وسطِ ناله‌ی ما در حرمِ خونِ خدا؛ عمه می‌گفت: "حسین!" می‌شود صحبت‌مان حولِ رقیه... نشود؟ ای برادر! روزِ عاشورایت، خواهرت صحبتِ فرزند نکرد، و نپرسید کجا؟ -"همه‌ی هستیِ زینب به فدای تو حسین..."- تو هم امروز بیا، عوضِ عاشورا، حرفی از دخترک خویش مزن! و نپرس از آن روز، که در شام چه شد...؟ روزه‌ی بغضم را با نگاهت مشکن! رخصتی دِه بروم؛ اشک با مادرم افطار کنم...! 🍂🍂🍂 [ @asraneh313 ]