حضرت علي اكبر علیه‌السلام دوباره راهي ميدان شدند و شمار دیگری از دشمنان را به درك واصل كردند. مُرَّةبْنِ مُنقَذعَبْدِي یا مُنْقِذبْنِ مُرَّةَ عَبْدِي گفت: گناه عرب به گردن من باشد، اگر اين جوان بر من بگذرد و چنين حمله بکند و من داغ مرگش را بر دل پدرش نگذارم. تا اینکه فرصتي یافت و تیر یا نيزه‌اي از پشت به بدن مبارك علي اكبر علیه‌السلام زد. به روایتی، شمشیری بر فرقش زدند. از اين فرصت ديگران هم سوء استفاده كردند و چند ضربه شمشير ديگر به علي اكبر وارد كردند و رمق جان علي كم شد؛ عنـان اسب را رها كردند و دست به گردن اسب انداختند و راه ديدة اسب بسته شد و اسب بي اختيار علي را در بين دشمن به اين سو و آن سو مي‌برد و در اين ميان هر كس كه به اين بزرگوار مي‌رسيد، ضربه شمشيري به ایشان مي‌زد تا جايي كه نوشته‌اند: وَ قَطَّعُوهُ بِسُیُوفِهِم إِرباً إِرباً؛ او را با شمشیرها قطعه قطعه كردند. .... ادامه روایت در فایل بعدی 👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesa