eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
270 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. باید از جرم و گناه دیده استغفار کرد که مرا در محضر تو مانع از دیدار کرد ای گل نرجس خجالت می کشم از چشم‌خود با گناهانش مرا پیش نگاهت خار کرد توبه از آن سیّئاتی می کنم که روز وشب رفتنم تا خیمه ی سبز تو را دشوار کرد عفو کن این نوکری را که پس از هر توبه اش روبه رویت باز هم‌ بر معصیت اصرار کرد خوب می دانم اگر در خواب غفلت رفته ام باز یک گوشه نگاه تو مرا بیدار کرد کاش برگردی بزودی،ای طبیب دردها نوکر بیچاره را هجران تو بیمار کرد بی تو این دنیاست دوزخ،حق بده دوری تو قلب مجنون تو را از زندگی بیزار کرد سخت باشد گفتنش،دیروز فردی منتظر زیر بار فتنه ، دیدار تو را انکار کرد منتقم دیگر بیا ،در کوچه دیده مجتبی دست یک کافر،نگاه مادرت را تار کرد گوش کن ،خونخواه محسن ،مادر غم پرورت ناله ها از غیبتت بین در و دیوار کرد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. روشن جهان ز نام تو یا باقرالعلوم نشناخت کس مقام تو یا باقرالعلوم هستیم ما غلام تو یا باقرالعلوم مؤمن به هر کلام تو یا باقرالعلوم عمری ست درس عشق در این خانه خوانده ایم نور کلام توست اگر شیعه مانده ایم روشن ترین ستاره ی دنیای معرفت ای در حدیث ناب تو دریای معرفت در محضر تو ای گل رعنای معرفت زانو زده جهان به تماشای معرفت مهر تو بوده است صراط جهانی ام مدیون باقر است همه زندگانی ام ما پای منبرت به سعادت رسیده ایم ما با تواییم اگر به هدایت رسیده ایم هستیم زنده چون به ولایت رسیده ایم دنبال نور عشق به هیأت رسیده ایم علم از کلام توست نفس می کشد هنوز آری به نام توست نفس می کشد هنوز غرق اند اهل علم به دریای منبرت چون قطره ای ست علم همه پای منبرت نوری جهان نداشته منهای منبرت ما را ببر همیشه به ژرفای منبرت ای سایه سار جنت الاعلا بقیع تان محراب آسمانی دنیا بقیع تان ای آبروی علم، جهان وام دار تو حرفی نداشتند بزرگان کنار تو پایان نداشت معرفت بی غبار تو خورشید شمع سوخته ی بر مزار تو دستی بکش به شانه ی بی تکیه گاه ما خورشید باش مثل همیشه به راه ما رؤیا شده مدینه و صبح زیارتت ما را ببر به دیدن شرح کرامتت دلتنگ گشته ایم برای سخاوتت قربان فصل فصل غم بی نهایتت خون گریه های کرببلا یادگار توست در ما صدای کرببلا یادگار توست ✍ ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. . رجب! که ماه تو را فیض روز و شب دادند رجب! که نهر بهشتی تو را لقب دادند: حسین بین دو تا نهر آب عطشان بود فرات اگر چه به دشت بلا خروشان بود خروش اشک من از خشکی لبش باشد حضور قلب من از فیض یا ربش باشد همیشه از کرمش زیر منت اویم به جانب حرمش السلام می گویم سلام کرب و بلا! حاجتم شده این بار زیارت رجبیّه! به زیر قُبّه ی یار سلام کرب و بلا! من برات می خواهم به موج اشک، نظر بر فرات می خواهم سلام کرب و بلا! کاش نیمه ی این ماه به یاد داغ عقیله رِسَم به قربانگاه شکست این دل عاشق به رسم هر روزی دوباره آمده یادم چه بیت جانسوزی: «چه کربلاست که آدم به هوش می آید هنوز ناله ی زینب به گوش می آید» اول رجب ۱۴۴۴ ✍ ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. در خاک پای یار بودن سهم خاکستر نبود سوختن در عاشقی در طالع این پَر نبود کاسبِ گریه تمامِ سال سودش خالص است بد ضرر کردم، هر از گاهی که چشمم تر نبود من به هرکس رو زدم..، زد ظرف فقرم را شکست سرپناه این گدا جز سایه‌ی این در نبود سخت دلگیرم خدایا..، تو در آغوشم بگیر هیچ نفعی در جدایی از دَرَت آخر نبود بازی دنیا خرابم کرد..