاالساقی ادرکاسا و ناولها
شترها بی جهاز آمد فراوان گشت مشکلها
بگویم دختران رفتند بی محرم به محملها
چه ها بر ما گذشت آه ای برادر بین محفلها
عزیزم روضه ها باز است دل را آب و آتش کرد
فقط سربسته میگویم سکینه چند جا غش کرد
تو را از من گرفتند و عزا کردند عیدم را
بگویم چه کشیده ها که خوردم چه کشیدم را
نمیدیدند اگر نامحرمان شمع چکیدهم را
نشان میدادمت یک لاخه از موی سفیدم را
جوانی هام قربان سر تو که مقدس بود
همان بزم شراب شام بهر پیری ام بس بود
#وحید_عظیم_پور ۱۴۰۳
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اربعین
.
.
#اربعین
مثل هلال بود که نوری شکسته داشت
آن خواهری که قلب صبوری شکسته داشت
کوه غیور بود و غروری شکسته داشت
آیینه کاروان بلوری شکسته داشت
آری بلورهای ترک خورده آمدند
آن نازدانه های کتک خورده آمدند
زینب که رعدوبرق ، که طوفان ، که موج بود
زینب که فرد بود ، که زهرای زوج بود
در چادرش سپاه حیا فوج فوج بود
در عرش ِ خطبههاش شجاعت در اوج بود
روز چهلّم آمد و افتاد روی خاک
افتاد و عرض کرد أخی أُختک فداک
افتاد و زخم را به دل بیقرار زد
فریاد کرد و ضجه کشید و هوار زد
هی خاک مشت کرد و به رویش غبار زد
حتی ز پیش روش ملک را کنار زد
یک دفعه رود نالهی او از خروش رفت
زنها کمک کنید که زینب ز هوش رفت
آمد به هوش و ناله ای از نای دل کشید
با گریه خاک کربوبلا را به گل کشید
از هرم آفتاب خودش را به ظل کشید
خود را به سمت قبر برادر خجل کشید
پس با زبانحال غم آن خواهر نجیب
رو بر حسین کرد که یا ایهاالغریب
روزی که از کنارهی گودال قتلگات
راهی شام و کوفه شدم با مخدرات
گفتم سوی مدینه که ای صاحب حیات
هذا مرمل بدما هذه بنات
با آن بنات آمدم از هایو هوی شام
ای صید سر بریدهی در خاک و خون سلام
از زیر بامهای پر از سنگ آمدیم
با گونهی پر از اثر چنگ آمدیم
از کوچههای پر گذر تنگ آمدیم
از شام و کوفه آه نه از جنگ آمدیم
پا شو سپاه گریهی خود را نظاره کن
در گوش دختران حرم گوشواره کن
ما حاجیان محرم در شام بوده ایم
در پای نیزهی تو در احرام بوده ایم
گر سنگ خوردگان ز سر بام بوده ایم
با یک نظر به نیزه ات آرام بوده ایم
آرامش مرا سر نیزه به هم زدند
آن سنگها که بر روی ماهت قدمزدند
ای تربتت شفا که به خاک آرمیده ای
ما را در این سفر ز سر نیزه دیده ای
هر جا ز دختران ابتایی شنیده ای
شمر و سنان زدند بر آنها کشیده ای
دیدی چه با مشقت و آزار رفته ایم
کت بسته بین کوچه و بازار رفته ایم
من گریه ها برای تو کردم در این طواف
من زخم ها به عشق تو خوردم در این مصاف
از آن هزار و نهصد و پنجاه تا شکاف
میخورد تیغ بر تو و بر زینبت غلاف
میپرسی ام چطور ، کجا یا که کی زدند
ای خیزران چشیده مرا کعبه نی زدند
از دخترت نپرس برادر که وای وای
یک ماه گریه کرد برای تو های های
خواباندمش شبی به روی پا به لای لای
دست نوازشم به مویش خورد گفت آی
با سنگ آتشین به سرش تیر میزدند
طفل گرسنه را به دل سیر میزدند
#وحید_عظیم_پور ✍
.
.
#هفدهم_ربیع
وقتی که آمنه به محمد سلام گفت
یعنی در آینه به محمد سلام گفت
آن دم گشود دست و پسر را بغل گرفت
یعنی ستاره بود و سحر را بغل گرفت
اسمش روی کتیبهی دلها منبت است
آن که عقیده داشت خدا در محبت است
عالم «حجاز وحشی زیبا ندیده» بود
با آن همه نشانه خدا را ندیده بود
عالم چموش بود و فقط شیهه میکشید
از دست جهل ، دست به سر صیحه میکشید
عالم مریض بود و بدون طبیب بود
عالم غریبه بود و بدون حبیب بود
عالم ضمخت بود تبسم بلد نبود
بر دختران خویش ترحم بلد نبود
حالا خدا دوباره نفس تازه میکند
قرآن خطی است که شیرازه میکند
حالا خدا میاید و خیرات میکند
چشم حجاز را به گلی مات میکند
میخواست حق که این گره اینگونه وا شود
تا یک یتیم «قَیّم» ام القرا شود
پا بر زمین گذاشت چنان که به مغز ، هوش
آتشکده به پای قدم رنجه اش خموش
با حیرت ایستاد عوالم به پای او
قبله نیاز داشت به قبله نمای او
زد با تبر شکست دل بت پرست ما
آورد و داد دست علی را به دست ما
#ولادت_حضرت_محمد_مصطفی_ص
#میلاد_رسول_الله
#وحید_عظیم_پور ✍
.
.
#حضرت_زهرا
نور خورشید دربساطش بود
این یکی ازتجلیاتش بود
مهربانی بی مثالش از
مادری بودن صفاتش بود
بی فدک هم همیشه روزی ما
بر سر سفره های ذاتش بود
تا قیامت به شوق رد شدنش
عرش مشغول سورساتش بود
مایه فخرکائنات ، علی ست
فاطمه کل کائناتش بود
در و دیوار خانه شاهد بود
فاطمه عاشق صلاتش بود
چشمهی رزق عالم و آدم
در قنوت پر از قناتش بود
هم دعاگوی مومنین بود و
هم دعاگوی مومناتش بود
این خلیله یکی از اعجازش
گل نمودن میان آتش بود
اینچنین عاشق علی بودن
تازه یک پنجم از زکاتش بود
#فاطمیه
#مدح_حصرت_زهرا
#وحید_عظیم_پور
.
.
#حضرت_زهرا
دیدم که مادرم شب جمعه شب قرار
گل میگرفت باغ قنوتش برای یار
پیوسته در نماز و رکوع و سجود خود
کوه قیام داشت و چشمان آبشار
قدش خمیده بود ولی تا عمود صبح
از شانههای خستهی شب میگرفت بار
از بس که وصل بود در آیینهی خدا
جبریل را ز واسطهی وحی زد کنار
از صبح سابقون به شب آخرالزمان
دست دعای مادر من بود در گذار
اما در این مناظرهی عشق هرچقدر
در صحن گریههاش نشستم به انتظار
دیدم دمی برای خودش پر نمیزند
وقتی که روی بال دعا میشود سوار
رفتم سلام کردم و گفتم پس از سلام
ای برقرارِ بر سر سجاده بیقرار
از هرکسی میان قنوت اسم برده ای
الا خودت که پیش خدا داری اعتبار
از این سپاه تربت تسبیح پس چرا
یک دانه هم نگشت برای خودت نثار
اشک از کبود صورت خود پاک کرد و گفت
آه ای عزیز مادر ، الجار ثم الدار
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا
#وحید_عظیم_پور
.