❇ تفســــــیر تهدیدهاى متقابل شعیب و قومش شعیب این پیامبر بزرگ، که به خاطر سخنان حساب شده، رسا و دلنشینش، به عنوان خطیب الانبیاء لقب گرفته، گفتارش را ـ که بهترین راهگشاى زندگى مادى و معنوى این گروه بود ـ با صبر، حوصله، متانت و دلسوزى تمام ایراد مى کرد، اما ببینیم این قوم گمراه چگونه به او پاسخ گفتند. آنها با چهار جمله، که همگى حکایت از لجاجت و جهل و بى خبرى مى کرد جواب دادند. 🌼🌼🌼 نخست این که گفتند: اى شعیب ما بسیارى از حرف هاى تو را نمى فهمیم (قالُوا یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ کَثیراً مِمّا تَقُولُ). اساساً، سخنان تو سر و ته ندارد! و محتوا و منطق با ارزشى در آن نیست که ما بخواهیم پیرامون آن بیندیشیم! و به همین دلیل، چیزى نیست که بخواهیم آن را ملاک عمل قرار دهیم، زیاد خود را خسته مکن و به سراغ دیگران برو! دیگر این که ما تو را در میان خود ضعیف و ناتوان مى یابیم (وَ إِنّا لَنَراکَ فینا ضَعیفاً). بنابراین، اگر فکر کنى حرف هاى بى منطقت را با قدرت و زور مى توانى به کرسى بنشانى، آن هم اشتباه است. گمان مکن اگر ما حساب تو را نمى رسیم به خاطر ترس از قدرت تو است، اگر ملاحظه قوم و قبیله ات و احترامى که براى آنها قائل هستیم نبود، تو را به بدترین صورت به قتل مى رساندیم، یعنى تو را سنگباران مى کردیم! (وَ لَوْ لا رَهْطُکَ لَرَجَمْناکَ). جالب این که آنها از قبیله شعیب به عنوان رَهْط یاد کردند، که در لغت عرب به یک جمعیت کم، از سه تا هفت، یا ده و یا حداکثر به گفته بعضى به چهل نفر اطلاق مى شود. اشاره به این که، گروه قبیله تو نیز در نظر ما قدرتى ندارند، بلکه ملاحظات دیگر است که ما را از این کار باز مى دارد و این درست به آن مى ماند که ما به دیگرى مى گوئیم: اگر ملاحظه این چهار نفر قوم و فامیل تو نبود، حق تو را کف دستت مى گذاشتیم، در حالى که واقعاً فامیل و قبیله او چهار نفر نیست، بلکه منظور بیان این نکته است که آنها اهمیتى از نظر قدرت ندارند. سرانجام گفتند: تو براى ما فردى نیرومند و شکست ناپذیر نیستى (وَ ما أَنْتَ عَلَیْنا بِعَزیز). تو هر چند از بزرگان قبیله ات محسوب مى شوى، به خاطر برنامه اى که در پیش گرفتى در نظر ما قرب و منزلتى ندارى. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۹۱ سوره مبارکه هود) @ayehsobh