eitaa logo
آستان وصال ( اشعار آئینی؛ مقتل، آموزش مداحی)
2.6هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
8 ویدیو
45 فایل
👈 آدرس اینترنتی سایت جامع آستان وصال https://www.astanevesal.ir/ 👈 برای بهرمندی بهتر و بیشتر از قسمت های 18 گانه سایت اصلی آستان وصال و حجم بسیار بالای مطالب سایت؛ لطفا همزمان با این کانال به سایت اصلی آستان وصال هم مراجعه نمائید
مشاهده در ایتا
دانلود
در كتاب سليم بن قيس هلالى آمده: هنگامى كه پيامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم رحلت كرد هنوز جنازه مقدس آن حضرت را به خاك نسپرده بودند كه مردم عهد و پيمان خود را شكستند و مرتد شدند و علم مخالفت را برافراشتند و با ابوبکر بیعت کردند. اما حضرت على عليه السّلام مشغول غسل و كفن و حنوط بدن مبارك پيغمبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم شد تا اينكه آن پیکر مقدّس را به خاك سپرد. سپس حضرت على عليه السّلام طبق وصيّت حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم مشغول جمع آورى قرآن مجيد شد. پس از مدتی عمر به ابو بكر گفت: اکثر مردم به غير از على عليه السّلام و اهل بيتش با تو بيعت كردند، به دنبال وى بفرست تا بيايد و بيعت كند. ابو بكر پسر عموى عمر را كه نامش قنفذ بود، خواست و به او فرمان داد: نزد على عليه السّلام برو، به وى بگو: خليفۀ پيغمبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم تو را خواسته! قنفذ چندين مرتبه اين مأموريت را انجام داد ولى حضرت اميرعليه السّلام نزد آنان نيامد عمر در حالى كه خشمناك بود برخواست و خالد بن وليد و قنفذ را خواست، به آنان دستور داد تا هيزم و آتش برداشتند و به سوى خانه حضرت روانه شدند. در آن هنگام فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها‌ پشت در نشسته بود و جسم آن بانو پس از رحلت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم ناتوان شده بود؛ وقتی که عمر به در خانه على عليه السّلام رسيد دقّ الباب كرد و فرياد زد: اى پسر ابى طالب! در را باز كن! حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها‌ فرمود: .... ادامه روایت در فایل بعد 👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal
ادامه روایت حمله به خانه امیر المؤمنین از فایل قبل 👇👇👇 در آن هنگام فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها‌ پشت در نشسته بود و جسم آن بانو پس از رحلت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم ناتوان شده بود؛ وقتی که عمر به در خانه على عليه السّلام رسيد دقّ الباب كرد و فرياد زد: اى پسر ابى طالب! در را باز كن! حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها‌ فرمود: يَا عُمَرُ مَا لَنَا وَ لَكَ لَا تَدَعُنَا وَ مَا نَحْنُ فِيهِ ما را با تو چه كار كه نمی‌گذارى به عزادارى خويشتن مشغول باشيم؟! عمر به حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها‌ گفت: افْتَحِي الْبَابَ وَ إِلَّا أَحْرَقْنَا عَلَيْكُمْ در را باز كن! و الّا آتش به جان شما می‌زنيم! فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها‌ در جوابش فرمود: يَا عُمَرُ أَمَا تَتَّقِي اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ تَدْخُلُ عَلَى بَيْتِي وَ تَهْجُمُ عَلَى دَارِي فَأَبَى أَنْ يَنْصَرِفَ آيا از خداى توانا نمی‌ترسى كه داخل خانۀ من می‌شوى و به خانه‌ام حمله می‌كنى؟! ثُمَّ دَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِي الْبَابِ فَأَحْرَقَ الْبَابَ ثُمَّ دَفَعَهُ عُمَرُ ولى عمر حـاضر نشد كه برگردد! آتـش خواست و در خـانه را آتش زد. وقتى در سوخت، او در را باز كرد! فَاسْتَقْبَلَتْهُ فَاطِمَةُ سلام‌الله‌علیها‌ وَ صَاحَتْ در همين لحظه بود كه حضرت زهرا سلام الله علیها در مقابل وى قرار گرفت و فرياد زد: يَا أَبَتَاهْ يَا رَسُولَ اللَّهِ، پدر جان! اى رسول خدا! فَرَفَعَ السَّيْفَ وَ هُوَ فِي غِمْدِهِ فَوَجَأَ بِهِ جَنْبَهَا فَصَرَخَتْ فَرَفَعَ السَّوْطَ فَضَرَبَ بِهِ ذِرَاعَهَا فَصَاحَتْ يَا أَبَتَاهْ‏ عمر شمشير خود را همان طور كه در غلاف بود، بلند كرد و به پهلوى فاطمه سلام الله علیها زد، وقتى ناله آن بانوى مظلومه بلند شد با تازيانه به نحوى به ساق دست آن حضرت نواخت كه حضرت زهرا سلام الله علیها صيحه‏ اى زد و با ناله‌ای جانسوز پدر خود رسول خدا را طلبيد. فَوَثَبَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عليه السّلام فَأَخَذَ بَتَلَابِيبِ عُمَرَ ثُمَّ هَزَّهُ فَصَرَعَهُ وَ وَجَأَ أَنْفَهُ وَ رَقَبَتَهُ وَ هَمَّ بِقَتْلِهِ هنگامى كه حضرت اميرعليه السّلام با اين منظره مواجه شد از جاى برجست و كمربند او را گرفت و او را از جاى كند و بر زمين افكند آنگاه بينى و گردن وى را كوبيد و تصميم گرفت كه او را به قتل رساند! فَذَكَرَ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم وَ مَا أَوْصَاهُ بِهِ مِنَ الصَّبْرِ وَ الطَّاعَةِ فَقَالَ ولى دستور پيامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را به ياد آورد كه به آن حضرت فرموده بود: بايد صبور و شكيبا باشى، لذا فرمود: وَ الَّذِي كَرَّمَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ يَا ابْنَ صُهَاكَ لَوْ لا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ لَعَلِمْتَ أَنَّكَ لَا تَدْخُلُ بَيْتِي اى پسر صهاك! سوگند به حقّ آن خدايى كه حضرت محمّد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را به مقام نبوّت گرامى داشت اگر نه چنين بود كه من به خاطر امر خداوند بايد صبر كنم تو می‌ديدى كه نمی‌‏توانستى داخل خانه من شوى! فَأَرْسَلَ عُمَرُ يَسْتَغِيثُ فَأَقْبَلَ النَّاسُ حَتَّى دَخَلُوا الدَّارَ فَكَاثَرُوهُ وَ أَلْقَوْا فِي عُنُقِهِ حَبْلًا فَحَالَتْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَهُ فَاطِمَةُ عِنْدَ بَابِ الْبَيْتِ و عمر پيوسته استغاثه می‌كرد! در اين هنگام مردم به ميان خانه علىعليه السّلام ريختند و بر آن حضرت غلبه يافته و ريسمان به گردنش انداختند! فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها‌ نزديك در آمد كه حضرت امير عليه السّلام را از دست آنان رها كند، فَضَرَبَهَا قُنْفُذٌ الْمَلْعُونُ بِالسَّوْطِ فَمَاتَتْ حِينَ مَاتَتْ وَ إِنَّ فِي عَضُدِهَا كَمِثْلِ الدُّمْلُجِ مِنْ ضَرْبَتِهِ لَعَنَهُ اللَّهُ فَأَلْجَأَهَا إِلَى عِضَادَةِ بَيْتِهَا وَ دَفَعَهَا فَكَسَرَ ضِلْعَهَا مِنْ جَنْبِهَا فَأَلْقَتْ جَنِيناً مِنْ بَطْنِهَا فَلَمْ تَزَلْ صَاحِبَةَ فِرَاشٍ حَتَّى مَاتَتْ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهَا مِنْ ذَلِكَ شَهِيدَة ولى قنفذ آن بانوى مظلومه را هدف تازيانه قرار داد! و اثر آن تازيانه نظير يك بازوبند به بازوى آن حضرت بود تا زمانى كه رحلت فرمود. آنگاه آن بانو را به نحوى به در كوبيد كه دنده و پهلويش شكست و جنين خود را كه در رحم داشت سقط كرد! پس از آن زهرا سلام‌الله‌علیها‌ چنان در بستر بيمارى افتاد كه ديگر برنخاست و به شهادت رسيد. كتاب سليم بن قيس ص ۲۴۹؛ بحارالأنوار ج ۴۳ ص ۱۹۷ ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس سایت آستان وصال https://www.astanevesal.ir/ 🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹
عیاشی و شیخ مفید از عمرو بن ابی مقدام و از پدرش نقل کرده‌اند که گفت : هرگز روزی برایم عظیم تر و دشوارتر از دو روز نبود؛ نخست روزی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم رحلت کردند و روز دوم؛ روزی بود که در سقیفۀ بنی ساعده در طرف راست ابوبکر نشسته بود و مردم با او بیعت می‌کردند روزی عمر به ابوبکر گفت: تا وقتی علی عليه السّلام با تو بیعت نکرده است اختیاری نداری و حکومت بر تو استوار نیست؛ قاصدی به سوی او بفرست و از وی بخواه تا با تو بیعت کند. ابوبکر قنفذ را به سوی خانۀ علی عليه السّلام فرستاد و گفت: نزد علی عليه السّلام برو و به او بگو دعوت خلیفۀ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را اجابت کن، قنفذ رفت و برگشت و به ابو بکر گفت: علی عليه السّلام پاسخ داد: مَا خَلَّفَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم أَحَداً غَيْرِي رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم جانشینی جز من نگذاشته است. ابوبکر گفت برگرد و به علی عليه السّلام بگو اجابت کن چون مردم با ابوبکر بیعت کرده‌اند و مهاجر و انصار حتی قریش به عنوان خلیفه با او بیعت کرده‌اند؛ تو یک نفر از مسلمانان هستی و در نفع و ضرر با آنها شریک هستی قنفذ بسوی علی عليه السّلام رفت و پس از مدتی بازگشت و گفت علی عليه السّلام می گوید: قَالَ لَكَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم قَالَ لِي وَ أَوْصَانِي إِذَا وَارَيْتُهُ فِي حُفْرَتِهِ أَنْ لَا أَخْرُجَ مِنْ بَيْتِي حَتَّى أُؤَلِّفَ كِتَابَ اللَّهِ .... ادامه این روایت در فایل بعدی👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal
ادامه روایت حمله به خانه امیر المؤمنین از فایل قبل 👇👇👇 قنفذ بسوی علی عليه السّلام رفت و پس از مدتی بازگشت و گفت علی عليه السّلام می گوید: قَالَ لَكَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم قَالَ لِي وَ أَوْصَانِي إِذَا وَارَيْتُهُ فِي حُفْرَتِهِ أَنْ لَا أَخْرُجَ مِنْ بَيْتِي حَتَّى أُؤَلِّفَ كِتَابَ اللَّهِ پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به من سفارش کرده است که پس از دفن ایشان از خانه خارج نشوم تا کتاب خدا را جمع آوری و نگارش کنم. عمر گفت برخیز تا با هم به سویش برویم، آنگاه ابوبکر؛ عمر؛ عثمان؛ خالدبن ولید؛ مغیرةبن شعبه؛ ابو عبیده بن جراح و قنفذ برخاستند و من نیز همراه آنها شدم؛ وقتی به در خانۀ رسیدیم فاطمه سلام‌الله‌علیها‌ آنها را دید و در را به رویشان بست و آن حضرت چنان می‌پنداشت که هرگز بدون اجازه‌اش وارد خانه نخواهند شد. فَضَرَبَ عُمَرُ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَكَسَرَهُ وَ كَانَ مِنْ سَعَفٍ ثُمَّ دَخَلُوا فَأَخْرَجُوا عَلِيّاً عليه السّلام مُلَبَّباً اما عمر با لگد به در کوبید و در خانه حضرت که از شاخه های خرما بود درهم شکست و مردم به درون خانه فاطمه سلام الله علیها رفته و علی عليه السّلام را به زور بیرون بردند. فَخَرَجَتْ فَاطِمَةُ سلام‌الله‌علیها‌ فَقَالَتْ يَا أَبَا بَكْرٍ أَ تُرِيدُ أَنْ تُرْمِلَنِي مِنْ زَوْجِي حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها‌ که چنین دید بیرون آمد و گفت: میخواهی شوهرم را به قتل برسانی و مرا بیوه کنی؟ وَ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ تَكُفَّ عَنْهُ وَ لَآَتِيَنَّ قَبْرَ أَبِي وَ لَأَصِيحَنَّ إِلَى رَبِّي به خدا سوگند اگر از او دست برندارید به نزد قبر پدرم رفته با شیون و زاری از شما شکایت می‌کنم؛ فَأَخَذَتْ بِيَدِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ عليه السّلام وَ خَرَجَتْ تُرِيدُ قَبْرَ النَّبِيِّ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم سپس دستان حسن و حسین را گرفته و عازم قبر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم شد؛ فَقَالَ عَلِيٌّ عليه السّلام لِسَلْمَانَ أَدْرِكْ ابْنَةَ مُحَمَّدٍ فَإِنِّي أَرَى جَنْبَتَيِ الْمَدِينَةِ تُكْفَئَانِ در این هنگام علی عليه السّلام به سلمان گفت: دختر محمد را دریاب به راستی که می‌بینم که دو سوی مدینه به لرزه درآمدند!! وَ اللَّهِ إِنْ نَشَرَتْ شَعْرَهَا وَ شَقَّتْ جَيْبَهَا وَ أَتَتْ قَبْرَ أَبِيهَا وَ صَاحَتْ إِلَى رَبِّهَا لَا يُنَاظَرُ بِالْمَدِينَةِ أَنْ يُخْسَفَ بِهَا وَ بِمَنْ فِيهَا به خدا سوگند اگر فاطمه سلام‌الله‌علیها‌ با شیون و زاری از امت به خدا شکایت کند خدای متعال مدینه را مهلت نخواهد داد و آن را در زمین فرو خواهد بُرد و از صفحۀ روزگار محو خواهد کرد. ( البته طبق گزارش ابن شهر آشوب در صفحه ۳۳۹ جلد ۳ مناقب آل ابیطالب حضرت زهرا سلام الله علیها به مسجد آمدند و این سخنان را در مسجد گفتند و سلمان می‌گوید بخدا قسم دیدم دیوارهای مسجد به لرزه درآمد و از جا کنده شد و... ) سلمان پیش فاطمه سلام‌الله‌علیها‌ آمده و آن حضرت را از این کار منع کردند، فاطمه سلام الله علیها گفت: يَا سَلْمَانُ يُرِيدُونَ قَتْلَ عَلِيٍّ مَا عَلَيَّ صَبْرٌ فَدَعْنِي حَتَّى آتِيَ قَبْرَ أَبِي فَأَنْشُرَ شَعْرِي وَ أَشُقَّ جَيْبِي وَ أَصِيحَ إِلَى رَبِّي ای سلمان می‌ خواهند علی عليه السّلام را بکشند بر کشتن علی جای صبر نیست؛ مرا رها کن تا به نزد پدرم روم و با گریه و زاری به خدای متعال شکایت کنم . فَقَالَ سَلْمَانُ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُخْسَفَ بِالْمَدِينَةِ سلمان گفت می‌ترسم با این کار شما خدای متعال مدینه را در زمین فرو ببرد؛ وَ عَلِيٌّ بَعَثَنِي إِلَيْكِ يَأْمُرُكِ أَنْ تَرْجِعِي لَهُ إِلَى بَيْتِكِ وَ تَنْصَرِفِي علی عليه السّلام مرا به سوی شما فرستاده و دستور داده که به خانه برگردید و صبر پیشه کنید فاطمه سلام‌الله‌علیها‌ فرمود: فَقَالَتْ إِذاً أَرْجِعُ وَ أَصْبِرُ وَ أَسْمَعُ لَهُ وَ أُطِيعُ ... پس به فرمان علی عليه السّلام بر می‌گردم و شکیبایی پیشه می‌کنم و سخنش را به گوش جان می‌شنوم و فرمانش را می‌برم ...... ( البته مرحوم کلینی در صفحه ۳۳۸ جلد ۸ اصول کافی می‌نویسد حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها‌ به همراه خود حضرت علی عليه السّلام را به منزل بازگردانید) ‏ تفسیر عیاشی ج ۲ ص ۶؛ الاختصاص شیخ مفید ص ۱۸۵؛ بحارالأنوار ج ۲۸ ص ۲۲۷ ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
خوارزمی از ابن عباس روایت کرده است زمانی که رحلت فاطمه سلام‌الله‌علیها‌ نزدیک شد به هیچ وجه اندوهگین به نظر نمی رسید، در روز شهادتش دست امام حسن علیه‌السلام و امام حسین علیه‌السلام را گرفت و به سوی قبر پیامبر برد، سپس ایستاد و دو رکعت نماز میان قبر و منبر پیامبر خواند، سپس آن دو را در آغوش کشید و فرمود: فرزندانم ساعتی در نزد پدرتان در مسجد بمانید و خود به خانه بازگشت سپس با باقی مانده حنوط پیامبر که جبریل آن را آورده بود غسل نمود و با مابقی کفن پیامبر را بر تن پوشید؛ بعد از آن اسماء را صدا زد و فرمود: بعد از ساعتی، مرا صدا بزن؛ اگر جواب دادم که هیچ، والا بدان که من به پدرم ملحق گشته ام. سپس برخواست و دو رکعت نماز خواند (بنا بر نقلی حضرت در حال سجده نماز رحلت کردند)اسماء می گوید بعد از ساعتی، فاطمه سلام‌الله‌علیها‌ را صدا زدم ولی او جوابی نداد گفتم: يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى يَا بِنْتَ أَكْرَمِ مَنْ حَمَلَتْهُ النِّسَاءُ يَا بِنْتَ خَيْرِ مَنْ وَطِئَ الْحَصَا يَا بِنْتَ مَنْ كَانَ مِنْ رَبِّهِ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى ای بهترین زنان عالم، ای مادر حسن و حسین، ای سرور زنان جهان.؛ ... » اما جوابی نشنیدم. وارد اتاق شدم و روپوش از صورت مبارک فاطمه سلام الله علیها کنار زدم و دیدم جان به جان آفرین تسلیم کرده است؛ خود را روی بدن مبارکش انداختم و جامه دریدم و گفتم چگونه می توانم فرزندان پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم را از رحلت تو آگاه کنم ادامه روایت در فایل بعدی 👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal
ادامه روایت وقایع لحظه شهادت حضرت زهرا از فایل قبل 👇👇👇 گفتم: يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى يَا بِنْتَ أَكْرَمِ مَنْ حَمَلَتْهُ النِّسَاءُ يَا بِنْتَ خَيْرِ مَنْ وَطِئَ الْحَصَا يَا بِنْتَ مَنْ كَانَ مِنْ رَبِّهِ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى ای بهترین زنان عالم، ای مادر حسن و حسین، ای سرور زنان جهان.؛ ... » اما جوابی نشنیدم. وارد اتاق شدم و روپوش از صورت مبارک فاطمه سلام الله علیها کنار زدم و دیدم جان به جان آفرین تسلیم کرده است؛ خود را روی بدن مبارکش انداختم و جامه دریدم و گفتم چگونه می توانم فرزندان پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم را از رحلت تو آگاه کنم در این هنگام امام حسن علیه‌السلام و امام حسین علیه‌السلام از راه رسیدند و پرسیدند: يَا أَسْمَاءُ مَا يُنِيمُ أُمَّنَا فِي هَذِهِ السَّاعَةِ چرا مادر ما در این ساعت خوابیده؟» اسماء خاموش ماند و جوابی نداد، و به روایت محدث اربلی جواب داد: يَا ابْنَيْ رَسُولِ اللَّهِ لَيْسَتْ أُمُّكُمَا نَائِمَةً قَدْ فَارَقَتِ الدُّنْيَا ای فرزندان رسول خدا مادرتان نخوابیده بلکه از دنیا رحلت کرده است امام حسن علیه‌السلام و امام حسین علیه‌السلام خود را روی بدن مطهر مادر انداختند و او را بوسیدند. محدث اربلی می نویسد امام حسن علیه‌السلام گفت: يَا أُمَّاهْ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِي بَدَنِي ؛ مادر جان، من حسنم، با من حرف بزن قبل از آن که روح از بدن من بیرون رود. امام حسین علیه‌السلام گفت: يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ « مادر جان، من فرزندت حسینم؛ با من سخن بگو قبل از آن که قلبم از حرکت بایستد و بمیرم. هر دو بعد از مدتی از اتاق بیرون آمده و می گفتند: يَا مُحَمَّدَاهْ يَا أَحْمَدَاهْ الْيَوْمَ جُدِّدَ لَنَا مَوْتُكَ إِذْ مَاتَتْ أُمُّنَا؛ وامحمداه، امروز با رحلت مادرمان داغ عزای تو بر ما تازه شد اسماء می گوید گفتم: يَا ابْنَيْ رَسُولِ اللَّهِ انْطَلِقَا إِلَى أَبِيكُمَا عَلِيٍّ فَأَخْبِرَاهُ بِمَوْتِ أُمِّكُمَا ای دو ریحانه رسول خدا، بروید و پدرتان امیرالمومنین علیه‌السلام را خبر کنید؛ آنها با گریه و ناله به طرف مسجد رفتند؛ شروع کردن به گریه و زاری؛ عده ای از اصحاب آمدند و گفتند ای فرزندان رسول خدا چرا گریه می کنید؟ آیا جای خالی جدتان پیامبر را دیدید گریه می کنید؟ حسنین فرمودند: لَا أَ وَ لَيْسَ قَدْ مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَةُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا ای مردم مادرمان فاطمه الزهرا از دنیا رفت و خبر شهادت مادر را به امیرالمؤمنین علیه‌السلام رساندند امیرالمؤمنین علیه‌السلام شتابان به سوی خانه آمد و به روایتی در راه با صورت به زمین خورد و زمزمه کرد که: ای دختر رسول خدا، تا تو بودی من دل خود را به تو تسلی می دادم؛ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ كُنْتُ بِكِ أَتَعَزَّى فَفِيمَ الْعَزَاءُ مِنْ بَعْدِكِ ای دختر پیامبر بعد از تو این دل غمزده ام را به چه کسی تسلیت دهم؛ و به روایت محدث اربلی فرمود: هرگاه نزد پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم رفتی سلام ما را بر او برسان امیرالمومنین علیه‌السلام داخل خانه شد ولی با یک دنیا حسرت با پیکر مطهر و بی روح فاطمه سلام الله علیها روبرو گردید و این شعر را سرود: لِكُلِّ اجْتِمَاعٍ مِنْ خَلِيلَيْنِ فُرْقَةٌ وَ كُلُّ الَّذِي دُونَ الْفِرَاقِ قَلِيلٌ‏ وَ إِنَّ افْتِقَادِي فَاطِماً بَعْدَ أَحْمَدَ دَلِيلٌ عَلَى أَنْ لَا يَدُومَ خَلِيلٌ یعنی: هر دو دوست بالاخره یک روز از هم جدا می شوند و طعم فراق را خواهند چشید. اینک من فاطمه را بعد از احمد صلى الله عليه وآله وسلم از دست دادم و بین ما فراق و جدایی حاصل شد، دلیل است بر اینکه هیچگاه دوستی‌ها و نزدیکی ها پایدار نیست و این چرخ گردون بین آنها تفرقه می افکند. و بنا به گزارش محدث اربلی فرمود: ای دختر رسول خدا ما در داغ پیامبر از شما تسلی می جستیم اکنون از چه کسی تعزیت و تلسیت بجوئیم. کشف الغمه ج ۱ ص ۵۰۰؛ مقتل خوارزمی ج ۱ ص۸۴؛ بحارالانوار ج ۴۳ ص ۱۸۵ و ۲۱۴ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
ضمن عرض خیر مقدم به اعضای محترم کانال آستان وصال و عرض تسلیت ایام شهادت حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها ، لطفا برای بهرمندی بهتر و سریعتر از تمامی اشعار بارکذاری شده حضرت زهرا سلام الله علیها از هشتک های زیر استفاده فرمائید به این صورت که با لمس هر یک از هشتک های زیر کل اشعار با همان هشتک نمایش داده می شود و سپس از طریق فلش های پائین صفحه با بالا و پائین کردن آن می توانید هر شعر را مشاهده و انتخاب نمائید. التماس دعا ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
ابن شهرآشوب به نقل از أَحْمَدَ بْنِ حَنْبَلٍ می‌نویسد: پیامبر در بیماری که منجر به وفاتشان گردید فاطمه سلام‌الله‌ُعلیها‌ را خواست و کلامی را به صورت پنهانی به وی فرمود که به واسطه آن فاطمه سلام‌الله‌ُعلیها‌ گریست. دَعَا فَاطِمَةَ فِي شَكْوَاهُ الَّذِي قُبِضَ فِيهِ فَسَارَّهَا بِشَيْ‏ءٍ فَبَكَتْ ثُمَّ دَعَاهَا فَسَارَّهَا فَضَحِكَتْ سپس دوباره او را خواند و کلام پنهانی دیگری به وی فرمود که این بار فاطمه سلام الله علیها به واسطه شنیدن آن خندان گردید. از ایشان علت این گریه و خنده را پرسیدم؛ فرمود: أَخْبَرَنِي النَّبِيُّ أَنَّهُ مَقْبُوضٌ فَبَكَيْتُ ثُمَّ أَخْبَرَنِي أَنِّي أَوَّلُ أَهْلِهِ لُحُوقاً بِهِ فَضَحِكْتُ‏ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به من خبر وفات خود را داد که مرا گریان کرد سپس مرا خبر داد که اولین کسی که از خانواده به وی ملحق می شود من هستم که این مرا شاد گرداند ابن شهرآشوب می افزاید ام سلمه از حضرت زهرا سلام‌الله‌ُعلیها‌ علت گریه و خنده اش را پرسید؛ حضرت فرمود: أَخْبَرَنِي النَّبِيُّ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم أَنَّهُ مَقْبُوضٌ ثُمَّ أَخْبَرَ أَنَّ بَنِيَّ سَيُصِيبُهُمْ بَعْدِي شِدَّةٌ فَبَكَيْتُ ثُم‏ ؛ یعنی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به من خبر وفات خود و اینکه به فرزندانش سختی و مصیبت می‌رسد را داد که به واسطه آن گریان شدم؛ سپس به من فرمود که تو اولین نفر از خانواده ام هستی که به من ملحق می‌شوی که به واسطه آن خوشحال شدم مناقب آل ابطالب ج ۳ص۳۶۱ بحارالانوار ج ۴۳ ص۱۸۲ ادامه روایت در فایل بعدی