، خوبم می‌کنی؟ کاش نقشِ روسیاه این‌قَدر دردآور نبود هرچه بد کردیم..، زهرا دست ما را ول نکرد ما همه بی آبرو بودیم اگر مادر نبود یا مَن اَرجُوهُ لِکُلِّ خَیرِ من یعنی نجف هرکجا جز خانه‌ی حیدر به غیر شر نبود باطن هر  «یاالهی» گفتن ما  «یا‌علی» است آینه‌دار خدا وقتی به جز حیدر نبود این دل وامانده‌ی من آرزویش کربلاست کنج صحن شاه..، امشب..، جای این نوکر نبود؟! هرکسی پرسید آقا کیست؟! من گفتم: حسین... هیچ‌اربابی از ارباب خودم بهتر نبود ▪️ ▪️ شمر! این لب‌تشنه جز یک جرعه‌آب از تو چه خواست؟! آب هم، گیرم ندادی..، پاسخش خنجر نبود هیچ داغی سخت‌تر از این مصیبت می‌شود؟!: قَدر زن‌های حرم در خیمه‌ها معجر نبود... شاعر: ✍ ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. دمِ صبح آمده ام، چون به دمت محتاجم خیمه ات کو! به غبار قدمت محتاجم گریه ام از سر بیچارگی و دربدری است دلخوشی همه عالم! به غمت محتاجم ریشهء رشد مرا خاک گناهم سوزاند منِ تاریک، به نورِ حرمت محتاجم آنقدر خیر رساندی که بدعادت شده ام دست من نیست اگر بر کرمت محتاجم شرم دارم به کسی رو بزنم غیر خودت تا گدایم به زیاد و به کمت محتاجم لشکرت غرق سپهدار، ولی تنهایی! به غلامی که شده هم قسم اَت... محتاجم حسرتا! قطرهء خونم سر راه تو نریخت من به وادی پُر از پیچ و خمت محتاجم کمتر از مورم و مامور سلیمان نشدم به حسین و نظری باعظمت محتاجم یاعلی ماه رجب آمده دستم خالی است به دعای تو و صاحب علمت محتاجم بغلم کن که پُر از دردم و بی درمانم به طواف حرم محترمت محتاجم ‌ .................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. کاخ بهشت خاک بیابانش جبریل پاسبان درخانش هم اولیاءگوش به فرمانش هم انبیاءدست به دامانش دین خداخلاصه ایمانش بادوستان همیشه محبت داشت بادشمنان همیشه مروت داشت بر دشمن آن‌قدر که سخاوت داشت شانش بزرگ بود ، و حرمت داشت حتی یهود بود مسلمانش باورکنیم نام امیرش را یازندگی به روی حصیرش را باورکنیم هیبت شیرش را یامهر بایتیم و اسیرش را اخم نگاه یالب خندانش؟ گهگاه اگرچه بنده گمراهیم دنبال دست های  یداللهیم آتش اگردهد همه میخواهیم جانم به دشت آتش ابراهیم جانم علی که کرده گلستانش تمارروی دارعلی میگفت برنخل خودسوارعلی میگفت باخنده باهوارعلی میگفت هرکس که ازبهارعلی میگفت ختم به خیر بود زمستانش بی یاعلی رسول شدن تعطیل موسی عصا نداشت برای نیل با احمد از غدیر بگو جبریل راز غدیر چیست که اسماعیل یک هفته قبل رفت به قربانش من تشنه هستم آب علی مولاست من ذره آفتاب علی مولاست من خاک ابوتراب علی مولاست در چاهم و طناب علی مولاست من دست اتصال به دامانش نورعلی ست داده به ماخورشید نورعلی کجاوکجاخورشید هرصبح باسلام علی خورشید دستی گشود وگفت بیاخورشید این نوررابگیرو بتابانش این شبهه ایست درسرم افتاده با اینکه درطریقه‌ی این جاده پشت نبی ست بر سر سجاده اول علی نگین به گدا داده بعدا خدا نوشته به قرآنش گفتند کیست ؟ درد و دوا گفتیم گفتند امام کیست لنا گفتیم گفتند هو بشر ؟ همه لا گفتیم ما که ندیده‌ایم خدا گفتیم ای وای بر ابوذر و سلمانش مثل مسیح بود دودم شمشیر دست علی قدم به قدم شمشیر بسیار یار بود ، و کم شمشیر هم جانماز بود و هم شمشیر جبریل بود شاهد جولانش تاعبدود رسید ، علی سدشد آن حدس وآن گمان که نمیزدشد بیچاره ی برادراحمدشد آنکس که ازحریم علی ردشد با ذوالفقار کرده پشیمانش کشته ز ذوالفقار چه میفهمد پاییز از بهار چه میفهمد بیچاره جز هوار چه میفهمد عبد گناهکار چه میفهمد ... با یک علی تمام گناهانش... با یک علی تمام گناه من میریزد از میان