📝آزادی و امنیت در تاریخ معاصر ایران
👈🏻گزارش لایو اینستا با دکتر محمدحسین بادامچی
🔹بحث من درباره نسبت امنیت و آزادی در متن تاریخ معاصر ایران صورت میگیرد و نه به طور فلسفی و معرفتی. در بستر تاریخ معاصر ایران همواره امنیت و آزادی در مقابل یکدیگر تعریف شدهاند.
🔸امنیت زیربنای تحولات اجتماعی در تاریخ معاصر ایران بوده اما علوم انسانی ما نتوانسته خودآگاهی لازم را برای تحلیل این شرایط ایجاد کند. از زمان جنگ های ایران و روس(عباس میرزا) که اصطلاحا به آن "بیداری" میگویند اما در واقع بیشتر بیداری نظامی-امنیتی است، دیگر ما نمیتوانیم از امر اقتصادی، امر اجتماعی و امر فرهنگی و امر آموزشی به طور مستقل سخن بگوییم و همه چیز زیر مجموعه امر امنیتی قرار میگیرد.
🔹بر خلاف غرب که دولت محصول جامعه مدنی و تحولات اجتماعی و اقتصادی است، در ایران جامعه محصول دولت است و دولت امنیتی به جامعه شکل میدهد. ما در ایران نه به طور مستقل بازار داریم، نه جامعه و نه حتی نهاد علم و مدرسه. تاسیس دارالفنون در یک پادگان نظامی، تاسیس دانشگاه تهران توسط رضاخان که یک فرد نظامی بود، تاسیس دانشگاه آریامهر(شریف) توسط شاه که باز هم به دلیل مسائل امنیتی بود، و حتی تاسیس دانشگاه آزاد سابق برای جلوگیری از تجمع دانشجویان چپ در تهران، همگی دلایلی امنیتی داشتند.
🔸تا قبل از انقلاب، میتوانستیم نهاد دین را خارج از سیطره امر امنیتی تعریف کنیم که پس از انقلاب این هم دیگر وجود نداشت. تنها امری که خارج از امر امنیتی در تاریخ معاصر ما همچنان وجود دارد، امر سیاسی است که در ادوار مختلفی به صورت «نهضت» به دولت امنیتی واکنش نشان دادهاست.
🔹در ایران ما با شکل عریان دولت مدرن سر و کار داریم؛ برخلاف غرب که در آن با جمعی بین دولت و جامعه( بازار) مواجهیم و تجربهای از آزادی اقتصادی وجود دارد و سپس لویاتان روی آن سوار میشود و بعد تنش میان لویاتان و جامعه مدنی شکل میگیرد. در ایران اما تاسیس دولت مدرن و پروژه دولت-ملت سازی اساسا مسئلهای نظامی-امنیتی بودهاست.
🔸اولین نهاد مدرن که به طور جدی به آن توجه شد ارتش بود. در جهان سنتی ایران، هیچ وقت انحصار امنیت در اختیار دولت نبودهاست و همه مردم(به خصوص عشایر) مسلح بودهاند، اما پس از تاسیس دولت مدرن، سازمان رسمی اعمال خشونت ارتش میشود. پس از ارتش، دولت سعی کرد با نهادسازیاش، در همه حوزهها ورود کند و به نوعی خشونت و اقتدار نرم را در آنها اعمال کند. از جمله نهاد آموزش، فرهنگ و ... . در واقع نهادهای دولتی، بسط خشونت به صورت نرم هستند و هیچ کدام به خودی خود اصالت ندارند. در این بستر، اساسا چیزی به نام آزادی، اعم از آزادی سیاسی، آکادمیک، اقتصادی، فرهنگی، حقوقی و ... وجود ندارد.
🔹در دولت امنیتی، ترس (از دشمن داخلی و خارجی )، سیاستزدایی (چیزی به نام شهروند نداریم)، نبودن حقوق (مدام تعلیق میشوند)، ابهام قضایی (نیروهای امنیتی در موضع تعیین تکلیف قرار میگیرند و چیزی به نام قضاوت بهشدت تضعیف میشود)، نوع خاصی از سیاست خارجی(سایه جنگ) همگی پازل تکمیلکننده این ساختار هستند.
🔸امر سیاسی که در دورههایی به زحمت توانست خودش را از سیطره دولت امنیتی خارج کند و علم آزادیخواهی را بلند کنند عبارت بودند از: جنبش تنباکو، نهضت مشروطه، نهضتهای قبل از ظهور رضاخان (جنگل، خیابانی و ...)، نهضت ملی مصدق، نهضتهای سال ۴۱ و ۴۲، انقلاب ۵۷، دوم خرداد ۷۶ و سوم تیر ۸۴. اینها نقاطی بودهاند که در تاریخ معاصر محمل آزادی هستند و هدف همه شان ایجاد نظامی بوده که بتواند آزادی را تضمین کند اما هیچکدام به موفقیت نرسیدند.
🔹سنت آزادی ما یک سنت نهضتی در حوزه امر سیاسی است، در حالی که عینیت جامعه ایران را در دو سده اخیر دولت امنیتی با زایل کردن آزادیها ساختهاست.
🔸اگر بتوانیم از این نگاه حاکم بر نهادهای موجود در ایران که همواره امنیت و آزادی را در مقابل یکدیگر تعریف میکنند گذر کنیم، آنگاه پس از آن میتوانیم نگاهی بهتر به نسبت میان امنیت و آزادی داشته باشیم. در این نگاه جدید میتوان امنیت را نه برای دولت، بلکه برای شهروندان دانست و هر چیزی که ضد کرامت انسانی و رشد شهروندان باشد را ضد امنیت در نظر گرفت.
🌐
AzadFekriSchool.ir
🆔
@AzadFekriSchool