بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#اخلاقی_و_اندرز
#سیدروح_الله_مؤيد
▶️
آن را که بین روضه فغانش نمی دهند
در روضه ی بهشت مکانش نمی دهند
هرکس مراقب سخن خود نبوده است
نام حسین را به زبانش نمی دهند
@hosenih
چشمی که بر شمایل نامحرمان رسد
بر گریه ی حسین امانش نمی دهند
هر کس که خرج شد به هوای غریبه ها
حال و هوای عشق به جانش نمی دهند
هرکس سراغ خانه ی غیر از حسین رفت
رنگی هم از بهشت نشانش نمی دهند
@hosenih
قلبی که می تپد ز غم سم اسب ها
جز ضرب عشق در ضربانش نمی دهند
آن پیکر مقطع الاعضاء و پاره را
با سم اسب ها هیجانش نمی دهند
طفلی که تشنه بوده و از هوش رفته است
با بوسه سه شعبه تکانش نمی دهند
@hosenih
یک دخترسه ساله بهانه اگر گرفت
ناگه سربریده نشانش نمی دهند
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#اخلاقی_و_اندرز
#سیدروح_الله_مؤيد
▶️
آن را که بین روضه فغانش نمی دهند
در روضه ی بهشت مکانش نمی دهند
هرکس مراقب سخن خود نبوده است
نام حسین را به زبانش نمی دهند
@hosenih
چشمی که بر شمایل نامحرمان رسد
بر گریه ی حسین امانش نمی دهند
هر کس که خرج شد به هوای غریبه ها
حال و هوای عشق به جانش نمی دهند
هرکس سراغ خانه ی غیر از حسین رفت
رنگی هم از بهشت نشانش نمی دهند
@hosenih
قلبی که می تپد ز غم سم اسب ها
جز ضرب عشق در ضربانش نمی دهند
آن پیکر مقطع الاعضاء و پاره را
با سم اسب ها هیجانش نمی دهند
طفلی که تشنه بوده و از هوش رفته است
با بوسه سه شعبه تکانش نمی دهند
@hosenih
یک دخترسه ساله بهانه اگر گرفت
ناگه سربریده نشانش نمی دهند
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت حلول #ماه_مبارک_رمضان
گشوده اند درِ رحمت الهی را
فزوده اند بساط زیاده خواهی را
تباه میکند این فیض هر تباهی را
سفید میکند این لطف هر سیاهی را
بیا که هر نفست را خدا خریدار است
بیا که فرصت خوبی برای دیدار است
@hosenih
به هر زبان که دلت خواست دلربایی کن
بیا به رهگذر بندگی، خدایی کن
غریبه نیستی ای دوست آشنایی کن
بخند و پنجره را باز کن، رهایی کن
اگر اراده کنی راه آسمان باز است
ببند بار سفر را که وقت پرواز است
اگر چه خوبی اگر چه بدی خوش آمده ای
قدم به خانه رحمت زدی خوش آمده ای
مقیم خوب ترین مقصدی خوش آمده ای
به میهمانی حق آمدی خوش آمده ای
گذشت هر چه که بودی رسیده وقت اذان
وضو بگیر و دو رکعت نماز توبه بخوان
دو قطره اشک ندامت گره گشا گردد
دلت به نور خدا غرق در صفا گردد
همین که در دل تو پای عشق وا گردد
محیط سینه ی تو خانه ی خدا گردد
به هر طرف بروی کعبه پیش رو داری
به هر غزل فقط از عشق گفتگو داری
در این زیارت دلخواه تشنه باید بود
به حال خوب سحرگاه تشنه باید بود
در این مسیر الی الله تشنه باید بود
چنان حسین در این راه تشنه باید بود
نیایش از لبِ لب تشنه ها شنیدنی است
به زیر بار بلا حال عشق دیدنی است
@hosenih
حسین دید به وقت نماز داور را
که هدیه داد به الله اکبر، اکبر را
چراغ راه خدا کرد خون اصغر را
که دستگیر شود رهروان دیگر را
قسم به خون علی اصغرش که تابنده است
هنوز دین خدا از قیام او زنده است
شاعر:حجتالاسلام #سیدروح_الله_مؤید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسین_ع_شهادت
#شب_جمعه
شب جمعه به دل هوا دارم
در سرم شور کربلا دارم
شب جمعه دوباره پر بزنم
در خیالم به دوست سر بزنم
@hosenih
گوشه ی قتلگاه می آیم
با دم آه آه می آیم
مادرش آمده است می دانم
روضه ی "یابُنَیَّ" می خوانم
دو سه خط روضه، هر که هر جا رفت
دل من پا به پای زهرا رفت
(تا كه او بيشتر نفس ميزد
بيشتر ميزدند زينب را)
(تيغشان مانده بود در گودال
با سپر ميزدند زينب را)
شب جمعه است روضه خوان زهراست
مجلسی گوشه ی حرم بر پاست
یکی از گودی زمین می خواند
یک نفر روضه اینچنین می خواند
(لب گودال خواهر افتاده
ته گودال مادر افتاده)
(آن طرف تر برادری تنها
بین یک مشت خنجر افتاده)
(عزت آب و آبروی حرم
زیر یک چکمه بی سر افتاده)
@hosenih
شب جمعه است مبتلا شده ایم
باز مهمان کربلا شده ایم
رو به سمت حرم بایست به او
السلام علی الحسین بگو
شاعر: #سیدروح_الله_مؤید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
#شعر_حماسی
#جنگ_جمل
جای اطاله نیست غزل فرصتش کم است
حرف نگفتنی همه جورش فراهم است
ای آنکه بر خدیجه حسادت کنی بسوز!