نگاه من این هم دوقطره اشک گواه من شیرم حلال بود که راه من مولا نشسته است به پایانش بدر است و کینه‌ی همه با حیدر هر لحظه هرنفس همه جا حیدر میآید از زمین و هوا حیدر یا مظهرالعجایب و یا حیدر این یک نسیم اوست ، نه طوفانش شب درنجف همیشه قمر گرم است حتی طلیعه های سحر گرم است زائر به ذکر یاهو سرگرم است خورشید وقت تابش اگر گرم است تابیده ازمیان گریبانش پشت در از فقیر ندا دادن از خاک پای دوست طلادادن به بی پناه خانه و جا دادن شان علی که نیست شفادادن بیمار را بده به غلامانش آری نماز بی تو عبادت نیست حی و ممات بی تو سعادت نیست نیت به جز مسیر تو قربت نیست آن کس که در رکوعش نیت نیست باری بریز داخل پالانش ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. محمود ژولیده به نام نامی سبحان به عالم دیده وا کردم خدا را با ولای چارده نورش صدا کردم به امداد محمد تا محمد یک دعا کردم گرفتم دامن پاک اباجعفر نوا کردم صدا کردم دعا کردم نوا کردم چها کردم که ناگه دیده وا کردم بنور چارده معصوم خدا را شکر این سائل نشد از لطف حق محروم در این ماه خدا عبد خدا محبوب داور شد چه عبدی؟ بنده ای که بابِ شهراللهِ اکبر شد به یک معنا امام امّا به یک معنا پیمبر شد همان که باقر هر علم، اول تا به آخر شد ز اسم اعظمش اینک دلم از بس منور شد رسیدم تا بجایی که خدا را در بغل دارم در این ماه خدا من با خدا ماه عسل دارم من از روز ازل گم بودم و راهم فتاد اینجا معلّق ذره ای بودم که ناگه ایستاد اینجا ز ((یَهدِی اللهِ نورِه)) بَر گرفتم اعتماد اینجا شدم از روز میلادم غلامی خانه زاد اینجا ز بختم حضرت زهرا مرا دستور داد اینجا شناساندند قرآن را و عترت را بجان من همین شد تا ابد از هر بدی خط امان من خدا را شکر دلهامان بدست باقر افتاده گدایان را سر و سامان بدست باقر افتاده و دستان تمنّا مان بدست باقر افتاده عبادات سحرهامان بدست باقر افتاده سفرهای مُعلّامان بدست باقر افتاده چه آقایی که بابایش پدر زن چون حسن دارد سفر در پیش ، با جدش ، حسینِ بی کفن دارد چه آقایی چه زیبا پا در این منظومه بگذارد چه رفتار دل انگیزی عجب خلق خوشی دارد چه زیبا در مدینه سر قدم آهسته بر دارد برای کربلا رفتن زمان را لحظه بشمارد که تا دستور زهرا را بخاطر خوب بسپارد به یمن گریه بر جدّ غریبش نور می تابد همه اسرار عالم را به نور روضه بشکافد سه ساله با سه ساله همسفر از شهر یثرب شد رسید آندم که در صحرای تف نزدیک مغرب شد به روی نیزه سرهای بنی هاشم که غالب شد بخون خورشید و ماه و انجم و خیل کواکب شد همه دار و ندار خیمه ها را کوفه صاحب شد فرار عمه ها بود و نگاه حسرت باقر امان از گریۀ سجاد و آه حضرت باقر از آنجا عهد با خود کرد تا دین را کند یاری همه احکام که ، مانده معطّل را کند جاری کند آیات قرآن را روایاتی شنیداری دهد با نهضت روضه به اهل درد بیداری منا را کربلا کرد و همه عمرش عزاداری و فرمود آن امام راستین با مردم دنیا خدا رحمت کند آنکس که امر ما کند احیا چه امری؟امرِ دین احیاء گردد با حسین و بس همه احکام ما اجراء گردد با حسین و بس عدالت در جهان احصاء گردد با حسین و بس و محوِ منکر و فحشاء گردد با حسین و بس شهادتنامه ها امضاء گردد با حسین و بس یقین احیای امر دین بجز امر ولایت نیست هر آنکس نیست در این ره دل او را هدایت نیست حیات طیبه آری صفات منکران هرگز عطای فاطمه آری لقای دشمنان هرگز ولای مرتضی آری لوای مشرکان هرگز گلاب دوستان آری گل بیگانگان هرگز شکست دشمنان آری گسست دوستان هرگز نه آن تحریم می خواهیم نه این تکریم می خواهیم که تنها تحت فرمان علی تسلیم می خواهیم .
