🇮🇷رمان مذهبی امنیتی🇵🇸
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾رمان معمایی، امنیتی و ویژه #متاهلین 🌾 #اعترافات_یک_زن_از_جهادنکاح 🌾 #قضاوت عجولانه ممن
گفتم:_فرزانه میدونی تو نمیتونی! یعنی هر چقدر هم سعی کنی نمیتونی متمرکز یک مطلب رو بخونی ! حق داره آقای جلالی مصاحبه رو به تو نسپاره طرف یک کلمه حرف بزنه تو یه منبر براش حرف میزنی... با اخم بهم نگاه کرد و گفت: _باش بیا اصلا خودت بخون... گفتم:_حالا مثل دختر بچه ها قهر نکن میبینی کلی کار دارم بخون خلاصش رو به من بگو... برای چند لحظه جدی شد و گفت: _اینجا نوشته برنامه‌ریزی ویژه‌ایی برای زنان آفریقایی تبار مثل نیجریه و سنگالی کردند که راه براشون هموار کنند! گفتم:_که چی بشه؟ گفت:_هیچی دیگه تا پله‌های ترقی رو راحت تر طی کنن ... نگاهی کردم گفتم: _فرزانه! گفت:_شوخی کردم باشه... ظاهرا مدارج و مناصب عالی نظامی را طی می کنند و به فرماندهی گروه‌های میدانی وعملیاتی داعش می رسند البته در ادامه گفته نقش زن های تونسی جایگاه ویژه ای براشون داره......عجب خوشم میاد از هیچکس هم نمی‌گذرند... اول میگن نقش زنان اروپایی مهمه! از اونور میگن نگاهشون به زنان آفریقا یه جور خاصیه و مسیر رو براشون هموار می کنند! حالا هم میگن زنان تونسی جایگاه ویژه ای براشون داره!!! گفتم:_فرزانه خانوم یه نگاه به تیتر مقاله ای می خونی بنداز عزیزم داعشِ متوجه ای! سری تکون داد و گفت راست میگی دقیقا پلیدی ازشون میباره.... گفتم:_ادامه بده خوب.... +ادامه‌اش نوشته زن‌ها جعبه سیاه گروه شمرده میشن که دارای اسرار و رازهای بزرگ از این گروه هستند به همین دلیل هرگاه احساس کنن وجود آنها خطری برای موجودیت داعش ایجاد کنه به شکل های مختلفی مثل سوزانده شدن از بین می‌برنشون...وا اسفا... اینا به خودشون رحم نمی کنن چه برسه به مردم عادی... گزارش شده داعش پیش ازسقوط شهر سرت در لیبی اقدام به کشتار و قتل عام پنجاه زن در صفوف این گروه که مناصب و پست‌های مهم و حساس داشتن کرده و این جدای از سوزاندن شمار دیگری از آنها از بیم اسیر شدن و برملا شدن اسرار این گروه بوده... فرزانه همینطور که لبش رو میگزید پرینت های متن ها رو داد دستم و گفت: _بیا بقیه اش رو خودت بخون حالم گرفته شد... اینا دیگه چه جانورایی هستن!!! گفتم:_خانم امجد خیلی موضوع جذابیه چرا خودت رو اذیت میکنی سخت نگیر؟؟؟ گفت:_قبول من اشتباه کردم همون بهتر آقای جلالی این مصاحبه رو به من نداد منم احساسی... داغون میشدم...هرچند که عقلا هم بخونن داغون میشن! سردرد شدیدی تمام افکار ذهنم رو تحت فشار قرار داده بود. فرزانه دیگه ساکت شده بود احساس کردم انتظار چنین انتهایی رو نداشت و حالش منقلب شده ... نگاهی به متن‌های که بهم داده بود، انداختم در ادامه خاطرات چندین زن از جهاد نکاح نوشته شده بود... 🌾 اتفاقی نیست 🌾 بعضی گمان‌ها است 🌾ادامه دارد.... ✍ نویسنده؛ سیده زهرا بهادر 🌾https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