✍
خلاصهای از مطالبی که در این نشست دربارهاش حرف زدیم:
شخصیت رهبری و انس با کتاب ایشان ریشه در تربیت دوران کودکی داشته است. مادر حافظشناس و پدری که از فرط مطالعه چشمهایش کمسو میشود و از پسرش میخواهد که برایش کتاب بخواند.
طبعا انس پدر و مادر با کتاب است که باعث انس فرزندان میشود. در کتاب شرح اسم هم شرح زندگی رهبری آمده است که چگونه از شدت مطالعه چشمهایشان کمسو شده بوده و هزینهی تامین عینک را نداشتند و سرآخر از یک مغازهی همهچیز فروشی عینکی تهاستکانی تهیه میکند.
شخصیت رهبری از این حیث شخصیت بینظیری در تاریخ است که بر ادبیات و شاهکارهای ادبی جهان مسلط است و میزان مطالعهاش حتی از خیلی از ناشرها و نویسندهها بیشتر است. و این نکته در صحبتهای نویسندههای سرشناسی مثل استاد سرشار و دیگران در این مستند مشخص بود.
مقایسه رهبری با پهلوی یک ظلم تاریخی است که نوجوان امروز بخاطر رسانهزدگی و عدم اطلاع از تاریخ دچارش شده.
مقایسه دو شخصیتی که یکی با کتاب انس دارد و دیگری با مسائل جنسی، نیازمند جهالت خاصی است.
یک نکته کاربردی دیگر برای ما در مستند غیررسمی۶،
استفاده رهبری از زمانهای مرده برای مطالعه است. کمااینکه خودشان میفرماید بسیاری از شاهکارهای ادبی جهان را در اتوبوس مطالعه نمودهاند.
تنوع مطالعاتی رهبری باعث جامعیت شخصیت ایشان است، چیزی که ما در خودمان نمیبینیم و معمولا نگاه تکبعدی به قضایا داریم. مثلا برخی نویسندهها به خاطر عدم مطالعات دینی، رمانهایی ضد دینی مینویسند که نشاندهندهی نگاه سطحی آنهاست.
در کتابی به نام کتابِ کتاب؛ که کتاب قطوری درباره مجموع سخنان رهبری در حوزه کتاب است، رهبری درباره
توجه به جنبههای ارزشی در کنار توجه به جنبههای فنی و فرمی آثار هنری صحبت میکنند و ادبیات نقزن را که صرفا به بیان سیاهیهای جامعه میپردازد نفی میکند. در همین مستند غیررسمی نیز از ویکتور هوگو به عنوان شخصیتی میهنپرست که در عین بیان مشکلات جامعه حواسش به حیثیت جامعهاش است یاد میکند. این چیزی است که هنرمندان و فعالان رسانهای ما باید به آن توجه داشته باشند.
خواندن کتاب به جای خریدن کتاب نکته دیگر در این مستند است. در این مستند یک جایی رهبری تعریف میکنند که من از یک کسی که کتاب اجاره میداد میرفتم کتاب اجاره میکردم و شبی یک قِران پول میدادم. و هر شب هم یک کتاب را تمام میکردم و تعویضش میکردم. به طوریکه بعد از مدتی فروشنده از دستم عصبانی شد و گفت یعنی چه که هر شب یک کتاب را تمام میکنی؟!
ما هم میتوانیم به جای بهانه گرفتن از قیمت بالای کتابها، از کتابخانههای عمومی برای امانت گرفتن و خواندن کتاب استفاده کنیم.
یک نکتهی دیگر
تعصب و غیرت ایشان نسبت به زبان فارسی است که هم در نحوه انتخاب واژگانش هنگام صحبتکردن معلوم است و هم در نقدهایی که در همین مستند نسبت به برخی ناشرها داشتند.
نکته آخر آنکه کاش این مستند برای مسئولان جمهوری اسلامی پخش میشد تا تفاوت نگاه ایشان نسبت به اهالی فرهنگ و هنر با دیگران معلوم شود. در این مستند دیدیم که رهبری گعدههای مختلفی را با کسانی که در منظومه فکری ایشان نیستند و مرام ایشان را قبول نداشتند برگزار میکند. جذب حداکثری برای ایشان یک شعار نیست یک مرام و یک رفتار است.
به نظر من آن مسئولی که بر اساس مواضع سیاسی و انتخاباتیِ اهالی فرهنگ و هنر به آنها بها میدهد به درد هیچ جمهوریای نمیخورد چه برسد به جمهوری اسلامی!
این نگاه رادیکال به درد جمهوری رضاخانی میخورَد که امثال فرخی یزدی را به خاطر ضدیتش با رضاخان زندانی میکند و میکُشد و به امثال علی دشتی به خاطر مجیزگویی پست و مقام میدهد.
بسیاری از اختلافات و دوقطبیهای موجود در جامعه تنها با یک دیدار و گفتگو حل میشود که احساس میشود رهبری در بین مسئولان در این زمینه تنهاست.
بسیاری از نویسندگان برجستهی امروز ادبیات، همان نوقلمانی هستند که سالها پیش مورد حمایت شخص رهبری قرار گرفته و رشد کردهاند. حمایتی که باید در همهی مسئولان جمهوری اسلامی باشد تا ادبیات ما و نویسندههای ما رشد کنند.
[
@asraneh313 ]