. اَیْنَ الرَّجَبیُّون آید چه نوایی اَیْنَ الرَّجَبیُّون پیچیده ندایی اَیْنَ الرَّجَبیُّون این ماه دل آرا این ماه دل انگیز دارد چه صفایی اَیْنَ الرَّجَبیُّون در محفل اُنس ات آید ز کرامت الطاف خدایی اَیْنَ الرَّجَبیُّون گر بنده ی اویی بنگر به چه کویی تو غرق عطایی اَیْنَ الرَّجَبیُّون از عالَم معنا از جانب مولا بشنو تو صدایی اَیْنَ الرَّجَبیُّون آید ز خداوند پیغام پُر از نور گر بنده ی مایی اَیْنَ الرَّجَبیُّون دریاب که این ماه آورده به همراه تسبیح و ثنایی اَیْنَ الرَّجَبیُّون با نورِ حسینی مأنوس شوی تو گر اهلِ ولایی اَیْنَ الرَّجَبیُّون «یاسر» ز پی دوست از دیده گرفت اشک بشنید ندایی اَیْنَ الرَّجَبیُّون ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
. تقدیم به باب الحوائج علیه السلام *********** ای افتخارِ اهلِ کرم ، افتخارِ جود ای جودِ کیمیایِ وجودت عیارِ جود جان و دلِ امام رضا ، حضرتِ جواد نامِ تو خوش نشسته همیشه کنارِ جود از بس به دست تو گلِ احسان شکفته است هر چار فصلِ عمرِ کمت شد بهارِ جود تو کیستی ؟ جوادِ جوادانِ عالمی خوانده شدی جواد، در ایل و تبارِ جود هر کس که گشت دور تو، شد از جواد ها مولا ، گدای توست خودش در مدارِ جود تقلید از تو لازمه ی هر سخاوت است آقای من بدون تو لنگ است کارِ جود چون در تو دید عادتِ احسان خدایِ تو در بینِ خلق ، کرده تو را تاجدارِ جود دلتنگِ کاظمین تو هستیم یا جواد آنجا که با وجود تو باشد مزارِ جود دیدم به وقتِ بارشِ باران در این حرم گلدسته های صحنِ تو را آبشارِ جود روزی که خلق در صفِ محشر بایستند دارند از تو شاه و گدا انتظارِ جود ******************** علیه_السلام .
. روشن جهان ز نام تو یا باقرالعلوم نشناخت کس مقام تو یا باقرالعلوم هستیم ما غلام تو یا باقرالعلوم مؤمن به هر کلام تو یا باقرالعلوم عمری ست درس عشق در این خانه خوانده ایم نور کلام توست اگر شیعه مانده ایم روشن ترین ستاره ی دنیای معرفت ای در حدیث ناب تو دریای معرفت در محضر تو ای گل رعنای معرفت زانو زده جهان به تماشای معرفت مهر تو بوده است صراط جهانی ام مدیون باقر است همه زندگانی ام ما پای منبرت به سعادت رسیده ایم ما با تواییم اگر به هدایت رسیده ایم هستیم زنده چون به ولایت رسیده ایم دنبال نور عشق به هیأت رسیده ایم علم از کلام توست نفس می کشد هنوز آری به نام توست نفس می کشد هنوز غرق اند اهل علم به دریای منبرت چون قطره ای ست علم همه پای منبرت نوری جهان نداشته منهای منبرت ما را ببر همیشه به ژرفای منبرت ای سایه سار جنت الاعلا بقیع تان محراب آسمانی دنیا بقیع تان ای آبروی علم، جهان وام دار تو حرفی نداشتند بزرگان کنار تو پایان نداشت معرفت بی غبار تو خورشید شمع سوخته ی بر مزار تو دستی بکش به شانه ی بی تکیه گاه ما خورشید باش مثل همیشه به راه ما رؤیا شده مدینه و صبح زیارتت ما را ببر به دیدن شرح کرامتت دلتنگ گشته ایم برای سخاوتت قربان فصل فصل غم بی نهایتت خون گریه های کرببلا یادگار توست در ما صدای کرببلا یادگار توست .............. روح مادرِ تازه درگذشته ی جناب کردی شاد. فردا ۵شنبه ازساعت ۱۸ مراسم یادبود این مادر در حسینیه هیئت خادم الحسین در مشهد ۴راه عشترت آباد، کاشانی ۲۶ برگزار میشود. .
