☘ در یکى از جنگها، عده اى را اسیر کردند و نزد شاه آوردند. شاه فرمان داد تا یکى از اسیران را اعدام کنند. اسیر که از زندگى ناامید شده بود، خشمگین شد و شاه را مورد دشنام خود قرار داد که گفته اند: "هر که دست از جان بشوید، هر چه در دل دارد بگوید" شاه از وزیران حاضر پرسید: این اسیر چه مى گوید؟یکى از وزیران پاک نهاد گفت : این آیه را مى خواند: والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس "آل عمران / ۱۳۴" شاه با شنیدن این آیه ، به آن اسیر رحم کرد و او را بخشید، ولى یکى از وزیرانى که مخالف او بود نزد شاه گفت : نباید دولتمردانى چون ما نزد شما سخن دروغ بگویند. آن اسیر به شاه دشنام داد و او را به باد سرزنش و بدگویى گرفت . شاه از سخن آن وزیر زشتخوى خشمگین شد و گفت : دروغ آن وزیر براى من پسندیده تر از راستگویى تو بود، زیرا دروغ او از روى مصلحت بود، و راست تو از باطن پلیدت برخاست . چنانکه خردمندان گفته اند: دروغ مصلحت آمیز به ز راست فتنه انگیز @audio_ketab