2. آن که نامش.mp3
5.07M
#مدح_حضرت_زینب
#نوحه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
( یا زینب کبری
ای دختر زهرا ... ) تکرار
آن که نامش
کرده عالَم را مسخر
زینب است
آن که وصفش
میرباید هوش از سر
زینب است
گر علی بن ابوطالب
بوَد معیار صبر
آن که صبرش با علی
باشد برابر ، زینب است
گر مدال فاطمه
از میخ در بر سینه بود
خونِ پیشانی
مدال افتخار زینب است
#شاعر_ژولیده_نیشابوری
#مدح_امام_حسین
#نوحه_امام_حسین
( علیه السلام )
یه یاحسین بگو دلت
صفا بگیره
هر نفَست هوایِ کربلا بگیره
به شوقِ این وصل و طلب
آروم ندارم روز وشب
( یا اباعبدالله ... ) تکرار
حسین ، دلِ عاشقاشو
نشونه کرده
با یک نظر ، عاَلمی رو
دیوونه کرده
معرفتش اگه باشه
امیدمون هست
محبتش یه روزی
دستِ ما بگیره
( یا اباعبدالله ... ) تکرار
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
3.ذکر پایان.mp3
4.74M
#نوحه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
#ذکر_پایان_سینه_زنی
از اَزل در طَلَبَت
چشم ترم گفت #حسين
هركجا بال زدم ،
بال و پرم گفت #حسين
مادرم داد به من
شیرِ محبت اما
من حسيني شدم از
بس پدرم گفت #حسين
تا گُل ِ نام تو واشد به لبم
باز پدر
گفت شُكرِ تو خدايا
پسرم گفت #حسين
هرچه دارم همه از
لطف پدر بود كه او
عوض ِ قِصه به بالين ِ سرم
گفت #حسين
شعر غزل از :
#رضا_حمامي_آراني
هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند
آرزوی کربلا
تشنه ی عشق حسینم
ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل
قبر شهید کربلا ...
#دو_دمه
بِاَبی اَنْتَ وَ اُمّی یا حسین
به فدای لب عطشان حسین
( وای حسین ... ) تکرار
صَلَّى اللَّهُ عَلَى الْبَاكِينَ
عَلَى الْحُسَيْن ...
ای علَمدار سپاه منو
ای میرِ حرم
دیده بگشا و نظر
که چه آمد به سرم
دیده بر هم مَنِه ای
سروِ به خون غلطیده
تا نگویند حسین
داغ برادر دیده ...
در کنار علقمه
سروی ز پا افتاده است
یا گُلی از گلشنِ
آل عبا افتاده است
یا حجة بن الحسن
عجل علی ظهورک
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
8. بیان داستان.mp3
2.21M
#روضه_امام_حسن_مجتبی
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_هفتم
#بیان_داستان
گفت توخونه با خانومم حرفم شد ، نزاع بالا گرفت ، خیلی ناراحت شدم ، عصبانی شدم ، محکم سیلی زدم تو صورت خانومم ، از خونه زدم بیرون ، خجالت میکشیدم تو خونه بمونم !
از خونه اومدم بیرون ، پشیمان شدم ، چرا من این کارو کردم ؟ چرا من سیلی زدم به خانومم ، اومدم پیش یکی از رفقا گفتم فلانی من امروز یه اشتباهی کردم ، عصبانی شدم سیلی زدم به خانومم ! الان دیگه خجالت میکشم ، روم نمیشه برگردم تو خونه ، چیکار کنم ؟
گفت یه جعبه شیرینی بگیر ، یه دسته گل بگیر، برو خونه از خانومت عذرخواهی کن از دلش بیرون بیار ، شیرینی گرفتم ، گل گرفتم ، اومدم درِ خونه در زدم ، هر دفعه خانومم میومد درو باز میکرد ، اما این بار دخترِ کوچولوم اومد ، تا نگاه به من کرد ، سرشو پائین انداخت رفت داخل خونه ...!
اومدم با شرمندگی یکی یکی اتاقهارو نگاه کردم ، دیدم خانومم نیست ، دیدم تو اون اتاق عقبی یه گوشه ای نشسته زانواشو تو بغل گرفته ، سرشو رو زانوش گذاشته ، نشستم جلوش ، شیرینی رو گذاشتم ، گل رو گذاشتم ، گفتم خانوم ببخشید، اشتباه کردم عصبانی شدم ، دستِ خودم نبود سیلی به شما زدم عدرخواهی میکنم
دیدم سرشو بلند کرد ، همینطورکه آهسته آهسته اشک میریخت گفت: شوهرم عیبی نداره ، اتفاقی که افتاده ، اما یه خواهشی ازت دارم ، این بار اگه خواستی بزنی ، جلو دخترم نزن ! از موقعی که سیلی به من زدی این دختر خرد سالم ، دستشو رو صورتم گذاشت ...
