🇮🇷برای
#خمینی شدن باید
#حسینی شد..🇮🇷
🌟رمان
#سرزمین_زیبای_من
🌍قسمت ۲۸
🌟در برابر عدالت
هیچ پلیسی در این دادگاه حاضر نشد ... حتی زمانی که از اونها جهت پاسخ به سوالات، رسما درخواست قانونی کردم ...
فقط یه وکیل ...به نمایندگی از همه اونها، اونجا حضور داشت ...
و در نهایت ...
دادگاه رای تبرعه اونها رو صادر کرد... و این عمل پلیس، صرفا دفاع از خود اعلام شد ...
26 گلوله برای دفاع در برابر یه آدم غیر مسلح ... .
قاضی رای خودش رو اعلام کرد ... و سه مرتبه روی میز کوبید ...
_ختم دادرسی ... .
مادر محمد با صدای بلند گریه می کرد ... پدرش می لرزید و اشک می ریخت ... و من، ناخودآگاه می خندیدم ... و سرم رو تکان می دادم ... اون قدر بلند که قاضی فکر کرد دارم دادگاه رو مسخره می کنم ...
یه نفر داشت زنده زنده، قلبم رو از سینه ام بیرون می کشید ... سوزشش رو تا مغز استخوانم حس می کردم ...
سریع وسایلم رو جمع کردم ...
من باید اولین نفری باشم که با خبرنگارها حرف می زنه ...
من باید صدای مظلومیت محمد و مرگ عدالت رو به گوش دنیا می رسوندم ...
از در سالن دادگاه که خارج شدم ...
چند نفر از گارد دادگاه دوره ام کردن ...
_آقای ویزل، شما باید با ما بیاید ...
بعد از چند ساعت حبس شدن توی یه اتاق ... بالاخره یکی در رو باز کرد ... از شدت خشم، تمام بدنم می لرزید ... .
_چه عجب ... اونقدر به در زدم و صدا کردم که گلوم داشت پاره می شد ... حداقل با یه فنجون قهوه می اومدید ...
در رو بست و اومد سمتم ...
_شما حس شوخ طبعی جالبی دارید آقای ویزل ... حتی در چنین شرایطی ...
نشست مقابلم ...
_ولی من اینجام که در مورد مسائل جدی با هم صحبت کنم ...
به پشتی تکیه داد ...
_یه راست میرم سر اصل مطلب ... شما حق ندارید در مورد این پرونده با هیچ شخصی یا هیچ خبرگزاری ای صحبت کنید ... این پرونده، از این لحظه محرمانه است ... اگر تخلف کنید به جرم افشای مدارک محرمانه، مجرم شناخته شده و به شدت مجازات می شید ...
به زحمت می تونستم خودم رو کنترل کنم ... تمام بدنم می لرزید ... بدتر از همه، وقتی عصبی می شدم دستم به شدت درد می گرفت و می سوخت ... محکم توی چشم هاش زل زدم ...
_حتی اگر دهن من رو با تهدید ببندید ... با پدر و مادرش چکار می کنید؟ ...
با پوزخند خاصی از جاش بلند شد ...
_اینجا کشور آزادیه آقای ویزل ... اونها هر چقدر که بخوان می تونن گریه کنن و با همسایه هاشون حرف بزنن ...
ادامه دارد..
نویسنده؛ شهید مدافع حرم
#طاهاایمانی
🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
#کپی_باذکرنام_نویسنده
🌟🌟🌟🌍🌍🌟🌟🌟