. ماه رجب سلام! که ماه محمّـدی یـادآورِ شکـوه گلستـان احمـدی آیینـه‌دارِ نــور خداونـد سرمـدی از شـرقِ رحمتِ ازلـی باز سرزدی ماه تـو نـور بـر دل اهل‌نظر دهد میلاد چار حجت حق را خبر دهد آغـاز مـاه تـو کـه به نام پیمبر است میـلاد پنجمیـن ولـی‌اللهِ ‌اکبـر است کز چار بحـرِ نور، فروزنده‌گوهر است نجلِ دو فاطمه، خَلفِ پاک حیدر است بعد از علـی، محمّد اوّل وجود اوست ذکر ملک همه صلوات و درود اوست ایـن باقـرالعلومِ خداونـد سرمـد است این آفتاب حُسن خدا، وجه احمد است مولای من محمّـدِ آل محمّـد است گیتی ز مقدمش همه خلد مخلّد است بـر خلـق سایـه کرمش مستدام باد از شخص احمدش صلوات و سلام باد جدش بوَد حسین و، حسن جد دیگرش سجـاد بـاب و بنـت حسـن نیز مادرش دانشــوران دهــر، همـه بنــده درش جاری ز لعـل لب همه‌جا درّ و گوهرش بگذاشت پا به عالم هستی، سرم فداش تنها نه جان و سر، پدر و مادرم فداش در قدر و در مقام، حسین است این پسر سر تـا قدم تمام، حسین است این پسر در علم و در قیام، حسین است این پسر آیینـــه امـــام حسین است ایـن پسر بستـان حکمـت ازلی در ضمیر اوست دانش به هر کجا که نهد پا، سفیر اوست گاهی به عرش زمزمه حکمتش به گوش گاهی به باغ، بیل کشاورزی‌اش به دوش گه بـا کلام داده بـه اهـل کمـال، نوش اهل کلام یکسـره در محضـرش خموش دریا ز چشمـه دهنش موج می‌زند آیات وحی در سخنش موج می‌زند ای اصـل دیـن ولای تـو یا باقرالعلوم وی ذکـر حـق ثنـای تـو یا باقرالعلوم وی عرش، خـاک پای تـو یا باقرالعلوم جـان جهـان فــدای تـو یا باقرالعلوم مهر تو جان جان صلات و صیام من پیوسته وقف تو، صلوات و سلام من ای شیعــه را به مهر شما اقتـدارها مـاه رجــب گرفتـه ز تــو اعتبارها خورشید بر درت یکی از جـان‌نثارها گردنــد دور کـوی تـو لیـل و نهارها هر لحظه در بقیع تو صد کاروان دل است هـر جا، روم مزار توأم شمع محفل است من کیستم که خاک سرای شما شوم؟ لب واکنـم، قصیـده سـرای شما شوم یـا مفتخـر بـه مدح و ثنای شما شوم باشـد کـه تـا گـدای گدای شما شوم لال است در ثنای تو مـولا زبان من تو وصف خود بگوی ولی با زبان من وقتـی عـدو بـه حضـرت تو گفت ناسزا بـا حسـن خلـق و با گل لبخند از ابتدا کردی به پاسخ از دل و از جان بر او دعا ایـن اسـت قـدر و منـزلت و عـزت شما تنها نه اینکه نام تو از من ربوده دل خلق محمّدیت ز دشمن ربـوده دل ای بر تو از خدا و رسولش سـلام‌ها اهــل کــلام را ز کـلامت کـلام‌ها بیچـاره و ذلیـل مقـامت «هشام»‌ها در پنجــه تـو از همه دل‌ها زمام‌ها توحید زنده از نفس صبح و شام تو اسلام فخر کرده به نطق «هشام» تو تو خلــق را مطاعـی و خلقت مطیع تو برتــر ز اوج وهــم، مقــام رفیــع تـو پیـران عقـل یکسـره طفـلِ رضیـع تـو فـردوس گشتـه خـاک‌نشینِ بقیـع تـو «میثم» اگـر قصیـده سرای شما شده مشمول بذل و لطف و عطای شما شده استاد حاج .
