eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
270 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. 💢 سرباز شعله ور سرباز آمرکاییِ در شعله سوخته دارد شرف به هم‌وطن خودفروخته جزغاله می‌شوی، پَر پروانه می‌شوی اما شریک نسل‌کشی‌ها نمی‌شوی آتش به جان خویش زدن، گرچه موحش است اما نه آنقدَر که فلسطین در آتش است پای کدام سفره چنین بار آمدی؟ اهل کدام هیئت و کانون و مسجدی! مسجد شبانه سوخت، کلیسا تمام شد حجّت برای مردم دنیا تمام شد حکّامِ بی‌تفاوت بی‌غیرت عرب هیزم‌کش ابوسفیان و ابولهب انسانِ بی‌خدای هیولای بی‌حیا رسوا که بود، لیک نه اینقدر برملا کِی ملتفت به مرز حلال و حرام‌هاست ذهنی که در تصرّف چی‌چی‌گرام‌هاست! امروز غزّه، جنگ سرِ کفر و بندگی‌ست امروز غزّه، مسئله‌ی مرگ و زندگی‌ست هنگام پاسخ است به فریاد مُستغیث هنگامه‌ی جدا شدنِ طیّب از خبیث آنک زمین به ظلم و به جور است خون‌چکان اینک صدای زلزله‌ی آخرالزمان این بغضِ غیرت است که آتش گرفته است فریاد فطرت است که آتش گرفته است ای شیعه‌ی تنوریِ وجدان خویشتن! اینجا تو قهرمان منی! قهرمان من! .
. درد دل مردم فشار اقتصادی‌ست بازارهای راکدِ رو به کسادی‌ست درد دل مردم جناح و دسته بازی ست دعوت به وحدت کردن و بی‌اتحادی‌ست! ایراد کار از فکرهای خشک و خسته است ایراد کار اندیشه‌های انجمادی‌ست اِشکال، دکّان‌داری و مردم‌فریبی‌ست اِشکال، بی‌برنامگی و بی‌سوادی‌ست مشکل، مسلمان‌های در ظاهر مسلمان! مشکل، تظاهر کردن و بی‌اعتقادی‌ست! مردم به رنگ سفره‌ی خود چشم دارند آمارها، ارقام‌ها، حرف زیادی‌ست! بیچاره بابایی که فرزندش سرِ سال دلواپس خودکار و کیف و جامدادی‌ست از دردِ مردم گفتن و بی‌درد بودن شوخی ندارد، حاصلش بی‌اعتمادی‌ست دوران پشت میز آسودن گذشته است دوران خاکی بودن و کار جهادی‌ست حلّال مشکل، "می‌توانیم" است و اخلاص حلّال مشکل، مردم و مردم‌نژادی‌ست راهی که خرّمشهرها در پیش دارد در امتداد جاده‌ی بی‌امتدادی‌ست..... .
. خبری را که همین لحظه رسیده‌ست به دستم با چه رنگی بنویسم که نلرزد دل و دستم چند کودک هدف حمله‌ی جنگنده‌ی دشمن؟ تو بگو چند نفر مرد؟ بگو چند نفر زن؟ موشک فسفری و منطقه‌ی غیرنظامی چندصد کودک آواره و یک مُشت حرامی دوهزار و سه‌هزار و چه شد آمار شهیدان نکند چندهزار و نکند چندهزاران؟ چقدَر غنچه‌ی پرپر! چقدَر شیون مادر! سازمان ملل و خواهش آتش‌بس فوری سازمان‌های حقوق بشر و گردش دوْری عادّی‌سازی و بی‌شرمی ومظلوم‌نمایی همگی تا نرسد ناله‌ی مظلوم به جایی جنگ روسیّه و اوکراین تنش‌های سیاسی تایوان و کُره و چین و تکان‌های اساسی قیمت پوند و دلار و یورو و نفت و انرژی وزش باد شدید از طرف خشکی و دریا ترکش جنگ رسیده به اروپا عدّه‌ای گرم سکوتند و تماشا عدّه‌ای در پی جنجال و هیاهو چه خبرها شده از پانزده مهر به این سو چند ملیون نفر از مردم دنیا آتن و لندن و پاریس و نیویورک و کُپنهاک و تورنتو لیون و بارسلون و سیدنی و استانبول و بیچاره "من و تو" آرزوی همه‌شان با عصبانیّت و با دلنگرانی ریشه‌کن کردنِ این غدّه‌ی چرک سرطانی موشک صبر و توکل به تل‌آویو رسید و نسل نوخاسته بالای سر دیو رسید و حمله‌ی راکتیِ دیشبِ سوریّه به جولان افق روشن آینده و بیداری دل‌های جوانان جیغ جغدان و شغالان الذینَ اشتَرَوُا الکفرَ بالأیمان سگ زنجیریِ زنجیر گسسته اسبِ بازنده‌ی خسته دولتِ ظالم بی‌ملّتِ آدمکش سفّاکِ هیولای چپاولگرِ جعلیّ دروغین اختلاف‌افکنِ اشغالگر تفرقه‌انداز و حکومت‌کنِ خونخوارِ خطرناکِ خبیثِ فلجِ تودهنی‌خورده‌ی بی‌قابل‌ترمیمْ ز طوفان فلسطین آخرین میخ به تابوت شیاطین خبر این نیست تمام خبر این نیست کماکان! خبر این است صدای جرسی هست و می‌آید خبر این است که فریادرسی هست و می‌آید مژده ای دل که مسیحانفسی هست و می‌آید دل دیوانه‌ی خود را به سر زلف که بستم؟ فاش می‌گویم و عمری‌ست تو را منتظرستم سرخ باید بنویسم که نلرزد دل و دستم خبری را که هم‌اکنون نرسیده است به دستم. .
