#حکایت
🏴نتیجه یاری نکردن امام حسین(علیهالسلام)
هرثمه ابن ابى مسلم نقل كرده كه با حضرت اميرالمؤمنين (علیهالسلام ) از صفين مراجعت مى كرديم، سر زمين كربلا رسيديم پس حضرت از نماز صبح فارغ شد، و قدرى از خاك آنجا برداشت و گريه كرد و فرمود:
عجب خاكى هستى، كه از تو جمعى محشور خواهند شد بدون حساب وارد بهشت مى شوند.
هرثمه مى گويد: ما برگشتيم و اين ماجرا را براى همسر شيعه ام بازگو كردم ، همسرم گفت : هر چه اميرالمؤمنين بگويد؛ حق است ، تا اينكه آن روز گذشت و بعدها حضرت سيدالشهدا (علیهالسلام ) وارد سرزمين كربلا شدند هرثمه جزء لشكر عمر سعد بود و حرف حضرت امير(علیهالسلام) را ياد آورد بعد سوار شتر شده و محضر مقدش امام حسين (علیهالسلام ) مشرف شد و حديث حضرت على (علیهالسلام) را نقل كرد. حضرت فرمودند: حالا خيال تو چيست ؟ با ما هستى يا بر ما. گفت : نه با شما و نه با آنها.
اولاد كوچكى را در كوفه گذاشته ام و براى آنها مى ترسم كه اين زياد آنها را اذيت كند حضرت فرمود: پس بيرون برو و بجاى برو كه مقتل ما را مشاهده نكنى و صداى ما را نشنوى زيرا بخدا قسم اگر كسى امروز صداى استغاثه ما را بشنود، ما را يارى نكند حتما به رو در آتش جهنم خواهد افتاد.¹
¹بحار الا نوار: 44، 255
📚داستانهایی از گریه برامام حسین علیه السلام ، تالیف علی میر خلف زاده
@astanehmehr