#داستان_ظهور
#ادامه_قسمت_سی_ام
سفیانی نمی داند که فرشتگان زیادی به یاری امام آمده اند. سفیانی هرگز پیش بینی نمی کرد که سپاهیان او این گونه تار و مار شوند.
سفیانی که اوضاع را چنین می بیند می فهمد که دیگر مقاومت هیچ فایده ای ندارد، او با تنی چند از یاران خود فرار می کند.(1)
آیا تاکنون اسم «صیاح» را شنیده ای؟
او یکی از فرماندهان لشکر امام است. او با گروهی از سربازان خود به دنبال سفیانی می روند و سرانجام او را اسیر می کنند.
هوا تاریک شده است و امام نماز عشا می خواند. اکنون سفیانی را به نزد امام می آورند.
سفیانی رو به امام می کند و می گوید: به من مهلت دیگری بده !
امام نگاهی به یاران خود می کند و می فرماید: نظر شما در مورد او چیست؟ من عهد کرده ام که هر کاری انجام دهم با نظر و رضایت شما باشد.
یاران امام با هم مشورت می کنند و سرانجام تصمیم می گیرند که سفیانی مجازات شود؛ زیرا او بسیاری از شیعیان را مظلومانه به قتل رسانده و یکبار هم پیمان شکنی کرده است.
این گونه است که سفیانی به سزای کارهای خود می رسد و دنیا برای همیشه از ظلم و ستم او آسوده می شود.(2)
بعد از کشته شدن سفیانی و نابود شدن لشکر او، امام تصمیم می گیرد تا لشکریانی را به سرتاسر جهان بفرستد.
فرماندهی هر لشکر به یکی از سیصد و سیزده نفر واگذار و دستورات لازم به آنان داده می شود.
امام از آنان می خواهد که هر جا مسأله تازه ای برای آنها پیش آمد که راه حلّ آن را نمی دانستند به کف دست خود نگاه کنند؛ زیرا این گونه می توانند جواب سوال خود را بیابند.(1)
اکنون موقع خداحافظی است !
این سیصد و سیزده یار باوفا می خواهند از امام جدا شوند.
اینجاست که امام تک تک آنها را به نزد خود فرا می خواند و دست خود را به سینه آنها می کشد.(2)
آیا می دانی علّت این کار امام چیست؟
💞💞💞🦋🦋🦋💞💞💞
1- أمیر المؤمنین علیه السلام : «فتکون وقعه یهلک الله فیها جیش السفیانی ویمضی هاربا»: معجم أحادیث الإمام المهدی ع ج 2 ص 96.
2- أمیر المؤمنین علیه السلام : «فیأخذه رجل من الموالی اسمه صباح ، فیأتی به إلی المهدی وهو یصلی العشاء الآخره، فیخف صلاته... فیقول: شأنکم وإیاه ، اصنعوا به ما شئتم»: معجم أحادیث المهدی ج 3 ص 96.
📚 #داستان_ظهور
#قسمت_30
✍مهدی خدامیان ارانی
#حکومت_مهدوی
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
@ashgjanam_amamzamanam
💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