شادی اگر در قِر دادن و رقص و آواز بود، نرون و فرعون و یارانشان خوشبخت‌ترین مردمان تاریخِ جهان بودند. و ابوسفیان و اولادش و در راس آنها یزیدبن‌معاویه، تئوریسینِ شادترین زندگی‌ها برای آدمیان محسوب می‌شدند. نه احمق جان. خدا مخالف شادی انسان نبود وقتی داشت می‌گفت: "والذین هُم عَنِ‌اللّغو مُعرِضُون". خدا لذت را که مقصود خلقتش بود میراثِ آن‌هایی قرار داد که از بیهودگی و قِر دادن‌های بی‌معنی در کوچه‌پس‌کوچه‌های دنیا گذشتند. این طرح خدا برای لذت بردن و شاد بودن در زندگی، شاید شبیه برنامه‌ریزیِ آن دانش‌آموزی است که با دوری کردن از کارهای لغو، از دوران طلاییِ تحصیلش برای کسب یک حرفه‌ی مطلوب در زندگی بهره می‌برد. و قِردهندگان شبیه دانش‌آموزان قالتاق کلاسِ زندگی‌اند که تصور می‌کنند دَم را باید غنیمت شمرد و تا می‌توان باید به قوانین مدرسه جفتک انداخت. اینها ذوق‌شان متلک انداختن به معلم‌ها و درس‌های کتاب و شاگرد زرنگ‌هاست تا صرفا همان روز از زندگی‌شان لذت ببرند و گورِ بابای آینده‌نگری. آن فرهیخته‌ی تراریخته‌ای که شادی را در رقصِ گروهیِ دانش‌آموزان؛ آن هم در محیط مقدسِ مدرسه می‌بیند به نظر می‌رسد که عقده‌ی خوشبختی در زندگی خصوصی‌اش داشته باشد. چرا که وقتی انسان از درون احساس نشاط نکند به بیرون چنگ می‌اندازد تا آرام گیرد و به هر نحو که شده خوش بگذراند و خوشی‌اش را اینگونه جار بزند. و این قِر، واقعیتِ تمدنِ غرب است، نه جامعه‌ی ایران که در آن، لالایی عمده‌ی مادران برای کودکانشان، با اذکاری آسمانی عجین شده است. ♡♡♡ ✍ [ @asraneh313 ]