داستان چهاردهم 🔸 از محبت خارها گل می‌شود تومترو "نشسته" بودم... یه خانمی روبروم "ایستاده" بود و روسریش افتاده بود روی شونش... مدام باخودم کلنجار می‌رفتم که چطوری بهشون بگم روسریتون افتاده؟!🤔 کیفش دستش بود👜 بسیار لطیف و مهربون و با خوش‌رویی بهشون گفتم: کیفتون رو بدید نگه‌دارم!😊 گمانم به دوثانیه نکشید روسریشون روسرکردن!😃 💎 غرض از بیان این موضوع این بود که به آمرین عزیز بگم به نظر من؛ گاهی یه جمله‌ی محبت‌آمیز و برخورد شایسته وحسن خلق به تنهایی تاثیر گذاره حتی اگر مستقیم امر و نهی نکنیم... شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻 @khaterate_aamerin ارتباط با ادمین و ارسال خاطرات 🔻 @yavarane_zohoor