در سال هایی که حضرت زین العابدین علیه السلام امام بودند. شمار شیعیان و پیروان آن حضرت خیلی اندک بود. به طوری که می توان آنها را شمرد. به همین خاطر امام سعی می فرمودند خودشان بیرون بیایند، چون اصلا کسی سراغ ایشان نمی رفت. امام این وضعیت اسفبار را با حضور خود در میان مردم جبران می کردند. این که نوشته اند امام سجاد علیه السلام از بازار عبور می کردند،دیدند که قصابی سر گوسفندی را می برد؛ از او پرسیدند آیا به او آب داده بودی یا نه؟ و یا دیگر روایت هایی که از آن حضرت نقل شده است همه به خاطر این بوده که با گفتگو و حضور فعال در کوچه و بازار مردم را متوجه غفلت خودشان کنند. امام می خواست از طریق یادآوری ماجرای کربلا، مردم را بیدار کند و بیشتر از این هم در آن زمان ممکن نبود. گاهی هم دعاهایی را به کسانی تعلیم می داد تا با زبان دعا معارف شیعی را زنده نگه دارد. فقط در دوران امامت امام باقر و امام صادق علیهما السلام قدری گشایش بود. آن هم نه در همه ی سال های حیات آن بزرگواران چون همه شنیده ایم که کسی می خواست مسئله ای که برایش پیش آمده بود از امام استفسار کند، هر چه کرد نتوانست به حضرت دست پیدا کند. آخر مجبور شد در شکل میوه فروش به در خانه امام برود و مشکل خود را از آن حضرت در میان بگذارد. غیبت برای همه ی امامان ما بوده است، به این معنا که آن بزرگواران همه در حصر و حبس بودند. بعضی کمتر و بعضی بیشتر. حتی امام رضا علیه السلام که به ظاهر از همه آزادتر بود، خیلی تقیه می کرد. وقتی به آن حضرت گفتند گروهی از شیعیان قمی برای زیارت و ملاقات شما آمده اند. امام آنها را منتظر نگه داشت. بعد آنها که از علت این کم لطفی پرسیدند. امام فرمود: آنقدر نگویید شیعه، شیعه! شیعه، پیرو علی علیه السلام است. در واقع امام می خواست تحزب را بشکند و از ایجاد این تصور که شیعیان به عنوان یک حزب مشغول فعالیت هستند، جلوگیری کند. چرا که در غیر این صورت همه شیعه گرفتار اذیت و آزار مأمون می شدند. در زمان امام جواد، امام هادی و امام عسکری علیهم السلام که همگی در زمان خود به ابن الرضا مشهور بودند اوضاع خیلی بدتر شد. اینها همه همان غیبت است. وقتی هم که ماه مهدی علیه السلام به برج امامت رسید، امام با غیبت صغری زمینه را برای غیبت طولانی خود آماده می کند. برداشتي از کتاب مذهب تشیع آینده بشریت ص ۷۱ و۷۲ تالیف آیت الله گرامی @ayatollah_gerami