ادامه روایت از فایل قبلی👆👆 شیخ طوسی هم می نویسد: هنگامى كه وفات پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نزدیك گردید آن حضرت به قدرى گریست كه محاسن مباركش تر شد؛ عرض شد: یا رسول اللَّه! چرا گریه مى‏ كنى؟ فرمود: أَبْكِی لِذُرِّیَّتِی وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی براى ذرّیّه و فرزندانم و آن ستم هایى كه از جفاكاران امّتم بعد از من به ایشان مى ‏رسد، مى ‏گریم؛ كَأَنِّی بِفَاطِمَةَ بِنْتِی وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِی وَ هِیَ تُنَادِی یَا أَبَتَاهْ فَلَا یُعِینُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِی؛ گویا مى ‏بینم دخترم فاطمه زهرا بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا مى ‏زند: یا ابتاه! احدى از امّت من به فریاد او نمى ‏رسد وقتى فاطمه این مطلب را شنید، گریان شد. پیغمبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به وى فرمود: لَا تَبْكِینَ یَا بُنَیَّةِ؛ دخترم، گریان مباش! فاطمه گفت: لَسْتُ أَبْكِی لِمَا یُصْنَعُ بِی مِنْ بَعْدِكَ وَ لَكِنِّی أَبْكِی لِفِرَاقِكَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؛ پدر جان! من براى ظلم‏ هایى كه بعد از تو خواهم دید گریه نمی كنم، بلكه براى فراقت اشك می ریز پیغمبر فرمود: لَهَا أَبْشِرِی یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ بِسُرْعَةِ اللَّحَاقِ بِی فَإِنَّكِ أَوَّلُ مَنْ یَلْحَقُ بِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی دخترم، مژده باد تو را! زیرا تو اوّلین كسى هستى كه در میان اهل بیتم به من ملحق خواهد شد. امالى طوسى ج ۱ ص ۱۹۱ بحارالانوار ص ۲۸ ص ۴۱ 😭 روايت شده كه حضرت زهرا سلام‌الله‌ُعلیها‌ بعد از فوت پدر بزرگوارش دائما سر خود را مى ‏بست مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ، جسمش ناتوان بود، نَاحِلَةَ الْجِسْمِ قوّت خود را از دست داده بود مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ، چشمانش گريان و قلبى سوخته داشت بَاكِيَةَ الْعَيْنِ مُحْتَرِقَةَ الْقَلْبِ، ساعت به ساعت از حال می رفت يُغْشَى عَلَيْهَا سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ و به حسنين عليهما السّلام مى ‏فرمود: أَيْنَ أَبُوكُمَا الَّذِي كَانَ يُكْرِمُكُمَا وَ يَحْمِلُكُمَا مَرَّةً پدر (يعنى جدّ) شما كه شما را گرامى مى ‏داشت و مرتّب شما را در آغوش مى‏ گرفت كجاست؟ أَيْنَ أَبُوكُمَا الَّذِي كَانَ أَشَدَّ النَّاسِ شَفَقَةً عَلَيْكُمَا فَلَا يَدَعُكُمَا تَمْشِيَانِ عَلَى الْأَرْضِ كجاست آن جدّ شما كه از همه مردم بيشتر به شما مهربان بود، نمى‏ گذاشت كه روى زمين راه برويد لَا أَرَاهُ يَفْتَحُ هَذَا الْبَابَ أَبَداً وَ لَا يَحْمِلُكُمَا عَلَى عَاتِقِهِ كَمَا لَمْ يَزَلْ يَفْعَلُ افسوس كه هرگز نخواهم ديد جدّ شما در خانه مرا باز نمايد و شما را به دوش خود بگيرد، در صورتى كه دائما اين عمل را انجام مى ‏داد ثُمَّ مَرِضَتْ وَ مَكَثَتْ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ دَعَتْ سپس حضرت زهرا سلام‌الله‌ُعلیها‌ مريض شد و مدت چهل شب بيمارى او ادامه پيدا كرد مناقب آل ابیطالب ج ۳ ص ۳۶۲؛ بحارالانوار ج ۴۳ ص ۱۸۱ ( با همین مضمامین در روضة الواعظین ج ۱ ص ۱۵۰ و تسلیة المجالس ج ۱ ص ۵۶۸ ) ❇️ شیخ صدوق در كتاب خصال از امام صادق عليه السّلام روایت كرده: افرادى كه فوق العاده گریه كردند پنج نفر بودند: 1️⃣ حضرت آدم از فراق بهشت به قدرى گریه كرد كه اثر اشك در دو گونه مباركش نظیر جوى باقى ماند 2️⃣ حضرت یعقوب به قدرى از فراق یوسف گریه نمود كه چشمان خود را از دست داد و بدو گفتند: به خداوند سوگند یوسف را از خاطر نخواهى برد تا آنكه افسرده یا نابود گردى 3️⃣ حضرت یوسف به قدرى براى پدرش یعقوب گریست كه اهل زندان ناراحت شدند و به وى گفتند: یا باید شب گریان و روز ساكت شوى و یا اینكه روز گریان و شب ساكت باشى 4️⃣ حضرت فاطمه سلام‌الله‌ُعلیها‌ در فراق پیغمبر به قدرى گریه كرد كه اهل مدینه خسته و ناراحت شده به او گفتند: تو به واسطه