دنیا بسوز عاقبتت هم جهنم است
آن کس که پیش شیر خدا قد علم کند
گیرم زن رسول عذابش مسلم است
شکر خدا که مست سبوی حسن شدیم
ما با حسین، راهی کوی حسن شدیم
@hosenih
وقتی سخن ز جلوه ی آیات محکمه است
جای اطاله نیست سخن بی مقدمه است
برپا شده است پرچم فتنه گر جمل
شیطان زبان گشوده و گرم مکالمه است
یک سو زن رسول خدا هست و یک طرف
نفس نفیس ختم رسل گرم زمزمه است
مولا، محمد حنفی را روانه کرد
اما میان قلب علی شور و همهمه است
کار محمد حنفیه نبود نه!
این کار، کارِ غیرت اولاد فاطمه است
بابا حسن! بلند شو از جا قیام کن
کار شتر سوار جمل را تمام کن
نوبت رسیده بود به مولای ما حسن
دستی بلند کرد به شکر خدا حسن
دستار زرد حیدر کرار را که بست
پا زد به جای پای شه لافتی حسن
رخصت گرفت و ذکر رَجَز را شروع کرد
گفتا انابن فاطمه خیرالنساء ، حسن
می رفت سوی لشکر دشمن چه باشکوه
این حیدر است می رسد از راه یا حسن
او آمده است فتنه گران را کند هلاک
هرگز به دست و پا نکند اکتفا حسن
با هر سری که پرت شد از تن روی زمین
گفتند عرشیان همگی مرحبا حسن
مامور قبض روح خدا مات مانده بود
بس پُشته ها که ساخته از کشته ها حسن
دستی که با رضای خدا برد روی سر
پایین نبُرد جز به رضای خدا حسن
پِیْ کرد عاقبت شتر اهل فتنه را
با دست تو شکسته شد این کودتا حسن
جنگ جمل به لطف تو ختم به خیر شد
کوتاه از کتاب خدا دست غیر شد
جنگش امید فتنه گران نا امید کرد
صلحش علی و فاطمه را رو سفید کرد
جریان گرفت روح شهادت به صلح او
او را اگر چه زهر هلاهل شهید کرد
حتی پس از شهادت او دشمن عنود
او را رها نکرده و ظلمی جدید کرد
@hosenih
هفتاد چوبه تیر به تابوت او زدند
اینگونه خصم کینه خود را پدید کرد
(یارب نصیب هیچ غریب دگر مکن
داغی که گیسوان حسن را سفید کرد)
(با صد امید حامی مادر شدم ولی
دست عدو امید مرا نا امید کرد)
آن روز قلب سوخته اش پر شراره بود
یک نوجوان به جستجوی گوشواره بود
شاعر: #سیدروح_الله_مؤید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#مناجات_با_خدا
گرچه بر این آستان روی سیاه آورده ام
شرمسارم، اشک هایم را گواه آورده ام
دست خالی در ضیافت آمدن شایسته نیست
من برایت کوله باری از گناه آورده ام
@hosenih
در جزا پرونده ی ما را بسوزان جای ما
از قضا، من نامه ای پر اشتباه آورده ام
باز کن آغوش خود بر بنده ی آلوده ای
من به ستّار العیوبی ات پناه آورده ام
خسته ی راهم، به یک لبخند مهمانم کنید
از خرابات هوس، حال تباه آورده ام
دل بریدم از همه، دل بسته ام بر مهرِ یار
رخصتی فرما، رفیقی نیمه راه آورده ام
کارهایم زشت بود اما نهادم زشت نیست
مهر مولایم علی را عذر خواه آورده ام
پای من لغزید و دستم را گرفت این روضه ها
نیمه جانی از کنار پرتگاه آورده ام
@hosenih
تحفه ای دارم که بی شک حاجتم را میدهند
اندکی تربت به درگاه اله آورده ام
داغ بر دل، اشک بر رخ، آرزومند نجات
مثل حر رو بر مسیح قتلگاه آورده ام
شاعر: حجتالاسلام #سیدروح_الله_مؤید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
خداحافظ ای ماه خوب صیام
خداحافظ ای رحمت مستدام
خداحافظ ای سفره های سحر
نماز و دعا و قعود و قیام
رسیدیم از این فیض تا عید فطر
از آن حسن مطلع به حسن ختام
چه ماهی که با لطف حق شد شروع
چه ماهی که با لطف حق شد تمام
@hosenih
چه شب های اُنسی چه حال خوشی
که پُر میشد از عطر رحمت مشام
چه محروم باشم چه مرحوم، باز
به لطف خدا چشم دارم مدام
اگر عقده داری چو من در گلو
اگر از گناهان شدی تلخ کام
به دربار حق رو کن و زیر لب
ببر نام زهرا "علیها سلام"
بگو مهر او هست در سینه ام
به اولاد زهرا غلامم، غلام
اگر شاهدی از تو درخواست شد
برای ملائک بگو این کلام
@hosenih
دو چشمم عزادار آن تشنه ای است
که بر زخم او نیزه شد التیام
عقب مانده های حُنین و اُحد
گرفتند از آن بی کفن انتقام
تنش پایمال سم اسب شد
عیالش روان شد به بازار شام
فدای رقیه که در راه حق
فدا شد برای بقاء قیام
شاعر: حجتالاسلام #سیدروح_الله_مؤید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
به مناسبت #هشتم_شوال #سالروز_تخریب_بقیع
بقیع بقعه ندارد ولی بقا دارد
ضریح و صحن ندارد ولی صفا دارد
برای گنبد و گل دسته که نیامده است
گدا به خانه ی ارباب التجا دارد
@hosenih
کنار صحن و سرای پیمبر اکرم
خرابه بودن آن آستان "چرا" دارد
به احترام امامان شیعه در آنجا
اگر مدینه بسازیم باز جا دارد
جبین بسای به خاک درش که این درگاه
به قدر چشم همه خلق توتیا دارد
به جبرئیل کند فخر از سعادت خویش
کبوتری که در آنجا برو بیا دارد
کجا رواست که قبرش غریب و ساده شود
کسی که در همه تاریخ آشنا دارد
بقیع و غربت آن را چه خوب می فهمد
دلی که انس به گل دسته ی رضا دارد
@hosenih
به خط خون به سر کوچه ی بنی هاشم
نوشته اند که "یک دست هم صدا دارد"
به خاکبوسی آن آستان مرا ببرید
که این گلوی رمق دیده عقده ها دارد
شاعر: #سیدروح_الله_مؤید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح
چنان پوشیده در نور است آن تندیس زیبایی
که باشد یک به یک شایسته ی القاب زهرایی
به دنیایش رضا سوگند، از بس محو حق بوده
جدا گردیده از آمال او امیال دنیایی
@hosenih
سواد معجرش آموخت بر شب پرده داری را
غبار مرکبش شد توتیای چشم بینایی
نخوانده نامه را پاسخ بگوید دختر موسی
به حیرت مانده ابناء بشر از این توانایی
چو بیند حضرت کاظم جواب نامه را گوید:
پدر قربان او گردد از این اِشراف و دانایی
بپرس از حضرت موسی بن جعفر این کرامت را
مگر علم لدنی گفته او را جای لالایی؟
شفاعت می کند از شیعیان در عرصه محشر
تصور کن چقدر آنروز میگردد تماشایی
دمی که دید در غربت گرفتار است مولایش
علم بر دوش شد در یاری مولا به تنهایی
کنیز شوکت شاهانه ی او مادر گیتی
غلام همت مردانه ی او بود آقایی
مسیر راه از فیض شما شد جاده ی رحمت
به هر جایی که رفتی سبز شد باغ شکیبایی
حضور با شکوهت آبروی اهل ایران شد
حیا و غیرت ما ثبت شد در چرخ مینایی
قسم بر زینب کبری که در این کشور مولا
ز فرزندان زهرا میشود با گل پذیرایی
تویی آن زن که بعد از حضرت صدیقه و زینب
خدا شایسته اش دیده برای حکم فرمایی
غبار قبرت از علم لَدُن پر بوده تا رفته
فقاهت از سر کویت به سر حد شکوفایی
به دریای علومت دیده ام جمع فقیهان را
چنان غواص ها در حال اقیانوس پیمایی
بزرگانی چنان بهجت اگر صاحب نفس بودند
ز انفاس شما آموختند اعجاز عیسایی
به پیشت مجتهد باعلم و عارف با عمل آید
حساب عاشقان پاک است از این وسواس مبنایی
@hosenih
دلم با آرزوی "اشفعی لی" میشود آرام
که من را جز تولا و تبری نیست دارایی
گنه کارم من و ای عصمت حق پرده پوشی کن
پناه آورده ام در سایه ات از بیم رسوایی
شاعر: حجتالاسلام #سیدروح_الله_مؤید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
شاعری دل داده ابراز ارادت میکند
درکنار دفتر شعرش عبادت میکند
هرکه می آید به شوق حضرت از باب الجواد
بیشتر از دیگران بر او عنایت میکند
@hosenih
یک نشان سبز در دستان خدّام حرم
تا بهشت نور زائر را هدایت میکند
دل شکسته میرسیم اینجا ولی این مهربان
با مرام خود دل ما را مرمّت میکند
در نگاه هر مسافر می توان فهمید که...
میرسد روزی که سمت توس هجرت میکند
شاعری میگفت که خورشید هنگام زوال
بر سریر زرد گنبد استراحت میکند
"حجت الله" است و بین ما به نامی مستعار
"ضامن آهو" شده ما را اجابت میکند
تو ولی نعمت ما هستی! و پروردگار
با ولای تو به ما اتمام نعمت میکند
وعده هایی را که بر زوّار کویت داده ای
زائرین را سخت مشتاق زیارت میکند
مثل تو سلطان ندیدم من که در اوج جلال
باز هم حال رعیّت را رعایت میکند
زیر و رو میکرد دل ها مگر در زیر و بم
قاری نقاره ات قرآن قرائت میکند
آن مریض لاعلاجی که سراپا درد بود
بعد شب ها پیش تو یک خواب راحت میکند
رد شده ساعت ز هشت و عاشقی آشفته حال
نا امیدانه نگاهی سمت ساعت میکند
باخودش میگفت اگرآقا جوابش را نداد
ساعت نه با جوادش عرض حاجت میکند
گوشه ی صحنت مگر یوم الحساب دیگری است
پنجره فولاد هم دارد شفاعت میکند
دست هایی پینه بسته دست در دست ضریح
بعد یکسال آمده تجدید بیعت میکند
گاهی از اوقات هم یک پیک اهلی میرسد
از زبان جمع حیوانات صحبت میکند
جالب است آقا که درکوی شما «خورشید» هم
از سوی پائین پا قصد زیارت میکند
خادم کوی تو را نازم که با قدری نمک
دردهای لاعلاجی را طبابت میکند
چهار بست و پنج راه و شش حیات و هفت حوض
بر رئوفی شه هشتم دلالت میکند
من نمیدانم چرا در پیش ایوان طلا
هر لبی از مرد سلمانی حکایت میکند
@hosenih
ضامن آهو شدی! روح غزل پرواز کرد
عاشقی دارد به آئینی سرایت میکند
ای رئوف، ای مهربان، این شاعر شوریده سر
از حضورت آرزوی درک خدمت میکند!
شاعر: #سیدروح_الله_مؤید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
ای گل بوستان اهل البیت
حجتِ نوجوان اهل البیت
ای امام نهم که نه ساله
جلوه کردی میان اهل البیت
از همان کودکی شدی در جود
شهره ی خاندان اهل البیت
حرف ما نیست، جود و بخششتان
آمده در لسان اهل البیت
در عطای تو جلوه گر شده است
رحمت بیکران اهل البیت
بعد زهرا جوان ترین هستی
ای گل بوستان اهل البیت
ای جوانیّ ما به قربانت
یا جواد ای جوان اهل البیت
بر مریدان حق مرادی تو
مظهر نام یاجوادی تو
@hosenih
ای نگاه تو عافیت آمیز
وارث آستین معجزه خیز
پیش جودت همه گدا هستند
پادشاه و وزیر و عبد و کنیز
نامه ای آمد از پدر سویت
که ای جواد ای به چشم خلق عزیز
دِرهم از قبل بیشتر بردار
کیسه ها را کن از طلا لبریز
گرچه زحمت شود ولی هرگز
مکن از راه سائلان پرهیز
تو جوادی و کار تو جود است
زر به دامان هر فقیر بریز
آبرو می دهی به هر سائل
ای امید همه به رستاخیز
دست بر دامن تو دارم و بس
سر بر این آستان گذارم و بس
@hosenih
ای اسیر عطای تو حاتم
مستمند شفاعتت آدم
کعبه از احترام توست عزیز
محترم از ولای تو زمزم
چه شد آنروز در کنار حرم
بر زمین مشت می زدی محکم
بغض کردی و زیر لب گفتی:
مادرم ... تازیانه... نامحرم
آتش افتاد بر دلت اما
با دل مجتبی چه کرد این غم
وسط کوچه ی بنی هاشم
تا که بالا گرفت کار ستم
پیش چشم حسن زمین افتاد
بضعه ی قلب حضرت خاتم
آه از آن روحِ عصمت و پاکی
مادری ماند و چادری خاکی
@hosenih
یا جواد ای غریب چون حیدر
ای دل آزرده از غم مادر
ای که مثل حسن شدی مسموم
از عناد و جنایت همسر
ای که مثل حسین جان دادی
با لب تشنه لحظه ی آخر
پیکرت رفت روی بام ولی
پاره پاره نبود آن پیکر
جسم تو پایمال اسب نشد
پیش چشمان دختر و خواهر
ساربانی نبوده تا که بَرد
ای سلیمان ز دستت انگشتر
سرت از تن جدا نشد که رَوَد
در خرابه به دیدن دختر
کسی آقا نبود تا بکشد
از سر دخترانتان معجر
جدتان گفت با دل زارش:
آه از شام و کوچه بازارش
شاعر: #سیدروح_الله_مؤید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ازدواج_حضرت_زهرا_و_امیرالمومنین_ع
عرق شرم بر جبینش بود
دست حاجت در آستینش بود
در هبوتی نجیب سر می کرد
در سکوتی عجیب سر می کرد
گرچه بر کار خویش یکدله بود
کار او بر مدار حوصله بود
فاطمه، ذکر هر قنوتش بود
یک جهان حرف در سکوتش بود
@hosenih
مصطفی گفت: صحبتی داری؟
به گمانم که حاجتی داری!
سخن آغاز کن امیر سخن!
باز بنشین تو بر سریر سخن
مرتضی گفت: یا رسول الله
تو که هستی ز قلب من آگاه
کودکی بودم و جوان شده ام
پهلویت بوده پهلوان شده ام
سخنت بوده است گفتارم
سیره ات بوده است رفتارم
وقت آن است فکر یار کنم
همسری خوب اختیار کنم
خواستگارم، غلامتان هستم
عبد دار السلامتان هستم
در وجودم تمام همهمه است
رونق زندگیم فاطمه است
آیه ی "انّما" شکوفا شد
گل لبخند مصطفی وا شد
گفت احمد که حسن خاتمه است
حرف آخر کلام فاطمه است
پیک جان جای کوثرش آمد
مصطفی پیش دخترش آمد
گفت با او کلام دلبر را
میشناسی تو خوب حیدر را
دخترم ای بهشت مینویم
من که خوشبختی تو می جویم ...
ای یگانه حبیبه ی ازلی
راضی استی به ازدواج علی؟
عرق شرم بر جبینش بود
دست بیعت در آستینش بود
در هبوتی نجیب سر می کرد
در سکوتی عجیب سر می کرد
"یاعلی" ذکر هر قنوتش بود
یک جهان حرف در سکوتش بود
احمد از پیش کوثرش برخواست
بانگ الله اکبرش برخواست
قند شد آب در دل خورشید
ماه آمد به منزل خورشید
سائل از خاکبوسی اش می گفت
از لباس عروسی اش می گفت
امّ سلْمه قصیده ای می خواند
غزل نو رسیده ای می خواند
در هیاهوی خانه ی زهرا
گوشه ای بغض کرده بود اسماء
آرزوی خدیجه در یادش
وعده داده است تا کند شادش
تا رسیدند جان و جانانه
جا گرفتند کنج یک خانه
رو به محراب راز آوردند
هر دو با هم نماز آوردند
هر دو تا رو به یک خدا کردند
خالق عشق را صدا کردند
اشک شوق بهشت دیدن داشت
لذت سرنوشت دیدن داشت
ماه با آفتاب زیبا بود
تابش و بازتاب زیبا بود
لیف خرما اگر چه فرش شده
با شما خانه مثل عرش شده
اصلا این خانه خالی اش بهتر
آب زمزم زلالی اش بهتر
رونق خانه ی علی زهراست
جان و جانانه ی علی زهراست
خانه خالی ولی صفا دارد
مروه هم رو به این سرا دارد
خانه ای همطراز عرش خدا
قبلگاه نماز عرش خدا
خانه ای دلگشا تر از عالم
خانه ای "هل اتی" تر از حاتم
خانه ای جان پناه مظلومان
خانه ای دلنواز محرومان
کاش این بیت ساقی کوثر
در امان باشد از گزند خطر
دور باد از کرانه اش آتش
نرود سمت خانه اش آتش
@hosenih
خانه ای را که وحی در می زد
دست نامحرمی شرر می زد
در این خانه ازدحام شود
کاش این قائله تمام شود
بانوی خانه در امان باشد
شمع و پروانه در امان باشد
ولی افسوس کار بدتر شد
آنچه باید نمی شد آخر شد
شاعر: #سیدروح_الله_مؤید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر
#امیرالمومنین_ع_مدح
طبع رمیده شعر را به ناگزیر می کشد
خیال تشنه کام را سوی کویر می کشد
به هم زند سراب را به هر مسیر می کشد
تشنه کند تو را سپس سمت غدیر می کشد
که در غدیر مصطفی ناز امیر می کشد
نقش دو آفتاب را چه بی نظیر می کشد
علی که بام خانه اش عرش به زیر می کشد
شبانه روی دوش خود بار فقیر می کشد
به جود خود نشان دهد صراط مستقیم را
کرم کند فقیر را، اسیر را، یتیم را
@hosenih
رسیده از سوی خدا امر سروش مصطفی
گشوده پرده ای خدایِ پرده پوش مصطفی
بار رسالت رُسل نهد به دوش مصطفی
آب بقاء دین شده چشمه ی نوش مصطفی
ببین به مدح مرتضی جوش و خروش مصطفی
نگاه شوق فاطمه ربوده هوش مصطفی
لنگر آسمان زده تکیه به دوش مصطفی
نغمه یاعلی علی، رسد به گوش مصطفی
علی که وصف شأن او خدا به لافتی کند
به بازی یتیم ها قامت خود دوتا کند
@hosenih
علی که در دلش به جز خوف خدا قدم نزد
تیغ به جز رضای حق، به ذات حق قسم نزد
سر از تمام کفر زد، ز قدر خویش دم نزد
چو ضرب دست مرتضی، عرب نزد، عجم نزد
کسی چنان «امینی» از غربت او قلم نزد
به بام عدل هیچ کس چنان علی علم نزد
ستم کشید و دست خود به حربه ی ستم نزد
مجمع اهل فتنه را ز مصلحت به هم نزد
قسم به حق نمیشود مدیح او رقم شود
اگر بِحار جوهر و درخت ها قلم شود
@hosenih
علیست جان احمد و دار و ندار فاطمه
مظهر علم ایزد و صبر و قرار فاطمه
علیست صبح روشنی به روزگار فاطمه
چنان ستاره می دمد به شام تار فاطمه
علیست آن گلی که شد باغ و بهار فاطمه
رسد به اوج خویش تا رسد کنار فاطمه
فاطمه یار حیدر و علیست یار فاطمه
هستی خویش را کند علی نثار فاطمه
فاطمه نیز جان خود هدیه به مرتضی کند
اهل مدینه را به یاری از علی صدا کند
@hosenih
علی که هست ماسوا به صبر و حلم سائلش
زمان ندیده لحظه ای ز کردگار غافلش
عِلم تمام انبیا قطره ای از فضائلش
ملائک اند مُحرم صدق و صفای منزلش
ذکر خداست در سرش نور خداست در دلش
قهر کند به دشمنان، مِهر کند به قاتلش
اگر چه پیش چشم او شرر گرفت حاصلش
اگر چه خورد بر زمین فرشته ای مقابلش
علی صبور ماند و جمع فتنه را به هم نزد
به حفظ جان مسلمین از انتقام دم نزد
شاعر: #سیدروح_الله_مؤید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
#مخمس
ققنوس غم صلا زده لبیک یاحسین
عشّاق را صدا زده لبیک یاحسین
نقشی به هر کجا زده لبیک یاحسین
بر پرچم عزا زده لبیک یاحسین
آتش به قلب ها زده لبیک یاحسین
بیرق به پا کنید که هنگام ماتم است
دمّامه آورید که داغ دمادم است
احوال آسمان و زمین جمله در هم است
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
دنیا تو را صدا زده لبیک یا حسین!
@hosenih
ای روشن از تجلی تو آسمان من
سرشار از محبت و عشقت جهان من
ای عبد خانوادگیت خانمان من
خورده است مُهر مِهر تو بر قلب و جان من
این مُهر را خدا زده لبیک یا حسین
معراج آیتی ز مقام و جلال تو
قوسین شرح ابروی همچون هلال تو
دیگر نیامده است و نیاید مثال تو
فرمود مصطفی به بیان کمال تو،
بر عرش کبریا زده لبیک یاحسین
ما کیستیم تا که فدای سرت شویم
یا جان نثار و سینه زنِ اصغرت شویم
خواهیم اگر که خاک ره خواهرت شویم،
باید مدافع حرم دخترت شویم
بر دهر پشت پا زده، لبیک یاحسین
شکر خدا که داغ تو بر جان خریده ایم
گشتیم در جهان و تو را برگزیده ایم
عشقت چه کرده با دلِ ما و چه دیده ایم
در شاهراه کوی شهادت شنیده ایم
آغاز و انتها زده لبیک یاحسین
@hosenih
فطرس گواه میدهد آقایی تو را
حر دیده است حسن پذیرایی تو را
تاریخ شاهد است شکیبایی تو را
زینب لوای غربت و تنهایی تو را
در دشت کربلا زده لبیک یاحسین
داغی که آب خواستنت بی جواب ماند،
داغی که پیکرت وسط آفتاب ماند،
آن داغ حسرتی که به قلب رباب ماند،
آن صحنه ای که از تو و بزم شراب ماند،
آتش به قلب ها زده لبیک یاحسین
شاعر: #سیدروح_الله_مؤید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_شهادت
#شب_جمعه
شب جمعه به دل هوا دارم
در سرم شور کربلا دارم
شب جمعه دوباره پر بزنم
در خیالم به دوست سر بزنم
@hosenih
گوشه ی قتلگاه می آیم
با دم آه آه می آیم
مادرش آمده است می دانم
روضه ی "یابُنَیَّ" می خوانم
دو سه خط روضه، هر که هر جا رفت
دل من پا به پای زهرا رفت
(تا كه او بيشتر نفس ميزد
بيشتر ميزدند زينب را)
(تيغشان مانده بود در گودال
با سپر ميزدند زينب را)
شب جمعه است روضه خوان زهراست
مجلسی گوشه ی حرم بر پاست
یکی از گودی زمین می خواند
یک نفر روضه اینچنین می خواند
(لب گودال خواهر افتاده
ته گودال مادر افتاده)
(آن طرف تر برادری تنها
بین یک مشت خنجر افتاده)
(عزت آب و آبروی حرم
زیر یک چکمه بی سر افتاده)
@hosenih
شب جمعه است مبتلا شده ایم
باز مهمان کربلا شده ایم
رو به سمت حرم بایست به او
السلام علی الحسین بگو
شاعر: #سیدروح_الله_مؤید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
صبح روز اربعین تا چشم بگشاید سحر
عالم از غم ناله ی عشاق میگردد خبر
این همه زائر رسیده اربعین اما حسین
چشم بر راه است تا زینب بیاید از سفر
@hosenih
چرخ گردون اشک میریزد که دارد می رسد
کاروانی از ستاره، دیدن شمس و قمر
این صدای شیون زهراست در پیش پسر
یا صدای ناله ی ایتام در پیش پدر
آه از دیدار زینب با حسین سر جدا
آه از شرح گزارش دادن آن خون جگر
زینب از غم ها چه گوید با حسین تشنه کام؟
روی نیلی، قد خم، جانْ پر شراره، دیده تر
از کجای این سفر گویم؟ نگویم بهتر است
آن قدر گویم که ای افتاده در خون غوطه ور!
@hosenih
در خرابه دختری دق کرد از بس گریه کرد
با سرت همراه شد آن دختر شوریده سر
یک سه ساله قدر یک پنجاه ساله داغ دید
بوسه زد بر جای زخم خیزران و شد شهید
شاعر: حجتالاسلام #سیدروح_الله_مؤید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
تا آفتاب روی نبی در حجاب شد
دل ها ز داغ ماتم عظمی کباب شد
گرد عزا به چهره افلاکیان نشست
از آه فاطمه دل ذرات آب شد
@hosenih
وقتی سه روز جسم نبی روی خاک بود
دنیا به فرق اهل محبت خراب شد
بعد از کناره گیری امت ز اهل بیت
قوم امین مکه دچار عذاب شد
آیا عذاب بدتر از اینکه پس از رسول
بی حرمتی به گفته ی مالک رِقاب شد؟
آیا عذاب بدتر از اینکه به ظلم و جور
دست گره گشای علی در طناب شد؟
آیا عذاب بدتر از اینکه به دست قهر
در خانه هم عزیز علی در نقاب شد؟
از فتنه ای که حرمت خیر النسا شکست
پامال، دین حضرت خیرالمَآب شد
در التهاب آتش در ازدحام ظلم
گلواژه ی کتاب رسالت گلاب شد
زهرا غریب شد علی از او غریب تر
حتی دگر سلام علی بی جواب شد
ای وای آنکه حرمت ختم رسل نداشت
بعد نبی به جای نبی انتخاب شد
@hosenih
آنکس که داشت بر لب خود "حَسْبُنا کتٰاب"
مشمول لعنت ابدی کتاب شد
ای خوش به آن زمان که بگویند از حجاز
آن نور چشم فاطمه پا در رکاب شد
شاعر: حجتالاسلام #سیدروح_الله_مؤید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
شاعری دل داده ابراز ارادت میکند
درکنار دفتر شعرش عبادت میکند
هرکه می آید به شوق حضرت از باب الجواد
بیشتر از دیگران بر او عنایت میکند
@hosenih
یک نشان سبز در دستان خدّام حرم
تا بهشت نور زائر را هدایت میکند
دل شکسته میرسیم اینجا ولی این مهربان
با مرام خود دل ما را مرمّت میکند
در نگاه هر مسافر می توان فهمید که...
میرسد روزی که سمت توس هجرت میکند
شاعری میگفت که خورشید هنگام زوال
بر سریر زرد گنبد استراحت میکند
"حجت الله" است و بین ما به نامی مستعار
"ضامن آهو" شده ما را اجابت میکند
تو ولی نعمت ما هستی! و پروردگار
با ولای تو به ما اتمام نعمت میکند
وعده هایی را که بر زوّار کویت داده ای
زائرین را سخت مشتاق زیارت میکند
مثل تو سلطان ندیدم من که در اوج جلال
باز هم حال رعیّت را رعایت میکند
زیر و رو میکرد دل ها مگر در زیر و بم
قاری نقاره ات قرآن قرائت میکند
آن مریض لاعلاجی که سراپا درد بود
بعد شب ها پیش تو یک خواب راحت میکند
رد شده ساعت ز هشت و عاشقی آشفته حال
نا امیدانه نگاهی سمت ساعت میکند
باخودش میگفت اگرآقا جوابش را نداد
ساعت نه با جوادش عرض حاجت میکند
گوشه ی صحنت مگر یوم الحساب دیگری است
پنجره فولاد هم دارد شفاعت میکند
دست هایی پینه بسته دست در دست ضریح
بعد یکسال آمده تجدید بیعت میکند
گاهی از اوقات هم یک پیک اهلی میرسد
از زبان جمع حیوانات صحبت میکند
جالب است آقا که درکوی شما «خورشید» هم
از سوی پائین پا قصد زیارت میکند
خادم کوی تو را نازم که با قدری نمک
دردهای لاعلاجی را طبابت میکند
چهار بست و پنج راه و شش حیات و هفت حوض
بر رئوفی شه هشتم دلالت میکند
من نمیدانم چرا در پیش ایوان طلا
هر لبی از مرد سلمانی حکایت میکند
@hosenih
ضامن آهو شدی! روح غزل پرواز کرد
عاشقی دارد به آئینی سرایت میکند
ای رئوف، ای مهربان، این شاعر شوریده سر
از حضورت آرزوی درک خدمت میکند!
شاعر: #سیدروح_الله_مؤید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#شب_جمعه_شب_زیارت_ارباب
شب جمعه به دل هوا دارم
در سرم شور کربلا دارم
شب جمعه دوباره پر بزنم
در خیالم به دوست سر بزنم
گوشه ی قتلگاه می آیم
با دم آه آه می آیم
مادرش آمده است می دانم
روضه ی "یابُنَیَّ" می خوانم
دو سه خط روضه، هر که هر جا رفت
دل من پا به پای زهرا رفت
(تا كه او بيشتر نفس ميزد
بيشتر ميزدند زينب را)
(تيغشان مانده بود در گودال
با سپر ميزدند زينب را)
شب جمعه است روضه خوان زهراست
مجلسی گوشه ی حرم بر پاست
یکی از گودی زمین می خواند
یک نفر روضه اینچنین می خواند
(لب گودال خواهر افتاده
ته گودال مادر افتاده)
(آن طرف تر برادری تنها
بین یک مشت خنجر افتاده)
(عزت آب و آبروی حرم
زیر یک چکمه بی سر افتاده)
شب جمعه است مبتلا شده ایم
باز مهمان کربلا شده ایم
رو به سمت حرم بایست به او
السلام علی الحسین بگو
شاعر: #سیدروح_الله_مؤید
#شب_جمعه_شب_زیارت_ارباب
شب جمعه به دل هوا دارم
در سرم شور کربلا دارم
شب جمعه دوباره پر بزنم
در خیالم به دوست سر بزنم
گوشه ی قتلگاه می آیم
با دم آه آه می آیم
مادرش آمده است می دانم
روضه ی "یابُنَیَّ" می خوانم
دو سه خط روضه، هر که هر جا رفت
دل من پا به پای زهرا رفت
(تا كه او بيشتر نفس ميزد
بيشتر ميزدند زينب را)
(تيغشان مانده بود در گودال
با سپر ميزدند زينب را)
شب جمعه است روضه خوان زهراست
مجلسی گوشه ی حرم بر پاست
یکی از گودی زمین می خواند
یک نفر روضه اینچنین می خواند
(لب گودال خواهر افتاده
ته گودال مادر افتاده)
(آن طرف تر برادری تنها
بین یک مشت خنجر افتاده)
(عزت آب و آبروی حرم
زیر یک چکمه بی سر افتاده)
شب جمعه است مبتلا شده ایم
باز مهمان کربلا شده ایم
رو به سمت حرم بایست به او
السلام علی الحسین بگو
شاعر: #سیدروح_الله_مؤید