#بصیرت_های_عاشورایی
⚫️انکار مطلق برخی از وقایعِ ما جرای کربلا تدلیس و حیله گری و کلاه برداری و مستبعد شمردن آن ها ناشی از حماقت یا جهالت است .
شرح سخن آن که:
1. افرادی پیدا شده اند که برخی حوادثِ ماجرایِ جان سوزِ کربلا را به صورت مطلق نفی می کنند . این اشخاص برای نفی خود ، به هیچ دلیلی استناد نمی کنند و نفی خود را بر کتابی خاص یا کتاب هایی مشخص استوار نمی کنند . این ها گمان می کنند فقط اثبات چیزی دلیل می طلبد ، نه نفی آن . اگر بخواهیم چیزی را اثبات کنیم باید دلیل بیاوریم ، ولی اگر بخواهیم چیزی را نفی کنیم ، به دلیل نیازی نیست . برای همین ، بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ استنادی و بدون هیچ منبعی ، به راحتی برخی حوادث کربلا را نفی می کنند [در حالی که نفی نیز ، مانند اثبات ،حکم است و هر حکمی یا بدیهی است یا نیاز
مند دلیل و استدلال است] .
2. ثمره ی تلخِ چنین روشی چیزی نیست جز این که بازار حقه بازی و حیله گری و تلبیس و تدلیس گرم و حقایق انکار می شود و منکِر هیچ نیازی به دلیل آوری احساس نمیکند در حالی که هم نفی چیزی و هم اثبات چیزی [اِخبار از واقع و در محل بحث] ، اِخبار از مصادر و منابعی است که به دست ما رسیدهاست . اگر نفی و اثبات اِخبار از مصادر و منابع است ، پس هم برای نفی و هم برای اثبات ، باید مستند و مصدر و منبع ذکر شود .
3. البته در طرفِ اثباتِ واقعه ای ،معمولاً منبع و مصدر ذکر می شود و منبع و مصدر آن یک کتاب ( مقتل یا کتب تاریخی یا . . . ) یا چند کتاب است . با ارائه ی یک یا چند منبع ، می توان به وقوع واقعه ای صحه گذاشت و برای اثبات ، چیزی بیش از این لازم و ضروری نیست .
4. [برای اثبات واقعه ای ، وجود یک یا چند منبع کافی است در حالی که نفی واقعه ای به این آسانی نیست و با نقل نشدن آن در یک یا چند منبع ، نمی توان به واقع نشدن آن رسید .] برای نفی مطلق یک حادثه، محقق و پژوهش گر باید به تمام مصادر و منابع احاطه داشته باشد و بداند فلان حادثه در هیچ یک از این منابع ذکر نشده است در حالی که چنین احاطه ای به منابع و مصادر چاپ شده ممکن نیست ،چه برسد به احاطه ی به مصادر چاپ سنگی و چه برسد به منابع و مصادر خطی ! [به سخن دیگر ،منابع و مصادر چاپ شده در باره ی واقعه ی کربلا به شمار در نمیآید و برای همین ، احاطه ی به همه ی منابع و مصادر چاپ شده ناممکن یا بسیار بسیار سخت و دشوار است . اگر محقق و پژو هشگری بخواهد حادثه ای را به طور مطلق نفی کند ، باید به همه یمنابع و مصادر ، اعم از چاپ شده و چاپ سنگی و منابع خطی ،احاطه داشته باشد و چنین احاطهای عملاً غیر ممکن است .] بنا براین نفی مطلق حادثه ای امکانپذیر نیست . نفی مطلق حادثه ای به معنی تدلیس و تلبیس و حقهبازی و حیله گری است .
5. نفی مطلق نا ممکن و در صورت وقوع ، تدلیس و حیله گری است .نفی مقید [ممکن است ، ولی برای نفی مقید ،] حتماً باید مستند ذکر شود . [به سخن دیگر ، اگر محققی بخواهد حادثه ای را نفی کند ، باید بگوید با توجه به فلان کتاب یا با توجه به فلان کتاب ها ، فلان حادثه واقع نشده است یا چنین بگوید وقوع فلان حادثه در فلان کتاب یا در فلان کتاب ها ذکر نشده است .] پس در نفی مقید حتماً باید مستند ذکر شود و در غیر این صورت ،نفی مقید نیز تدلیس و تلبیس و حقهبازی و حیله گری خواهد بود .
6.
نفی و اثبات ، هر دو ، به دلیل و مستند نیاز دارد ، ولی دلیل آوری برای اثبات واقعه ای راحت تر از دلیل آوری برای نفی آن است ، زیرا برای اثبات واقعه ای ، استناد به یک کتاب ، بلکه به بخش هایی خاص از یک کتاب ، بلکه به بخشی ویژه از یک کتاب کافی است . با استناد به یک یا چند بخش از یک یا چند کتاب ، وقوع واقعه ای ویژه اثبات می شود .
🔸🔸🔸ادامه دارد
@ayatollahsanad 🔺