❇ تفســــــیر❇ بهانه معجزه در این آیه به یکى از بهانه جوئى هاى مشرکان اشاره شده است. در بعضى از روایات آمده: جمعى از رؤساى قریش هنگامى که از معارضه و مقابله با قرآن عاجز ماندند، به پیامبر(صلى الله علیه وآله) گفتند: اینها فایده ندارد اگر راست مى گوئى معجزاتى همانند عصاى موسى، و ناقه صالح، براى ما بیاور. قرآن در این باره مى فرماید: آنها گفتند: چرا آیه و معجزه اى از طرف پروردگار بر این پیامبر نازل نشده است؟! (وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ). 🌼🌼🌼 روشن است آنها این پیشنهاد را از روى حقیقت جوئى نمى کردند; زیرا پیامبر(صلى الله علیه وآله) به اندازه کافى براى آنها معجزه آورده بود، و اگر چیزى جز قرآن با آن محتویات عالى در دست او نبود، قرآنى که در چندین آیه آنها را رسماً دعوت به مقابله کرده، و به اصطلاح تحدّى نموده و آنها در برابر آن عاجز مانده اند، براى اثبات نبوت او کافى بود. اما این بوالهوسان بهانه جو از یکسو مى خواستند قرآن را تحقیر کنند; و از سوى دیگر از قبول دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) سر باز زنند، لذا پى در پى درخواست معجزه تازه مى کردند، و مسلّماً اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) تسلیم خواسته هاى آنها مى شد با جمله «هذا سِحْرٌ مُبِیْنٌ» همه را انکار مى کردند، همان طور که از آیات دیگر قرآن استفاده مى شود. لذا قرآن در پاسخ آنها مى فرماید: به آنها بگو خداوند قادر است آیه و معجزه اى (که شما پیشنهاد مى کنید) بر پیامبر خود نازل کند (قُلْ إِنَّ اللّهَ قادِرٌ عَلى أَنْ یُنَزِّلَ آیَةً). ولى این کار یک اشکال دارد که غالب شما از آن بى خبرید و آن این که اگر به این گونه تقاضاها که از سر لجاجت مى کنید، ترتیب اثر داده شود، سپس ایمان نیاورید همگى گرفتار مجازات الهى شده، نابود خواهید گشت; چرا که این نهایت بى حرمتى نسبت به ساحت مقدس پروردگار، فرستاده او و آیات و معجزات او است، لذا در پایان آیه مى فرماید: ولى اکثر آنها نمى دانند (وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ). «تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۷ سوره انعام » @ayehsobh