بسم الله الرحمن الرحیم آیا در زبان قرآن اعجاز وجود دارد؟ از قرار مسموع در یکی از مراکز آموزشی، طلبه‌ای بزرگوار که ظاهرا پیشتر در مباحث ادبی بنده نیز مشارکت داشته، برای استادش نقل کرده که فلانی (یعنی این بنده‌ی فقیرِ الی الله) اعجاز بلاغی قرآن را رد کرده‌ است! استاد بزرگوارش با رعایت همه آداب اخلاق، به جای این‌که آن‌چه را که از آن طلبه شنیده، در بوق و کرنا کند و گریبان بدرد و آبرو ببرد که فلانی اعجاز قرآن را قبول ندارد، سخن آن طلبه را از طریق فضای مجازی به این جانب رساند و از خود بنده استفسار کرد. حبّذا بر این اخلاق و مروّت. در پاسخ به استفسار آن استاد بزرگوار عرض می‌کنم که: آیات تحدی قرآن کریم از همان آغاز مسلمانان را در این اندیشه فرو برد که وجه معارضه‌ناپذیری قرآن چیست؟ حاصل این اندیشه تا به امروز این بوده که نزدیک به بیست وجه برای اعجاز قرآن به دست آمده است. یکی از این وجوه، اعجاز ادبی قرآن است که اندیشمندان اسلامی در قرن چهارم آن را برای نخستین بار به مدرسه کلام و ادبیات کشاندند اما پیش از آنها امامان اهل بیت علیهم السلام اشاراتی به این وجه اعجازی قرآن کرده‌ بودند؛ از جمله امام رضا علیه السلام به روشنی فرموده بودند که «الْمُعْجِزَة فِي نَظْمِه» (عيون أخبار الرضا عليه السلام، 2/130). کلمه‌ی «نظم» در سخن امام هشتم، معنای دقیقی دارد که می‌تواند به اعجاز در چیدمان الفاظ قرآن (وجه ادبی) اشاره کند. بر اساس نقل دیگری از ایشان، چون غالبترین عنصر در هنگام بعثت رسول الله عنصر خطابه و سخن بود، خداوند اعجاز رسول الله را در مواعظ و حکمتهای ایشان قرار داد تا عالی‌ترین هنر آنان را ابطال کند (الکافی 1/25). از قرن چهارم دانشمندان مسلمان، علومی مانند دانش اعجاز القرآن، علم بلاغت، علم بدیع (که مغایرت آن با دانش بلاغت در مقاله‌ی "بایستگی علم بدیع در تفسیر" به اجمال بیان شده است) و ... را برای کشف و تبیین وجوه اعجاز ادبی قرآن پی‌ریزی کردند. از قرن ششم با اوج‌گیری کتاب "تلخیص المفتاح" و سیطره یافتن شروح تلخیص (مانند مختصر و مطول) بر فضای حوزه‌های جهان اسلام، دانش بلاغت با یک رکود جدی زمینگیر شد. هرچند این رکود، چندقرن بعد در کتاب شریف «انوار الربیع» توسط سید علی‌خان مدنی، تا حدودی جبران شد اما حوزه‌های علمی از این کتاب بهره کافی نه بُردند و نه می‌برند! واقعیت این است که دانش بلاغت در رکود کنونی‌اش، برای درک و تبیین اعجاز قرآن، کاستی‌هایی دارد که باید جبران شود. برای درک این کاستی‌ها مطالعهی مقدمه‌ی دردمندانه‌ای که علامه محمدجواد بلاغی بر تفسیر خود (آلاء الرحمن) نوشته، خالی از لطف نیست. یکی از نشانه‌های این کاستی، جنبش‌های علمی جدیدی است که برای تبیین بهتر اعجاز ادبی قرآن، در جهان اسلام شکل گرفته و آثار جدیدی را رقم زده است؛ آثاری چون «إعجاز القرآن و البلاغة النبوية» (از مصطفی رافعی)، «التصویر الفنی» (از سید قطب)، «التمهید فی علوم القرآن»‌ (از علامه معرفت ره) و .... در پایان لازم است تأکید شود که قرآن بی‌گمان معجزه ماندگار حضرت حق برای زمینیان است و ما برای درک این اعجاز به ابزارهایی نیاز داریم که یکی از این ابزارها دانش بلاغت است. البته جای انکار نیست که این ابزار هرچند ابزار لازمی است اما کارآمدی کافی را ندارد و باید به‌روز‌رسانی شود. به قول جناب خواجه‌: «هر چه هست از قامتِ ناسازِ بی اندام ماست ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست» والسلام علیکم و الرحمة حوزه علمیه قم محمد عشایری منفرد 1402/10/02 💯 کانال استاد محمد عشایری منفرد (حفظه الله) 🆔https://eitaa.com/ashayerimonfared