❇ تفســــــیر یعقوب دوازده پسر داشت که دو نفر از آنها یوسف و بنیامین از یک مادر بودند که راحیل نام داشت. یعقوب نسبت به این دو پسر مخصوصاً یوسف، محبت بیشترى نشان مى داد، زیرا: اولاً، کوچکترین فرزندان او محسوب مى شدند و طبعاً نیاز به حمایت و محبت بیشترى داشتند. ثانیاً، طبق بعضى از روایات مادر آنها راحیل از دنیا رفته بود و به این جهت نیز به محبت بیشترى محتاج بودند. از آن گذشته مخصوصاً در یوسف (علیه السلام)، آثار نبوغ و فوق العادگى نمایان بود. مجموع این جهات سبب شد که یعقوب آشکارا نسبت به آنها ابراز علاقه بیشترى کند. برادران حسود، بدون توجه به این جهات از این موضوع سخت ناراحت شدند، به خصوص که شاید بر اثر جدائى مادرها، رقابتى نیز در میانشان طبعاً وجود داشت، لذا دور هم نشسته گفتند: یوسف و برادرش نزد پدر از ما محبوبترند، با این که ما جمعیتى نیرومند و کارساز هستیم و زندگى پدر را به خوبى اداره مى کنیم. به همین دلیل، باید علاقه او به ما بیش از این فرزندان خردسال باشد که کارى از آنها ساخته نیست (إِذْ قالُوا لَیُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلى أَبینا مِنّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ). 🌼🌼🌼 و به این ترتیب، با قضاوت یک جانبه خود پدر را محکوم ساختند و گفتند: به طور قطع پدر ما در گمراهى آشکارى است! (إِنَّ أَبانا لَفی ضَلال مُبین). آتش حقد و حسد به آنها اجازه نمى داد در تمام جوانب کار بیندیشند، دلائل اظهار علاقه پدر را نسبت به این دو کودک بدانند; چرا که همیشه منافع خاص هر کس، حجابى بر روى افکار او مى افکند، و به قضاوت هائى یک جانبه که نتیجه آن گمراهى از جاده حق و عدالت است وا مى دارد. البته، منظور آنها گمراهى دینى و مذهبى نبود; چرا که آیات آینده نشان مى دهد آنها به بزرگى و نبوت پدر اعتقاد داشتند، و تنها در زمینه طرز معاشرت به او ایراد مى گرفتند. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۸ سوره مبارکه یوسف) @ayehsobh