1⃣ با دست گذاشتن بر کلیدواژه هویت می‌گوید: علاقه ما به سلبریتی ها، کمتر، از اینکه آنها کیستند و یا چه دستاوردی داشته اند و بیشتر، از آنچه آنها بازنمایی می کنند می آید: ستاره ها چیستی انسان بودن در جامعه امروز را مفصل بندی می‌کنند؛ یعنی آنها انگاشت خاصی که ما از شخص یا فرد داریم را بیان می‌کنند. 🔸او اضافه می کند که آنها جنبه هایی از زندگی را اجرا می کنند که برای ما مهم اند و ادعا می‌کند که ستاره‌ها” تن یافتگی مقوله های اجتماعی” از جمله نژاد، طبقه، قومیت جهت‌گیری جنسیتی و دین‌اند. به تعبیری و فردسازی می‌کنند و این برای ادراک بشری مهم و جذاب است. 2⃣ یک پله بالاتر از هویت، می‌گوید آنچه در گفتمان رسانه ها رسانش می‌شود نه تصاویر خاص سلبریتی ها بلکه معناهایی است که به سلبریتی ها پیوست می‌شود. مثلا معنای مادر، عشق، سرزمین و بسیاری از مفاهیم را در گُرده سلبریتی ها معنا می‌کنیم و همین پدیده‌ها می توانند با تغییر گفتمانی در پیج شخصی یا رفتار اجتماعی خود، تمام این مفاهیم استراتژیک ساخته شده را تحریف و تخریب نمایند. قدرت معناسازی از سلبریتی ها پدیده‌های فرهنگی استراتژیک می‌سازد. 3⃣ می گوید: فرهنگ نه در رمان ها و نقاشی ها که در کردارها دیده می‌شود.  بدلیل اندرکنش های فرا اجتماعی به تعبیر ، که همان صمیمیت های از راه دور خوانده و ترجمه می‌شود، سمت و سبک زندگی افراد را جهت می‌دهد و صورتبندی می‌کند. 🔸اوج همذات پنداری با کردارهای سلبریتی ها را در میان برخی از افراد کم سن و سال جامعه شاهد هستیم که تبدیل به موج فرهنگی در فضای مجازی می‌شوند که نمونه های آن را در امثال ساسی مانکن و…تجربه کرده ایم. 4⃣از نظر ، سلبریتی ها می‌شوند. او می گوید: سلبریتی کسی است که برای مشهور بودنش مشهور است. این شخصیت های مصنوعی، همچون قیافه و استایل کیف و کفش و لباس و ارتباطات، بدلیل بده بستانی که مخاطب با سلبریتی در جهان تخیلی اش شکل داده، شخصیت مخاطب را تسخیر می‌کند. 5⃣برخی معتقدند که سلبریتی ها، بوده و فرادین عمل می‌کنند. در مخاطب، نوعی سرسپردگی ایجاد می‌کند و معناسازی با چاشنی حواس پرتی صورت می‌گیرد. با این توضیح که دین دارای گرانش و وزن و جدیت خاصی است و در تلاش است که نقش و سهمی در حل مسائل اجتماعی داشته باشند و طبیعتا با آگاهی و خودآگاهی و توجه همراه می‌شود. به وسیله گونه ای از بی‌توجهی شناخته و شمرده می‌شود. 6⃣ فرهنگ شهرت مبتنی بر خودشیفتگی است و را ترویج می‌کند. واکنین می‌گوید: چون فرددخودشیفته از همه نوع توجه و دوست داشته شدن لذت می‌برد و مثلا به یک میزان از اینکه از او بترسند یا دوستش داشته باشند خوشش می‌آید برایش مهم نیست که آنچه درباره او منتشر می‌شود دروغ باشد. اساسا تمرکز سلبریتی ها بر بوده و دغدغه مرکزی آنها دیده‌شدن حداکثری است. 🔸با همه این تفاسیر که در نقد سلبریتی و نه ستاره یا قهرمان مطرح گردید باید اذعان داشت که سلبریتی به معنای خاص شهرت منتسب، برای هر جامعه می‌تواند فرصت تلقی شود بشرطی که در خدمت معانی عمیق قرار بگیرد و ریل تربیت و ساخت این پدیده‌ها بگونه‌ای رقم بخورد که یا پارادوکسی در زندگی شخصی و حرفه ای آنها مشاهده نشود و یا اینکه طبق قوانین مشخصی، پس‌لرزه‌های سیاسی و فرهنگی آنها کنترل شود که در ساحت فرهنگ عمومی یا انتخابات و اعتراضات و حوادث اجتماعی مختلف مثل زلزله و سیل و…شاهد و تولید گسل اجتماعی از جانب آنها نباشیم! ✍علیرضامحمدلو،پژوهشگر رسانه و علوم اجتماعی 🆔 @asre_tabyin