. 🔹 والعصر تا کی به چاه سر بگذاریم و بگذریم دندان سر جگر بگذاریم و بگذریم تا کی میان معرکه شیران شرزه را بی‌تیغ و بی‌سپر بگذاریم و بگذریم یا دست روی دست بمانیم بی‌خیال یا دست بر کمر بگذاریم و بگذریم تردید و ناامیدی و تسلیم و ترس را وقت است پشت سر بگذاریم و بگذریم ای کودکان غزّه نشستن حراممان تنهایتان اگر بگذاریم و بگذریم دنیا به عصر وعده‌ی صادق رسیده است حیف است بی‌خبر بگذاریم و بگذریم... .
. به نام خالق یکتای ما که از ایمان نهاده بار امانت به گرده‌ی انسان جهان و هرچه در آن است آزمایش ماست همهْ زمین و زمان، پرده‌ی نمایش ماست به قتلگاه خودش می‌رود نَفَس به نَفَس کسی که نگذرد از سیم خاردار هَوَس پُلی شویم که از خود گذشتن آموزیم نه موج سرکش طغیان که فتنه افروزیم خوشا به یاری مردم به چشمِ تَر رفتن جهاد چیست؟ در این جاده‌ها به سر رفتن و چیست دنیا؟ سیر غم است و شادی ما و عمر چیست؟ همان اردوی جهادی ما پیام اول این انقلاب بود، جهاد امید مردم سَرْپل‌ذهاب بود، جهاد جهاد ما سفر از دخمه‌ی تن آسانی‌ست جهاد، غیرت اسلامی است و ایرانی‌ست جهاد، از غم همسایه‌ها نخفتن ماست جهاد خدمت هر کارگر به میهن ماست رسول ما که به مستضعفین تبسم کرد زبان منبر ما را زبانِ مردم کرد علی به شانه‌ی خود بار نان و خرما داشت حسینِ ما غم این پابرهنه‌ها را داشت کسی مباد گرفتار بی پر و بالی مباد سفره‌ای از نان و زندگی، خالی در این مسیر به سرمنزل سفر نرسیم اگر به داد دلِ خونِ کارگر نرسیم هنوز مردم مستضعف‌اند پای نظام بر این همیشه صبورانِ سربلند، سلام به نان خشک اگر سر کنیم سَر نَکِشیم به بام اجنبیان عاجزانه پَر نَکِشیم کدام آینه بوده‌ست از شکستن شاد؟! مبادمان که پریشان شویم و دشمن‌شاد کسی که هیزم عصیان کشد، جهنمی است کسی که شعله به ایران کشد، جهنمی است دریغ، از نظر شعله‌ها به پرچم ما شرر زدند به ایران ما، به پرچم ما سلام! پرچم زیبای عشق و ایمانم سلام! پرچمِ پا تا به سر، مسلمانم به سبز و سرخ و سپیدت گره زدم دل را که شعله‌وار بسوزم هرآنچه باطل را ز موج‌ها به تو بردم پناه و خرسندم که با تو یافته‌ام، با تو امن ساحل را میان سینه‌ی خود از خدا نشان داری همان که ساخته آسان هرآنچه مشکل را چه مادران که به دامان تو گریسته‌اند چو در برِ تو نشاندند مرغ بِسمل را تو یادگار شهیدان خون‌کفن هستی و زنده می‌کنی اسم امام راحل را ز جهل در تو کسی گر نگاه کرده حریص درآوریم ز جا آن دو چشم جاهل را سپیدِ چهره‌ی تو نور دیده و دل ماست چنانکه نیمه‌شبی دیده قرص کامل را ز سرخی رخ تو اهل خانه دل‌گرم‌اند ز سبزی تو معطر کنیم منزل را به زیر سایه‌ات اِستاده ملتی نستوه که فاتحانه گذر کرده این مراحل را مباد سایه‌ی امن تو از سر ما کم مَبینم از شرر تو شبی تُهی دل را صدایی از نفس راه می‌رسد بر گوش نوید نصر من الله می‌رسد بر گوش کدام گُل که در اندیشه‌ی بهارش نیست کدام جاده که دلواپس قرارش نیست مشام کوچه پر از عطر آب پاشی‌ها در انتظار تو گلدسته‌ها و کاشی‌ها به هرطرف که نظر می‌کنم شهیدی هست اگر شهید می‌آرند پس امیدی هست شهید خیمه‌اش آن‌سوی بی‌کرانی‌هاست شهید جلوه‌ی بانوی بی نشانی‌هاست شهید! ای به تماشای سوره‌ی کوثر