لطفی وقتی از ایران رفت -در ماجرایی که چندان هم ارادی نبود- بزرگترین آهنگساز، نوازنده و مدیر هنری ایران در عرصۀ موسیقی بود؛ بیشتر شاهکارهایش را خلق کرده بود و نواخته بود و در اوج شهرت و موفقیت خودش بود. از طرفی همه انواع برخورد سرد را در دو حکومت دیده بود. و از طرفی بیش از عموم هنرمندان موسیقی به مردم و سرزمین و فرهنگ خود خدمت کرده بود.
حالا دیگر کنسرتهای خارجی، تدریس در دانشگاههای خارجی، تحویلگرفتهشدن از سوی هنرشناسان خارجی، دریافت نامهها و مقالهها و ابراز محبتهای هموطنان و رسانههای داخلی از دور و یک زندگی آرام و مرفه در یک کشور ثروتمند خارجی انتظار اوع را میکشید.
ولی او برگشت. برگشت تا کار ناتمام را تمام کند. برگشت چون هم زوال خود را درک کرد و هم از دور صدای زوال موسیقی ایرانی را شنید.
میخواهم لطفی را از بخش بایکوتشدهی زندگیاش یعنی هشتسال پایان عمرش روایت کنم: شصت تا شصتوهشتسالگی.
از سال ۱۳۸۵ که از فرنگ به ایران آمد و طی هشتسال شبانهروز کوشید و جنگید و دفاع مقدسی دیگر را رقم زد، اما اینبار نه از مرزهای خاکی وطن، بلکه از مرزهای فرهنگی هنری وطن، هشتسال نبرد برای دفاع از موسیقی ایرانی.
هنرمندان زیادی بودند که اجباری یا اختیاری جلای وطن کردند، اما هنرمندان خیلی کمی بودند که دوباره برگشتند. آنهایی که برگشتند عموما در جوانی رفته بودند، در میانسالی که پول و عواطفشان تمام شده بود برگشته بودند تا دوباره در پیری بتوانند با جیب پر بروند! اما لطفی این میان یک مورد عجیب بود. او در میانسالی رفت و در پیری برگشت! چه برگشتنی! تاسیس مکتبخانه میرزا عبدالله برای آموزش اصولی و سنتی و سینهبهسینه موسیقی ردیف دستگاهی به جوانان، تاسیس گروههای سهگانه شیدا (همنوازان، بانوان و بازسازی) که جمع پیر و جوان و زن و مرد بود، برگزاری کنسرتهای متعدد گروهنوازی و بداههنوازی در سراسر ایران، انتشار آلبومهای متعدد صوتی و تصویری باکلام و بیکلام، یک دور روایت صوتی مفصل و ارزشمند تاریخ موسیقی ایران در رادیو فرهنگ، انتشار مجلات نامه شیدا و کتاب سال شیدا و همچنین مقدمهنگاریهای مفصل و خواندنی در دفتر آلبومها.
سالی که لطفی بازگشت یکسال از شکست بزرگ اصلاحطلبان در عرصه سیاست و از دستدادن پایگاههای مردمیشان میگذشت، این بود که اعضای این گروه سیاسی در شرایطی قرار داشتند که ترجیح میدادند با استفاده از ارتباطی که با نخبگان دارند فضا را علیه قدرت مستقر تحریک کنند و مخصوصا از هرگونه رویداد ایجابی بزرگ در عرصه هنر جلوگیری کنند؛ مگر این رویداد قابل تفسیر علیه دولت و حکومت باشد. بنابراین آنها بازگشت لطفی را چندان خوشیمن نمیدیدند، مخصوصا لطفیای که بخواهد وسط میدان باشد و با شور و نشاط کار کند و کار بسازد و برای آموزش جوانها وقت بگذارد؛ وگرنه یک لطفی خموش و خموده و افسرده و دست از کار کشیده که فقط مصاحبه کند و غرغر کند و فحش بدهد امر مطلوبی بود برایشان؛ امری که در مورد لطفی که یک مرد جنگی بود -برخلاف بسیاری از هنرمندان- محال بود. این شد که تیغ رسانهها و بازیهای رسانهایشان را برای او تیز کردند، مخصوصا با توجه به اینکه این گروه بیشترین و بهترین رسانههای نخبگانی را نیز داشتند.
متن کامل
یادداشت درباره بازگشت لطفی به ایران را در سالروز درگذشت این هنرمند بخوانید.
#محمدرضا_لطفی
#مجله_میدان_آزادی
#موسیقی
1⃣5⃣8⃣
@azadisqart