اِاای ی ی زینب زینب زینب ...
https://eitaa.com/Asheghane_hazrat_zeynab
3. به یمن مقدم بی بی.mp3
7.88M
#سرود_ورود_حضرت_معصومه_به_قم
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
به یُمن مقدم بی بی
فلک چراغونیه
هوای شهر قم امشب
ستاره بارونیه
خوش آمدی ، به شهر ما
خواهر شه خراسان
رو چشمامون قدم بزار
فدای تو کل ایران
(یا معصومه ، بی بی جانم )تکرار
فرشته ها میان امشب
ریارت حرمت
چشم همه زائرا هست
به دست با کرمت
#بی_بی_جان :
با یک نگاه ، روا کنی
حاجتمونو دوباره
بی بی شفای مریضا
برا شما کار نداره
امشب ببر کرب بلا
دلارو با یک اشاره
(یا معصومه ، بی بی جانم )تکرار
مژده بدید به همه
فاطمه معصومه اومده
تموم دار و نداره
امام رضا اومده
پیچیده عطر گل یاس
دل ما هوایی داره
صحن و رواق حرمت
عجب صفایی داره
(یا معصومه ، بی بی جانم )تکرار
#شعر_پایانی :
ای دختر خورشید
ای خواهر دریا
زهرا ترین زینب ،
زینب ترین زهرا
ماه مقیم قم ،
مهتاب بیتُ النور
در سایه سار توست ،
سر تا سر دنیا
فهم حقیر ما ، پایین تر از پایین
وصف بلند تو ، بالا تر از بالا
تنها به دست توست
ای سوره ی انفاق
دنیای ما امروز ،
عقبای ما فردا
ماییم و چشمی تر
ای چشمه یکوثر
بر ما عطایی کن ،
از فیض اعطینا ...
شاعر: #سید_محمد_جواد_شرافت
10/9/1397
حرم مطهرحضرت معصومه
( سلام الله علیها )
2. به نام آنکه.mp3
6.3M
#میلاد_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
به نام آنکه به ما داد ،
درس ایمان را ...
#هیئت_ثارالله_قم
9/9/1401
3. سرود.mp3
4.21M
#سرود_میلاد_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
دل اهل آسمون
غرقِ تب و تابه ...
گُل خنده رو لبِ
قبله و مِحرابه
عیدی میدی به همه
حضرتِ ثارُالله
که شب ولادتِ خواهرِ اربابه
جبرائیل ، رو ابرا
نغمه ی هِلهله رو سرداده
مژده اهل دنیا
خدا به فاطمه دختر داده
شهربانوی اهل زمینی
بنتِ امیرَالمومنینی
(لبیکِ یا ، زینب کبری ) تکرار
هم عقیله هستی و
هم عالِمه « زینب »
وارثِ حجاب بی بی فاطمه
« زینب »
ای که در زمین و
آسمونا داری
تکیه گاهی مثل شاه علقمه
« زینب »
شِبهه زهرا « زینب »
زینبِ حضرت مولا « زینب »
سردارِ عاشورا
تویی افتخار دلها« زینب »
السلام و علی
شیرزنِ تموم دنیا « زینب »
شهربانوی اهل زمینی
بنتِ امیرَالمومنینی
(لبیکِ یا ، زینب کبری ) تکرار
#بی_بی_جان
صبر ز صبرِ تو
به تنگ آمده
شیشه ی تو
به جنگِ سنگ آمده
هیچ گلی ندیده خندیدنت
مگر به لحظه ی حسین دیدنت
#شاعر_استاد_انسانی
#هیئت_ثارالله_قم
#مدح_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#بی_بی_جانم
کِرامت ، خشتی از
قصر بلندت
سخاوت تا قیامت مُستمندت
#فاطمه_جان
امامان آبرومندِ جلالت
امیرِمؤمنان مَحوِ کلامت
پیمبر (ص) عاشقِ راز و نیازت
خدا فخریّه دارد بر نمازت
تمام آفرینش ، پای بستت
پیمبر (ص) خم شد و
بوسید دستت ...
#شاعر_استاد_سازگار
اما اون دست دیگه این شبا بالا نمیآد ، اون دست دیگه نمیتونه زینبو بغل بگیره ، لذا گلایه زینب اینه ، مادر مادر مادر ...
دگر به سينه و پهلو
مرا نميگيري ؟
مگر به سينه و پهلو
چه ديدي ، اي مادر ؟
#شاعر_استاد_موید
بگم بی بی جان مگه اون روز نبودی ، بینِ درو دیوار ، مادرت زمین خورد ... مگه اون روز ندیدی مادرت صدا میزد : فِضّه بیا بیا بیا ..