گرفته بوی "فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر" غریب باش دلا تا به آشنا برسی غیور باش به شمشیر لافتی برسی در این زمانه‌ی تردید و شبهه و پرهیز بیا و دست به دامان دلبری آویز پیاله‌نوشِ ولا از بلا نپرهیزد فدایی نجف از کربلا نپرهیزد حسین کیست که این نغمه زیر و بم زده است حسین کیست که" عشق" از حسین دم زده است... اگرچه پیرهنش پاره پاره می‌آید هنوز بانگ اذان از مناره می‌آید در این شبانه، سرود سپیده باید خواند در اقتدا به گلوی بریده باید خواند میان لشکری از نهروانی و جملی پناه خسته‌دلان کیست ذوالفقار علی ✍شعرا؛ ؛ ؛ ؛ ✍ ............. . غرق کن در محیط خون ما را کشتهٔ خویش کن کنون ما را شب و روز از هجوم لشکر هجر کربلاها‌ست در درون ما را ما عذاب عظیم خویشتنیم دارد از ما خدا مصون ما را اگر از خاک بوده خلقت خلق آفریدند از جنون ما را هستِ ما نیست جز متاع غرور کرده افسانه‌ای فسون ما را ملک الموت را چه کار به ما؟ شوقت از تن کشد برون ما را ✍ .
. گل شمّه‌ای از آیه‌ی تطهیر تو باشد گر آینه در آینه تکثیر تو باشد خود کیستی ای سوره‌ی کوثر که حسینت تا کرب‌وبلا رفت که تفسیر تو باشد بر سفره‌ی نان و نمکت دست علی هم برداشت نمک را که نمک‌گیر تو باشد اکسیر کنیز تو طلا کرد مِسم را خود فضّه طلاگشته‌ی اکسیر تو باشد در آب به تصویر کسی زل زده عباس عشقش فقط این است که تصویر تو باشد ای دستِ پر از پینه ز چرخاندن دستاس عالم همه در گردش تقدیر تو باشد در خوابِ شهیدان جهان یکّه‌سواری‌ست کِی می‌رسد از راه که تعبیر تو باشد .
11.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 مُجتهد پهلوان | نماهنگ جدید KHAMENEI.IR ☝لحظاتی کوتاه از زندگی عالم بزرگوار آقای حاج سیّدمرتضی مستجابی ➕همراه با تصاویری منتشر نشده از دیدار با رهبر انقلاب ............... 🚩 مستجاب الدّعوات اهل ایمان و دعا بود و یقین را هم داشت شور آزادگی و غیرت دین را هم داشت چهره‌اش باز و در خانه‌ی او بسته نبود نمکین بود و کلام شکرین را هم داشت اجتهاد از در این خانه نگشته است جدا آیت‌اللهی‌اش امضای متین را هم داشت با حریفان رُک و بی‌پرده و بی‌پروا بود با رفیقان صفت خاک‌نشین را هم داشت به اطاعت، به قناعت، به شجاعت معروف به فتوّت، که چنان بود و چنین را هم داشت پهلوان گفت که "افتادگی آموز اگر طالب فیضی" و خود نیز همین را هم داشت برق انگشتر عیّاری و مردم‌داری از جوانمردی و انصاف، نگین را هم داشت مرتضای "علی آن شیر خدا، شاه عرب" ای خوش آن‌کس که بر این خاک، جبین را هم داشت دوش می‌رفت و دعای دو جهان پشت سرش مستجاب‌الدّعواتی شدن این را هم داشت
چه پیوندی، چه‌ وصل بی‌وداعی عجب اوجی، کمالَ الإنقطاعی نگردی نیست؛ گشتیم و نجستیم فراتر از شهادت ارتفاعی
. 🚩 سال هزار و چارصد و... وَالیل باش، سوره‌ی وَالعصر پیش روست طاقت بیار هرچه کم و کسر پیش روست دل خوش به وعده‌های قفس‌‍مسلکان مکن آن بی‌کرانِ بی‌حد و بی‌حصر پیش روست موسی! سر از حمایت محروم برندار حتی اگر تفرعن یک قصر پیش روست دل را چه جای تازه به دوران رسیده‌ها آغوشِ آن یگانه‌ی هر عصر پیش روست سال هزار و چارصد و غم گذشت و رفت سال هزار و چارصد و نصر پیش روست ✍ .
