.                       🔷 السَّلامُ عَلَیْكَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ.. 🔷 اشک غریب عاقبتش شرم آشناست بدبخت آن کسی‌ست که از صاحبش جداست یک عمر از دعای فرج رزق خورده ایم باید وبال گفت به دستی که بی‌ دعاست پایی که نیست در پی تو لنگ میزند دنبال تو دویدن ما آبروی ماست از دیگران دوا برسد درد مطلق است دردی اگر ز تو برسد مرهم و دواست هرجور هست پیش تو یکروز میرسیم آقا بگو که خیمه زهرایی‌ات کجاست؟ حق می‌دهیم دل به دل ما نمیدهی ما سالهاست عادتمان لاف و ادعاست سجده بغیر تربت اعلی نمیکنیم مهر قبول سجده ما مهر کربلاست هرچه زدند باز ز جایش تکان نخورد زینب کنار نیزه ی آقای سرجداست سید پوریا هاشمی  ................ . وصل، بر خوبان رسید... آه و گرفتاری به ما می رسید ای کاش گاهی وقت دیداری به ما عیب چشم پر خطا را اشک ما پوشانده است چون گنهکاریم، می آید فقط زاری به ما هر طرف رفتیم... اما مجلست کم آمدیم خُب کم آوردیم! آقاجان بده یاری به ما ای که خونِ چشمت از پرونده ی سنگین ماست بی وفا هستیم اما تو وفاداری به ما هر غروبی یاد آن ارباب عطشان کرده ایم... زهر شد از غربتش انگار، افطاری به ما رضا دین پرور ✍ .