صدای ناله ی او را
زِ پشتِ در شنیدم من
خدا داند که از زینب
خجالت می کشیدم من
یه نگاه میکردند می دیدند مادر روی زمین افتاده ، یه نگاه میکردند بابا بیاد کمک ؟ اما می دیدند بابارو دارند میکِشونند می برند ...کمک مادر برم ؟ یا کمک بابا کنم ؟ خیلی روز عجیبی بود ، بزار یک بیت از زبان امام حسن بخونم :
سه نفر مادر مرا
بر درِ خانه میزدند
( به خدا اگه فکرکنی مادرت حتی زمین بخوره ... ، چه حالی بهت دست میده ؟ ، تا چه برسه به اینکه ببینی کسی داره مادرت رو میزنه ... ؟ )
سه نفر مادر مرا
بر درِ خانه میزدند
خواهرانم نفَس نفَس
چه غریبانه میزدند
#شاعر_استاد_سازگار
مُغیره میزد ، قُنفذ میزد ، اما یه کسی که تا حالا اسم نحسش رو کمتر شنیدی ، اون هم میزد ... او بدتر از همه میزد ... « خالدِ بنِ ولید » ، تاریخ نوشته ، یه تازیانه به سرِ حضرت زد ، ... دیگه مادرتون سردرد میکرد ، « مُعَصَّبَةَ الرَّأْس » دستمال به سرش می بست ، مادرمادر مادر ... نفسم حبس شد به دل ... اصلا یادش می افتی میخواهی داد بزنی ... تازیانه به سرِ مادر خورد ، لذا از اون روز دیگه سردرد میکرد ، سرش رو با دستمال می بست « مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ ، ناحِلَةَ الْجِسْمِ ، باكِيَةَ الْعَيْن ... »
نفسم حبس شد به دل
اشک چشمم ستاره شد
مادرم را که میزدند
جگرم پاره پاره شد ...
#شاعر_استاد_سازگار
لذا به عبدالزهرا فرمود : عبدالزهرا چرا روضه مارو نمیخونی ؟ عرض کرد آقا من همش روضه شمارو میخونم ، حضرت فرمود : نه روضه مارو نمیخونی ، گفت آقا روضه شما کدومه که من نمیخونم ، فرمود : روضه ما اون روزی بود که مادرمون رو جلوی چشمِمون زدند ...
در کودکی لرزاند به هم
پیکرِ مارا ، پیکرِ مارا
در پیشِ چشم ما زدند
مادر مارا ، مادر مارا
مدینه جلو چشم دختر ، مادر رو میزدند ، جلو چشم پسر، مادر رو میزدند ، ... توو مجلس یزید هم جلو چشم دختر ، یزید با چوب میزد به لب و دندانِ حسین ... هان اگه ناله داری ، این ناله ات رو حبس نکن ، چون خیلی سخت بود این صحنه ، اونقدر سخت بود ، زینب گریبان پاره کرد ، یه روایتی دیدم ، اگه حقشو ادا میکنی بگم ؟ نوشتند یزید آنقدر با چوب محکم میزد ، دندان های ثنایای ابی عبدالله شکست ... ؟؟؟ حسییین ...
↙️↙️↙️↙️↙️↙️
3. دیدم که خصم.mp3
1.78M
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
مادر مادر مادر ... الهی اگه مادر رو میزنند ، جلوی دخترش نزنند ، دختر به مادرش می نازه ، یه بیت آقای سازگار گفته ، غوغا کرده ، اونایی که دختر دارند میدونند ، جایی هم بخواهی دخترت رو ببری ، میگه اگه مادرم بیاد منم میام ، دختر از مادرش جدا نمیشه ، توو خونه ، خدا نکنه با خانومت نزاعت بشه ، حرفت بشه ، یه مقدار بلند با خانومت حرف بزنی ، دخترت یه جوری بهت نگاه میکنه ، با نگاهش میگه بابا چرا اینجوری با مادرم حرف میزنی ؟ ... قربون اون زینب پنج ساله ای برم که توو کوچه می دید دارند مادر رو میزنند ، بگم اون یه بیت رو ؟ آماده ای ؟ :
دیدم که خصمِ ستمکار
ریخت بر سرت
قدّم نمی رسید که خود را
« سپر کنم ... »
#شاعر_استاد_سازگار
#محفل_اشک_حرم_مطهر
10/2/1401
5. نوحه.mp3
5.36M
#نوحه_حضرت_ام_البنین
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
هوایی یِ مدینه ،
شده قلب حزینم
سیه پوش عزا و
غم اُمُّ البنینم ...
