#فتنه
تمام وجودم اضطراب میشود، کانالهای خبری را یکی پس از دیگری مرور میکنم! بعد از شهادت سردار با خودم عهد کرده بودم، هیچ خبری را دنبال نکنم تا شنیدن خبر آتش زدن و تیر اندازی!
خبر دسته جمعی دوره کردن یک جوان بسیجی و به شهادت رساندنش آن هم با تعدد ضربات...!
خبر شهادت دو جوان مشهدی!
خبر شهادت یک طلبه دهه هشتادی!
و خبری که بیشتر از همه مضطربم میکند خبر حمله به شاهچراغ!خبر هتک حرمت و مظلومیت! با چشمهای تار از اشک عکسها را نگاه میکنم، خبرها را میخوانم!
[هدف ما فقط بیحجابی نیست سقوط جمهوری اسلامی است.]
چشمانم را میبندم، صلوات میفرستم تمرکز میکنم؛ حرف استاد یادم آمد که در آخر الزمان فتنهها زیاد و زیاد میشود و آنقدر غربال میشویم تا نه یک نفر بد در صف خوبها باشد و نه یک نفر خوب در صف بدها!
صدای پر از آرامش آقا در سرم میپیچد
آرام باشید! آرام باشید! اینها حوادث طبیعی یک راه دشوار به سمت قله است،
ضربان قلبم آرام میگیرد!
دکمه خروج از همهی کانالهای خبرگزاری را زدم. باید پای عهدم بمانم، دیگر اینگونه خبرها را دنبال نمیکنم!
بلند میشوم، خانه را سرو سامان میدهم، فاطمه زهرا کنارم آمده، همزمان با کار خانه، شعر میخوانیم
سلام فرمانده...
سلام از این نسل غیور جامانده...
پر از امید و شوق میشوم انگار!
روز بسیج فرا رسید، حضرت آقا سخنرانی داشتند، آخر سخنرانی فرمودند:
ولاتهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین
از آن روز به بعد من خودم را هر روز به ظهور نزدیکتر میبینم!فتنهها دلم را نمیلرزاند چون ان الباطل کان هباء منثورا
✍مریم زارعی
#فتنه
#ظهور
#امید
@az_jan_nevesht