. شوری به سر دارم برای دلبری امشب چشم انتظارم تا ظهور دیگری امشب در گوش جانم یک نفر می گوید انگاری آید دوباره اهل عالم حیدری امشب در بزم عشاق حسینی شور می گیرم مستم دوباره از شراب کوثری امشب از رفت و آمدهای بالا می توان فهمید دارد مدینه اتفاق بهتری امشب چشم ملائک خیره بر بیت الحسین است و بر چهره ی مسرور و شاد مادری امشب باید بگیرم عیدی ام را امشب از این در وقتی خدا داده به اربابم علی اصغر ........ عالم دوباره رود جاری دارد از دریا جانِ رباب است این که امشب آمده دنیا الله اکبر بسکه این صورت نمک دارد در چشم او پیداست نور حضرت زهرا مجموعه ی حُسن خدادادی آل الله جمع است در لبخند شیرین همین آقا و اِن یکاد است روی لبهای علی اکبر می بوسد از ذوقش برادرزاده را سقا لالایی اش را یا علی می خواند از اول زینب گرفته در بغل جانِ برادر را کوچکترین سوره به قرآن حسین آمد جان رباب و زینب و جان حسین آمد .......... گل کرده لبخند رقیه با تماشایش دارد سکینه خنده بر روی دلارایش از ذوق، انگاری که تازه گشته است بابا بسکه نظر دارد بر این قنداقه بابایش این خانواده زنده کردند یاد مادر را وقتی که دیدند نقش زهرا را به سیمایش عطر محمّد در فضا پیچیده باز امشب بارانِ رحمت ریزد از ابر قدمهایش حالا رباب است و مسیح حضرت ارباب غبطه خورد مریم به مادر با مسیحایش جا دارد از خوشحالی و این جشن و شادی ها آقا به ما عیدی دهد کرببلایش را ....... مِی را دوباره از شعف تا به گلو کردیم در چشمه ی مِهر علی اصغر وضو کردیم باب الحوائج پا به دنیا زد خدا را شکر ما هم برای حاجت خود رو به او کردیم دلبستگان حضرتش گشتیم چونکه ما خود را گدای او، نه! صاحب آبرو کردیم غیر از علی اصغر دلارایی ندیدیم و امشب به شوق یک نگاهش آرزو کردیم یک کربلا امضا کند امشب برای ما با او بهشت با صفا را جستجو کردیم دستش گره وا می کند بی حد و اندازه هم پای عباس و حسین او دارد آوازه ....... اصغر نگویید و بخوانیدش علی اکبر شیر است در قنداقه مثل جذبه ی حیدر شش ماه دیگر می شود معلوم تاثیرش در ماجرای کربلا و لحظه ی آخر کوچک ولی سرباز عاشورای ارباب است گل می کند این غنچه حتی زخمی و پرپر او با گلویش کربلا را فتح خواهد کرد مُهر دلالت می زند بر پای این دفتر طفل است و از او انتظار رزم میدان نیست اما به گریه می دَرَد شیرازه ی لشگر یاللعجب از رزم عاشورایی اصغر جانم فدای این همه آقایی اصغر ........ امشب مرا در کربلا مهمان کند خوب است بار دگر بر عاشقان احسان کند خوب است دل های تشنه التماسش می کند امشب این دشت را مهمانی باران کند خوب است حالا دخیلم را به ذکر نافعش بستم با یک نگاهش مشکلم آسان کند خوب است خورده گره بر کار قلب مبتلای ما حاجات ما و درد ما درمان کند خوب است فردای محشر لحظه ی ناب شفاعت هم در دست زهرا صحنه ای طوفان کند خوب است این دست های خالی افتاده را دریاب باب الحوائج یا علیّ اصغر ارباب ✍ .