خاطرم این روز و این شبهاست درهم بیشتر سال را دور تو می گردم محرم بیشتر می وزد نام تو در جان من و گُر می کشم می کند این شعله را داغ تو، کم کم بیشتر هر دلی چیزی برای خود فراهم کرده است من ولی داغ تو را کردم فراهم بیشتر بند بندم سوخت از ترکیب بند محتشم در نیاوردم سر از این راز مبهم بیشتر اول هر ماه پشت ماه خم می شد ولی در عزای اشرف اولاد آدم بیشتر کعبه و رکن و صفا و مروه و خیف و منا جمله می گریند از داغ تو، زمزم بیشتر ای مسیح روی نی، در پرده با اهل حرم می کند گیسو پریشان تو مریم بیشتر هر قَدر نزدیک تر می شد به ظهر سرنوشت می گشودی چهره خود را تو از هم بیشتر لحظه لحظه شد دوتا پشت تو از هفتاد داغ تا شد از داغ برادر قامتت خم بیشتر _____________ .