شده ذکر لب های نوکرها
خداحافظ ای مادرِ « سقّا »
اگر چه داغ عباس
دل او را خزان کرد
غم سالار زینب
قدِ او را کمان کرد
همیشه غمش در سرم باشد
چون فاطمه ، بی حرم باشد
شده ذکر لب های نوکرها
خداحافظ ای مادرِ « سقّا »
تمام غُصّه ی او
برای قحط آب است
همیشه غُصّه دارِ
دلِ خونِ رباب است
به یاد گلوی علی اصغر
زند بر سر و سینه این مادر
شده ذکر لب های نوکرها
خداحافظ ای مادرِ « سقّا »
( تکرار بند ا ول )
ابوفاضل ، ابوفاضل ...
#ذکر_پایان_سینه_زنی
ای علَمدار سپاه منو
ای میرِ حرم
دیده بگشا و نظرکن
که چه آمد به سرم
دیده بر هم مَنِه ای
سروِ به خون غلطیده
تا نگویند حسین
داغِ برادر دیده ...
سقایِ دشتِ کربلا
اباالفضل
سالارِ دست از تن جدا
اباالفضل
یا حُجَتِ ابنِ الحَسَن ( ع )
عَجِل علی ظُهورِک ( 2 )
۷ بهمن ماه ۱۳۹۹
#قم_مسجد_عبداللهی
3. امام حسین ع.mp3
4.26M
#روضه_شب_اول_محرم
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
توو مجلس پسر ، مادر صاحب عزاست ، توو مجلس پسر ، مادر خوش آمد میگه ، توو مجلس پسر ، مادر میگه « بُنَیَّ » ، « بُنَیَّ قَتَلوک » ... مادر روضه میخونه ... هر کسی امشب صدای مادرش رو میشنوه ، خوشا به حالش ، « بُنَیَّ قَتَلوک » ... « وَ ما عَرَفوک » این جمله ی آخرش جگر رو میسوزونه ... « وَ مِنَ الماءِ مَنَعوک » مادرآبت ندادند ، حسییین ... این ناله های شما واشک های شما تسلای دل داغدار مادره ...
چون وقتی پیغمبر خدا (ص) ، خبر شهادت ابی عبدالله رو به بی بی داد ، بی بی شروع کرد به گریه کردن ، خوب که گریه هاشو کرد ، سرش رو بلند کرد گفت بابا یه سئوال ازتون دارم ، باباجان اون روزی که حسینم رو میکُشند ، شما هستین ؟ پیغمبر (ص) فرمود : نه دخترم ، نه من هستم ، نه باباش علی هست ، نه تو هستی ، نه برادش حسن هست ، صدای گریه ی بی بی بلند شد ، باباجان یه سئوال دیگه دارم ، بابا پس کی برا حسینم گریه میکنه ؟ ... صدات رو نشون بده به بی بی ، بگو من براش گریه میکنم ، بی بی من حسینت رو غریب می بینم ...
پیغمبر(ص) دلداریش داد ، فرمود آرام باش دخترم ، مادر حسین ، عزیز دل بابا ، ... مردان امت من دور هم جمع میشن ، برا حسین گریه میکنن ... زنهای امت من ، مثل مادران جوان مرده ، دور هم می نشینند ، به سینه می زنند میگن حسین ...
لب تشنه سر بریدند
سلطان کربلا را
در خاک و خون کِشیدند
عطشان نینوا را ...
#سرود_مبعث_پیامبر_اسلام
( صلی الله علیه وآله وسلم )
#استاد_حیدرزاده
🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
کعبه ی دلها محمد ،
یامحمد یامحمد
قبله ی جان ها محمد
یامحمد یامحمد
ای ز ذاتت کرده نورانی
آن قل هو الله احد را
در تجلی از تو بینم
قل هوالله احد را
با ظهورت صفحه ی عالم
شده زیبا محمد
کعبه ی دلها محمد ،
یامحمد یامحمد
قبله ی جان ها محمد
یامحمد یامحمد
غار حِرا شد نورانی
از جَلوات عرفانی
حضرت احمد میخونه
از کلمات قرآنی
جبرئیل از ، آسمون برسد
رحمت حق ، بی امان برسد
این حدیثی ست ، نقل سِرِ مگو
که نشاید در بیان برسد
خاتمُ الانبیاست ،
دین و دنیای ماست
کعبه ی دلها محمد ،
یامحمد یامحمد
قبله ی جان ها محمد
یامحمد یامحمد
#رباعی_پایانی
سرزمین مکه هم در ناز شد
از حِرا درهای رحمت باز شد
شامِ میلادِ کلامُ الله شد
مصطفی امشب رسولُ الله شد
🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