در كتاب سليم بن قيس هلالى آمده: هنگامى كه پيامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم رحلت كرد هنوز جنازه مقدس آن حضرت را به خاك نسپرده بودند كه مردم عهد و پيمان خود را شكستند و مرتد شدند و علم مخالفت را برافراشتند و با ابوبکر بیعت کردند. اما حضرت على عليه السّلام مشغول غسل و كفن و حنوط بدن مبارك پيغمبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم شد تا اينكه آن پیکر مقدّس را به خاك سپرد. سپس حضرت على عليه السّلام طبق وصيّت حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم مشغول جمع آورى قرآن مجيد شد. پس از مدتی عمر به ابو بكر گفت: اکثر مردم به غير از على عليه السّلام و اهل بيتش با تو بيعت كردند، به دنبال وى بفرست تا بيايد و بيعت كند. ابو بكر پسر عموى عمر را كه نامش قنفذ بود، خواست و به او فرمان داد: نزد على عليه السّلام برو، به وى بگو: خليفۀ پيغمبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم تو را خواسته! قنفذ چندين مرتبه اين مأموريت را انجام داد ولى حضرت اميرعليه السّلام نزد آنان نيامد عمر در حالى كه خشمناك بود برخواست و خالد بن وليد و قنفذ را خواست، به آنان دستور داد تا هيزم و آتش برداشتند و به سوى خانه حضرت روانه شدند. در آن هنگام فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها‌ پشت در نشسته بود و جسم آن بانو پس از رحلت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم ناتوان شده بود؛ وقتی که عمر به در خانه على عليه السّلام رسيد دقّ الباب كرد و فرياد زد: اى پسر ابى طالب! در را باز كن! حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها‌ فرمود: .... ادامه روایت در فایل بعد 👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal