طبع رمیده شعر را به ناگزیر می کشد خیال تشنه کام را سوی کویر می کشد به هم زند سراب را به هر مسیر می کشد تشنه کند تو را سپس سمت غدیر می کشد که در غدیر مصطفی ناز امیر می کشد نقش دو آفتاب را چه بی نظیر می کشد علی که بام خانه اش عرش به زیر می کشد شبانه روی دوش خود بار فقیر می کشد به جود خود نشان دهد صراط مستقیم را کرم کند فقیر را، اسیر را، یتیم را @hosenih رسیده از سوی خدا امر سروش مصطفی گشوده پرده ای خدایِ پرده پوش مصطفی بار رسالت رُسل نهد به دوش مصطفی آب بقاء دین شده چشمه ی نوش مصطفی ببین به مدح مرتضی جوش و خروش مصطفی نگاه شوق فاطمه ربوده هوش مصطفی لنگر آسمان زده تکیه به دوش مصطفی نغمه یاعلی علی، رسد به گوش مصطفی علی که وصف شأن او خدا به لافتی کند به بازی یتیم ها قامت خود دوتا کند @hosenih علی که در دلش به جز خوف خدا قدم نزد تیغ به جز رضای حق، به ذات حق قسم نزد سر از تمام کفر زد، ز قدر خویش دم نزد چو ضرب دست مرتضی، عرب نزد، عجم نزد کسی چنان «امینی» از غربت او قلم نزد به بام عدل هیچ کس چنان علی علم نزد ستم کشید و دست خود به حربه ی ستم نزد مجمع اهل فتنه را ز مصلحت به هم نزد قسم به حق نمیشود مدیح او رقم شود اگر بِحار جوهر و درخت ها قلم شود @hosenih علیست جان احمد و دار و ندار فاطمه مظهر علم ایزد و صبر و قرار فاطمه علیست صبح روشنی به روزگار فاطمه چنان ستاره می دمد به شام تار فاطمه علیست آن گلی که شد باغ و بهار فاطمه رسد به اوج خویش تا رسد کنار فاطمه فاطمه یار حیدر و علیست یار فاطمه هستی خویش را کند علی نثار فاطمه فاطمه نیز جان خود هدیه به مرتضی کند اهل مدینه را به یاری از علی صدا کند @hosenih علی که هست ماسوا به صبر و حلم سائلش زمان ندیده لحظه ای ز کردگار غافلش عِلم تمام انبیا قطره ای از فضائلش ملائک اند مُحرم صدق و صفای منزلش ذکر خداست در سرش نور خداست در دلش قهر کند به دشمنان، مِهر کند به قاتلش اگر چه پیش چشم او شرر گرفت حاصلش اگر چه خورد بر زمین فرشته ای مقابلش علی صبور ماند و جمع فتنه را به هم نزد به حفظ جان مسلمین از انتقام دم نزد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e