كثرت گریه ‏ات ما را اذیّت مى‏ كنى. لذا حضرت زهرا سلام‌الله‌ُعلیها‌ از مدینه خارج و به سوى قبر شهدا مى‏ رفت، وقتى ناراحتی هاى قلبى خود را با گریستن خالى مى‏ كرد به سوى مدینه باز می‌گشت 5️⃣ امام سجاد عليه السّلام مدت بیست یا چهل سال بر حضرت حسین گریست. هیچ غذایى در مقابل آن حضرت نمى‏ گذاشتند مگر اینكه گریان مى‏ شد. كار آن حضرت به جایى رسید كه یكى از غلامانش به وى گفت: اى پسر رسول خدا! فداى تو شوم، من مى ‏ترسم تو خود را (بخاطر كثرت گریه) هلاك نمایى! فرمود: چاره‏ اى نیست جز اینكه از غم و اندوه خود به خداوند شكایت كنم. من چیزهایى را مى ‏دانم كه شما نمى ‏دانید. من یادآور قتلگاه فرزندان فاطمه سلام الله علیها نمى ‏شوم مگر اینكه گریه راه گلویم را مسدود مى‏ كند الخصال ج ۱ ص ۲۷۲ و۲۷۳ لطفا شما هم مُبلّغ این کانال بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس سایت آستان وصال https://www.astanevesal.ir/ 🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹
ابن شهر آشوب می گويد: حضرت فاطمه سلام الله علیها يكى از لباس هايش ( چادرش) را نزد زن يك يهودى به نام زيد به عنوان وثيقه و ضمانت قرار داد و مقدارى جو قرض گرفت. هنگامى كه زيد يهودى داخل خانه‏ اش شد، نورى را مشاهده كرد و از همسرش پرسيد: اين نور از چيست؟ زن گفت: از اين لباسى است كه فاطمه سلام الله علیها نزد من گرو گذاشته است. پس آن يهودى و همسرش فوراً مسلمان شدند و با اسلام آوردن آنان هشتاد نفر از يهوديانى كه همسايه وى بودند مسلمان شدند. ❇️ متن عربی روایت : وَ رَهَنَتْ ع كِسْوَةً لَهَا عِنْدَ امْرَأَةِ زَيْدٍ الْيَهُودِيِّ فِي الْمَدِينَةِ وَ اسْتَقْرَضَتِ الشَّعِيرَ فَلَمَّا دَخَلَ زَيْدٌ دَارَهُ قَالَ مَا هَذِهِ الْأَنْوَارُ فِي دَارِنَا قَالَتْ لِكِسْوَةِ فَاطِمَةَ فَأَسْلَمَ فِي الْحَالِ وَ أَسْلَمَتِ امْرَأَتُهُ وَ جِيرَانُهُ حَتَّى أَسْلَمَ ثَمَانُونَ نَفْساً بحارالانوار ج ۴۳ ص ۴۷؛ مناقب آل ابیطالب ج ۳ ص ۳۳۹ ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
عیسی بن مستفاد از امام کاظم نقل می‌کند: پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ قبل از رحلت انصار را فرا خوانده و فرمود: ‌ا أَلَا إِنَّ فَاطِمَةَ بَابُهَا بَابِي وَ بَيْتُهَا بَيْتِي آگاه باشید، همانا درب خانه فاطمه درب خانه من است، خانه فاطمه خانه من است، فَمَنْ‏ هَتَكَهُ‏ فَقَدْ هَتَكَ‏ حِجَابَ اللَّهِ پس هرکسی حرمت آن را بشکند، حجاب خدا را هتک حرمت نمود عیسی بن مستفاد می‌گوید: فَبَكَى أَبُو الْحَسَنِ ع طَوِيلًا وَ قَطَعَ بَقِيَّةَ كَلَامِهِ امام کاظم (علیه‌السّلام) به مدت طولانی گریه کردند و ادامه حدیث را قطع کرد و سه مرتبه فرمود: هُتِكَ وَ اللَّهِ حِجَابُ اللَّهِ به خدا سوگند، حجاب خدا دریده شد، حجاب خدا حجاب فاطمه است. يَا أُمَّهْ‏ ‌ای مادر‌ ای مادر. طرف النباء و المناقب سیدبن_طاوس ص ۱۴۶ ؛ بحارالانوار ج ۲۲ ص ۴۷۷ می دانید چرا پیامبر اینگونه فرمودند؟ برای اینکه خداوند در سورۀ احزاب فرمود: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ؛ ای کسانی که ایمان آوردید هرگز بدون اجازه وارد خانه پیامبر نشوید؛ پس نتیجه می گیریم اهل سقیفه و غاصبین حق مسلم امیرالمؤمنین با حمله به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها نه تنها حرمت آن حضرت را نادیده گرفته و شکستند؛ نه تنها خلاف سفارشات مکرر پیغمبر عمل کردند که در اصل در مقابل خداوند ایستاده و بر خلاف نص صریح قرآن عمل کرده اند در واقع آنان تنها به جنگ امیر المومنین یا پیامبر نرفته اند که در اصل به جنگ با خدا رفته اند لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal