قسمت ششم :
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
بگم یا علی با نوازش بچه هارو برداشتی ، اما یا علی نبودی کربلا ، کجای کربلا ؟ وقتی نازدانه ابی عبدالله اومد کنار بدنِ بی سرِ بابا !
اِای اِی اای ای ... خودشو رو بدن بی سرِبابا انداخت ، اون نانجیب صدا زد بروید این دختر رو از رو بدن باباش جدا کنید ، عینِ عبارت مقتلِ : یه نفر نه ، یه عده ای اومدند این دختر رو از رو بدن بابا میکشیدنش ... حسیییین ، هر کجا نشستی ناله بزن یا حسین ...
سیلی مزن بصورتم ای شمرِ بی حیا
من از کنارِ کُشته ی بابا نمی روم
من با علی اکبر و عباس آمده ام
از این دیار بیکس و تنها نمی روم
آی آی ی .. حوائجتو در نظر بگیر ، الان وقتشه ، چشمت اشک آلوده ، الان پناه اوردی به مجلس مادر امشب ، ماه ها منتظر بودی کی شهادت بی بی میاد ، بیای برا مادر گریه کنی ، خدا مادرتو برات نگهداره ، اگر هم از دنیا رفته ، امشب یادش کن ...
برای حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) معنا دارد که به سینه بزنی ، به یاد اون سینه ای که بین درو دیوار شکست ! دستت را هم که میاری بالا ، به یاد اون دستی که با غلاف شمشیر شکستند! و بی بی دردشو به هیچ کسی نگفت ، حتی به امیرالمومنین هم نمیگفت که با من چه کردند؟ فقط اون شبی که امیرالمومنین بدن رو غسل میداد ، دستش که رسید به قلمِ بازو فهمید چه خبره ! لذا بی بی دردشو به کسی نگفت ، شما هم به یاد اون دست و سینه شکسته ، امشب به سینت بزن ، امیدوارم بدنت رو بیمه کنی ، تا ان شاالله امام زمان ارواحنا فداه ظهور کنند ...
@Asheghane_hazrat_zeynab