. وصف‌ناپذیر کرسی و عرش را امیر علیست قلم و لوح را دبیر علی‌ست سالکان طریق عرفان را مرشد و ساربان و پیر علی‌ست نیست راهی به مستقیمیِ او تا خودِ ذات حق، مسیر علی‌ست اسداللهِ غالب است علی شیرِ شیران و شیرگیر علی‌ست همه شاهان قرین انکارند شاهِ انکارناپذیر علی‌ست پادشاهی که فرشِ خانه‌ی او بوریا بود یا حصیر علی‌ست بهر همسایه او که گندم را کرد با دست خود خمیر علی‌ست روز پیکار، جوشن بی‌پشت دل شب، جوشن کبیر علی‌ست مثلُ نورهِ کمِشکاةٍ آن فروزنده‌ی منیر علی‌ست اقیانوسی از عدالت و عشق برکه‌ای در دل کویر علی‌ست صد و ده جلدِ البحار، علی یازده جلدِ الغدیر علی‌ست تا ابد هم که صفحه بشمارم تا ابد وصف‌ناپذیر علی‌ست*... * کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست که تر کنم سرِ انگشت و صفحه بشمارم .
. وزیر خارجۀ کودکان و مظلومان وزیر خارجۀ زخم‌های بی‌پایان وزیر خارجۀ از دمشق تا صنعا وزیر خارجۀ از عراق تا لبنان وزیر خارجۀ دیپلماسی عزّت وزیر خارجۀ دیپلماسی و میدان وزیر خارجۀ گوشوارۀ قلبی وزیر خارجۀ انتقام سوختگان وزیر خارجۀ کشتگان شاهچراغ وزیر خارجۀ مادران دل‌نگران کسی به غیرت و ایمان میرزا کوچک به استقامت ستارخان و باقرخان وزیر خارجه با چفیۀ فلسطینی امید دخترکی کنج خانه‌ای ویران وزیر خارجۀ رنج مسجدالآقصی صدای مردم مظلوم غزّه در طوفان و شیر مادر و نان پدر حلالت باد شهیدِ سینه‌سپر! قهرمان جاویدان!... .
عشق علی نماز علی کوثر علی آمد نشست امّ ابیها برِ علی کُفواً أحد بخوان و بگو همسر علی "پهلوی توست گوهر انگشتر علی یار همه علی و تویی یاور علی" گیرم که دست های یدُ الله بسته است گیرم غرور فاتح خیبر شکسته است گیرم که ذوالفقار به ماتم نشسته است "لبخند تو بشارت دل های خسته است ای شادمانی دل غم پرور علی" ای چشم بسته بر همه دنیا و هست و نیست پلکی بزن که چشم خداوند خون گریست "این کشتۀ فتاده به هامون حسین کیست" "در آینه خداست و غیر از خدای نیست چشمان توست آینۀ دیگر علی" از إنّما یُرید صدای کرم رسید افلاک را ز قصۀ لولاک دم رسید آیات شاد سورۀ رحمان به غم رسید "در یک طلوع گرم دو دریا به هم رسید دریاترت علی و تو دریاتر علی" ساقی کنار باده و باده به ساغر است ساغر در انتظار قدوم پیمبر است پیغمبری که عاشق لبخند دختر است "چشمان تو زلال تر از حوض کوثر است این اشک کیست می چکد از کوثر علی" آیا بهار سوخته ام را مزار نیست در سینه های غم زدۀ بی قرار نیست در قلب های خستۀ چشم انتظار نیست "در این دیار گشتم و در این دیار نیست کو ای نسیم عطر گل پرپر علی"