امام على(ع) آن قطعه نان را از دست بر زمين نهاد و چنين فرمود : 📋《فَاطِمُ بِنْتَ اَلنَّبِيِّ(ص) اَلْأَحْمَدِ، بِنْتَ نَبِيٍّ سَيِّدٍ مُسَدَّدٍ، قَدْ جَاءَكَ اَلْأَسِيرُ لَيْسَ يُهْدَى مُكَبَّلاً فِي غُلِّهِ مُقَيَّدٌ، يَشْكُو إِلَيْنَا اَلْجُوعَ قَدْ تَقَدَّدَ، مَنْ يُطْعِمِ اَلْيَوْمَ يَجِدْهُ فِي غَدٍ عِنْدَ اَلْعَلِيِّ اَلْوَاحِدِ اَلْمُوَحَّدِ، مَا يَزْرَعُ اَلزَّارِعُ سَوْفَ يَحْصُدُ فَأَعْطِيِنْ لاَ تَجْعَلِيهِ يَنْكُدُ حَتَّى تُجَازَيْ بِالَّذِي يُنَفَّذُ》 ♦️ای فاطمه(س)! ای دختر محمد(ص) مرسل! اى دختر پيامبر سرور استوار! اسيرى به اينجا آمده است كه به جاى ديگر رهنمون نمى‌شود و در غل و زنجير بسته است و از گرسنگى شكايت مى‌كند و چيزى مى‌خواهد و هر كس امروز خوراكى به كسى دهد فردا آن را مى‌يابد. نزد خداوند يكتاى بلند مرتبه آنچه را كشاورز بكارد به زودى درو خواهد كرد. به او خوراك بده و مگذار به زحمت افتد تا آنكه به چيزى پاداش داده شوى كه نيست و تمام نمى‌شود. حضرت فاطمه(ع)به ایشان چنين پاسخ داد : 📋《لَمْ يَبْقَ مِمَّا كَانَ غَيْرُ صَاعٍ قَدْ دَبِرَتْ كَفِّي مَعَ اَلذِّرَاعِي شِبْلاَيَ وَ اَللَّهِ هُمَا جِيَاعٌيَا رَبِّ لاَ تَتْرُكْهُمَا ضَيَاعٌ أَبُوهُمَا لِلْخَيْرِ ذُو اِصْطِنَاعٍ عَبْلُ اَلذِّرَاعَيْنِ طَوِيلُ اَلْبَاعِ وَ مَا عَلَى رَأْسِيَ مِنْ قِنَاعٍ إِلاَّ عَبَاءٌ نَسْجُهَا بِصَاعٍ》 ♦️از آنچه آورده‌اى جز يك صاع باقى نمانده است. كف دست و مچ من تاول زده است. به خدا سوگند دو پسرم گرسنه‌اند. خداوندا! آن دو را تباه مگردان. پدرشان هم در كار خير همواره كارهاى نو و تازه مى‌آورد، مچهاى دستش سطبر و بخشنده است. بر سر من سراندازى نيست جز آنچه كه به دست خود بافته‌ام. 📋《وَ عَمَدُوا إِلَى مَا كَانَ عَلَى اَلْخِوَانِ فَأَعْطَوْهُ وَ بَاتُوا جِيَاعاً وَ أَصْبَحُوا مُفْطِرِينَ وَ لَيْسَ عِنْدَهُمْ شَيْءٌ》 ♦️سپس برخاستند و آنچه در سفره بود به آن اسير دادند و شب را گرسنه گذراندند و فرداى آن روز هر چند روزه نداشتند، چيزى هم براى خوردن نداشتند.(۱) 📋《فَلَمَّا كَانَ اَلْيَوْمُ اَلرَّابِعُ وَ قَدْ وَفَوْا نَذْرَهُمْ أَخَذَ عَلِيٌّ(ع) بِيَدِهِ اَلْيُمْنَى اَلْحَسَنَ(ع) وَ بِيَدِهِ اَلْيُسْرَى اَلْحُسَيْنَ(ع)  وَ أَقْبَلَ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ(ص) وَ هُمْ يَرْتَعِشُونَ كَالْفِرَاخِ مِنْ شِدَّةِ اَلْجُوعِ》 ♦️صبح روز چهارم که شد، امام علی(ع) دست امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را گرفت، و نزد حضرت رسول اکرم(ص) آمدند. حضرت رسول اکرم(ص) وقتی بچه‌ها را دید که مانند جوجه ضعیف از شدت گرسنگی می‌لرزیدند. حضرت رسول اکرم(ص) هنگامی که آنان را اینگونه دید، فرمود : 📋《يَا أَبَا اَلْحَسَنِ(ع)! مَا أَشَدَّ مَا يَسُوءُنِي مَا أَرَى بِكُمْ!》 ♦️ای ابالحسن(ع)! چقدر بر من دشوار می‌آید که من شما را به چنین حالی ببینم. آنگاه با امام علی(ع) و کودکان به طرف خانه حضرت فاطمه(س) رفتند. 📋《وَ هِيَ فِي مِحْرَابِهَا وَ قَدْ لَصِقَ ظَهْرُهَا بِبَطْنِهَا مِنْ شِدَّةِ اَلْجُوعِ وَ غَارَتْ عَيْنَاهَا بِالدُّمُوعِ》 ♦️و او را در محراب خود یافتند، و از شدت گرسنگی ضعیف شده و چشمهایش گود افتاده بود، و حضرت(ص) از مشاهده این حال ناراحت شدند. در همین بین جبرئیل نازل شد، و عرضه داشت : 📋《يَا مُحَمَّدُ(ص)! خُذْ مَا هَنَّأَكَ اَللَّهُ فِي أَهْلِ بَيْتِكَ، فَأَقْرَأَهُ هَلْ أَتىٰ إِلَى آخِرِ اَلسُّورَةِ》 ♦️ای محمد(ص)! این سوره را بگیر! خدا تو را در داشتن چنین اهل بیتی تهنیت می‌گوید، آنگاه آیات آغازین سوره‌ی «هل أتی» را قرائت کرد. 📋《..یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیرا..》 ♦️برای جلب رضایت خدا، طعام خود را به مسکین و یتیم و اسیر می دهند. تا رسید به این آیه؛ 📋《إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاء وَكَانَ سَعْیكُم مَّشْكُورًا》 ♦️این پاداش شماست و از کوششتان سپاس گزاری شده است.(انسان، آیه ۸)(۲) 👤امام محمد شافعی می سراید : 📋《أَنَا عَبْدٌ لِفَتَىً أُنْزِلَ فِيهِ هَلْ أَتَى، إلَی مَتَی أَکتُمُهُ؟ أَکتُمُهُ إلَی مَتَی؟》 ♦️من غلام آن جوانمردی هستم که درباره ی او سوره ی (هل أتی) نازل شده است! و این را تاکی آن را پنهان کنم؟ تا کی؟ تا کی؟(۳) 📚منابع : ۱)روضة الواعظین ابن فتّال نیشابوری، ج۱، ص۱۶۰ ۲)عمدة عيون صحاح الأخبار ابن بطریق، ج۱، ص۳۴۵ ۳)دیوان امام شافعی، ص۲۶۳ @AsnadolMasaeb