🔥🔥🔥
🥺🥺
💔
سه دقیقه در قیامت
#پارت_۱۹
*{نجات یک انسان}*
قسمت دوم
.
.
آماده رفتن شدیم.خانواده این بچه شماره تماس و آدرس من را گرفتند.😇
این عمل خالصانه خیلی خوب در پیشگاه خدا ثبت شده بود🤗.
•
•
من هم خوشحال بودم.لااقل یک کار خوب با نیت الهی پیدا کردم.می دانستم که گاهی وقتها یک عمل خوب با نیت خالص یک انسان را در آن اوضاع نجات میدهد💓.
.
.
از اینکه این عمل،خیلی بزرگ در نامه عملم نوشته شده بود فهمیدم کار مهمی کرده ام😌.
•
•
اما یکباره مشاهده کردم که این عمل خالصانه هم در حال پاک شدن است😅.
با ناراحتی گفتم:مگه نگفتید فقط کارهایی که خالصانه برای خدا باشه حفظ میشه،خوب من این کار رو فقط برای خدا انجام دادم😔.
پس چرا داره پاک میشه😿؟!
•
•
جوان پشت میز لبخندی زد و گفت: درست میگی اما شما در مسیر برگشت به سمت خانه با خودت چه گفتی🧐؟
یکباره فیلم آن لحظات را دیدم🙃.
•
•
انگار نیت درونی من مشغول صحبت بود.
من با خودم گفتم:
(خیلی کار مهمی کردم.اگه جای پدر و مادر این بچه بودم،به همه خبر میدادم که یک جوان به خاطر فرزند ما خودش رو به خطر انداخت.اگه من جای مسئولین استان بودم،یک هدیه حسابی تهیه میکردم و مراسم ویژه میگرفتم.اصلاً باید روزنامه ها و خبرگزاری ها با من مصاحبه کنند .من خیلی کار مهمی کردم😌🤤.
•
•
فردای آن روز تمام این اتفاقات افتاد. خبرگزاری ها و روزنامه ها با من مصاحبه کردند.استاندار همراه با خانواده آن بچه به دیدنم آمد و یک هدیه حسابی برای من آوردند و.....😉😍
•
•
جوان پشت میز گفت:
*(تو ابتدا برای رضای خدا این کار را کردی،اما بعد خرابش کردی....)*
آرزوی اجر دنیایی کردی و مزدت را هم گرفتی .درسته ؟
•
•
گفتم:
(راست میگی.همه اینها درسته.)
بعد هم با حسرت گفتم:
(چیکار کنم؟! دستم خالیه.)
•
•
جوان پشت میز گفت:
ن(خیلیها کارهاشون رو برای خدا انجام میدهند،اما باید تلاش کنند تا آخر این اخلاص را حفظ کنند.
بعضی ها کارهای خالصانه رو در همان دنیا نابود میکنند!)*
.
.
ادامه دارد=>
💔
🥺🥺
🔥🔥🔥