📝
نگاهی به اندیشه مرتضی مطهری (بخش اول)
🔹آیت الله شهید مرتضی مطهری از یاران نزدیک امام خمینی و از رهبران فکری انقلاب اسلامی سال 57 بود. او در فلسفه شاگرد خاص علامه طباطبایی و در فقه و اصول شاگرد ویژه امام خمینی بود و نزد هر دو جایگاه ویژهای داشت.
مرحوم طباطبایی درباره او گفته بود: «این عبارت، عبارت خوبى نیست ولى مقصود را بیان مىكند! وقتى كه ایشان در جلسه درسم حاضر مىشدند، بنده از شوق و شعف، حالت رقص پیدا مىكردم، به جهت اینكه مىدانستم هر چه بگویم هدر نمىرود و محفوظ است.» و همچنین عنایت امام خمینی به او در حدی بود که او را متفکر، فیلسوف، فقیه و پاره تن خود توصیف کردند. (صحیفه امام، ج7، ص178) آیت الله خامنهای نیز بارها از او تجلیل کرده و درباره وی میگویند: «اگر بخواهیم این نظام در ذهن مردم عمق پیدا کند، باید افکار شهید مطهری در بین مردم رواج پیدا کند.» (
تحلیل رهبر انقلاب از میراث معرفتی شهید مطهری)
🔸شاید برخی گمان کنند که امثال شهید مطهری، نماینده روحانیت سنتی هستند، اما واقعیت این است که اختلافات عمیقی از حیث نحوه مواجهه با سیاست، در میان روحانیون وجود داشته و دارد. شهید مطهری قبل از انقلاب، از منتقدان جدی روحانیت بود و گفته شده در کنار مشکلات اقتصادی، یکی از علل رفتن وی از قم، عدم تحمل وضع حوزه آن زمان بود. اساساً در جریان انقلاب اسلامی، بسیاری از روحانیون ارشد با شاه مدارا میکردند و برای همین، امام خمینی و شاگردانشان در عین مبارزه سیاسی با پهلوی، بسیاری از توان خود را برای مقابله با برخی از روحانیون متمرکز کرده بودند. عباراتی نظیر «آخوند درباری»، «آخوند فاسد» مکرر در کلمات امام خمینی استفاده شده که به اعتقاد برخی، همین امر، باعث جذب افراد زیادی به ایشان و شکل گیری یک گروه قوی در حمایت از امام خمینی شده بود.
🔹احسان نراقی نقل میکند: «شاه گویی از رویایی بیرون آمده باشد، گفت: تا قبل از سال 1341 کسی از خمینی صحبت نمی کرد و پس از این تاریخ بود که نامش بر سر زبان ها افتاد. او کجا بود؟ چرا یک باره این همه مرید و طرفدار پیدا کرد؟ آنها از کجا آمدند؟ او با رهبران دینی دیگر چه تفاوتی دارد؟» نراقی در جواب میگوید: «قدرت او ناشی از فاصلهای بود که با آیت اللههای سرشناس گرفت و با متهم ساختن آنها به محافظه کاری و تسلیم در برابر اعلی حضرت، از آنها دوری جست. به این ترتیب او توانست روحانیت جوانی را که خود را محروم و سرخورده احساس میکرد و به دنبال راهی تازه میگشت، به خود جذب نماید.» (از کاخ شاه تا زندان اوین ص31 و 32)
🔸شهید مطهری را نیز میتوان یکی از آن روحانیون سرخورده دانست که به شدت مجذوب امام خمینی شده بود. به عنوان نمونه وی در قسمتی از یادداشتهایش میگوید: «علمای شیعه و فقهای شیعه خود را نائب حضرت حجت بن الحسن (عجل الله تعالی فرجه) معرفی می کنند، ولی فقط در بعضی کارها نه در همه کارها! هر کاری که منفعت دارد و از آن کار پولی و مقامی در می آید، نیابت آن کارها را قبول دارند و هر کاری که فقط زحمت و مجاهده میخواهد میگویند خود حضرت بیایند و آن کار را درست کنند...از اینجا باید فهمید که چرا در روایات وارد شده که فقها به قتل حجت بن الحسن فتوا خواهند داد هر چند آقایان تاویل می کنند و می گویند مقصود، فقهای عامه می باشند!» (یادداشت های استاد مطهری ج15 ص 150)
🔹او حتی ابایی ندارد از اینکه بخش مهمی از روحانیت زمان خود را با فراعنه و سلاطین قیاس کند! برای همین میگوید: «از وقتی که برای روحانیت دربار درست شده (به تقلید جبابره و فراعنه و سلاطین زمان و دربار پاک که آن هم تقلیدی از جبابره است) همیشه دیدن رؤسای روحانی تمنای ریاست را در وجود طلاب بیدار میکند...همین وضع ریاست مآبی این آقایان است که اخلاق عمومی طلاب را فاسد کرده است.» (همان، ج13، ص89) البته او که خود روحانی بوده و برخی از علماء را ترویج میکرده، طبیعتاً منظورش کلیت روحانیت نبوده است اما زبان انتقاد او در این زمینه بسیار صریح بوده است.
🔸نمونه دیگر آنکه میگوید: «روحانیت از لحاظ طبقاتی، بی رنگی است و بی طبقگی، یعنی طبقه ای است برای ایجاد رابطه حسنه بین طبقات و برای از بین بردن مفاسد سایر طبقات، ولی در میان ما به صورت یک طبقه در آمده است. جانشین طبقه مترف و ظالم و شریک و سهیم و همکار و همگام با آنها، طبقه ای به نام عمامه به سر و یا عرقچین به سر. باید دانست در اسلام طبقه حکم ندارد.» (همان، ص206 تا 208 و نک:
نگاه شهید مطهری به حوزه و روحانیت در سال 1338ش)
🔹به طور کلی و به تعبیر حسن رحیمپور ازغدی: «
از 42 تا 57 اکثریت روحانیت با امام خمینی نبودند.» این نکته بسیار مهمی برای فهم تحولات سیاسی آن دوره و شناخت شخصیتهایی چون شهید مطهری است که علی رغم آنکه خود برخاسته از روحانیت بودهاند، انتقادات اساسی به وضعیت روحانیت و حوزههای علمیه در آن زمان داشتند.
🆔
@AzadFekriSchool